یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


توقف تولید فیلم‌های سیاسی روز


توقف تولید فیلم‌های سیاسی روز
برای تمام کسانی که تعداد فیلم‌های سیاسی سال‌های اخیر را شمارش می‌کنند،‌ جشنواره اخیر کن رویدادی قابل ملاحظه‌ بود.
با نگاهی به فیلم‌های کن می‌توان گفت روند ساخت فیلم‌های سیاسی متوقف شده، اما در واقع اینگونه نیست. فیلم‌هایی که امسال در بلوار کروازت به نمایش درآمدند، از لحاظ موضوع، کیفیت و نحوه روایت بسیار متفاوت بودند. با وجود این بجز «ستایش»، ساخته آتوم اگویان که درامی با پس‌زمینه یک عملیات انتحاری (یکی از نقطه‌ضعف‌های فیلم) بود،‌ بقیه فیلم‌های خوب جشنواره کاری به مسائل روز نداشتند.
در عوض جشنواره امسال شاهد ظهور نسلی جدید از آثار سیاسی بود که بلندپروازانه‌تر، ماهرانه‌تر و البته با قابلیت تجاری بیشتر، نسبت به فیلم‌های سیاسی سال‌های اخیر بودند. شاید مهم‌ترین نکته در این فیلم‌ها، اشاره غیرمستقیم آنان به مسائل حاد جهان امروز باشد.
این فیلم‌های جدید ـ از «چه» و «معاوضه» گرفته تا فیلم‌های عجیبی چون مستند انیمیشن «والس با بشیر» (آری فولمن) و درام تکان‌دهنده «گرسنگی» درباره مبارز ارتش جمهوریخواه ایرلند ـ همگی دارای داستانی مشابه هستند: فردی تک‌رو یا مبارز، نظامی را که قصد نابودی او را دارد، به مبارزه می‌طلبد. کریستین کالینز (آنجلینا جولی) در «معاوضه» به‌خاطر غم و رنج از دست دادن فرزندش به مبارزی یک‌تنه علیه مقامات فاسد لس‌آنجلس تبدیل می‌شود.
چه‌گوارای آرژانتینی (بنیچیو دل‌تورو) انقلاب مسلحانه کمونیستی‌اش را در کوبا به پیروزی می‌رساند اما در بولیوی تنها می‌تواند به این امیدوار باشد که «خطاهای ما درس عبرتی برای دیگران باشد.» فولمن در «والس با بشیر» سعی دارد با درک گذشته وضعیت امروز را عوض کند، بنابراین خاطراتش از حضور در جنگ لبنان در سال ۱۹۸۲ را زنده می‌کند.
بابی ساندز، مبارز افسانه‌ای ارتش جمهوریخواه ایرلند در «گرسنگی» ساخته استیو مک‌کوئین به‌شدت تحت اذیت و آزار زندانبانان قرار دارد و به همین خاطر تصمیم می‌گیرد واکنش نشان دهد. ساندز دست به اعتصاب غذا می‌زند که منجر به مرگ آرام او و در پی آن به‌وجود آمدن نسلی جدید از شورشیان می‌شود.
هیچ‌یک از این فیلم‌ها اشاره‌ای به عراق یا دیگر مسائل حاد سیاسی روز نمی‌کنند، چراکه نیاز به این کار وجود ندارد. در حقیقت ناآرامی‌های نظامی، توتالیتاریسم و فاسد شدن قدرتمندان، مسائلی هستند که مابه‌ازاهای فراوان در دنیای معاصر دارند.
در حقیقت حرف این فیلم‌ها تفاوت چندانی با آنچه در فیلم‌هایی چون «تاوان»، «تلفات - بس»، «پایانی متصور نیست» و انبوهی از فیلم‌های مشابه معاصر ندارد.
شخصیت‌های تمام این فیلم‌ها مقهور دنیایی هستند که رهبرانش آن را به نابودی کشیده‌اند و از دست این افراد نیز کاری برنمی‌آید. شاید تفاوت بزرگ فیلم‌های موج جدید، امیدوارتر بودن شخصیت‌ها و پرجنب‌وجوش‌بودن آنهاست که گاهی نیز تاثیرات بزرگی بر دنیا گذاشته‌اند (حتی اگر به قیمت سنگین برای خودشان تمام شده باشد) و برای تاثیرپذیری از این افراد لازم نیست با تمام افکار و عقایدشان موافق بود.
ساخت فیلم درباره مبارزان تک‌رو اتفاقی تازه‌ نیست.
الیا کازان نیم قرن پیش این افراد را به تصویر می‌کشید و پس از او نیز فیلم‌های فراوانی از «گاندی» گرفته تا «ارین براکوویچ» و فیلمسازانی چون کن لوچ بوده‌اند که مبارزه افراد حاشیه‌ای اجتماع را علیه نظام موجود به پرده سینما می‌آوردند. با وجود این نوع رویکرد جدید به این مساله ـ ظهور انبوهی فیلم مشابه از چهار گوشه جهان توسط کارگردانانی با طرز فکرهای متفاوت ـ نشان از بروز یک اتفاق تازه است.
از زمان وقوع داستان تمام این فیلم‌ها بیش از ۲۵ سال می‌گذرد که در این میان «والس با بشیر» و «گرسنگی» به‌روزترین موضوعات را دارند.
تماشاگران در گذشته حقایق تلخ جنگ‌ها را تنها سال‌ها پس از پایان آنها می‌توانستند بپذیرند که نمونه آن فیلم «جوخه» الیور استون است.‌ این مساله را هنوز هم می‌توان صادق دانست: ما هنوز هم حقایق تلخ جاری را در صورتی می‌توانیم بپذیریم که در قالب چیزی مربوط به گذشته نشان داده شده باشند. به همین دلیل می‌توان مطمئن بود این فیلم‌ها از دیگر آثار سیاسی سال‌های اخیر پرفروش‌تر خواهند بود.
فیلم‌های سیاسی‌ که پارسال به نمایش درآمدند و به مسائل حاد روز می‌پرداختند، همگی راوی نومیدی و تجسم‌بخش اشتباهات بودند، در حالی که فیلم‌های جدید از اینکه چگونه می‌توان کارها را درست کرد صحبت می‌کنند.
اگر تماشاگران آمریکایی به تماشای فیلم‌های سیاسی نمی‌رفتند به این خاطر بود که پیشاپیش از مسائل بد آگاه بودند و نیازی به یادآوری احساس نمی‌کردند اما شاید دوست داشته باشند کسی به آنان یادآوری کند چگونه می‌توان کارهای خوب انجام داد.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید