جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


جعبه جادو و سلیقه‌های مبتذل


جعبه جادو و سلیقه‌های مبتذل
تماشای تلویزیون به‌طور قطع با نمرات تحصیلی دانش‌آموزان رابطه معکوس دارد. این رابطه معکوس را می‌توان هم با توجه به دیگر عوامل، مانند سطح معیشتی خانواده و مشکلات روحی فرد در نظر آورد و هم اینکه پایین آمدن کیفیت تحصیل کودکان و نوجوانان را مستقیما نتیجه تماشای تلویزیون دانست.
به نظر می‌رسد که تماشای تلویزیون تاثیرات مخرب دیگری نظیر پرورش سلیقه مبتذل را نیز به همراه دارد. کورت میکر و همکارانش در تحقیق خود نتیجه گرفتند که داده‌ها هیچ رابطه علّی مهمی را بین میزان تماشای تلویزیون و قابلیت ذهنی و نمرات آزمون دستاورد، برای نوجوانان نشان نمی‌دهد. گر چه این استدلال به آزمون‌هایی محدود می‌شود که از آن بهره گرفتند. آزمون‌های سه‌گانه WISC، WRAT-A و WRAT-R، معیارهای اندازه‌گیری ویژگی‌هایی هستند که در طول زمان کاملا ثابت باقی می‌مانند و در واقع کسانی که در زمانی مشخص در آزمون شرکت می‌کنند، معمولا پس از آن نیز هنگامی که در آزمون شرکت نمایند،‌نمراتی مشابه کسب می‌کنند.
این مطالعه که توسط کورت میکر و همکارانش انجام شده است، به‌طور منطقی در تمام ابعاد اجرایی‌اش صحیح عمل می‌کند،‌ اما به‌طور قطع، عدم وجود رابطه‌ای علّی بین میزان تماشای تلویزیون و دستاورد تحصیلی را اثبات نمی‌کند. اولا مطالعه صورت گرفته امکان جابه‌جایی زمانی صرف‌شده برای کسب سه مهارت پایه‌ای خواندن، نوشتن عبارات و ریاضیات را که در سنین پایین اتفاق می‌افتد، پوشش نمی‌دهد. ثانیا این مطالعه از آن معیارهای اندازه‌گیری که حاکی از رفتارهایی هستند که ممکن است به‌طور واقع‌بینانه‌تری با تماشای بیشتر،‌در رابطه معکوس باشند، بهره نمی‌برد (برای مثال مدارج آموزشگاهی، نمراتی که به تکالیف مقرر اختصاص می‌یابد یا آزمون‌هایی که برای اندازه‌گیری پیشرفت در طول یک ترم یا یک سال طراحی شده‌اند).
تفسیر روابط معکوس بین تماشا و نمرات دستاورد، لزوما بازنماینده تاثیرات استفاده از تلویزیون نیست، بلکه دلایل متعددی برای این مسأله وجود دارد. اولا جوانانی که متعلق به خانواده‌هایی هستند که به‌طور متوسط وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین‌تری دارند، بیشتر تلویزیون نگاه می‌کنند. همچنین با توجه به ارتباط مثبت و قوی بین وضعیت اجتماعی- اقتصادی و کارایی تحصیلی، جوانانی که به خانواده‌هایی تعلق دارند که در میانگین نمرات، وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین‌تری دارند، در آزمون‌های دستاورد ضعیف‌تر ظاهر می‌شوند. ثانیا قابلیت ذهنی با دستاورد، ارتباطی مثبت و قوی دارد، اما ارتباط آن با تماشای تلویزیون، ارتباطی معکوس است، بنابراین آنانی که به‌طور متوسط بیشتر تلویزیون نگاه می‌کنند، به‌طور میانگین در آزمون‌های دستاورد،‌نمرات پایین‌تری کسب می‌کنند. ثالثا کسانی که دارای فشار روحی هستند (برای مثال با مشکلات شخصی، خانوادگی یا اجتماعی درگیرند) به‌طور متوسط بیشتر تلویزیون تماشا می‌کنند و از آن به عنوان وسیله‌ای برای دور شدن از مصائب‌شان بهره می‌جویند و این در حالی است که همین فشار روحی کاملا جلوی کارایی تحصیلی را سد می‌کند.
به‌طور مشابه آن دانش‌آموزانی که در مدرسه کارایی خوبی ندارند، برای فرار از ناکامی‌هایشان به تلویزیون رو می‌آورند. بنابراین دلایل بسیار خوبی وجود دارد که نتیجه بگیریم آن دانش‌آموزانی که بیشتر تلویزیون نگاه می‌کنند، از دستاورد پایین‌تری بهره می‌برند. توضیحی که از این نمونه‌ها برمی‌آید، آن است که تماشای تلویزیون بیشتر نتیجه تاثیراتی است که به نوبه خود به دستاورد پایین‌تر می‌انجامند، یا با آن همراه هستند و اینکه تماشای بیشتر مسبب آن دستاورد پایین‌تر نیست. ولی مدارک دیگر حاکی از آن ‌است که این توضیحی کاملا ساده‌انگارانه می باشد. استفاده از تلویزیون، به طرق تثبیت‌شده بسیاری ممکن است موفقیت در مدرسه را تحت‌الشعاع قرار دهد.
▪ اولا نشان داده شده است که با تماشای تلویزیون، تمرینات درسی مانند خواندن و حل مسأله به‌طور موثری انجام نمی‌شود. دریافت از خواندن پایین‌تر بوده و جواب‌های درست کمتر می‌باشند.
▪ ثانیا وقتی کودکان در حال یادگیری مهارت پایه‌ای خواندن هستند،‌ تعدادی از آنها وقتی را که می‌توانستند صرف مسلط شدن بر این مهارت کنند، به فعالیتی اختصاص می‌دهند که کمتر عذاب‌آور است، تماشای تلویزیون؛ همین گفته را می‌توان در مورد دو مهارت پایه‌ای دیگر، یعنی نوشتن عبارات و ریاضیات هم صادق دانست.
▪ ثالثا آن دانش‌آموزانی که زیاد تلویزیون تماشا می‌کنند، ارزش کتاب را بیشتر مسخره می‌کنند و مطالعات جانبی کمتری دارند، در حالی که دانش‌آموزانی که چنین مطالعاتی دارند، از کارایی تحصیلی بهتری بهره می‌برند. چهارم اینکه کسانی که بنا بر عادت بسیاری از اوقات به تماشای تلویزیون می‌نشینند، در هنگام خواندن به همان اندازه توجه صرف نمی‌کنند و نسبت به مساله تفکر نمی‌نمایند و تا حد زیادی، ترجیح می‌دهند که آثاری غیر داستانی و آسان درباب ستارگان محبوب و داستان مانندهایی را بخوانند که شبیه برنامه‌های تلویزیونی هستند. همان‌گونه که جورج کاستاک و اریکا اسکارر با ارزیابی‌هایشان از مدارک موجود در کتابی به نام «تلویزیون: آنچه رخ می‌دهد، آنان که تماشا می‌کنند و آنچه در پی دارد» (۱۹۹۹) نتیجه گرفته‌اند، بیشتر این پیامدها هم در میان کودکان و هم در میان نوجوانان روی می‌دهد. مستندات موجود حاکی از تاثیرات ناساز متعددی است، پایین آمدن یادگیری در مهارت‌های پایه‌ای کیفیت نازل مطالعات یا انجام فعالیت‌های درسی به هنگام تماشای تلویزیون و تمرکز پراکنده در موقع مطالعه، از بین رفتن حرمت کتاب و علاقه به خواندن مطالبی که از لحاظ محتوا و سبک به برنامه‌های تلویزیونی شبیه‌اند، در نزد کسانی که زیاد تلویزیون تماشا می‌کنند. منطقی‌ترین تفسیری که می‌توان از ارتباط معکوس بین میزان تماشای تلویزیون و نمرات آزمون‌های دستاورد استاندارد ارائه کرد، تفسیری است که هر دو نظرگاه را با هم ادغام می‌کند؛ از طرفی کسانی که به دلایل دیگر وضعیت تحصیلی خوبی ندارند، بیشتر به تلویزیون توجه می‌کنند و از سوی دیگر تماشای تلویزیون بر دستاورد آموزشی تاثیراتی منفی به جای می‌گذارد. دامنه تاثیر چقدر است و چه کسانی تحت تاثیر قرار می‌گیرند؟ شایان توجه است که این ارتباط معکوس، تاثیر کاملا ناچیزی به جا می‌گذارد و میزان کاهش نمرات (به طور متوسط) در بین کسانی که از همه کمتر تلویزیون نگاه می‌کنند و آنانی که بیشتر از بقیه تلویزیون تماشا می‌کنند، تنها به حدود ۱۰ درصد بالغ می‌شود.
بنابراین تاثیرات منفی تماشای تلویزیون بر نمرات دستاورد کاملا جزئی است. اما به طور کلی ممکن است اثرات اضافی بر فعالیت عقلی، جدی‌تر ارزیابی شود. این اثرات شامل از بین رفتن حرمت کتاب، تمرکز کمتر به هنگام مطالعه، ترجیح سرگرمی‌های آسان و توانایی پایین‌تر درس مهارت پایه‌ای می‌شود ‌که تمامی آنها تا حدودی می‌توانند پی‌آیند استفاده بیشتر از تلویزیون باشند. کسانی که مدت زمان بسیار زیادی را به تماشای تلویزیون اختصاص می‌دهند، ممکن است بیش از بقیه تحت تاثیر این عوامل ناساز قرار گیرند.
منبع : روزنامه تهران امروز