دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مواجهه با کودک پرخاشگر


مواجهه با کودک پرخاشگر
مدیریت پرخاشگری کودکان می‌تواند برای بزرگسالان گیج‌کننده، ناامید کننده و پرتنش باشد. در واقع، یکی از مشکلات اساسی در مدیریت عصبانیت کودکان احساسات پرخاشگر آن‌هاست که غالباً در ما به‌وجود می‌آورند.
گفته می‌شود ما به‌عنوان والدین، معلم، مشاور یا هر مقام اجرائی دیگر نیازمندیم در خاطر داشته باشیم که ما هرگز آموزش ندیدیم که چگونه با پرخاشگری به‌عنوان یک واقعیت در طول زندگی کودکیمان مواجه شویم. ما به سمت این باور سوق داده شدیم که پرخاشگر بودن یعنی بد بدودن و غالباً به خاطر بیان پرخاشگری احساس گناه داشتیم.
اگر ما این باور را کنار بگذاریم، راحت‌تر می‌توانیم با پرخاشگری کودکان مواجه شویم. هدف ما سرکوب یا تخریب احساسات پرخاشگرانه در کودکان یا در خودمان نیست بلکه، می‌خواهیم این احساسات را بپذیریم و آن‌ها را به سمت پایان‌های سازنده هدایت کنیم.
والدین و معلمان باید به کودکان اجازه بدهند تا آن‌ها تمامی احساساتشان را تجربه کنند سپس، مهارت‌های بزرگسالی به آن‌ها راه‌های قابل پذیرش ابراز احساساتشان را نشان می‌دهد. احساسات قوی نمی‌توانند انکار شوند و ابراز پرخاشگری نباید همیشه به‌عنوان نشانه مشکلات جدی در نظر گرفته شود، آن‌ها باید با احترام شناسائی و درمان شوند.
برای پاسخ دادن مؤثر به رفتارهای فوق‌العاده پرخاشگرانه در کودکان نیاز داریم در مورد عواملی که باعث بروز پرخاشگری می‌شوند اطلاعاتی داشته باشیم. ممکن است عصبانیت، دفاعی برای جلوگیری از احساسات دردناک باشد؛ یا ممکن است با شکست تداعی شود، اعتماد به‌نفس پائین و احساسات گوشه‌گیری نیز از دیگر علل می‌باشند. همین‌طور ممکن است با اضطراب مربوط به موقعیتی که کودک کنترل روی آن ندارد، مرتبط باشد.
مبارزه‌طلبی پرخاشگرانه هم ممکن است با وابستگی، عصبانیت، ناراحتی و افسردگی پیوند خورده باشند. در کودکی، پرخاشگری و ناراحتی بسیار به هم نزدیکند و مهم است که این نکته را در خاطر داشته باشیم که بخش اعظم آنچه که یک بزرگسال به‌عنوان ناراحتی تجربه می‌کند، از طرف کودک به‌عنوان پرخاشگری تجربه می‌شود.
قبل از اینکه به راه‌های اختصاصی مدیریت پرخاشگری و طغیان‌های پرخاشگرانه بپردازیم، لازم است چند نکته خاطر نشان شود: ما باید بین پرخاشگری و تخطی تمایز قائل شویم. پرخاشگری یک موقعیت موقت است که به‌وسیله ناکامی به‌وجود می‌آید؛ تخطی اغلب تلاشی است برای آزار یک فرد یا تخریب دارائی.
پرخاشگری و تخطی نباید به‌عنوان واژه‌های بد به‌کار روند، به‌عبارت دیگر در نگاه به رفتار پرخاشگرانه در کودکان باید مواظب باشیم که کدام رفتار بیانگر مشکلات هیجانیست و کدام یک بهنجار است.
در مواجهه با کودکان عصبانی، واکنش ما باید براساس حمایت و پذیرش باشد نه براساس میل به تنبیه. والدین و معلمان در حالی‌که راه‌های دیگری را برای بیان احساسات به کودکان پیشنهاد می‌کنند، باید به آن‌ها نشان دهند که احساساتشان را می‌پذیرند. به‌عنوان مثال ممکن است بزرگسال بگوید: ”اجازه! بهت بگم که بعضی از بچه‌ها در این موقع چی‌کار می‌کنن...“ اینکه فقط به کودکان بگوئیم کدام رفتارها غیرقابل پذیرشند، کافی نیست. ما باید به آن‌ها راه‌های قابل پذیرش مقابله را آموزش دهیم. همچنین، این راه‌ها باید با آن چیزی که از آن‌ها انتظار داریم، مرتبط باشند. برخلاف نظر عموم، تنبیه مؤثرترین راه برای اینکه به کودکان بگوئیم از آن‌ها چه انتظاری داریم، نیست.
● پاسخ دادن به یک کودک عصبانی
تعدادی از پیشنهادات زیر برای مواجهه با کودک عصبانی از کتاب ”کودک پرخاشگر“ نوشته ”فریتر درل“ و ”دیوید ویندمن“ گرفته شده‌اند. این پیشنهادات باید به‌عنوان ایده‌های سودمند در نظر گرفته شوند و نه راه‌هائی برای فریب.
▪ به کودک بگوئید خوب بودن یعنی چه.
به کودک بگوئید کدام رفتارها شما را خوشحال می‌کند. به تلاش‌های مثبت جواب بدهید و به رفتار خوب پاداش. یک والد مشاهده‌گر و حساس در طول روز فرصت‌های زیادی برای بیان چنین عباراتی پیدا می‌کند: ”من اینکه تو بدون یادآوری برای شام می‌آئی را دوست دارم؛ اینکه تو علیرغم عجله داشتن برای رفتن به بازی، لباس‌هایت را آویزان می‌کنی برای من قابل تحسین است؛ خوشحالم که عصرانه‌ات را با خواهرت تقسیم کردی؛ من روشی را که تو می‌توانی درباره دیگران فکر کنی، دوست دارم و ممنونم که درباره اتفاقی که افتاده، حقیقت را گفتی. معلمان نیز می‌توانند رفتار خوب را با چنین عباراتی به‌طور مثبت تشویق کنند: می‌دانم که سخت بود برای این‌که صبر کنید تا نوبتتان برسد ولی، خوشحالم که توانستید این‌کار را انجام دهید: ممنون که بی‌سر و صدا روی صندلی‌هایتان نشستید؛ شما روی آن طرح سخت کار کردید و من تلاش شما را تحسین می‌کنم.
▪ عمداً رفتار نامناسبی را که می‌توان تحمل کرد، نادیده بگیرید.
این مسئله به‌معنای نادیده گرفتن کودک نیست بلکه فقط رفتار را باید نادیده گرفت. نادیده گرفتن باید برنامه‌ریزی شده و ثابت باشد. حتی اگر این رفتار قابل تحمل است، کودک باید متوجه نامناسب بودن آن بشود.
▪ برای کودکان فرصت‌های تحرک فیزیکی و انتخاب‌های دیگر فراهم کنید.
مهم است که کودکان هم در خانه و هم در مدرسه فرصت‌هائی برای تمرینات ورزشی و تحرک داشته باشند.
▪ محیط را دستکاری کنید.
موقعیت‌های دشوار و وسوسه‌انگیز، رفتار پرخاشگرانه را در کودکان تشویق می‌کنند. ما باید محیط را طوری طراحی کنیم که احتمال وقوع اعمال خاصی را به حداقل برسانیم. فعالیت مشکل را متوقف کرده و آن را با یک فعالیت خواستنی موقتی جایگزین کنید. گاهی اوقات قوانین و دستورات به اندازه محیط فیزیکی دست و پا گیرند.
▪ از ارتباط و تماس بدنی استفاده نمائید.
به منظور فرو نشاندن تکانه پرخاشگرانه کودک به‌صورت فیزیکی به او نزدیک شوید. کودکان کم سن اغلب با نزدیک شدن یک بزرگسال به آن‌ها و اینکه بزرگسال علاقمندی خود را در مورد اعمال کودک ابراز کند، آرام می‌شوند. کودکان به‌طور طبیعی سعی می‌کنند که بزرگسالان را در کارهائی که انجام می‌دهند، درگیر کنند و بزرگسال اغلب از اینکه به زحمت انداخته می‌شود، آزرده می‌گردد. به‌نظر می‌رسد کودکان خیلی کم سن و آن‌هائی که از نظر هیجانی محروم بوده‌اند بیشتر به درگیر شدن بزرگسالان در علایقشان نیاز دارند. طغیان یک کودک بزرگ‌تر هنگام خواندن یک متن مشکل می‌تواند به‌وسیله یک بزرگسال مراقبت کننده که از او سئوال می‌کند؛ کدام لغات برایش مشکل درست کرده، جلوگیری شود.
▪ برای نشان دادن عواطف آماده باشید.
گاهی اوقات تنها چیزی که لازم است تا کودک کنترلش را دوباره به‌دست آورد، در آغوش گرفتن یا ابراز تکانه‌های دیگریست که نشان‌دهنده عواطف باشد. اگر چه، کودکان با مشکلات هیجانی جدی، ممکن است در پذیرش عواطف مشکل داشته باشند.
▪ تنش را با شوخی تخفیف دهید.
شوخی کردن با کودکی که در طغیان پرخاشگریست، به او فرصت می‌دهد تا خود را از این حالت نجات دهد. مهم است که بتوان بین شوخی کمک کننده و کنایه یا شوخی آزاردهنده و تمسخر تمایز قائل شد.
▪ مستقیماً به کودک رجوع کنید.
احساس خود را به کودک بگوئید و از او بخواهید در رفتارش ملاحظه کند. به‌عنوان مثال ممکن است یک والد یا معلم با گفتن این عبارت همکاری کودک را جلب کند: ”می‌دانم که معمولاً سر و صدائی که ایجاد می‌کنی مرا آزار نمی‌ده، اما من امروز سردرد دارم، بنابراین می‌شه چیز دیگه‌ای پیدا کنی که از انجام دادنش لذت ببری؟“
▪ موقعیت‌ها را توضیح دهید.
به کودک کمک کنید علت استرس‌زا بودن یک موقعیت را بفهمد. ما اغلب متوجه نیستیم که کودکان کم‌سن وقتی متوجه علت ناکامیشان می‌شوند، چقدر آسان می‌توانند عملکرد مناسب را شروع کنند.
▪ از محدودیت فیزیکی استفاده کنید.
گاهی ممکن است کودک به‌قدری کنترل خود را از دست بدهد که مجبور شویم او را به‌طور فیزیکی محدود کنیم یا از آن صحنه دور نمائیم تا به‌خود و دیگران آسیب نرساند. محدودیت فیزیکی یا دور کردن کودک از صحنه نباید از نظرش به‌منزله تنبیه تلقی شود. بلکه باید به این معنا باشد که تو نمی‌توانی این کار (آسیب زدن به‌خود یا دیگران) را انجام دهی. در موقعیت‌های این‌چنین، بزرگسال نباید عصبانی شود و گفته‌های غیردوستانه کودکان دیگر هم نباید بدون جواب بماند.
▪ کودکان را تشویق کنید تا نقاط قوت خود را به‌خوبی نقاط ضعفشان ببینند. به آن‌ها کمک کنید تا ببینید که می‌توانند به اهدافشان برسند.
▪ از قول و پاداش استفاده کنید.
قول‌های لذت‌بخش آینده، هم می‌توانند برای شروع یک رفتار به‌کار روند و هم برای توقف یک رفتار. این رویکرد نباید با رشوه دادن مقایسه شود. ما باید بدانیم کودک چه چیزی را دوست دارد ـ چیزی‌که برایش شادی می‌آورد ـ و بعد به او قول بدهیم.
▪ بگوئید نه! محدودیت‌ها باید به‌صورت واضح توضیح و اجراء شوند.
بچه‌ها باید در عملکرد داخل این حدود آزاد باشند.
▪ به کودک بگوئید احساسات پرخاشگرانه او را می‌پذیرند.
اما پیشنهادهای دیگری برای بیان این احساسات دارید. به کودکان آموزش دهید که احساسات پرخاشگرانه خود را به‌جای اعمال فیزیکی با کلام بیان کنند. به‌عنوان مثال کودک را تشویق کنید بگوید: من دوست ندارم مدادم را برداری الان نمی‌خوام در وسایلم با تو شریک باشم.
▪ خودپنداشت مثبتی بسازید.
کودکان را تشویق کنید تا خود را به‌عنوان انسان‌های ارزشمند ببینند.
▪ از تنبیه محتاطانه استفاده نمائید. زیرا مرز بین تنبیه خصمانه کودک و تنبیه آموزشی بسیار ظریف است.
▪ نمونه رفتار مناسب باشید.
والدین و معلمان باید از تأثیر نیرومند عملکردشان روی رفتار کودک یا رفتار گروه کودکان آگاه باشند.
مترجم: الناز زاهد
دانشجوی دوره دکتری روانشناسی دانشگاه لیستر انگلیس
منبع: www.child development/parenting/angry-child.shtml
منبع : ماهنامه کودک


همچنین مشاهده کنید