شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


دیدگاه های سه فیلسوف ایمان گرا


دیدگاه های سه فیلسوف ایمان گرا
شناخت آرای دین شناسانه فیلسوفانی که دین را نیز جزو امهات فعالیت های فکری شان قرار داده اند، برای جامعه ما که بستری دینی دارد راهگشا است. کرکگور، ویتگنشتاین و پلانتینگا، هر یک از سه دوره زمانی، ازجمله تاثیرگذارترین فیلسوفان در جهان به شمار می آیند.
نویسنده در کتابی خوشخوان کوشیده «ایمان گروی» را از نظر آنها بررسی کند و می نویسد؛ «استدلال های فلسفی در باب اثبات خداوند بخش بزرگی از اندیشه های فلسفی و کلامی را به خود اختصاص داده است. استدلال هایی که در باب اثبات وجود خداوند اقامه شده است، طیف وسیعی از ادله گوناگون را در بر می گیرد.
استدلال های جهان شناختی، وجود شناختی و غایت شناختی مهمترین دلایلی هستند که به صورت سنتی در باب اثبات وجود خداوند اقامه شده و از دیرباز در کتاب های فلسفی و کلامی مشاهده می شوند. تقریرهای مختلفی از برهان جهان شناختی نزد فیلسوفانی همچون ارسطو، ابن سینا، شیخ اشراق و توماس آکویناس دیده می شود.
درباره برهان وجود شناختی، تقریرهای گوناگونی را فیلسوفانی چون آنسلم و مالکم در سنت مسیحی و صدرالمتالهین در سنت اسلامی، مطرح کرده اند. درباره برهان غایت شناختی نیز فیلسوفانی چون پالی و سوئین برن تقریرهای گوناگونی ارائه داده اند. برخی متکلمان مسلمان نیز با تکیه بر نظم موجود در جهان به اثبات خداوند پرداخته اند.
البته براهین اثبات وجود خدا داستانی طولانی دارد که هنوز نیز یکی از مهمترین دغدغه های متکلمان و فیلسوفان دین است، اما آنچه فعلا برای ما اهمیت دارد نقل و تبیین این دلایل نیست.سوالی که در اینجا خود را می نمایاند آن است که ارتباط استدلال های یادشده و استدلال های دیگری از قبیل آنها، با باورهای دینی تا چه اندازه است.
تعبیر دیگر این سوال چنین است؛ آیا تلاش اقامه کنندگان استدلال های فلسفی در اثبات وجود خداوند تلاشی نابجا نیست؟ بالاتر اینکه آیا اقامه کردن استدلال در اثبات وجود خداوند به رابطه متدینان با خداوند، ضرر نمی رساند؟ عده ای از فیلسوفان و متکلمان به سوال نخست و عده ای نیز به هر دو سوال پاسخ مثبت داده اند .از نظر آنان، استدلال های فلسفی با باورهای دینی بی ارتباط اند.
حتی می توان گفت که به باورهای دینی متدینان آسیب می رسانند. عده ای نیز با قبول ارائه استدلال های فلسفی در اثبات وجود خداوند، آنها را از محوریت خارج می کنند و شأنی بسیار ضعیف برای آنها قائل می شوند.
ما از فیلسوفان و متکلمانی که شأن استدلال های فلسفی را در اثبات جود خداوند، نه اثبات وجود خداوند، بلکه اثبات معقولیت اعتقاد به وجود خداوند می دانند، یا این استدلال ها را بی ارتباط با باورهای دینی متدینان در مورد وجود خداوند به شمار می آورند یا آنها را مخرب باورهای دینی قلمداد می کنند، با عنوان «ایمان گرا» یاد می کنیم.
ارائه تعریفی دقیق از ایمان گروی، به گونه ای که نظریات مختلف مطرح شده در این حیطه را در برگیرد، کاری مشکل است. اما اگر بخواهیم با تسامح، برای ورود به بحث، تعریفی را از این واژه ارائه دهیم، می توانیم بگوییم که ایمان گروی نظریه ای است که براساس آن باورهای دینی نیازمند توجیه معرفت شناختی نیستند.
این تعریف، به رغم اشکال خود، این اجازه را به ما می دهد تا با مراجعه به تاریخ اندیشه های فلسفی و کلامی، نظریات ایمان گروانه را فراروی خود قرار دهیم.شاید بتوان گفت که «ایمان گروی» مسیحی در عصر جدید در برگیرنده سه تقریر مختلف از سه اندیشمند مشهور، یعنی کرکگور، ویتگنشتاین و پلانتینگا است.
رضا اکبری
ناشر؛ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
چاپ اول؛ ۱۳۸۵
۱۴۰۰ نسخه
۲۸۷ صفحه
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید