دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

چگونه افسردگی را در کودکان فرونشانیم


چگونه افسردگی را در کودکان فرونشانیم
افسردگی با نومیدی و درماندگی آمیخته است زیرا بر فرضیه بی‌كسی و بن‌بست استوار است.
كودكی كه بر اوضاع و شرایط خویش تسلط ندارد، نمی‌تواند مسائلش را توصیف كند و به راه‌حل آنها بیندیشد و یا اهدافی را تعیین كرده و در جهت تحقق آنها گام بردارد، قادر نیست اثربخشی رفتار و یا عواقب اعمالش را ارزیابی كند و بدون این مهارت‌ها، حقارت نفس، تمام تاروپود وجودش را در بر می‌گیرد و تمام كانون‌ها و سرچشمه‌های امید و ایمان و اعتقاد او را مسموم می‌كند. برای اینكه بچه افسرده بتواند از این ورطه خود را نجات دهد و كمر راست كند، ضرورت دارد راه و روش اثربخشی و تاثیرگذاری در زندگی را به او بیاموزیم و او را در كشف توانایی برای یادگیری،‌ هدف‌گذاری و پیگیری و دستیابی به اهداف یاری كنیم.
●رعایت راهنمایی‌های زیر شما را در رسیدن به این مهم یاری می‌كند:
۱) بچه‌ها را در تعیین اهداف واقع‌بینانه كمك كنید.
اهدافی كه با توانایی‌های آنان متناسب باشد و ممكن است اهداف دور از دسترس، بهانه و دستاویز را در اختیار بچه قرار دهد تا از پیگیری آنها شانه خالی كند. به عكس اهدافی كه به سادگی دست‌یافتنی است، نمی‌گذارد بچه با چالش و موانع دست و پنجه نرم كند و استعدادهایش را متجلی سازد. بعضی بچه‌ها به این دلیل در دام افسردگی فرو می‌افتند كه انتظارات اطرافیانشان را زیاد برآورده می‌كنند و اصولاً نمی‌دانند از كجا شروع كنند. به جای اینكه فرزندتان را ترغیب كنید به مقام و موقعیت افراد شاخص سیاسی، ورزشی – هنری بیندیشد و یا درصدد باشد نقاشی بلندآوازه و یا بازیكن فلان تیم مشهور شود، بكوشید آنچه را كه او همین امروز و یا این هفته خواستارش است كشف كنید. البته این كار مستلزم كمی وقت است. زیرا بچه افسرده به سادگی نمی‌تواند ذهنش را به خواسته‌اش معطوف كند و با وجود این می‌توانیم با پیشنهادهایمان ترغیبش كنیم كه درباره چگونگی بهبود وضعیت زندگی‌اش اظهارنظر كند. او ممكن است بخواهد برای معاشرت با سایر بچه‌ها و شركت در بازی‌ها و برنامه‌های گروهی جسارت به خرج دهد و زبان و یا ابزار موسیقی تازه‌ای را بیاموزد. شما می‌توانید در تمام طول این مدت در تعیین اهداف و پیگیری نقشه‌ها، آرمان‌ها و آرزوهایش یاری و حمایتش كنید و اجازه ندهید اهدافی ساده كه كار و تلاش فراوانی نمی‌طلبد، برگزیند. زیرا چنانچه گفتیم تعیین و پیگیری اهداف ساده مانع از آن می‌شود كه بچه خود را برای رویارویی با موانع و تنگناها آماده كند و حس اثربخشی‌اش را تقویت كند.
۲) او را در جهت تحقق اهدافش یاری كنید.
سستی و بی‌میلی در جهت تحقق یك هدف ممكن است نمایانگر این اعتقاد باشد كه هرگونه كار و تلاش در این راستا محكوم به شكست است.
بچه‌های افسرده در نخستین گام‌های ترمیم و تقویت اعتماد به نفس، محتاج حمایت‌های خاص عاطفی ما هستند. می‌توانیم با هدایت و نظارت دقیق بر كار و پیشرفت آنها این حمایت عاطفی را تامین كنیم. می‌توانیم بپرسیم: آیا می‌توانی با دوستانت صحبت كنی و یا در بازی و كار گروهی حضور داشته باشی؟ اگر ذهنش معطوف به كار است و برای مثال می‌گوید: می‌خواهم كتابی را به طور كامل بخوانم، یا می‌خواهم مطالبی را به طور كامل بنویسم یا می‌خواهم این جدول را تمام كنم، باید محیط آرامی را جهت انجام كامل كاری كه در دست دارد، برایش تدارك ببینیم.
۳) پس از هر شكست، به بچه مجال دهید كه آن را بپذیرد و آنگاه به اتفاق درباره علل آن بحث و گفت‌وگو كنید.
به جای اینكه درصدد باشید با پنهان كردن شكست و ناكامی بچه، به اصطلاح از تضعیف روحیه‌اش جلوگیری كنید، احساساتش را بپذیرید، برای مثال بگویید این وضعیت به واقع ناراحت‌كننده است. آنگاه همگام با او در جهت یافتن علت ناكامی حركت كنید. متقاعدش كنید كه به دلایل مختلف می‌توان زمینه‌های شكست را از میان برداشت و راه پیروزی را صاف و هموار كرد. از او بپرسید كه چرا در دوست‌یابی موفق نیست و آیا تصور نمی‌كند عدم پایداری او در مصاحبت‌ها و معاشرت‌ها ممكن است موجب این ناكامی باشد؟ و اگر چنین است می‌تواند در فرصت‌های دیگر این نقیصه را جبران كند. آیا او برای شركت در كار گروهی مدرسه با ناكامی مواجه است؟ اگر پاسخ مثبت است، اكنون می‌تواند درك كند كه انجام كارگروهی به مسوولیت‌پذیری بیشتری نیاز دارد و در فرصت‌های دیگر می‌تواند آمادگی بهتری به دست آورد. از او بپرسید می‌تواند انشا بنویسد و یا تصویری رسم كند؟ به هر حال با بحث و گفت‌وگو می‌توانید به موانع و تنگناهایی كه با آنها دست به گریبان است، پی ببرید و به اتفاق راه‌های غلبه بر این موانع را جست‌وجو كنید. تقویت اعتمادبه‌نفس به او امكان می‌دهد كه درباره مسائلش مثبت فكر كند. چه‌بسا او در راه پیگیری اهداف و یا بررسی و ارزیابی كارهایش به كمك و حمایت شما نیاز داشته باشد. بچه متكی به نفس می‌تواند شكست را بپذیرد و با تكیه بر اهرم انعطاف‌پذیری در كوره عمل راه‌های متفاوت را بیازماید و برای رفع موانع و دستیابی به اهدافش كوشش به خرج دهد.
۴) به او نشان دهید كه می‌تواند بدون حسادت موفقیت‌های دیگران را تحسین كند.
بچه‌ای كه به توانایی‌های باطنی خود متكی است از مشاهده مهارت‌ها، استعدادها و ویژگی‌های بچه‌های دیگر لذت می‌برد. به عكس بچه‌ای كه دچار حقارت نفس است با دیدن توانایی‌های بچه‌های دیگر احساس شكست می‌كند. چند لحظه بیندیشید و ببینید كه خودتان به مهارت‌ها، صورت ظاهر و شخصیت افراد دیگر چگونه توجه می‌كنید. آیا از چارچوب حسادت، تاسف و اضطراب به آنان می‌نگرید؟ به هر حال بكوشید هنگام تعریف و تمجید از خصوصیات خوب دیگران، فرزندتان را در این كار سهیم كنید. به جای اینكه بگویید «چرا مثل او نمی‌توانی این كار را انجام دهی؟» بگویید «كار او عالی و تحسین‌برانگیز است.» آنگاه ذهن و دقت خود را به فرزندتان معطوف دارید. این توجه می‌تواند در قالب تعریف و تمجید ساده، ارزشی را كه برایش قائلید به او گوشزد كند. برای مثال می‌توانید درباره برنامه روزانه‌اش بپرسید و یا عقیده‌اش را درباره رویدادهای اخیر جویا شوید.
۵) او را در تصمیم‌گیری كمك كنید و گام به گام تا حصول نتیجه نهایی در كنارش باشید.
تردیدی نیست كه بعضی نتایج خوب و برخی نامطلوب است. به او بیاموزید كه خود را با هر نتیجه یا پیامدی تطبیق دهد، ذهنش را به مسائل متمركز و با عزمی جزم گام‌های درست بردارد. به طور كلی بچه افسرده به افكار و احساساتش اعتماد ندارد و به همین دلیل برای تصمیم‌گیری محتاج كمك و حمایت ماست. افسردگی بچه پس از تصمیم برای رفتن به یك مهمانی یا نام‌نویسی در برنامه‌های تابستانی و یا آموزش تنیس بدان معناست كه او دچار تردید و دودلی است و به شدت به كمك و مساعدت ما نیاز دارد. ما باید درباره اینكه آیا این كار درست است و آیا واقعاً قصد دارد آنچه را كه تصمیم گرفته عملی كند، به اتفاق مصلحت‌جویی كنیم. باید فرزندانمان را متقاعد سازیم كه پیگیری برنامه، اصلی مهم و اساسی است، باید یاری‌اش كنیم تا ببیند چگونه یك برنامه متحقق می‌شود و جامه عمل می‌پوشد.
به سخنان او گوش فرا دهید، تاییدش كنید و به اتفاق آرمان‌ها و احساساتش را كشف كنید. بسیاری از بچه‌های افسرده تحت تاثیر رد و تكذیب و بی‌توجهی بزرگ‌ترها حس می‌كنند كه قلبشان در زیر خروارها خاك مدفون است. حتی از ذكر و توصیف نقطه‌نظرهایشان می‌هراسند چه بسا تماس با خودشان را نیز از دست بدهند و به سختی به خواسته‌ها و احساساتشان بیندیشند. ممكن است زودرنج و كج‌خلق شوند، هر چیزی را به باد ملامت بگیرند و از این نكته غافل باشند كه ترشرویی قید و بندی است كه بر خود تحمیل كرده‌اند.
برای آگاهی از كمبودها و عقده‌های مدفون در ژرفای ذهن بچه به او نشان دهید كه قصد دارید به دنیای روحی‌اش وارد شوید و او را به خوبی بشناسید و از تنبیه و ملامت ابدا خبری نیست. وقتی آیه یاس می‌خواند و از ناامیدی‌هایش سخن می‌گوید، به جای آنكه بگویید حرف‌هایت جدی نیست، بكوشید احساسات و هیجاناتش را كشف كنید. از او بپرسید كه قصد دارد از چه چیزهایی بگریزد. چه چیزهایی در زندگی كنونی‌اش وحشتناك است و از چه چیزهایی در آینده بیم دارد. مراقب باشید كه با مشاهده چهره مایوس و فلاكت‌بار او از كوره در نروید. به جای اینكه بگویید چی؟! از حرف‌هایت سر در نمی‌آورم! بكوشید زمینه آرامش و تسلی خاطرش را فراهم كنید. كوشش دقیق و از روی حوصله، ابزار نیرومندی برای رهایی بچه‌ها از چنگال حقارت نفس است.
به طور كلی توجه والدین، ذهن و توجه بچه را متمركز می‌كند و سبب می‌شود كه او به جای شرمساری بیاموزد احساساتش پذیرفتنی و قابل تغییر است. ذهن بچه افسرده میدان تاخت و تاز اضطراب و یاس و ناامیدی است. به همین دلیل به سادگی شاد و مسرور نمی‌شود. باید با گفت‌وگو به دنیای روحی‌اش گام نهاد، از كمبودها و كاستی‌هایش باخبر شد و راهنمایی‌اش كرد. باید با چشم‌پوشی از قصور و خطاهایش و كمك به او برای تصمیم‌گیری و تعیین هدف به او مجال داد تا با دست پر به جنگ موانع و مشكلاتی كه مردم بر سر راهش قد علم می‌كنند برود و بر اثربخشی و قابلیت‌های نهایی‌اش پی ببرد. گوش كردن به سخنان بچه و كوشش برای درك افكار و احساساتش شرمساری و گوشه‌گیری ناشی از افسردگی را دفع می‌كند و او را به سوی تصمیم‌گیری درست و قبول مسوولیت كه پایه و اساس اعتماد به نفس است رهنمون می‌سازد و او را از اضطراب به تسلط بر نفس، از خشم به تایید شدن و از درماندگی به اثربخشی می‌رساند.
سعید منوچهری
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید