شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


تجارت با یک ملودرام موزیکال


تجارت با یک ملودرام موزیکال
رامبد جوان از آن دسته هنرمندانی است که کارش را با بازی در سریال های طنز تلویزیونی آغاز کرده است. او در مدت حضورش در این برنامه ها توانست یک تیپ خاص را براساس ویژگی های بازیگری اش به وجود آورد و تقریبا با تکیه بر همین شیوه کار و پس از تولید یک مجموعه تلویزیونی وارد سینما شد و با حضور در فیلمهای متوسط کمدی کارش را ادامه داد. «اسپاگتی در ۸دقیقه » تجربه دیگری از رامبد جوان است که این بار در مقام کارگردان ظاهر شده است. این فیلم یک ملودرام موزیکال ضعیف سینمایی است که فقط می توان آن را در رده آثار بی ادعای تجاری سینما تحلیل کرد که تنها به قصد ایجاد سرگرمی و جذابیت تولید شده اند تا از این منظر بتوانند مخاطبانشان را به لحاظ درگیر ساختن با کلیشه های نازل تجاری به سینما بکشانند. فیلم رامبد جوان را به عنوان یک موزیکال ضعیف که مشخصا نه کودکانه است و نه به طور خاص برای تماشاگر بزرگسال ساخته شده را از چند منظر می توان بررسی کرد. نخست آن که فیلمنامه بسیار ضعیفی دارد که اگر چه یک موضوع ساده و تکراری را محور قرار داده ؛ اما در پرداخت آن هیچ کوششی برای انسجام دادن به عناصر فیلمنامه و حتی تلاش برای گنجاندن اندک خلاقیتی در کار وجود ندارد.
یک مرد جوان (پدرام آرام / رامبد جوان ) و دختر شیرین زبانش (تکتا/ آلما اسکویی ) به تنهایی در آپارتمانی زندگی می کنند و اتفاقا خانمی جوان (گلشید زمانی / سارا خوئینی ها) و پسرکوچکش هم برای مدتی همسایه آنها می شوند. بنابراین دو شخصیت اصلی و مهم براساس موقعیت خانوادگی شان براحتی می توانند در ساختار کلیشه ای این گونه آثار که مهمترین مشخصه شان تکرار مکانیکی است ، بگنجند. البته داستان تا رسیدن به این نقطه از روایت ، زمان زیادی را صرف پرداختن به کمدی ضعیف شخصیت اصلی اش «پدرام » می کندکه ظاهرا به قصد پرداختن به نقش و موقعیت اوست و اما بعدا متوجه می شویم که این موقعیت و جایگاه ، هیچ کارکرد منطقی ای در داستان ندارد و شغل پدرام ، مهدکودک تکتا و دختر دایی پدرام همه ، شخصیت ها و موقعیت های اضافه ای هستند که تقریبا با رسیدن به میانه داستان همگی فراموش می شوند. آشنایی ۲ همسایه زن و مرد که می توانست زمینه ساز خلق موقعیت های مناسب کمدی باشد نیز بسادگی قربانی همان کلیشه های مرسوم آثار نازل این نوع سینما شده و هدر رفته است. در ادامه کار هم تنها دو ابزار مهم دیگر برای پرداختن به ساختار فیلم باقی می ماند؛ اول موزیک و حرکات موزون و دوم ایجاد درگیری و خلق موقعیت. رامبد جوان در به کارگیری عنصر موزیکال فیلمش به تناسب سلیقه ای که مخاطب از این نوع سینمای تجاری توقع دارد تا اندازه ای موفق بوده است. موسیقی تند و اکتیو بردیاکیارس هر جا که روایت به لحاظ ریتم افت می کند، با ترکیب شدن با حرکات موزون که حضور بچه ها نیز خیلی آن را تقویت کرده است خالق موقعیت های سرگرم کننده و جذابی شده که متناسب با ساختار چنین آثاری است. رامبد جوان تا اندازه ای توانسته ، این عناصر را به موازات روایت ناقص فیلمش خوب ترتیب دهد و به نظر می آید که تنها از این منظر هم هست که نتیجه گرفته است.
(برای اثبات این مدعا کافی است نگاهی به آنونس های تبلیغاتی فیلم پیش از اکران آن انداخته باشیم.) البته ، پرداخت موزیکال و ریتم و تحرک تند، حضور مداوم و جدی ای در فیلم ندارد و تنها در بخشهایی چون مرتب کردن خانه پدرام ، ورود گروه مفاخرزاده اصل و نمایش شان روی پل ، رستوران و شهربازی است که جواب می دهد. فیلمنامه رامبد جوان و محمود طالبیان از نظر پرداخت داستانی هم بسیار ضعیف است. به هر جهت این نمی تواند منطقی باشد که به بهانه استفاده از موسیقی و کمدی ، از کنار داستان بگذریم.
ساختار فیلمنامه در «اسپاگتی در ۸دقیقه » تا آنجا که پدرام و گلشید دارند با هم آشنا می شوند، کاملا خطی ، ساده و یکنواخت است. درگیری های سطحی میان این دو که به ریزش سقف دستشویی و صحبت از گنج محدود شده هم ، هیچ گاه ارزش داستانی پیدا نمی کنند. اما همه تعلیق داستان از زمانی آغاز می شود که یک دسته گل از طرف فردی ناشناس به گلشید هدیه می شود. البته این معمای ضعیف همان قدر که دیر طرح می شود، زود هم حل می شود ورود مضحک دار و دسته حشمت مفاخرزاده اصل که در ادامه ماجرای فرستادن دسته گل برای گلشید است ، و نوع پرداخت نقش و جایگاه این گروه در داستان هیچ گاه این اجازه را به آنها نمی دهد که بتوانند تاثیری هر چند اندک در چالش آفرینی و ایجاد تعلیق داشته باشند. جایگاه این گروه مسخره و مضحک در ساختار دراماتیک فیلمنامه هم تقریبا خنثی و بی اثر است.چرا که در طول مدت حضورشان کارکرد نقش آنها در داستان ، هم برای تماشاگر و هم برای اشخاص دیگر داستان کاملا لو رفته و قابل پیش بینی است. درواقع این گروه تا اواخر داستان تنها با موقعیت های ضعیف و سطحی داستان همراه می شوند و فقط از آنجا، نقش برابر ستیز را پیدا می کنند که بچه ها را می دزدند.داستان ضعیف و یکنواخت فیلم از اینجا به بعد وارد مرحله درگیری می شود.این درگیری البته به لحاظ ساختار دراماتیک هم نقش چندانی در فیلم ندارد و تنها به واسطه برخی موقعیت هایش به چشم می آید. مثلا: صحنه هجوآمیز مبارزه گلشید و اطلس که با شمشیر و مشت و لگدهای نمایشی با هم می جنگند و به ظاهر باید هجویه ای بر برخی آثار سینمای هالیوود (بیل رو بکش ) باشد. بجز اینها ساختار فیلم «رامبد جوان » پر است از موقعیت های ناپرورده و خام داستانی که البته اکثرشان بر پایه کلیشه های دستمالی شده سینمایی پرداخت شده اند. تلاش زن و مرد جوان برای ازدواج ، تلاش مفاخرزاده اصل برای به دست آوردن سند، میل مانی برای پدردار شدن و... همگی از این دسته موقعیت ها هستند. ضمن این که رویدادهای دیگری هم وجود دارند که ظاهرا رامبد جوان آنها را از سریال های طنز تلویزیون کپی کرده است. مثلا: به سقف چسبیدن نیمرو، باز و بسته کردن در هنگامی که پدرام می خواهد خشمش را در برابر حرفی که گلشید به او زده نشان بدهد، برخورد با در و دیوار، اشتباه گرفتن شعبه های دادگاه و....
البته بیشتر این چنین موقعیت هایی در بخش نخست فیلم اتفاق می افتد و پشت سر هم قرار گرفتن آنها بعلاوه ضعفهایی مثل نمای نرم و کند P.O.V هنگام ورود پدرام به دادگاه (در حالی که عجله دارد) و دیگر ضعفهای مشابه در پرداخت فیلم ، از همان ابتدا ناپختگی و بی تجربگی رامبد جوان را در کارگردانی نشان می دهند.شوخیهای موجود در فیلم رامبد جوان هم در مجموع از همین کمدی موقعیت و کمدی گفتار تشکیل شده اند که البته بیشتر مبتنی بر موقعیت است و بعضا دست به تکرار آن هم می زند (پرتاب توپ از سوی پدرام ) که این تکرار از تاثیرش هم می کاهد. اما کمدی کلام که بخشی از آن را شیرین زبانی های تکتا به عهده دارد، به نسبت کمدی موقعیت سهم کمتری را در به وجود آوردن شوخی های فیلم به خود اختصاص داده و بیشتر بر پایه بداهه سازی استوار است. در مجموع آنچه باعث شده «اسپاگتی در هشت دقیقه » در مقایسه با آثار مشابهش که در حوزه کودک و کمدی تولید شده اند، از اهمیت بیشتری برخوردار باشد را باید تکیه بر حرکات موزون و موسیقی دانست که پیش از این در سینمای ما به این حد برجسته نبوده است. البته با در نظر گرفتن این نکته که همین عناصر هم کپی های کمرنگ تر از اصل هستند که نه متعلق به خود رامبد جوان و نه اصلا متعلق به سینمای ماست. اضافه بر این که حضور مرضیه برومند در نقش مشاور کارگردان را هم نمی توان در کنار کارگردان کم تجربه ای چون رامبد جوان از نظر دور داشت.

مهدی نصیری
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید