دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مرگ، کسب و کار آنها بود


مرگ، کسب و کار آنها بود
طبق آنچه اسناد تاریخی در اختیار ما قرار داده اند شما در حال نگاه کردن به تصویر دو هیولا هستید. این دو زندانی آرام و مفلوک در پانتئون جنایتکاران بزرگ قرن بیستم قرار می گیرند. آنها نه آدمکش هایی روانی هستند و نه متجاوزان به زنان و دختران. مردان باهوش و خودساخته یی هستند که در ژانر جنایت های ایدئولوژیک پرونده قطوری برای خود ساختند و خب همه می دانیم در جنایت های ایدئولوژیک ارقام قربانیان به سادگی از مرز هزار، صد هزار و میلیون می گذرد...
مرد سمت چپ رودولف هس است؛ معاون سرسپرده هیتلر که در تمام تصمیم های ویرانگر هیتلر به عنوان مشاور اصلی او انجام وظیفه کرد. اما او به شکل احمقانه یی در هنگامه جنگ جهانی دوم گرفتار متفقین شد. هیتلر در سال ۱۹۴۱ به این فکر افتاد که می تواند با انگلیسی ها به شکل محرمانه قرارداد صلح امضا کند و با آسوده شدن خیال از جبهه شمالی با فراغ بال خدمت روس های سمج برسد. پس در اقدامی دیوانه وار معاون سرسپرده خود را با پروازی مخفیانه در اسکاتلند فرود آورد به این امید که در مذاکره با چرچیل نظر او را جلب کند. اما انگلیسی ها به سادگی او را دستگیر و تا آغاز محاکمات نورنبرگ او را حبس کردند.
سمت راست مارشال گورینگ مشهور است، فرمانده نیروی هوایی هیتلر و نایب فرمانده پیشوا. مردی که صراحتاً می گفت؛ «من وجدان ندارم، آدولف هیتلر وجدان من است.»؛ یک جنایتکار خودشیفته و تجمل پرست و با اعتماد به نفسی دیوانه وار که هیچ گونه تصوری از حجم جنایت های خود نداشت. او فردی بسیار باهوش بود (با ضریب هوشی ۱۴۷) و هرگز زیر بار نرفت که مسوول جنایت هایی است که در آلمان نازی صورت گرفته است. در طول محاکمات نورنبرگ او جسورانه محاکمه کنندگان خود را به سخره می گرفت و با آنان بازی می کرد. او بهای این سیاست تهاجمی خود را با محکوم شدن به اعدام پرداخت. هرچند با استفاده از یک قرص سیانور ساعاتی قبل از اعدام، خود به زندگی اش پایان داد.اما آن یکی رودلف هس در عملیاتی محیرالعقول خود را به دیوانگی زد. وانمود کرد حافظه اش را از دست داده است. در تمام طول محاکمات با نگاه هایی گیج و گنگ به اطراف می نگریست، کتاب مقدس می خواند و جواب های پرت و پلا می داد. رفتار او حتی دیگر مقامات آلمانی رژیم نازی را نیز کلافه کرده بود.او پاداش این نقش بازی کردن استادانه اش را با فرار کردن از حکم مرگ دریافت کرد. اما نمی دانست سرنوشت چگونه او را به سنگدلانه ترین شکل ممکن مغلوب خواهد کرد. او به حبس ابد محکوم شد و از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۸۷ در زندان برلین حبس شد. در ۱۰ سال آخر حبس بارها تقاضای عفو کرد اما روس ها به گذراندن ادامه دوران محکومیت او اصرار داشتند. دست آخر در سال ۱۹۸۷ این جنایتکار باهوش نازی پس از ۴۰ سال حبس، خود دست به کار شد و با استفاده از یک رشته سیم برق خودش را حلق آویز کرد. او هنگام مرگ ۹۳ سال داشت. گویی از سماجت خود برای زنده ماندن خسته شده بود. سرنوشت با ۴۰ سال تاخیر او را به جزای خود رساند.

آرش خوشخو
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید