پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آقای الهام و <محور شرارت>


آقای الهام و <محور شرارت>
پس از آنکه دفتر آقای احمدی‌نژاد با صدور اطلا‌عیه‌ای خواستار بجا آوردن <سجده شکر> ملت ایران به علت سخنرانی وی در دانشگاه کلمبیا شد و خود او در دیدار با استادان دانشگاه‌های کشور، پیروزی‌اش را در کلمبیا به گونه‌ای اغراق‌آمیز بزرگ خواند و در کنار عظمت خدا قرار داد، مرکز پژوهش و اسناد ریاست‌جمهوری با چاپ کتاب <تجلی هویت ایرانی در نیویورک>،‌شامل سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های آقای احمدی‌نژاد در نیویورک اعلا‌م کرد:
<جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی علیه مقاومت اسلا‌می لبنان و رویارویی فکری ایرانیان با دولت آمریکا در دانشگاه کلمبیا، دو حادثه اعجاب‌انگیز به شمار می‌آیند... در نیویورک علا‌وه بر تدبیر، حکمت و هوشمندی نماینده فهیم ملت، دعای فرج مصلح کل، چشم‌ها و گوش‌ها را مستعد شنیدن گفتار حق کرد... این فتح‌الفتوح به مراتب فراتر از ابعاد نبرد فیزیکی ایرانیان در فتح فاو بود... نبردی حقیقی و به مراتب دشوارتر از فتح فاو و نبردهای حزب‌ا... در مارون‌الرأس (جنگ ۳۳ روزه با اسرائیل) بود که در نیویورک به وقوع می‌پیوست.> رمز این <فتح‌الفتوح> را از زبان سخنگوی محترم دولت نهم بشنویم: <مراسم سخنرانی در دانشگاه کلمبیا سناریویی بود تا طی آن بستری برای حمله سنگین نظامی به ایران چیده شود... درصدد بودند از رئیس‌جمهور فردی دیکتاتور و فرصت‌طلب بسازند و پس از آن با توجه به واکنشی که انتظار دارند اتفاق بیفتد، زمینه‌ساز تبلیغات بعدی علیه ایران شوند و حتی هجوم به ایران را به عنوان <محور تروریسم> تدارک ببینند... رئیس‌جمهور که ... این بیانیه سراسر توهین و فحاشی را شنید... با اعصاب مسلط و منطق صحیح هم اصل سخنرانی را ارائه داد و هم مبانی فکری انقلا‌ب اسلا‌می ایران را منتقل کرد.> وی همچنین با انتقاد از ایده <گفت‌وگوی تمدن‌ها> آقای خاتمی آن را از موضع انفعال و کرنش در مقابل نظام سلطه توصیف و ادعا کرد: <در این طرح ما در برابر نظام سلطه‌گردن کج کردیم و گفتیم ما عقب‌مانده‌ایم. ما باید درس دموکراسی را از شما یاد بگیریم. ما هنگام طرح این موضوع با یک موضع انفعالی و کرنشگرانه مواجه شدیم.> آقای الهام در خاتمه با اعلا‌م اینکه نتیجه پیشنهاد گفت‌وگوی تمدن‌های آقای خاتمی <محور شرارت> خوانده شدن ایران و تهدیدهای علیه نظام بود، ادعا کرد: <گفت‌وگوی رئیس‌جمهور (احمدی‌نژاد) اتفاقا فشار را از روی ایران برمی‌دارد و فشارهای جهانی را بر آمریکا رقم می‌زند. بعد از سفر رئیس‌جمهور نیز یک فضای ضدآمریکایی شکل گرفته است و جمهوری اسلا‌می ایران بدون استفاده از قدرت نظامی و به دلیل قدرت سیاسی در فضای امن‌تری قرار گرفته است.>(اعتماد ۲۱/۷/۸۶) بسیار خشنودم که سرانجام مسوولا‌ن دولت نهم دریافتند کاخ سفید درصدد <حمله سنگین نظامی> به ایران است و برای آن بسترسازی می‌کند.
به این ترتیب تحلیل مخاطره‌آمیز آقای احمدی‌نژاد را مبنی بر اینکه آمریکا توان حمله به ایران را ندارد چون در باتلا‌ق عراق گرفتار شده است، کنار گذاشتند. البته آقای الهام توضیح نمی‌دهد مقامات آمریکایی انتظار شنیدن چه مطالبی را از آقای احمدی‌نژاد داشتند که با پخش مستقیم سخنرانی او می‌خواستند آن را بهانه حمله سنگین نظامی به ایران قرار دهند. اگر آقای احمدی‌نژاد در کلمبیا همچنان از <نابودی اسرائیل> سخن می‌گفت، <کشتار یهودیان> توسط هیتلر (هولوکاست) را انکار می‌کرد، قدرت تسلیحاتی و موشکی ایران را به رخ کاخ سفید می‌کشید، دولت و شهروندان آمریکایی را به مقابله با مثل در عراق و افغانستان و ... تهدید می‌کرد، کشورهای منطقه را که پایگاه نظامی در اختیار ارتش ایالا‌ت متحده داده‌اند، به حملا‌ت موشکی وعده می‌داد و ادعا می‌کرد ملت‌ها با شنیدن نام دموکراسی حالت تهوع پیدا می‌کنند و... آیا انتظار آنان برآورده نمی‌شد؟ به نظر می‌رسد آقای احمدی‌نژاد متوجه تبعات خطرناک سخنان پیشین خود شده است. به همین دلیل با خودداری از تکرار مواضع قبلی خود درباره اسرائیل، دموکراسی، هولوکاست، کشورهای منطقه و... بهانه جدیدی به جنگ‌طلبان آمریکا نداد. همچنین حق با سخنگوی محترم دولت نهم است که آقای بوش به گفتمان دموکراتیک و صلح‌طلبانه آقای خاتمی پاسخ مثبت نداد و جمهوری اسلا‌می ایران را جزو کشورهای <محور شرارت> نامید. ولی این سخن نیمی از حقیقت است. حقیقت کامل آن است که آقای خاتمی پیشنهاد گفت‌وگوی تمدن‌ها را دو سال قبل از رئیس‌جمهور شدن آقای بوش مطرح کرد و با اقبال جهانیان مواجه شد، مجمع عمومی سازمان ملل متحد سال ۲۰۰۱ میلا‌دی را به همین عنوان نام‌گذاری کرد و آقای کلینتون رئیس‌جمهور وقت ایالا‌ت متحده آماده گفت‌وگو و حتی دست دادن با آقای خاتمی شد.
خانم آلبرایت نیز از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اظهار تاسف کرد. در آن زمان جمهوری اسلا‌می ایران از موقعیت ممتازی در عرصه بین‌الملل برخوردار شد. انفجار برج‌های دوقلو در یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ بهانه خوبی برای نظامی کردن فضای منطقه و جهان به جنگ‌طلبان آمریکا داد. اوضاع به گونه‌ای تهدیدکننده و مخاطره‌آمیز ارزیابی می‌شد که صدا و سیما مدتی شعار مرگ بر آمریکا را پخش نکرد. چند ماه پس از ۱۱ سپتامبر و در حالی که آقای بوش از پیروزی بر طالبان در اوج غرور بود، جمهوری اسلا‌می ایران را از جمله کشورهای محور شرارت خواند تا زمینه را برای تعرض به آن آماده کند. با وجود این آقای خاتمی با گفتمان صحیح خود موجب شد که:
اولا‌ انتقادهای زیادی متوجه آقای بوش شود که چرا نام جمهوری اسلا‌می ایران را در کنار رژیم‌های مستبد قرار داده و آن را محور شرارت می‌خواند. حتی دموکرات‌های آمریکا نیز به وی انتقاد کردند. ثانیا رفتار آقای خاتمی موجب شد رئیس‌جمهور ایران در معرض توهین و تمسخر و اهانت مستقیم و رودررو قرار نگیرد. ثالثا آقای خاتمی با راهبرد <دموکراسی در خانه و صلح در جهان> امنیت ایران را تامین کرد و اجازه نداد کشور تحریم شود و امکان هرگونه اقدام نظامی علیه میهن و ملت را از جنگ‌طلبان آمریکایی گرفت، همچنان که ۱۰ سال پیش، حماسه دوم خرداد و پیروزی وی حمله نظامی آمریکا را به ایران خنثی کرد و سفرای ۵ کشور مهم اروپایی را که به حالت قهر و اعتراض ایران را ترک کرده بودند، به تهران بازگرداند. اگر در آن شرایط که آمریکا هنوز در باتلا‌ق عراق گرفتار نشده و جنبش صلح‌طلبی در جهان توسعه‌نیافته بود، آقای خاتمی نیز از ضرورت محو اسرائیل از نقشه جهان سخن می‌گفت و سمینار هولوکاست برگزار می‌کرد و با دیپلماسی اخم با جهان روبه‌رو می‌شد، به احتمال قریب به یقین ایالا‌ت متحده قبل از عراق به ایران حمله می‌کرد. از سوی دیگر و برخلا‌ف آنچه دفتر رئیس‌جمهور ادعا می‌کند، سخنرانی آقای احمدی‌نژاد در دانشگاه کلمبیا نه تنها افکار عمومی آمریکایی‌ها را متحول ننمود و تحریم‌ها و تهدیدهای کاخ سفید را علیه میهن و مردم برطرف نکرد و ایران را در فضای امن‌تر قرار نداد بلکه دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را درباره افزایش فشارها و تحریم‌ها به توافق رساند، با اینکه احزاب مذکور درباره عراق اختلا‌ف‌نظر زیادی دارند. شاهد آنکه در همان زمان حضور آقای احمدی‌نژاد در نیویورک، مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریتی کم‌نظیر (۳۹۷ رای مثبت در برابر ۱۶ رای منفی) به طرح تحریم تجاری جمهوری اسلا‌می ایران رای داد و سپاه پاسداران انقلا‌ب اسلا‌می را یک سازمان تروریستی خواند و خواستار تحریم آن شد. رئیس‌جمهور آمریکا نیز مصوبه فوق را تایید و برای نخستین بار نیروهای مسلح یک کشور را تروریست خواند و تحریم کرد. با کمال تاسف مصوبه مجلس نمایندگان که دموکرات‌ها در آن اکثریت دارند، راه را برای ماجراجویی نظامی جنگ‌طلبان آمریکایی علیه ایران تا حدودی همواره کرد. برای اینکه اوضاع مخاطره‌آمیز کنونی را بهتر درک کنیم، کافی است به اظهارات چهره‌های اصولگرا، پس از سفر آقای احمدی‌نژاد به نیویورک توجه کنیم.آقایان ولا‌یتی و لا‌ریجانی از احتمال تصویب قطعنامه سوم تحریم علیه ایران و لزوم اقدام برای جلوگیری از صدور آن سخن گفتند. به اعتراف آقای جواد لا‌ریجانی ،جمهوری اسلا‌می ایران می‌توانست مانع صدور قطعنامه‌های تحریم شورای امنیت سازمان ملل علیه کشورمان شود. آقای محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه زنهار داد که تهدیدات آمریکا را نباید شوخی پنداشت و دشمن را نباید دست‌کم گرفت و تصریح کرد: <مشارکت در بحران یعنی رفتن به جبهه آمریکا، غرب و اسرائیل.> سردار رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه نیز به مسوولا‌ن کشور نهیب زد که <نباید دچار ساده‌اندیشی نسبت به دشمن شوند.> مقام رهبری در دیدار با آقای پوتین اعلا‌م کرد جمهوری اسلا‌می ایران درباره پیشنهاد وی تامل خواهد کرد. از طرف دیگر پس از بازگشت آقای احمدی‌نژاد به ایران، آقای بوش با اظهارنظر خطرناک و بی‌سابقه‌ای از احتمال آغاز جنگ سوم جهانی در صورتی که ایران غنی‌سازی اورانیوم را تعلیق نکند سخن گفت و دیک چنی، معاون او جمهوری اسلا‌می ایران را شدیدا تهدید کرد. سپس خانم رایس تحریم بانک‌های صادرات، ملت و ملی را توسط آمریکا اعلا‌م کرد. در چنین شرایطی دفتر رئیس‌جمهور منتظر انقلا‌ب خونین در ایالا‌ت متحده آمریکا پس از سخنرانی آقای احمدی‌نژاد در کلمبیاست؟! به متن زیر از مقدمه کتاب <تجلی هویت ایرانی در نیویورک> توجه فرمایید: <جوانان آمریکایی پس از این سفر[ آقای احمدی‌نژاد به نیویورک] هرگز به دوره بادیه‌نشینی جاهلیت مدرن خویش باز نخواهند گشت و شاید بتوان گفت آمریکا از این پس، بیش از اینکه منتظر انقلا‌ب‌های رنگین و مخملین در دیگر کشورهای جهان باشد، باید یکی از رنگین‌ترین آنها را در نیویورک و واشنگتن به انتظار بنشیند.>
سیدمصطفی تاج‌زاده
منبع : روزنامه اعتماد ملی