جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


شعر کردی ، اسا شعرترین شعر بومی ایران


شعر کردی ، اسا شعرترین شعر بومی ایران
تنوع قومی ، جغرافیایی و تاریخی ایران همواره در طول درازنای تاریخ کهن خویش ، عامل تولید موسیقی ، ادبیات و ... متنوع و متکثر فراوانی بوده است که خود به عنوان یکی از سرمایه های ارزشمند فرهنگی ایران زمین محسوب می شود .
ارزش این سرمایه بر هیچ اهل خردی پوشیده نیست . پیداست که بن مایه های اصلی این سرمایه ی سنگین فرهنگی ، همان هویت ایرانی – آریایی ست . اقوام ایرانی با توجه به خصوصیات خاص جغرافیایی خود ، از هویت فرهنگی خاصی همچون لباس ، زبان و . . . برخوردارند که هر یک از این فاکتورها در جای خود ، قابل پژوهش اند ؛ اما در این مختصر دیدم بهتر است با توجه به این که صفحه ی شعر و ادبیات هفته نامه ی " کایر " مازندران به بحثی تحت عنوان اساشعر در شمار های ۱۲۰۴ الی ۱۲۰۸ خود پرداخته خالی از لطف نیست اگر با توجه به اصولی که اساشعر در تئوری با خویش یدک می کشد ، ضمن پرداختن و تشریح " اسا شعر" ، نمونه وار چند اساشعر از کهن ترین ، اصیل ترین و آریایی ترین قوم ایرانی یعنی اکراد را معرفی نمایم .
اگرچه این قوم در طول تاریخ ، همواره به دلایل مختلف ، مورد بی مهری های فراوان حاکمان و فرمان روایان وقت قرار گرفته و محرومیت در همه ی ابعاد ، سایه ی سنگین خود را بر منطقه ی جغرافیایی محل سکونت آنها گسترانیده ، با این که تجربه نشان داده هرگاه بستر و زمینه ی بروز استعدادی به شکل عادلانه فراهم شده این قوم سرآمد سایرین بوده ، چنان که در موسیقی، اکراد با گروه کامکارها ، ناظری ها و تعریف ها و … یا در شعر شیرکو بی کس ، لطیف هلمت و … در داستان نویسی و ترجمه ، محمد قاضی و هه ژار و ... آوازه ی جهانی دارند . حال این که " اساشعر" تجربه ی نو ظهوری در گستره شعر بومی ایران زمین هست یا خیر و کی آن را چگونه مطرح کرده و ... کاری ندارم که در جای خود واضح است ، که اساشعر ، چیزی فراتر از فرم ، زبان و ساخت شعر موجود فارسی از خسروانیات گرفته تا شعر گفتار را ، به همراه ندارد ؛ اما همین اندازه که به شعر بومی اقوام ایرانی نگاهی ویژه دارد ارزش توجه و تمرکز را داراست و باید به اساشعر بومی ایران ، نگاهی دوبار خم کرد حتی اگر در دهکده ی جهانی ، پرداختن به این امر ، پرستیژی همراه نداشته باشد !!!
« اسا " در معنا به تجربیات ناگفته و فرار ، تبار شناسی و تبارسازی کلمات و تصویر هایی درونی نظر دارد و در صورت به هندسه و معماری نو » به عبارتی ، " اسا " می خواهد به تصحیح برداشت بیمار گونه ی درونی و بیرونی از شعر ، که همانا شعر کلیشه ای و درباری و سفارشی که یا به کار منبر می آید و یا ... بپردازد و رسالت شعر را از حوزه ی پندوارگویه های اخلاقی و ... رها سازد .
اساشعر می خواهد ، ضمن به همراه داشتن جوهره ی اصلی شعر ، به جای مشروعیت بخشیدن به استبداد حاکمان و ترویج چاپلوسی و مداحی گری و ستایش بی مایه وار ملال آور مردم گریز حکام و . . . به رنج مایه های انسانی انسان که به قول " صادق هدایت " به آن دردهایی که همچون خوره روح را در انزوا می خورند ، بپردازد . یعنی تنها شاعر کنار جوی آب ، پنجره ، دریا ، کوه و ... نمی نشیند که به توصیف جهان خارج بپردازد .
محتوای اساشعر نمودهای طبیعی و عینی نیست که « هدف اساشعر رفتن به سوی رهایی و آزادگی درونی و بیرونی است که از یک سو با دورشدن شعر از عوارض غیر شعری ، فرم و معناهای غیر ادبی ، عریان شدن از سیرت و صورت کاذب و نمایاندن زخم ها ورنج مایه های ذاتی شعر ممکن می شود و از جانب دیگر با دور شدن شاعر از گرایش های حزبی و قبیله ای ، پند و اندرزهای اخلاقی و توصیف ها و نظم های عبرت نامه ای و سفرنامه ای که تعهد هنر به غیر خود ، تسلط جریانات غیرهنری را به هنر هموار می کند و باعث سمت و سوگرایش خاص آن می شود »
« اساشعر ، ترانه ای روستایی است که محیط دست خورده یا طبیعت وحشی را در خیالی موسیقایی با واژگانی نژاده بازگو می کند . » « اساشعر به انتخاب اصلح نظر دارد و خلاقیت در یک ترکیب تازه ، در صورت و معنا ؛ انتخاب اصلح همانا مضامینی است که با ذات شاعر پیوند خورده اند معنا و مضامینی بومی که آینه ی کوچکی می سازند روبروی چهره ی جهان فرا بوم . اساشعر فرا بومی ترین شعر بومی است برکه ای است که دریا را تداعی می کند و درختی که جنگل را .
ترکیب تازه ای است از صورت ها و معناهای جهانی . » اساشعر نگاه خود را با دیوار بومی گرایی و بومی ستایی و… محدود نمی سازد تا تنگ نظرانه ، نگاه خود را معیار همه چیز فرض کند که از رسالت اش پیداست تا هست به آیین مرداب مؤمن نمی ماند تا تنها ، نیلوفران را مادری دلسوز باشد ؛ چرا که « سعی اش بر این است که خانواده ی روستایی را به دهکده جهانی ببرد ، در این کشتزار می پاشد و می درود ؛ تا در خود کفایی فرهنگی آبشخوری باشد برای زبان اصیل پارسی و هم با برهنگی و جوهرینه شدن خود زخم ها و شادی هایش را در این روستای جهانی به نمایش بگذارد .»
به تعبیری ، " اساشعر" ، خمیر مایه ی اصلی " پست مدرن " را تشکیل می دهد اما چون در لباس فرنگی به ما عرضه نمی شود آغوش ما برای پذیرش آن مادرانه !! بازنمانده !! اسا شعر ، در فرم و محتوی ، کوتاه و مختصر و موجز است اما هایکوهای ۱۷ هجایی ژاپنی نیز نیست بلکه فرم اساشعر به ضرورت محتوا و به شکل جوششی و حادثه وار شکل می پذیرد .
اسا شعر ، بر خلاف هایکوهای ژاپنی ، شعری غیر منفعل و بی حس و حرکت نیست ، بلکه با موسیقی درونی و نرم خود ، پویا و رونده و فعال است « در عین همزادی از لحاظ خصوصیات بومی با هساشعر و برخی همگونی ها با شعرنیمایی ، متفاوت از آن دو است چنان چه تا گور ، " مرغان آواره " اش را زیر تأیید هایکو و ادب ژاپنی ها سرود ولی با خواسته ها و شور سرزمین بزرگش هند و گوران شعر نو کردی را با تأثیر از نیما و متفاوت از آن » .
به عنوان نمونه ، " ئیمشه وک دلم ته م و مژ پوشه / هه ر وه ک هه میشه / چه و وه ری مینیاگم / تا نم نم بواری ، بواری / وه شه ن له ئاسمان پر ئه نو دلم تاسی خوه رو پوونه و به ر پووله / وه بالام قه د کیشیایه ..." یا " چاوه روانتم / چاوه روانتم ئیواره یه ک بییت و / چرای چروی گونا کانت / له نیو ژووری ته نگ و تاریکی خه یا لما داگیرسینیت . . . / ئاخ .. / ئاخو ئیستا ئه ستیره کان / به بی من / له نیو لق و پوپی مانگدا چون ئه پشکوون ! / " تصاویر در اسا شعر« بیشتر درونی هستند که از استحاله ی طبیعت زنده در زیان زنده به وجود می آیند . چرا که از هر موضوع محض ، با کلمات مربوط به همان موضوع سخن گفته می شود .
بنابراین ایماژها ، ایماژهای صرف از طبیعت نیستند و فعل و تحرک در آنها دیده می شود . دیگر این که تصویرهای درونی ، تصویرهایی هستند که نمی شود آنها را نقاشی کرد ، مانند بیش تر ایماژهای شعری نیما یا " ماه سرو بالای " نظامی و یا " شیر آهنگوه مرد شاملو " » و یا : " وه کو کانی / وه کو بنار / وه کو ئه سپی له میخ یاخی / رین چاوه کانت بکوژن / له م بیده نگی و بارانه ، ئه ترسم وادیاره که س بومی خوینی خوا ناناسی / ئه روات . . ئه روات . . . ته روات و / سه ر هه لنا بری / ( حوسیه ین ) ی شله زاوی خه یالی " شاعر اساشعر ، شاعری ست محلی ، بیشتر تصاویری که در شعرش نقش و شکل می گیرد ، همان تصاویریست که در طبیعت محل زندگی اش حضور دارند اما نه درست کپی آن تصاویر ، که تصاویریست کشف شده در لابه لای آن تصویر طبیعی و ... " گوشه ی له چه ود / شیه و که / تاوه دریژای هه ر چی شه وار زمسانه / بنیشم و / خیالد له دلم برسم ! / "
بهمن قره داغی - (b_gharehdaghi@yahoo.com)
منابع و مآخذ :
۱- قیصری ، جلیل . هفته نامه " کایر " مازندران ، شماره ۱۲۰۴ ، مورخه ۱۸ تیرماه۸۴ ، ص ۴ .
۲- قیصری ، جلیل . هفته نامه " کایر " مازندران ، شماره ۱۲۰۴ ، مورخه ۱۸ تیرماه۸۴ ، ص ۴ .
۳- جعفری کجوری ، سعید . هفته نامه " کایر " مازندران ، شماره ۱۲۰۷ ، مورخه ۸ مرداد ماه ۸۴ ، ص ۴ .
۴- قیصری ، جلیل . هفته نامه " کایر " مازندران ، شماره ۱۲۰۴ .
۵- قیصری ، جلیل . هفته نامه " کایر " مازندران ، شماره ۱۲۰۴ .
۶- قیصری ، جلیل . هفته نامه " کایر " مازندران ، شماره ۱۲۰۷ .
۷- قره داغی ، بهمن . مجموعه شعر ده لاقه ی ده ریا ، نشر ژیار ، سنندج ۱۳۸۳ ، ص ۳۵ .
۸- کریمی ، کامبیز . مجموعه شعر له چوار گوشه ی ته نگی ته نیاییدا ، سنندج ( ۱۳۷۳ ) ، ص ۹ .
۹- قیصری ، جلیل . هفته نامه " کایر " مازندران ، شماره ۱۲۰۴ .
۱۰- کریمی ، کامبیز . له چوار گوشه ی ته نگی ته نیاییدا .
۱۱- قره تپه ، صلاح الدین . وه سقانم بنوسم . . . ، نشر صبح روشن ، کرمانشاه ۱۳۸۴ .
منبع : مازند نومه


همچنین مشاهده کنید