شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خاور میانه خالی از تشکل های مستقل کارگری


خاور میانه خالی از تشکل های مستقل کارگری
آن چه وضعیت اتحادیه های کارگری در کشورهای خاور میانه به ویژه منطقه خلیج فارس را متاثر می کند ، به شرایط اقتصادی این مناطق از یک سو و نقش نظام حاکم بر این کشورها از سوی دیگر مربوط است.
کشورهای این حوزه مانند عربستان ، ایران و کویت با توجه به منابع عظیم نفت ، وابستگی زیادی به تولید داخلی ندارند .
این امتیاز که متضمن عدم اتکای دولت به نیروهای مولد بومی است ، خاستگاه مشروعیت حاکمیت را در موضع دیگری قرار می دهد ، در این حال ضرورت شکل گیری نهادهای مدنی که کارکرد اساسی شان ایجاد رابطه بین دولت و ملت است ، رنگ می بازد ، تشکل های کارگری و سندیکاها نیز از همین اصل تبعیت می کنند و موانع جدی در سر راه تشکیل چنین تشکل های مستقلی ایجاد می گردد .
اکثر کشورهای این منطقه ، ساختاری خودکامه و تمامیت خواه دارند . حتی خیزش های انقلابی در برخی از این کشورها نتوانسته است در ساخت متصلب و نهادینه شده دیوان سالاری این کشورها تغییر ایجاد کند و در نتیجه نظام به ظاهر از هم پاشیده خودکامگی ، دوباره به باز تولید و نوسازی خود دست زده است . در نتیجه بارقه های امیدی که برای شکل گیری و استقرار نهادهای مستقل کاراگری و مردمی ایجاد شده بود ، در یک تعامل و همکاری بین نیروهای خودکامه داخلی و مداخله گر خارجی از بین رفت .
در برخی از کشورها که تجربه استعمار را داشته اند و دوره ای از استقلال را شاهد بوده اند ، مجددا دست خوش دگرگونی هایی چون کودتا شده اند و نیروهای واپس گرای داخل با حمایت نیروهای استعماری نظام دیکتاتوری دیگری با باز تولید کرده اند .
در چنین ساختاری ، اتحادیه های کارگری چه جایگاهی خواهند داشت ؟ امروزه در اکثر کشورهای منطقه ، اتحادیه های کارگری یا اصلا وجود ندارند و یا دنباله روی سیاست های نظام حاکم هستند و یا باید پیامد پی گیری یک سیاست مستقل را که همانا سرکوب خشن می باشد ، تحمل کنند . نحستین رهبران کارگری که در کشورهای منطقه اعدام شدند ، جان خود را صرفا به دلیل رهبری یک اعتصاب کارگری از دست دادند . این رویه خشن ، شیوه معمول تقابل نیروهای حاکم با جنبش کارگری بوده است .
در هیچ یک از کشورهای منطقه تشکیل اتحادیه های کارگری مستقل ممکن نیست ، تمامی سازمان ها و تشکل ها موظفند که در این یا آن وزارت خانه به ثبت برسند تا رسمیت یابند . به ثبت رسیدن به معنای پذیرش مجموعه ای از الزامات و شرایط است که به دولت حق مداخله در اتحادیه ها را می دهد . در کشورهایی نظیر سودان و عراق و ایران ، تشکل های کارگری که پیرو ایدئولوژی حاکم هستند ، اجازه فعالیت دارند . شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر نمونه چنین تشکل هایی هستند .
شوراهای اسلامی کار در ایران به دلیل ساختار ایدئولوژیک شان نمی توانند به عنوان اتحادیه های صنفی – کارگری شناخته شوند . کشورهای منطقه خلیج فارس به غیر از کویت ، از تاسیس اتحادیه های مستقل کارگری ممانعت می کنند . در بحرین ، عمان و قطر کارگران مجاز به تشکیل کمیته مشورتی ، متشکل از کارفرما و مدیران کارگاه ها هستند . این کمیته ها گاهی به شکایت کارگران رسیدگی می کنند اما در واقع سازمان های منفعلی هستند که گرچه از حق انتقاد برخوردار هستند اما قدرت اجرایی ندارند .
گرچه انعقاد قراردادهای دسته جمعی کار ، بین کارفرما و اتحادیه های کارگری در کشورهای چون عراق به رسمیت شناخته شده است اما در عمل آن چه وضعیت حقوقی کارگران را تعیین می کند ، سیاست وزارت مربوطه است .
کارگران در کشورهایی چون ایران و سودان از حق اعتصاب برخوردار نیستند و مبادرت به اعتصاب جرم تلقی می شود . متاسفانه سازمان جهانی کار با پذیرش تشکل های شبه کارگری ایران ، امارات و عربستان میثاق های بین المللی کار را به سخره گرفته است . طبق ماده ۳ مفاد نامه ۸۷ کنفرانس سازمان بین المللی کار ، دولت ها باید از هرگونه مداخله در فعالیت های سازمان کارگری خودداری کنند ، حال آن که به طور مثال طبق بند « و » و « ز» آیین نامه شوراهای اسلامی کار : کاندیداهای شوراهای اسلامی کار در فاصله کاندیدا شدن تا انتخاب، باید از صافی هیات تحقیق بگذرند . معافیت کارگاه های زیر ۵ نفر از قانون کار در ایران نیز ، تعارض این قانون را با قوانین بین المللی نشان می دهد .
با توجه به روند فوق الذکر ، به نظر می رسد برای ایجاد و رشد تشکل های مستقل صنفی و کارگری در این گونه کشورها ، اصلاحات عمیق ساختاری در حوزه اقتصاد و سیاست این جوامع احساس می شود تا نیروی تولید و میلیون ها انسانی که بارعمده ای از گردش اقتصادی و صنفی را بر دوش می کشند ، بتوانند و فرصت یابند جهت احقاق حقوق خویش ، تلاش کنند .
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید