جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


پانن برگ، الهیات تاریخی


پانن برگ، الهیات تاریخی
▪ نویسنده: آلن گالووی
▪ مترجم: مراد فرهادپور
▪ نشر: موسسه فرهنگی صراط
از دو راه می‌توان با نام وپانن برگ آشنا شد: از طریق مطالعه آثار مربوط به الهیات مسیحی ‌ بویژه الهیات پروتستان دهه ۶۰ به بعد ‌ و یا از رهگذر قرائت کتب و مقالا‌ت مربوط به مبحث هرمنوتیک ‌ بویژه هرمنوتیک فلسفی متاثر از آرای هایدگروگادامر. کتاب حاضر به راه نخست تعلق دارد و می‌کوشد تا توصیفی فشرده و جامع از الهیات پانن برگ به دست دهد. طبیعتا بخش مهمی از این کتاب به بحث درباره مفاهیم، مناسک، اصول اعتقادی و آموزه‌های مسیحی اختصاص دارد.
در یگانه پانوشت فصل آخر کتاب، گالووی به صورتی تند و گذرا به این نکته اشاره می‌کند که سویه هرمنوتیکی اندیشه پانن برگ را صرفا به نحوی غیرمستقیم مورد بررسی قرار داده است، زیرا تلخیص و توصیف موجز این جنبه از کار او بسیار دشوار است.
نحوه بیان این نکته حاکی از آن است که این عذر و بهانه حتی از دید خود او نیز چندان موجه نیست. با پرداختن به جنبه هرمنوتیکی الهیات پانن برگ، بویژه تشریح موارد توافق و اختلا‌ف‌نظر او با هرمنوتیک فلسفی گادامر، مسلما می‌توان به شناخت بهتر آرای او یاری رساند.
هرمنوتیک به لحاظ تاریخی دارای دو سرچشمه متمایز بود: یکی عرفی و دیگری دینی. در هر دو مورد، وجود فاصله تاریخی، نیاز به غلبه بر آن به قصد فهم متون متعلق به گذشته، توسل به هرمنوتیک را ضروری ساخت. برای عصر رنسانس مسئله اصلی، قرائت و تفسیر و فهم متون به جا مانده از عهد باستان و میراث فرهنگی یونان و روم بود. ظهور نهضت اصلا‌ح دینی (رفرماسیون) نیز تفسیر و فهم کتاب مقدس را به مسئله و نیازی حاد بدل ساخت.
بدین‌ترتیب نیاز و علا‌یق دینی و فرهنگی موجب شد تا از آغاز عصر جدید در جریان یا در سنت هرمنوتیکی، یعنی هرمنوتیک کلا‌می‌و هرمنوتیک ادبی، به موازات و در کنار یکدیگر بسط و تحول یافتند. یقینا این دو سنت در طول زمان بسیار به یکدیگر نزدیک شدند و در برخی نقاط نیز با هم تلا‌قی کردند. مع هذا، ترکیب آنها در قالب نگرشی واحد، مستلزم بروز تحولا‌تی ژرف در ساختار فرهنگی اروپای مسیحی بود.
رابطه شلا‌یر ماخروکانت، نخستین مورد از الگویی کلی در تحول الهیات است که تا امروز نیز دوام یافته است. پیوند بولتمان با هایدگر، و پانن برگ باگادامر، از زمره دیگر نمونه‌های مهم کنش و واکنش میان الهیات و فلسفه‌اند.
هرمنوتیک همواره مضمون و محتوای اصلی این پیوند متقابل بوده است; زیرا در سنت ادیان اهل کتاب، تقریبا همه مباحث کلا‌می‌در تاویل و تفسیر متون مقدس خلا‌صه می‌شود. با این وصف به‌رغم نقش الهیات در شکل‌گیری هرمنوتیک و اهمیت آن در تحول الهیات، نوآوری‌ها و انقلا‌بات بنیانی در عرصه تفکر هرمنوتیکی تقریبا همواره توسط فلا‌سفه آغاز شده است.
تغییر این وضعیت و تبدیل الهیات به یکی از اعضای فعال خانواده علوم معنوی یا تاریخی، یکی از اهداف مهم الهیات تاریخی پانن برگ بوده است.
فلسفه کانت در نگاه نخست هیچ شباهتی با هرمنوتیک ندارد. ولی اگر توجه خود را به جوهر تاریخی اندیشه او معطوف کنیم، درخواهیم یافت که فلسفه کانت، هم از لحاظ صورت و هم از لحاظ محتوا سرشتی هرمنوتیکی دارد و اگر چه این سرشت غالبا در آثار خود کانت پنهان و حتی سرکوب می‌شود، ولی تداوم و اهمیت و نفوذ فلسفه انتقادی اساسا معلول همین امر است. ولی از قضا، آن جنبه از فلسفه کانت که برای شلا‌یر ماخر مهم و جذاب می‌نمود، انقلا‌ب کوپر نیکی و روش استقرایی کانت بود.
کانت در عوض پرداختن به خود موضوعات یا اشیاء و امور، توجه خویش را به شرایط و نوع شناخت آنها معطوف کرد.
بدین ترتیب کانت تفکر را واداشت تا خود را مورد تامل و بازاندیشی قرار دهد. او با برداشتن گام نهایی به سوی ایدئالیسم استعلا‌یی اعلا‌م کرد که شرایط تحقق موضوعات آگاهی، همان شرایط تحقق خودآگاهی است. شلا‌یر ماخر کوشید تا به شیوه‌ای کانتی، قواعد پیشینی و عام فهم متون را کشف و تدوین کند تا از این طریق هرمنوتیک یافن تاویل و تفسیر به علمی منظم و با قاعده بدل شود. شلا‌یر ماخر در حوزه علومی‌چون فیلولوژی (فقه‌اللغه) و تاویل متن، انقلا‌بی به پاکرد. وی برخلا‌ف کانت زمینه‌ای برای تلا‌ش‌های بعدی کسانی چون دیلتای را فراهم آورد.
بعد، هایدگر هر دو جنبه هرمنوتیکی شلا‌یر ماخرودیلتای را دگرگون می‌کند؟ هم جنبه ذهنی و رمانتیک و هم جنبه عینی و علمی. همین وجه وجودی بود که موجب گرایش بولتمان به هستی‌شناسی بنیادین هایدگر شد. او کوشید تا با ارایه تفسیری وجودی از پیام و بشارت مسیح، نتایج مخرب نقد تاریخی کتاب مقدس را جبران کند.
الهیات تاریخی پانن برگ در واقع قیامی‌است علیه کل این جریان و باید آنرا یکی از قاطعانه‌ترین نمونه‌های گسست از تفکر دکارتی و کل سنت متافیزیکی غرب دانست. قیام علیه متافیزیک دکارت مضمون اصلی بسیاری از تلا‌ش‌های فلسفی روزگار ماست! پدیدارشناسی مرلوپونتی نظریه کنش‌ارتباطی هابرماس، هرمنوتیک فلسفی گادامر و بسیاری موارد دیگر چرخش هرمنوتیکی فلسفه معاصر، برای کسانی که نمی‌خواهند به نسبی‌گرایی ریشه‌ای تن بسپارند، موجد مسائل و پرشمار بسیاری است. آرای کلا‌می‌و فلسفی پانن برگ منبعی ارزشمند برای پاسخگویی به پرسش‌های، او با اتکای به برداشت تاریخی هگل از عقل، ایمان با معرفت تاریخی مرتبط ساخت و از آموزه‌های مسیحی براساس محتوای تاریخی و انضمامی‌آنها دفاع کرد.
امین فیروزگر‌
منبع : روزنامه حیات نو


همچنین مشاهده کنید