یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اگ(۴)


اگر دارى زبان چاپلوسى هم جات در عزاست هم در عروسى
رک: ريشخند چاپلوسان فيل را خر مى‌کند.
اگر دارى طرب کن و اگر ندارى طلب کن (خواجه عبدالله انصارى)
اگر دانى ثواب کاسه‌ليسى به هر جا کاسه‌اى بينى بليسي! (لاادرى)
بيتى است از شاعرى گمنام در مذمت از کاسه‌ليسي
اگر دانى که نان دادن ثواب است تو خود مى‌ خور که بغدادت خراب است!
بيتى است از شاعرى گمنام در مذمت از کاسه‌ليسي
اگر دانى که نان دادن ثواب است تو خود مى‌ خور که بغدادت خراب است!
نظير:
هيچ صله‌اى بهتر از وصلهٔ شکم خود آدم نيست
- اول خويش بعد درويش
اگر دراز شد ديلم مى‌شود و اگر پهن شد بيل!
رک: آهنگرى کارى ندارد آهن را پهن کنى مى‌شود بيل، دراز کنى مى‌شود ميل!
اگر در خواب بينى مرغ و ماهى، به دولت مى‌رسى خواهى نخواهي٭
٭ در کتاب تعبير خواب چنين آمده است:
اگر در خواب بينى مرغ و ماهى اگر با کس نگوئى پادشاهي!
اگر دردم يکى بودى چه بودى٭ (باباطاهر)
٭ ........................ اگر غم اندکى بودى چه بودى (باباطاهر)
اگر در نيکى رنج برى، رنج نمانَد و نيکى بمانَد و اگر در بدى لذت يابى، لذت نمانَد و بدى بمانَد (منسوب به افلاطون)
اگر دورغ نيکوست راست از آن نيکوتر است
رک: هيچ تقلبى بهتر از راستى نيست
اگر دريا صداى خودش را بشنود زهره‌ترک مى‌شود
مردم عموماً از زشتى‌هاى خود بى‌خبرند
اگر دست على دست خدا نيست چرا دست دگر مشکل‌گشا نيست
اگر دعاى طفلان را اثر بودى يک معلم زنده نماندى
نظير:
اگر به دعاى بچه مکتبى بود يک ملاى مکتب زنده نمى‌ماند
- دعا کن بابات بميرد وگرنه معلم بسيار است
- دعا کن الفبا بميرد وگرنه استاد بسيار است
- گر دعا جمله مستجاب شدى هر دمى عالمى خراب شدى (اوحدى)
اگر دل صاحب‌خانه روى دل مهمان بود جاى اشکنه توى مجمعه کاسهٔ فسنجون بود (عامیانه).
اگر دنيا را آب بردارد مرغابى را تا بندپايش است
اگر دنيا نباشد دردمنديم وگر باشد به مهرش پاى‌بنديم٭
٭ ............................. .................................
بلائى زين جان آشوب‌تر نيست که بار خاطر است ار هست و ور نيست (سعدى)
اگر ديدند شوخى، نديدند جدّي!
اگر ديده نبيند دل نخواهد٭
رک: ديده مى‌بيند دل مى‌خواهد
٭ همه مهرى ز ناديدن بکاهد .................... (اسعد گرگانى)
اگر دير آمدم شير آمدم
رک: دير آى و درست
اگر ديوانه نبود کار عاقل‌ها لنگ مى‌ماند
اگر را با مگر تزويج کردند از آنها دخترى شد کاشکى نام
رک: اگر خاله‌ام ريش داشت آقادائى‌ام مى‌شد.
اگر راست گفتى ريشت خلاص وگرنه خونت حلال!
اگر راستى کارت آراستى
رک: به گيتى به از راستى پيشه نيست
'اگر' را کشتند تُپُلُق درآمد (عامیانه).
رک: اگر خاله‌ام ريش داشت آقادائى‌ام مى‌شد
اگر راه مى‌دانى فرسنگ چه مى‌پرسى؟
رک: دِه مى‌بينى و فرسنگ مى‌نويسى؟
اگر رفيق شفيقى درست‌پيمان‌ باش٭
٭............................... حريف حجره و گرمابه و گلستان باش (حافظ)
اگر رمّال غيب مى‌دانست گنج پيدا مى‌کرد
نظير: قول سه کس نيست به دهر استوار شاعر و قرعه‌زن و اخترشمار
اگر رنگ دستت خوب آمد پايت را نيز رنگ کن
اگر ريگ بيابان دُرّ شود چشم گدايان پُر نشود (سعدى)
رک: گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست
اگر ريگى به کفشت نيست پس چرا مى‌لنگى؟ (يا: اگر ريگى به کفش خود ندارى چرا کج کج راه مى‌روى)
اگر زاقّى کنى، زيفّى کنى مى‌خورمت! ٭
نظير:
اگر قارّى کنى، اگر قورّى کنى، پول داده‌ام و مى‌خورمت
- مگو هالو خر بود، دوشابت مزه نداشت
٭ براى اطلاع از ريشهٔ اين مَثَل رک: امثال و حکم دهخدا، ج ۱، صص ۲۱۶،۲۱۵
اگر زخم شتر به خر باشد يک ساعت هم دوام نمى‌آورد
رک: خدا درد را به اندازهٔ طاقت مى‌دهد
اگر زرى بپوشى اگر اطلس بپوشى همان کنگرفروشي! (عامیانه).
نظير:
اگر اطلس کنى کمخا بپوشى، همان سبد به سرِ سبزى‌فروشى
- اگر بپوشى رختى، نشينى تختى، مى‌بينمت به چشم همان وقتى
- مپندار اگر سفله قارون شود که طبع لئيمش دگرگون شود (سعدى)
- گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست (سعدى)
اگر زمين و زمان را به‌هم دوزى خداوند ندهد زياده از روزى
رک: اگر زمين را به آسمان دوزى...
اگر زن نبود هيچى نبود، قاپچى نبود، توبچى نبود زن سرچشمه تمام آشوب‌ها و فتنه‌هاى جهان است
رک: هر جا که زن است فتنه آنجاست
اگر ژاله هر قطره‌اى درشدى چو خر مُهره بازار از او پُر شدى (سعدى)
نظير:
اگر سنگ همه لعل بدخشان بودى پس قيمت لعل و سنگ يکسان بودى (سعدى)
- اگر شب‌ها همه قدر بودى شب قدر بى‌قدر بودى (سعدى)
اگر سَر بايدت سِرّ را نگهدار٭
نظير: خواهى که سَر به‌جاى بوَد سِرّ نگه‌دار
رک: مرد سر مى‌دهد سِرّ نمى‌دهد
٭ نگهبان سرت گشته است اسرار ....................... (ناصرخسرو)
اگر سرش برود زبانش نمى‌رود
بالاخره حرف خودش را مى‌زند
اگر سلام نکرده بودى لقمهٔ اولم تو بودى (عامیانه).
نظير: اگر سلام نکرده بودى تو را يک لقمهٔ چرب مى‌کردم.
اگر سنگ به شيشه بخورد واى به شيشه و اگر شيشه به سنگ بخورد باز هم واى به شيشه!
اگر سنگ همه لعل بدخشان بودى پس قيمت لعل و سنگ يکسان بودى (سعدى)
اگر سنگى ز گردون اندر آيد همانا عاشقان را بر سر آيد(ويس و رامين)
رک: هر جا سنگ است براى پاى لنگ است
اگر سوادت خوب است خط پيشانى خودت را بخوان
رک: اگر بابا بيل‌زنى باغچهٔ خودت را بيل بزن!
اگر سوزن خياط گم نمى‌شد روزى يک قبا مى‌دوخت
اگر سيّد نيستم عام که هستم
نظير: سنگ در جاى خودش سنگين است
اگر شاهى گدائى آخرش مرگ اگر زرّين کلاهى آخرش مرگ
رک: آدميزاد تخم مرگ است
اگر شب‌ها همه قدر بودى شب قدر بى‌قدر بودى (سعدى)
رک: اگر ژاله هر قطره‌اى دُرّ شدى...
اگر شتر پر داشت يک بام سالم در جهان باقى نمانده بود
نظير: 'آن دو شاخ گاو اگر خر داشتى....' و 'خدا خر را شناخت شاخش نداد'
اگر شريک خوب بود خدا هم براى خودش شريک مى‌گرفت
رک: ديگ شراکت به جوش نمى‌آيد
اگر شمشيرت کوته است به دشمن نزديک‌تر شو يا دستت را درازتر کن
اگر صد آب حيوان خورده باشى چو عشقى در تو نبود مرده باشي!
رک: سرى که عشق ندارد کدوى بى‌بار است
اگر صد تا پسر بزائى يکيش آقا رضا نمى‌شود
رک: بلبل هفت بچه مى‌گذارد يکيش بلبل مى‌شود


همچنین مشاهده کنید