شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


کوبیدن بر طبل عاشقی


کوبیدن بر طبل عاشقی
استفاده از ستاره های موسیقی پاپ در سینما و جاذبه های پیرامونی آن به ویژه برای جذب مخاطبان جوان همواره یکی از سنت های تکنیکی سینماگران برای رونق بازار این صنعت بوده است. این رویکرد به ویژه در دهه اخیر که به دلیل شرایط سیاسی - فرهنگی، موسیقی پاپ از رشد کمی بالایی برخوردار بوده بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است هر چند برخلاف محاسبات ذهنی تهیه کنندگان این گونه فیلم ها از فروش قابل توجهی برخوردار نبوده اند. بارزترین نمونه آن پر پرواز با حضور شادمهر عقیلی بوده است که نتوانست حتی هزینه یی را که برای نقش آفرینی او در سینما داشت به گیشه برگرداند. مجید قاری زاده نیز در پسران آجری با استفاده از خواننده نسل جوان فرزاد فرزین که البته محبوبیت و جایگاه شادمهر عقیلی را هم ندارد در کنار پوریا پورسرخ با معرفی بهنوش طباطبایی، ویترین جذابی از عوامل مشتری پسند برای فیلمش گرد هم آورد تا در این کسادی بازار سینما، رونقی به آن بدهد.
پسران آجری بنا به همان سبک و سیاق دهه ۶۰ کارگردان اثری سانتی مانتالی در فضای فیلمفارسی است که با ترکیبی از اشک و آه و سوز و گداز، ملودرامی خانوادگی خلق می کند که از عناصر و المان های کلیشه یی همیشگی در داستان پردازی و روایت قصه برخوردار است و با تکیه بر تعلیق های عاطفی و احساسی به همراهی مخاطب با پیگیری لذت بخش خط اصلی داستان دلبسته است. ساختاربندی داستان روی یک چیدمان تکراری بنا می شود که برای مخاطب ایرانی بسیار آشنا است. ایجاد رابطه یی عاشقانه میان پسری فقیر و دختری پولدار که پدر دختر مانع و مخالف سرسخت وصال آنها می شود از طریق این تضادهای عاطفی - رفتاری می توان آسان ترین تعلیق های داستانی را سامان داد که در سینما به واسطه تصویر، نماپردازی، موسیقی و لوکیشن فراهم می شود حرکت رفت و برگشتی میان موقعیت های پارادوکسیکال، جریان قصه را بسط می دهد تا در نهایت با پیروزی خیر بر شر و عشق بر عقل و خیال بر واقعیت به پایان می رسد. این تحول و سیر تکوینی از غم به شادی در پسران آجری با موسیقی به شیوه موزیکال و نمادی نیز اتفاق می افتد. در ابتدا فیلم با خوانندگی صفا یا همان فرزاد فرزین با ملودی غمگین و عاشقانه شروع می شود که تناسب عاطفی با موقعیت داستان دارد و در انتها با تمی تند و شادمانه پایان می یابد که مبتنی بر عاقبت به خیری قصه و آدم های آن است. کارگردان برای رنگ آمیزی عاطفی بیشتر قصه به روانشناسی مخاطب ایرانی تکیه می زند تا با طرح بچه های پرورشگاهی و بی سرپرست و سخنان دردآمیز از فقدان والدین به برد احساسی داستان خویش عمق بیشتری بدهد. اما این عمق به جای آنکه در محتوا و لایه های معنایی قصه اتفاق بیفتد در همان سطح ظاهری و صوری داستان باقی می ماند و در صورتی گل درشت و سانتی مانتالی تو ذوق مخاطب می زند. سطح بازیگری نقش آفرینان فیلم نیز در این یخ زدگی بی تاثیر نیست.کارگردان سعی کرده است از برخی عناصر نشانه شناختی نیز برای بیان نمادین قصه خویش بهره گیرد. نام ماهور با پس زمینه موسیقایی فیلم تناسب می یابد و جنگیدن قهرمان اصلی برای رسیدن به معشوق در نام امید جلوه می کند و سردی عاطفی زندگی بچه های پرورشگاهی نسبت به لقب آجری نمایان می شود.
روانشناسی آدم های قصه پسران آجری مثل غالب فیلم هایی از این دست مخدوش است و متناسب با واقعیت عرفی نیست. مهمترین عنصر این بحث، تحول و تغییر ناگهانی بدمن های داستان است. تحولی که صرفاً با وقوع چند موقعیت دراماتیک و چندین کلمه قصار و شعرگونه، صورت می گیرد و همواره این تحول به نفع ذهنیت کارگردان و قهرمان های قصه اتفاق می افتد. پدر سخت گیر و پول پرست به ناگهان احساساتی و تلطیف می شود و وقایع و حوادث نیز در جهت این تحول، گره گشایی می شود. همه به هم می رسند، عشق بر ثروت و شهرت و قدرت پیروز می شود و هیچ نشانه یی از ظلمات باقی نمی ماند و یک سینمای خوش بین و فانتزی خلق می شود. «پسران آجری» بنا به منطق سینمایی عشق محور، به چالش ها و شیرینی های تجربه عاشقانه قبل از وصال می پردازد و به پارادوکس های نهفته در کنش های انسانی آن توجه می کند و از پردازش همین تضادها به خلق داستان خود می پردازد اما هیچ تصویری از بعد ازدواج نمی دهد و تضادها و شکاف و بحران های عمیق آن سوی وصل را بررسی نمی کند و صرفاً بر طبل عاشقی می زند، شاید در زمانه ما که زندگی به تراژدی بزرگی بدل شده است سینما به شیوه یی معکوس برای رهایی یا دست کم فراموشی از این وضعیت درآمده است. فیلم های ما در دو صورت عاشقانه و کمدی و طنز خود را سرپا نگه داشته اند. عناصری که در زندگی و زیست - جهان مخاطبان، واقعیت بیرونی ندارند و فقدان آن به شدت احساس می شود. در اینجاست که سینما به فریبی مدرن و تکنیکی برای سرکوب این تلخ ها ظهور می کند. در بستر سینمایی اینچنین، پسران آجری، حادثه یی طبیعی است.
سیدرضا صائمی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید