پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


طنز ایدئولوژیک مسعود ده نمکی


طنز ایدئولوژیک مسعود ده نمکی
مسعود ده‌نمکی با ساخت فیلم "اخراجی‌ها ۲" باز توانست در صدر اخبار سینمایی قرار بگیرد. ده‌نمکی بیشتر از همه بر روی فروش فوق‌العاده‌اش مانور می‌دهد و سعی می‌کند که جهت ادله در برابر منتقدینش، از فروش چهار میلیارد تومانی‌اش مایه بگزارد. ده‌نمکی مجبور است که این روزها جواب خیلی‌ها را بدهد؛ چه طرفدارانش و چه منقدینش، که او را متهم به سرقت ادبی و لمپنیسم کرده‌اند. بیشتر نقدهای سینمایی که امروزه در پیرامون "اخراجی‌ها ۲" صورت می‌گیرد مبتنی بر حمله به شخصیت ده‌نمکی و یا کم ارج بودن فیلمش می‌باشد. ده‌نمکی در کارنامه‌ی سیاسی و فرهنگی خود، مسئولیت‌هایی چون سردبیری و مدیر مسؤولی نشریه‌های شلمچه، جبهه و ساخت دو فیلم مستند را داشت و همچنین متهم به دست داشتن در وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ در قالب لباس شخصی‌ها و حتی سرکردگی شبه نظامیان انصار حزب الله هست. ده‌نمکی که درباره پروژه قتلهای زنجیره‌ای، جهت‌گیری شفافی داشته است و از این رخداد با "حذف معاندین" یاد می‌کند، امروزه در سنگر فرهنگی دیگری، به ادای دین خود به انقلاب و آرمان‌های دفاع مقدس، مشغول فعالیت است. هاله‌ی شخصیتی ده‌نمکی برای او فرصتی مغتنم است تا از این حاشیه‌ی به‌وجود آمده بیشترین بهره را ببرد و نام خود را یک بار دیگر در اذهان مردم جای دهد، البته این دفعه، پررنگتر. حمید داود آبادی از نویسندگان دفاع مقدس خاطره دیدار خود و ده‌نمکی با رهبر را در وبلاگش نوشته که سایت بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس(ساجد) هم آن را منتشر ساخته است و در آن‌جا از طرف رهبر به قضیه‌ی سرقت ادبی وی از کتاب "کوچه و خیابان" تالیف منظرپور اشاره‌ای نیز شده است که از منظر حقوقی هنوز پیگیری نگردیده است. البته داودآبادی بر این اتهام ردیه‌ای نوشته است و خود ده‌نمکی این قضیه را نتیجه‌ی کار اصلاح طلبان می‌داند.
ده‌نمکی معتقد است که منتقدینش چشم دیدن این موفقیت وی را ندارند که ببیند، مردم حتی در تهران برای سیانس ۳ تا ۵ صبح هم بلیط خریده‌اند. برای ده‌نمکی و محمد قاصد اشرفی ـ رئیس هیئت مدیره انجمن سینماداران ـ این فروش بالا، خون تازه‌ای است بر رگهای گیشه‌ی سینما و شدیداً مراقبت‌های امنیتی صورت می‌گیرد تا فیلم سر از دست‌قاچاچیان فیلم برنیارد و کپی نگردد. مافیای پنهان قدرتی که این چنین از فیلم ده‌نمکی محافظت می‌کند اما برای فیلم های "سنتوری" داریوش مهرجویی و "به رنگ ارغوان" حاتمی‌کیا سرنوشت دیگری را رقم زد. فیلم "سنتوری" مهرجویی با مجوزهای سینمایی ساخته شد اما مجوز پخش نگرفت و به طرز مرموزی به دست قاچاقچیان فیلم افتاد و فیلم "به رنگ ارغوان" هم توسط وزارت اطلاعات خریداری شد تا هر سرانجامی را که دوست دارند برایش تعریف کنند. اگر تفکر انتقادی در مورد جبهه و جنگ برای ده‌نمکی مجاز است، پس چرا برای حاتمی‌کیا و مهرجویی مجاز نباشد که از جامعه و سیاست و یا از آدمهای دستگاه وزارت اطلاعات انتقاد کنند. البته گروهی از منتقدین سعی بر این دارند تا این فیلم را کم مایه، هجو و هزل معرفی کنند و آن را با "گنج قارون" از منظر فروش در یک راستا بداند، اما صادقانه باید گفت که این فیلم را باید در دسته‌ی طنز جای داد اما طنزی ایدئولوژیک.
طنز ایدئولوژیک از دوران یونان باستان با کمدی‌های آریستوفانس تا به امروز وجود داشته است. این که مولفی از ابزار طنز در راستای تحکم بخشیدن به ایدئولوژی حاکم بهره بجوید، طنز ایدئولوژی است. به هر ترتیب آنچه که واضح است این مطلب است که مسعود ده‌نمکی دارد خلاء‌ای را که گروه‌های فشار در زمینه‌ی صنعت سینما داشتند را، پر می‌کند. او به عنوان یک ایدئولوگ در زمینه‌ی ژورنالیستی و امروزه در زمینه‌ی سینمایی مشغول به کار است و با توجه به حمایت‌های مافیای قدرت در حال جای پا در اذهان مردم است. اما چرا مافیای قدرت؟ بدین خاطر که همین مافیای قدرت و البته ایدئولوژیک است که فیلم‌های "سنتوری"، "به رنگ ارغوان"، "درباره الی"، "آتشکار" و "خواب تلخ" را مجوز پخش نمی‌دهد؛ هرچند که بعضاً با حمایت اداره ارشاد ساخته شده‌اند و در عوض به "اخراجی‌ها۲" اجازه پخش می‌دهد و کارگردان و تهیه‌کننده اش را میلیاردر می‌‌کند تا بتوانند "اخراجی‌ها۳" را هم بسازند و اذهان عامه‌ی مردم را آن طور که صلاح می‌بینند، اشباع سازند.
مجید نصرابادی