چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

دانش بومی: قلمرو پژوهش و چالشها


دانش بومی: قلمرو پژوهش و چالشها
● مقدمه
دانش بومی دانشی است که بوسیله آن در طی قرون، اقوام گوناگون روزی خود را از محیطشان جسته اند، پوشاکشان را تهیه کرده اند، خود را در پناهی اسکان داده اند وسلامت خود و ا حشام خود را حفظ کرده اند. تجربه نشان می دهد که دانش بومی نه تنها با دانش رسمی تعارض و تناقض ندارد بلکه می تواند مکمل آن باشد. از ویژگیهای متفاوت دانش بومی می توان به قابل دسترس، کار آمد و ارزان بودن دانش بومی و دیدگاه کل نگر و شیوه انتقال شفاهی آن اشاره نمود. دانش بومی پویا وزمان آزموده است وچون در بطن محیط طبیعی واجتما عی محلی تکامل یافته است با شرایط بومی نیز کاملاً سازگار است. دانش بومی هم به اجزای فرهنگ یک قوم و هم به کل آن گفته می شود. (عمادی و عباسی، ۱۳۷۸)
توسعه نظامهای (IK )، که همه جنبه های زندگی از قبیل مدیریت محیط زیست طبیعی را پوشش می دهند، برای مردمی که این نظامها را بوجود آورده اند، موضوعی حیاتی است. چنین نظامهایی، تجمعی بوده و نمایانگر انجام آزمایشات، مشاهدات دقیق و تجربیات مبتنی بر آزمون و خطا هستند. سیستم های IK پویا نیز هستند: دانش جدید بطور مدا وم برآن افزوده می شود. این قبیل سیستم ها علاوه بر ایجاد نوآوری در درون خود، دانش بیرونی را نیز برای مناسب نمودن در وضعیت محلی تغییر داده و بومی می سازند. با توجه به اهمیت دانش بومی و لزوم جمع آوری و ثبت آن، هدف مقاله حاضر بررس زمینه های پژوهشی و چالشهای دانش بومی است. روش مورد بررسی مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه می باشد.
● چارچوب مفهومی دانش بومی
دانش بومی مربوط به کل فرهنگ مردم یک جامعه، از جمله هویت و اعتقادات مذهبی و دینی آنان است. در حالیکه بعضی محققین و برنامه ریزان توسعه، دانش بومی را ابزاری برای حل برخی مسائل و مشکلات توسعه تصور می کنند، خود مردم بومی آنرا بخشی ازکل فرهنگ خود میدانند که وجودش برای بقا و تداوم حیاتشان ضروری است . (Kolawole, ۲۰۰۱)
مردم محلی دانشهای ملموس بومی خودرا که مناسب مقاصد آنهاست، ترجیح می دهند. زیرا تغییر را مخاطره آمیزدانسته و به دانشها وآزموده های خود که طی سالیان دراز به دست آورده اند اعتماد دارند. کاربرد “فاصله ی فرهنگی” بیشتر برای بی ارزش شمردن مردمان سنتی بوده است واین مفهوم در مقابل نارضایتی واعتراض آنان در برخورد با تکنولوژی غرب ، مطرح گردید. فرهنگ یک روش زندگی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است وکوششی است در برخورد با نیاز های مختلف که از طریق تجربیات وفنون سازگار وارتباطات سنتی به حل مشکلات می پردازد وزمانی که نتایج اثبات وتایید شدند به مجموعه ی خرد اجتماعی اضافه می شوند.چنین بینش هایی که از طریق فرهنگ شفاهی واز پیر به جوان منتقل می شود به آسانی منهدم نخواهند شد.
کشاورزان کشورهای در حال توسعه از دانش هوشمندانه ی کشاورزی ومنابع طبیعی برخوردارند. این دانش از نسل های گذشته و از طریق ارتباط نزدیک با محیط های کوچک طبیعی حاصل شده است. با تغییرات شرایط محیطی سیستم های دانش های بومی کشاورزی نیز تغییر می کنند ولذا پایداری را برای جوامع ومحیط فراهم می سازند. (بوذرجمهری، ۱۳۸۲).
● اهمیت دانش بومی
وقتی پیرمرد دانایی می میرد، کتابخانه کاملی نابود می گردد. یک ضرب المثل قدیمی آفریقایی
دستیابی به دانش بومی از دو طریق عمده شالوده هایی اولیه توسعه پایدار را تقویت می کند:
از یک سو، دانش بومی حاصل فرایند یادگیری تجربه و آزمون و خطای چند هزار سالة یک جامعه در ارتباط با محیط پیرامون خود است. بدیهی است که این دانش بیانگر کنش و واکنش گروههای جماعت بشری با طبیعت بوده و آیینه تمام نمای از ویژگیهای اقلیمی و خصوصیات طبیعی گیاهی و جانوری یک منطقه و از آن مهمتر، روابط متقابل آنها با هم و با گروههای انسانی را ارائه می دهد و با در اختیار داشتن این اطلاعات ارزشمند که در هیچ آزمایشگاه دیگری قابل حصور نیست، می توان از طبیعت و عرصة وسیع تنوع زیستی مطلع شد، روابط اجزای آن را پیش بینی کرد و هوشمندانه از نیروی نهفته در آن بهره برد، به نحوی که هم تعادل بین مجموعه ای موجود حفظ شود و هم نیازهای جامعه انسانی ساکن در آن تأمین گردد. از سوی دیگر، علاوه بر اطلاعات ارزشمند نهفته در دانش بومی، «شناخت شناسی» بومیان رابطه بین کارشناسان و مردم محلی را قوام خواهد بخشید که این امر با تحلیل عمیق دانش بومی و آشنایی نزدیک با شیوه نگرش و شناخت شناسی مردم محلی ممکن و میسر می گردد و شکاف گسترده و عمیق کارشناسان و پژوهشگران با مردم روستا نیز از این طریق ترمیم خواهد شد. (امیری اردکانی و شاه ولی، ۱۳۷۸).
یکی از دروس مهمی که پژوهشگران توسعه از دانش بومیان آموخته اند اهمیت «نگرش سیستمی» به محیط است. در محیط روستا همه چیز به هم مربوط می باشد و روستایی هوشمند با در نظر گرفتن آنچه برای او در محیط مهیاست و یا به آسانی و با هزینه کم قابل حصول است، زندگی خود را تأمین می کند. به همین سیاق پژوهش دانش بومی در کشورهای در حال توسعه ناگزیر باید بخشی از یک نظام منسجم توسعه باشد تا بتواند در جهت حل مشکلات روستایی به کار برده شود. «نگرش سیستمی» پژوهشگران به موضوع دانش بومی وکاربرد آن در توسعه پایدار ایجاب می کند که فعالیتهای پژوهشی از یک «کالا» (برنج، گندم، گاو و گوسفند….) و یا یک روش ارزشهای زراعی، دامداری، آبخیزداری و غیره آغاز نشود بلکه کل روستا و روابط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن را با دنیای خارج در برگیرد. (فرهادی، ۱۳۸۰)
علاقه (بیرونی ها) به این دانش "قدیمی " جدید بوده وبه تبع سیاستگذاری گروههای بومی و نهضت های قوانین بومی پدیدار شده است. بسیاری از مردمان بومی طالب حق شنیده شدن حرفهایشان در تصمیمات توسعه هستند. این امر اغلب شامل مطالبه ای است که حق آنها بر زمین و منابع تشخیص داده شده و بطور رسمی مورد شناسایی و تقدیر قرار گیرند. از طریق مشاهدات زیر نیاز به معرفت های بدیل در ابتکارات مربوط به توسعه تقویت می شود ((Grenier,۱۹۹۷:
▪ تکنولوژی انقلاب سبز با تخریب اکولوژیک، ضعف اقتصادی (درسطوح محلی ) ورژیم های غذایی و تغذیه ای ضعیفتر، در اثر ریشه کن کردن غذاهای سنتی یا جایگزینی آنهابا غذاهای غیر سنتی، .
▪ توسعه ای که طی ۳۰ سال اخیر برنامه ریزی و اجرا شده، فشارهای بی سابقه ای را به خاکها، آبخیزها، جنگلها و منابع طبیعی دیگر وارد ساخته است.
▪ بعضی از راه حلهای توسعه بیرونی بر پایه فرضیات غلط قرار گرفته اند و از نظر اقتصادی نا مطلوب یا از نظر فرهنگی غیر قابل قبول هستند و اغلب مطرود واقع شده اند(برای مثال این فنون خیلی پیچیده هستند و یا به توجه و حفاظت خیلی زیادی نیاز دارند).
▪ بعضی از راه حلهای فنی که برای حل مسائل معرفی می شوند در سطح محلی درک نمی شوند ولذا طرد می گردند.
▪ بعضی از انقادها نشان می دهند که جوامعی که کمک توسعه ای خارجی زیادی دریافت می کنند، در اداره امور خود شان ناتوان می شوند.
▪ برنامه ریزی از بالا به پایین ۱ در پیشرفت مدیریت موثر منابع طبیعی در سطح محلی با شکست مواجه می شوند.
کوتاه سخن اینکه، برنامه ریزی توسعه اغلب در رسیدن به نتیجه مطلوب یعنی توسعه پایدار شکست خورده است. در بعضی موارد وابستگی هایی توسط دنیای بیرونی ایجاد می شوند که در مورد آنها دستور وسفارش داده می شود (از طریق قوانین ومقررات منابع طبیعی ) ولی بطور واقعی در توسعه بکار گرفته نمی شود.
● قلمرو تحقیق نظامهای دانش بومی
اگر چه هر نظام IK از بدنه دانش یکپارچه ای تشکیل می شود محققان علاقه مند به یادگیری بیشتر در باره سیستم های دانش سنتی، بر تمرکز بر جنبه های مجزا تمایل دارند. موضوعات متنوعی تحت سرفصل تحقیق IK مطالعه می شوند که به برخی از مهمترین آنها اشاره می شود((Grenier,۱۹۹۷:
۱) نظامهای یادگیری:
روشهای بومی انتقال دانش، رهیافتها ی بومی نوآوری و آزمایش، بازیهای بومی و متخصصان بومی
۲) سازمانها، کنترلها، و قدرت های محلی:
موسسات سنتی برای مدیریت محیطی، رویه های مدیریت اموال عمومی، فرایندهای سنتی تصمیم گیری، رویه های محلی حل اختلاف، قوانین سنتی، تابو ها و آیئن ها وکنترلهای جامعه روستایی
۳) سنجش وطبقه بندی محلی:
تعریفها و طبقه بندیها ی جامعه روستایی از مجموعه گیاهان و جانوران محلی و روشهای بومی حسابرسی و تعیین کمیت.
۴) بهداشت انسانی:
تغذیه، نظامهای طبقه بندی بیماریهای انسانی، داروهای سنتی و استفاده از گونه های گیاهی در درمان بیماریها، محلهای رشدگیاهان دارویی، زمانهای مناسب جمع آوری این گیاهان، قسمتهای دارویی آنها و روشهای آماده سازی و ذخیره داروها.
۵) حیوانات اهلی و بیماریهای دامی:
تولید و اصلاح دامها، تعلیف سنتی و گونه های علوفه ای و استفاده های مخصوص آنها، طبقه بندی بیماریهای دامی و داروهای دامپزشکی سنتی.
۶) آب:
نظامهای سنتی مدیریت منابع آب و حفاظت از آب، فنون سنتی آبیاری، استفاده از گونه های ویژه برای حفاظت آب وآبزیان (شیلات ) آبهای شور وشیرین و مدیریت منابع آبزی پروری.
۷) خاک:
رویه های حفاظت خاک، استفاده از گونه های ویژه برای محافظت خاک و رویه های ارتقاء حاصلخیزی خاک.
۸) کشاورزی:
شاخص های بومی تعیین زمان مناسب آماده سازی،کاشت و برداشت محصولات باغی، عملیات آماده سازی زمین، راههای بومی برای تکثیر گیاهان و ذخیره بذور وفرآوری (خشک کردن، خرمن کوبی، تمیز کردن و درجه بندی بذور)، روشهای بومی کاشت بذر ( فاصله بذور و کشت مخلوط)، آماده سازی نشاء و حفاظت از آن، نظامهای زراعت و کاشت، نظامهای مدیریت آفات و روشهای حفاظت از گیاهان
۹) جنگل زراعی:
فنون بومی مورد استفاده برای تشخیص زمینهای جنگلی بالقوه برای زراعت و معیار مورد استفاده برای رها کردن مزرعه برای آیش، مدیریت قطعات جنگلی و بهره وری این قطعات، دانش و کاربرد گیاهان (وحیوانات ) جنگلی، روابط بین گونه های درختی، بهبود تولید محصول زراعی و حاصلخیزی خاک
۱۰) موضوعات دیگر:
منسوجات و صنایع محلی دیگر، مواد ساختمانی، تغییر وتبدیل انرژی، ابزارهای بومی وتغییرات نظامهای محلی در طول زمان.
● فرسایش نظامهای IK:
به موازات اینکه بیرونی ها بطور رو به تزایدی از ارزش IK آگاه شده اند، این آگاهی را نیز دارند که سیستم هایIK، تنوع زیستی و تنوع فرهنگی (سه نظام متعامل و وابسته به هم) با خطر انقراض مواجه هستند. علاوه بر این حقیقت که بعضی از Ik هابه موازات اصلاح فنون و ابزارها به دلیل از رده خارج شدن از بین می روند، آهنگ از بین رفتن جاری IK به دلایلی از قبیل رشد سریع جمعیت، رشد بازارهای بین المللی، نظامهای آموزشی، عدم بها دادن به محیط زیست و فشارهای مربوط به مدرنیزاسیون سریع و همو ژنیزاسیون فرهنگی نیز در حال تشدید می باشد. برای نشان دادن این مکانیسم ها مثالهایی ارائه می شود ((Grenier,۱۹۹۷:
بدلیل فقر، فرصتهای کسب درآمد کوتاه مدتی که بر خلاف رویه های محلی حفاظت محیط زیست هستند، انتخاب شوند. درنتیجه گسیختگی کانالهای سنتی ارتباطات شفاهی، دانش زیادی از بین می رود. نه کودکان ونه بزرگسالان مدت زیادی را به ماندن در روستاهایشان اختصاص نمی دهند( برای مثال بعضی از افراد هر روز برای رفتن به مدرسه، جستجوی کار، یا برای فروش محصولات کشاورزی به شهر مسافرت می کنند، اغلب جوانان علاقه زیاد وفرصت کافی برای یادگیری روشهای سنتی ندارند).
چون IK بطور شفاهی منتقل می شود، درقبال تغییرات سریع آسیب پذیر می باشد - بویژه زمانیکه مردم جا به جا می شوند یا وقتیکه افراد جوان ارزشها و نوع زندگی متفاوتی با ارزشهای اجدادشان کسب می کنند. در گذشته بیرونی ها ( برای مثال دانشمندان علوم اجتماعی، فیزیکی و کشاورزی، زیست شناسان و قدرتهای استعماری ) IK را به رسمیت نمی شناختند یا از آن واهمه داشتند، آنها دانش بومی را کهنه، ساده، ایستا، غیرعلمی یا عامیانه تلقی می کردند. این نادیده انگاری تاریخی ( صرف نظر از علت آن، نژادپرستی یا مدرنیسم، یا اعتقاد بیش ازحد به روش علمی) به از بین رفتن نظامهای IK، از طریق عدم استفاده و کاربرد آن کمک نموده است. بسیاری از حرفه ایها هنوز هم به IK با دیده شک می نگرند. همچنین تبلیغات رسمی در بعضی از کشورها ، فرهنگها و روش شناسیهای بومی را کهنه، عقب مانده و تاریخ مصرف گذشته، تجسم می نمایند و همزمان به توسعه وارتقاء یک فرهنگ وزبان ملی با هزینه از بین بردن فرهنگهای اقلیتها می پردازند. اغلب تحصیلات رسمی نیز این نگرشهای منفی را تقویت می کنند. بعضی از مردم و جوامع محلی اعتماد خود نسبت به توانایی شان در کمک به خودشان را از دست داده اند وبرای حل مشکلات محلی خودشان به راه حلهای خارجی وابسته شده اند.
● بحث و نتیجه گیری:
با بررسی جایگاه دانش بومی در فرایند توسعه فن آوری مشخص می شود که این دانش یکی از منابع بسیار مهم است، مانند دانشهای علمی نیست که فقط در حد تئوری باشد، بلکه دانشی است فعال و پویا، که با استفاده از تجربیات گذشتگان و مردم بومی هر منطقه بدست آمده است. دانش بومی وسیله ای است برای برقراری ارتباط راحتتر بین مروج و کشاورز و در صورتیکه این ارتباط دو طرفه بوده ودرک متقابل هر دو طرف را در پی داشته باشد، مشکلات موجود را آسانتر می توان از سر راه برداشت.
این دانش بر سنت متکی است و چون در طی زمان آداب و رسوم و سنن جوامع در حال تغییر است، پس دانش متکی به سنت نیز در حال دگر گونی است و شاید رو به سوی منسوخ شدن واز یاد رفتن دارد. منسوخ شدن چیزی که نیکان و گذشتگان بر اساس تجارب خود و تحمل سختیهای فراوان آنرا بدست آورده اند. راه حل چیست برای حفظ این گنجینه گرانبها؟ مستند سازی این گنجینه به دانشمندان و متخصصان فرصت می دهد تا روشهای بومی را بهتر بشناسند و با نوآوری در آن به توان کاربردیش بیفزایند. جهت رسیدن به این هدف باید دانش بومی را هر چه بیشتر در جوامع مطرح کرد. چراکه وقتی افراد با زمینه استفاده و بکار گیری این دانش به صورت عملی و عینی آشنا شدند، راحتتر آنرا پذیرفته و مورد استفاده قرار می دهند.
منابع و مأخذ
امیری اردکانی محمد و منصور شاه ولی (۱۳۷۸). مبانی و مفاهیم و مطالعات دانش بومی کشاورزی سلسله انتشارات روستا و توسعه شماره ۳۴
بوذرجمهری، خدیجه (۱۳۸۲).جنسیت ودانش بومی.سایت دانش بومی ایران. آدرس اینترنتی: http://www.iranik.com
عمادی، محمد حسن و اسفندیار عباسی (۱۳۷۸) توسعه، پژوهش و دانش بومی، ماهنامه علمی. اجتماعی و اقتصادی جهاد، شماره ۲۲۵ – ۲۲۴.
عمادی، محمد حسن و اسفندیار عباسی (۱۳۷۸)، کاربرد دانش بومی در توسعه پایدار، سلسله انتشارات روستا و توسعه: شماره ۳۳
فرهادی مرتضی. (۱۳۸۱) واره، نوعی تعاونی سنتی کهن و زنانه در ایران، درآمدی به مردم شناسی و جامعه شناسی تعاون و مشارکت مردمی. تهران:وزارت جهادکشاورزی معاونت ترویج و مشارکت مردمی، دفتر مطالعات و برنامه ریزی.
Grenier, Louise (۱۹۹۷). Working with Indigenous Knowledge. International Development Research Centre, Ottawa, Canada
Kolawole, O.D. (۲۰۰۱) Local lnow lage utitization and sustainable rural deuelopment in the ۲۱st centurg, Indigenous knowlage and Development monitor ۹(۳)
جعفر یعقوبی