یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


آموزش کتابداری و اطلاع رسانی


آموزش کتابداری و اطلاع رسانی
آموزش کتابداری و اطلاع‌رسانی. از آنجا که دو اصطلاح "کتابداری" و "اطلاع‌رسانی" به‌طور همزمان وارد نظام آموزش دانشگاهی نشده است، در اینجا به‌طور جداگانه مورد اشاره قرار خواهند گرفت.
الف) آموزش کتابداری[۱] .
آموزش رسمی کتابداری در نیمه دوم قرن نوزدهم در امریکای شمالی آغاز شد و اندیشه‌ها و روش‌های مربوط در این زمینه به‌تدریج به سایر نقاط جهان انتقال یافت. این آموزش با برگزاری نخستین دوره در سال ۱۸۸۷ در مدرسه تدبیر کتابخانه[۲] در دانشگاه کلمبیا با سرپرستی دیویی، ملویل آغاز گردید. وی طرفدار آموزش تمام‌وقت و چندساله با استفاده از امکانات انجمن کتابداران امریکا به‌عنوان عرصه‌ای برای دستیابی به حمایت‌هایی در جهت این هدف جدید بود.
انتصاب دیویی به‌عنوان کتابدار دانشگاه کلمبیا در سال ۱۸۸۳ فرصتی را که به دنبال آن بود در اختیار وی قرار داد. دیویی، با وجود مخالفت تعدادی از اعضای سرشناس انجمن، نظیر ویلیام فردریک پول[۳]، جان شاو بیلینگز[۴]، و جاستین وینسور[۵]، همایش سالانه انجمن کتابداران امریکا را بر آن داشت که پشتیبانی خود را از طرح وی اعلام کنند. این افراد مدافع این نظریه بودند که کسب تجربه در یک کتابخانه خوب تمام شرایطی را که لازمه یک کتابدار است فراهم خواهد آورد و موجب دستیابی وی به آموزشی عمومی و مناسب می‌گردد.
دیویی در جهت دفاع از نظریات خود، از سال ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۶، کلاس‌های مقدماتی را در دانشگاه کلمبیا برگزار کرد. در ژانویه ۱۸۸۷ مدرسه به‌طور رسمی به تأسیس یک کلاس بیست نفره شامل ۱۷ زن و ۳ مرد و نیز ۷ نفر مدرّس و کارمند از جمله خود دیویی اقدام کرد. با وجود مخالفت هیأت امنای دانشگاه کلمبیا، فردریک ای. پی. بارنارد (۱۸۰۹-۱۸۸۹) از پذیرش زنان در کلاس‌ها حمایت کرد. اعضای هیأت امنا زمانی دست از مخالفت برداشتند که در ژانویه ۱۸۸۹ دیویی به‌عنوان کتابداری از ایالت نیویورک به آلبانی منتقل گردید و مدرسه کتابداری را نیز به آنجا انتقال داد. این مدرسه تا سال ۱۹۲۶ به دانشگاه ملحق نشد و در آن زمان در مدرسه عمومی کتابداری نیویورک ادغام گردید.
بر اساس برنامه‌ریزی‌های اولیه در دانشگاه کلمبیا و آلبانی توجه و تأکید زیاد بر موارد عملی کتابداری، امکان آموزشی نظام‌مند، و فرصتی برای پرداختن به دورنمای نظام کتابداری فراهم آمد. تأثیر و نفوذ آنها در هشت مدرسه کتابداری که در سال‌های بعد توسط فارغ‌التحصیلان مدرسه دیویی تأسیس شده بود بسیار چشمگیر بود. به‌جز کلمبیا، نخستین مدارس کتابداری به دانشگاه وابسته نبودند، بلکه به مؤسساتی فنی نظیر پرات[۶]، درکسل[۷]، و آرمور[۸]، که بعدها به دانشگاه ایلی‌نویز منتقل شدند، و نیز به کتابخانه‌های عمومی بزرگ از جمله کتابخانه عمومی لوس‌آنجلس تعلق داشتند. انجمن کتابداران امریکا، با تأسیس کمیته‌ها و بخش‌ها، علاقه وافر خود را به این مدارس جدید نشان می‌داد. نخستین کمیته در سال ۱۸۸۳ به‌عنوان رابط مدرسه کلمبیا درنظر گرفته شد که، به دنبال آن، کمیته‌های دیگری نظیر کمیته امتحانات و گواهینامه‌های کتابداری (۱۹۰۰)، کمیته راهنمایی فنی و کتابشناسی (۱۹۰۱)، کمیته آموزش کتابخانه‌ای (۱۹۰۳)، کمیته آموزش حرفه‌ای کتابداری (۱۹۰۹)، و میزگردی با شرکت مدرّسان کتابداری (۱۹۱۱) آغاز به کار کردند. چهار سال بعد، این میزگرد، به‌منظور تبدیل به انجمن مدارس کتابداری امریکا (اِی.اِی.ال.اس.)[۹]، از انجمن کتابداران امریکا جدا شد و در سال ۱۹۸۳ به انجمن آموزش کتابداری و اطلاع‌رسانی (اِی.ال.آی.اس.ای.)[۱۰] تغییر نام داد.
پس از سپری شدن نخستین سال‌های آموزش کتابداری، سه نظریه پدید آمد که تأثیر فراوانی بر آموزش کتابداری امریکا در قرن بیستم داشت:
۱) مدارس کتابداری وابسته به دانشگاه‌ها باشند؛
۲) فارغ‌التحصیلی از کالج، یکی از شرایط پذیرش باشد؛
۳) هیأت ویژه امتحانات با مسئولیتی تعریف‌شده و روشن ایجاد شود.
در حالی که این نظرهای سه‌گانه هنوز توسط مدارس کتابداری، انجمن کتابداران امریکا، و انجمن مدارس کتابداری امریکا مورد بحث بود، تأثیر سازمانی بیرونی سبب ایجاد حرکت‌هایی در این زمینه گردید. در سال ۱۹۱۶ هیأت امنای مؤسسه کارنگی در نیویورک مأموریت یافت که درباره گزارش آلوین جانسون، اقتصاددانی که در مورد تدارک بودجه لازم برای ساختمان کتابخانه‌های عمومی کار کرده بود، مطالعه کند. گزارش جانسون تأکید بسیاری بر پایین بودن کیفیت کارکنان کتابخانه‌های عمومی داشت، ضمن اینکه به استاندارد نازل مدارس کتابداری نیز انتقاد می‌کرد. این هیأت امنا همچنین پی‌گیری گزارش ویلیامسون را، که او نیز اقتصاددان بود و در مدرسه عمومی کتابداری نیویورک تدریس می‌کرد، خواستار شد. وی در پیشنهادهای خود همواره بر گسترش طرح‌هایی در جهت آموزش کتابداری ابراز علاقه می‌کرد. سپس هیأت امنای شرکت کارنگی، ویلیامسون را برای انجام تحقیقاتی در زمینه آموزش کتابداری که وی از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۱ انجام داده بود به استخدام درآورد.
گزارش بعدی ویلیامسون، به‌عنوان مهم‌ترین سندی که در تاریخ آموزش کتابداری تهیه شده بود، مورد توجه قرار گرفت. وی همواره از نظام جاری آموزش کتابداری انتقاد می‌کرد و معتقد بود که مدارس کتابداری باید امور اداری و تخصصی را از یکدیگر جدا کنند و فقط به آموزش فنی و تخصصی بپردازند؛ مدارس کتابداری باید در دانشگاه‌ها مستقر شوند و اعضای هیأت علمی و دانشجویان از حمایت‌های مالی بیشتری برخوردار گردند؛ دوره‌های آموزشی به‌صورت دوساله شامل یک سال مباحث عمومی و کلی و یک سال مباحث تخصصی برگزار شود؛ نظام ملی صدور گواهینامه مورد پذیرش قرار گیرد؛ و مدارس به‌صورت معتبر و تأییدشده درآیند. پیش از انتشار گزارش ویلیامسون، انجمن کتابداران امریکا به ایجاد هیأت موقت آموزش کتابداری متشکل از اعضایی از کلّیه بخش‌ها دست زد تا درباره استانداردها و طرح اعتبار مدارس کتابداری مطالعه کنند. در سال ۱۹۲۴، انجمن کتابداران امریکا هیأت آموزشی برای کتابداران و بعدها کمیته اعتبار و تأیید را جایگزین هیأت موقت قبلی کرد. طرح پیشنهادی ویلیامسون برای ایجاد نظام ملی صدور گواهینامه پذیرفته نشد، اما تعیین اعتبار و به‌رسمیت شناختن مدارس کتابداری مورد تأیید قرار گرفت.
برنامه پیشنهادی ده‌ساله خدمات کتابخانه‌ای معرفی‌شده از سوی مؤسسه کارنگی، به‌عنوان پی‌گیری گزارش ویلیامسون، حمایت‌های جدّی را برای انجمن کتابداران امریکا و مدارس کتابداری به‌دنبال داشت. عمده‌ترین فایده مؤسسه کارنگی این بود که توانست در سال ۱۹۲۶ دانشگاه شیکاگو را در جهت طراحی و تأسیس مدرسه عالی کتابداری (جی.ال.اس.)[۱۱]، مطابق با آنچه در مدرسه کتابداری پزشکی جان هاپکینز و مدرسه حقوق هاروارد وجود داشت، یاری دهد. اعضای هیأت علمی آن متشکل از کسانی بود که همگی در دوره‌ای مشترک که به مدرک دکتری منجر می‌شد مشغول به تحصیل بودند و در سال ۱۹۲۸ دانشگاه شیکاگو نخستین برنامه دکتری را در این رشته معرفی کرد. تأکید مدرسه عالی کتابداری بر انجام تحقیقات و انتشارات، تأثیر فراوانی بر دوره و فارغ‌التحصیلان آن در آموزش کتابداری داشت.
چند سال پس از گزارش ویلیامسون، آموزش کتابداری قابلیت پیوستن به دانشگاه‌ها را کسب کرد و مدارس کتابداری وابسته به کتابخانه‌های بزرگ تعطیل شد. در این زمان، پذیرش دانشجو برای دوره‌های کارشناسی درنظر گرفته شد، در حالی که قبل از سال ۱۹۲۴ مدرسه کتابداری ایالت نیویورک و مدرسه‌ای دیگر در دانشگاه ایلی‌نویز پذیرش دانشجویان خود را مشروط به دارا بودن مدرک کارشناسی کرده بودند. در این زمان، کیفیت آموزشی اعضای هیأت علمی بهبود یافت و کتب درسی بیشتر و بهتری در دسترس قرار گرفت.
گزارش‌های بعدی در مورد آموزش کتابداری در سال‌های ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶ توسط مؤلفان مختلف انتشار یافت و ضمن عرضه چشم‌اندازهای گوناگون از این آموزش، تمایل و تأکید مؤلفان بیشتر بر نواقص برنامه‌های درسی معطوف گردیده بود. تمرکز همه همایش‌های تخصصی، به‌ویژه آنهایی که در فاصله سال‌های ۱۹۴۰-۱۹۴۸ برگزار شده بود، بر آموزش کتابداری و مباحث مرتبط با این زمینه بود. در هر حال، حرفه کتابداری به این مسئله توجه کرد که تنوع کتابخانه‌ها نیاز به آموزش کتابداران شاغل در آنها را در حد کارشناسی توجیه می‌کند.
در سال ۱۹۵۱، پذیرفتن استانداردهای جدیدی برای به‌رسمیت شناختن و اعتبارسنجی از سوی انجمن کتابداران امریکا مسائلی را پدید آورد. این مسائل تأثیر فراوانی بر تضمین این نظریه داشت که کتابدار متخصص به کسی اطلاق می‌شود که سال پنجم از یک دوره ـ مشتمل بر چهار سال تحصیلات کارشناسی و یک سال مطالعات تخصصی ـ را در آن دسته از مدارس کتابداری که برنامه‌هایشان توسط انجمن کتابداران امریکا تأیید شده بود گذرانده باشد. در اوایل دهه ۱۹۵۰ تحولاتی غیرقابل پیش‌بینی و انتظار به‌وقوع پیوست و سال پنجم از این آموزش به‌صورت یک دوره کارشناسی ارشد (ام.ال.اس.)[۱۲] جایگزین درجه کارشناسی قبلی (بی.ال.اس.)[۱۳]گردید.
▪ کانادا
دوره کارشناسی به‌عنوان نخستین مقطع کتابداری تخصصی از مدت‌ها قبل در کانادا، یعنی جایی که آموزش کتابداری با تفاوت‌های اندکی در آن توسعه یافته بود، وجود داشته است. تأثیر دیویی از همان نخستین دوره‌های آموزش رسمی کتابداری، یعنی زمانی که دوست وی چارلز گولد، کتابدار دانشگاه مک‌گیل کانادا، دوره‌های سه‌هفته‌ای تابستانی را در سال ۱۹۰۴ ارائه کرد مشهود بود. دوره‌های کوتاه‌مدت در سال‌های بعدی نیز عرضه شد و بعدها توسط گروه علوم تربیتی دانشگاه انتاریو که در سال ۱۹۱۹ اقدام به تأسیس مدرسه کتابداری کرده بود ادامه یافت. نخستین دوره یک‌ساله در سال ۱۹۲۷ در دانشگاه مک‌گیل و سپس در سال ۱۹۲۸ در دانشگاه تورنتو بنیان نهاده شد. هر دو مدرسه بعدها برنامه‌های خود را به تأیید انجمن کتابداران امریکا رساندند. بدین ترتیب، تهیه مقدمات لازم برای تأسیس مدارس بعدی کتابداری در کانادا فراهم گردید.
انجمن کتابداری کانادا در سال ۱۹۴۶ تأسیس شد. در اواخر دهه ۱۹۶۰، یکی از مدارس کتابداری کانادا موافقت کرد که مدرک کارشناسی ارشد را نخستین مدرک تخصصی که پس از طی چهار نیمسال تحصیلی اعطا می‌گردد تلقی کند. این دوره طولانی برای کلیه هفت مدرسه کتابداری کانادا به‌عنوان یک اصل مورد قبول قرار گرفت. از سال ۱۹۵۵، انجمن کتابداری کانادا توجه خود را به تعیین اعتبار و به‌رسمیت شناختن مدارس معطوف داشت.
▪ ایالات متحده
گسترش‌های بعدی، آموزش کتابداری را در امریکا در دهه ۱۹۵۰ تحت تأثیر قرار داد. در سال ۱۹۵۶ کمیته اعتبارسنجی جایگزین هیأت آموزش کتابداری گردید و از بخش آموزش کتابداری به‌عنوان عرصه‌ای برای مشارکت بیشتر اعضای انجمن کتابداری امریکا از جمله مدرّسان کتابداری بهره برد. در سال ۱۹۵۹، شورای انجمن کتابداری امریکا استانداردهایی را برای آموزش در مقطع کارشناسی در جهت هدایت برنامه‌هایی که برای مؤسسه‌های آموزشی تربیت مربی کتابداری تهیه شده بود به تصویب رساند. علاوه بر این، در همین سال، چندین مدرسه در ارائه برنامه‌های مقطع دکتری به دانشگاه شیکاگو پیوستند.
دهه ۱۹۶۰ شاهد پیشرفتی سریع در آموزش کتابداری ایالات متحده مشتمل بر رشد در میزان ثبت نام دانشجویان و افزایش تعداد مدارس در جهت پاسخگویی به تقاضاهای ورود به رشته بوده است. چهار مدرسه از هفت مدرسه کتابداری کانادا در این دهه گشایش یافتند. بخش اعظم رشد و توسعه این رشته در ایالات متحده نتیجه افزایش بودجه ایالتی برای انواع کتابخانه‌ها بوده است. بودجه پیش‌بینی‌شده عاملی در جهت حمایت از امکانات بالقوه استادان در ارائه برنامه‌های مقطع دکتری، و انتخاب و پذیرش تعدادی دانشجو نیز عاملی جهت توجه بیشتر محسوب می‌شد. اداره آموزش و شعبه خدمات کتابخانه‌ای در ایالات متحده تجربه‌هایی را در جهت انجام امور به‌عنوان واسطه کسب کردند؛ مؤسسه‌ای در دانشگاه کیس وسترن متعهد به انجام فعالیت‌هایی شد که در سال ۱۹۶۳ منجر به تأسیس کمیسیونی از سوی انجمن کتابداران امریکا برای اجرای طرحی ملی در آموزش کتابداری گردید. این کمیسیون در سال ۱۹۶۶ با استفاده از بودجه تعیین‌شده از سوی مؤسسه اچ. دبلیو. ویلسون، و به‌منظور آموزش کتابداری، اقدام به ایجاد دفتری در انجمن کتابداری امریکا کرد. این دفتر تحت نظارت لستر اشایم[۱۴]، به‌منظور پاسخ به نیازهای نیروی انسانی در انواع کتابخانه‌ها اطلاعیه‌ای در مورد آموزش کتابداری و نیروی انسانی تهیه کرد، که منجر به توسعه برنامه‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد، و دکتری، و نیز اعطای گواهینامه به آنها گردید.
از سال ۱۹۷۰، تصویر آموزش کتابداری به‌تدریج روشن‌تر شد. در سال ۱۹۷۱، انجمن کتابداران امریکا دفتر خود را برای آموزش کتابداری تعطیل کرد. بخش آموزش کتابداری وابسته به این انجمن نیز چون قادر به جذب کافی اعضا به‌منظور بقا و خودکفایی مالی نبود، به همین سرنوشت دچار شد. به جای این بخش، واحد کوچک‌تری به نام کمیته دائمی آموزش کتابداری، با استفاده از خدمات تعدادی از کارکنان قبلی، ایجاد شد که از طریق دفتر منابع نیروی انسانی کتابخانه تجهیز می‌شد.
در خلال سال‌های ۱۹۷۲-۱۹۷۷، انجمن کتابداران امریکا به‌عنوان آغازگر، و مؤسسه اچ. دبلیو. ویلسون در مرحله بعدی، توسط یک نفر سرمایه‌گذار به نام رالف دبلیو کُنانت[۱۵] به مطالعاتی در زمینه آموزش کتابداری دست زدند. زمانی که انجمن کتابداران امریکا پیش‌نویس گزارش طرح مربوط به انتشارات را رد کرد، وضعیتی حاکم بود که انجمن و حتی کمیته مشورتی آن نیز ضمانت اجرایی آن طرح را تصویب نکرد. توصیه‌های کنانت به‌عنوان طرحی مشارکتی در زمینه آموزش کتابداری مورد توجه قرار نگرفت و به روش تحقیقی وی شدیداً انتقاد شد.
در سال‌های اخیر، شور و شوق بسیاری، هم در ایالات متحده و هم در کانادا، در جهت تغییر نام مدارس کتابداری که منتهی به مدرک تحصیلی می‌شود پدید آمده و درخواست‌هایی مبنی بر افزوده شدن یا جایگزینی کلماتی نظیر "علم اطلاع‌رسانی "یا "مطالعات اطلاع‌رسانی "به عبارت "علم کتابداری "یا "خدمات کتابداری " مطرح گردیده است. این مسئله منعکس‌کننده تغییر در ماهیت آن چیزی است که در حال حاضر در این مدارس ارائه می‌شود؛ به‌علاوه، تعدادی از این مدارس دوره‌هایی را در مقطع کارشناسی اطلاع‌رسانی ارائه کرده‌اند. این دوره‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده که به‌نظر نمی‌رسد برای کسانی که بعداً به دنبال مدرک کارشناسی ارشد هستند مفید باشد. در حال حاضر، تعداد زیادی از مدارس به دنبال رشته‌هایی هستند که مدارک آنها کتابداری را با زمینه‌های دیگری چون حقوق، اطلاع‌رسانی، یا آرشیو در مقطع کارشناسی ارشد مربوط سازد. البته تنوع مدارجی که به‌صورت آموزش‌های تکمیلی ارائه شده مدارس را با مسائل تازه‌ای روبه‌رو کرده است. همایش سال ۱۹۸۰ در دانشگاه کلمبیا مسئله طولانی شدن دوره کارشناسی ارشد و درخواست‌هایی در این زمینه را بررسی کرد. فقط مدارس کانادایی و تعدادی از مدارس ایالات متحده در اواسط دهه ۱۹۸۰ خواهان برقراری دوره‌ای بیش از یک سال برای مدرک کارشناسی ارشد بودند.
در اکتبر ۱۹۸۵ فهرستی از برنامه‌های آموزشی معتبر و تأییدشده مربوط به ۶۳ مدرسه کتابداری (مشتمل بر ۷ مدرسه کانادایی) توسط کمیته اعتبارسنجی منتشر گردید، برنامه‌های دوره دکتری در ۲۳ مدرسه (مشتمل بر ۲ مدرسه کانادایی) ارائه شد، تعداد زیادی از مدارس تعطیل گردید، و بقیه نیز تحت تأثیر شرایط بسیار بد اقتصادی بعد از دهه ۱۹۷۰ و پیش از دهه ۱۹۹۰ مورد تهدید بودند. گزارش‌های آماری سالانه که توسط انجمن آموزش کتابداری و اطلاع‌رسانی منتشر شده بود، نشان‌دهنده کاهش کلی در ثبت نام، تعداد اعضای هیأت علمی، و حمایت‌های مالی بود. مدارس کانادایی، به‌صورتی وسیع، تابع وابستگی‌های منطقه‌ای بودند که همین امر سبب کمک به بقای آنها گردید.
▪ بریتانیا
آموزش کتابداری در بریتانیا دوران متفاوتی را با آنچه در امریکای شمالی وجود داشته طی کرده است. به‌علاوه، این آموزش تحت تأثیر جامعه‌ای قرار داشت که کتابخانه‌های آن وادار به فعالیت شده بودند؛ در حالی که الگوی آموزش عالی در چنین جامعه‌ای نیز با دیگران متفاوت بود. پس از جنگ جهانی دوم، یعنی زمانی که تعداد دانشگاه‌ها به‌طور محسوس افزایش می‌یافت، مسئولیت آموزش حرفه‌ای گروه‌های تخصصی نظیر کتابداران، آرشیوداران، و حسابداران بیشتر به انجمن‌های ملی تخصصی واگذار شده بود تا دانشگاه‌ها. علاوه بر این، بخش بیشتری از آموزش عالی در بریتانیا هنوز توسط کالج‌ها و پلی‌تکنیک‌ها، که سازمان‌های آموزشی سطح سوم هستند و مدارک آنها دارای ساختاری متفاوت با مراکز آموزش عالی است، صورت می‌گرفت. زمانی که آموزش کتابداری در بریتانیا در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد، تعداد اندکی از دانشگاه‌ها که بعدها تأسیس گردیدند با آنکه امکاناتی را برای متقاضیان فراهم آوردند، به‌عنوان سازمان‌های آموزشی مناسب مورد توجه نبودند.
سه سال پس از تأسیس دوره آموزش کتابداری در سال ۱۸۷۷، انجمن کتابداری بریتانیا عهده‌دار حرکتی بود که طی آن شورای انجمن می‌بایست به این نکته توجه می‌داشت که چگونه می‌توان همکاران کتابخانه را در آموزش اصول کلی حرفه آنان یاری داد. آنچه از این حرکت حاصل شد ایجاد نظام برگزاری امتحانات در سطح ملی بود که در لندن و ناتینگهام، در سال ۱۸۸۵، توسط این انجمن کنترل و اداره می‌شد. در آغاز، امتحاناتی برای آزمایش اطلاعات عمومی و کتابداری داوطلبان گرفته می‌شد که در سطح بالایی نبود، اما به‌تدریج تأکید بیشتری بر جنبه‌های عملی کتابداری صورت گرفت.
در سال ۱۸۹۸، انجمن کتابداری بریتانیا فرمانی سلطنتی مبنی بر انتقال امتیازها و توانایی‌های خود به هیأتی از افراد در جهت تحقّق اهدافی خاص دریافت کرد. در این فرمان دو شرط مهم وجود داشت که، بر اساس آن، انجمن می‌بایست "به توسعه و تشویق آنچه منجر به بهبود موقعیت و مهارت کتابداران می‌شد، بپردازد و به برگزاری امتحانات کتابداری و صدور گواهینامه‌های مهارتی اقدام کند". این امر در سال ۱۹۰۹ از طریق ثبت نام تعدادی کتابدار خبره از طرف انجمن پی‌گیری شد. برای کسب شرایط لازم جهت ثبت نام، هر کارمند کتابخانه می‌بایست عضو انجمن کتابداری باشد، از عهده امتحانات برآید، و حق عضویت سالانه خود را بپردازد.
به‌سبب فقدان نظام آموزش کتابداری تمام‌وقت، انجمن کتابداری بر تشکیل کلاس‌های تابستانی و کلاس‌های شبانه در کتابخانه‌های عمومی یا کالج‌های مستقر در مراکز بزرگ جمعیتی، و نیز آگاهی‌رسانی از طریق انتشارات کتابداری و دوره‌های مکاتبه‌ای تأکید داشت. در کتابخانه‌های عمومی بزرگ شهری که کارکنان آنها به‌عنوان کارآموز بالقوه مسئول انجام وظیفه بودند، نظام امتحانات انجمن کتابداری در شرایطی توسعه و گسترش یافت که کتابداران عضو این انجمن به دنبال رعایت کیفیت در ثبت نام و پذیرش بودند.
ـ گزارش دبلیو. جی. اس
آدامز در مورد خط‌مشی تهیه و تدارک کتابخانه‌ها که در سال ۱۹۱۵ به هیأت امنای مؤسسه کارنگی در بریتانیا ارائه شد، منجر به تخصیص بودجه اولیه برای شروع فعالیت یک مدرسه کتابداری تمام‌وقت در دانشگاه لندن گردید. به‌عنوان یک مدرسه دانشگاهی، لندن پس از ثبت نام و پذیرش، نخستین دوره خود را که توسط انجمن کتابداری نیز تأیید شده بود ارائه کرد. واگذاری مسئولیت انحصاری انجمن کتابداری به‌عنوان هیأت برگزارکننده امتحانات، سبب رنجش بسیاری از کتابداران کتابخانه‌های عمومی مستقر در شهرها گردید، زیرا آنان مجبور بودند ساعت‌های طولانی از روز را در کتابخانه‌ها بگذرانند و سپس در جهت کسب مهارت‌های تخصصی، به‌صورت پاره‌وقت، به تحصیل نیز بپردازند. در دهه ۱۹۳۰ نیز نظام امتحانات انجمن کتابداری موجب ایجاد نوعی نارضایتی در میان تعداد زیادی از کتابداران خبره گردید. مدرسه لندن، در هر دو سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد، دست به پذیرش دانشجو زد و بسیاری از کسانی که دوره خود را به پایان رسانده بودند شغلی در کتابخانه‌های دانشگاهی و تخصصی و همچنین در کتابخانه‌های عمومی کشورهای در حال توسعه به‌دست آوردند. گروهی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها که در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم وارد حرفه کتابداری شده بودند توجه خود را به امر استخدام در تعداد کمی از کتابخانه‌های دانشگاهی و کتابخانه‌های ملی که مهارت‌های تخصصی در آنها ضروری بود معطوف داشتند. تأثیر شدیدی که مدرسه لندن با دارا بودن تعداد زیادی نیروی انسانی آموزش‌دیده پاره‌وقت بر مدارس انگلیسی داشت، هرگز به اندازه تأثیر مدرسه شیکاگو در ایالات متحده نبود. تا پیش از تعطیل شدن مدرسه لندن که در سال ۱۹۳۹ به‌سبب وقوع جنگ صورت گرفت، وجود این مدرسه نشان داد که امکان تأسیس مدرسه تمام‌وقت کتابداری در محیط دانشگاهی انگلستان وجود دارد.
ـ گسترش و توسعه در دوران پس از جنگ
در خلال سال‌های ۱۹۳۹-۱۹۴۵، طرح‌های بسیاری در بریتانیا به‌انجام رسید که با مراکز آموزشی و انجمن‌های تخصصی گوناگون در ارتباط بودند. در سال ۱۹۴۲ که انجمن کتابداری گزارش لئونل آر. مک‌کالوین[۱۶]، دبیر افتخاری انجمن، را مورد توجه قرار داد، نظام کتابخانه‌های عمومی در بریتانیا از طرف هیأت امنای مؤسسه کارنگی بریتانیا مورد حمایت مالی قرار داشت. در این گزارش، نوعی نظام ملی مدارس کتابداری پیشنهاد شده بود که، بر آن اساس، آموزش تمام‌وقت را برای مردان و زنانی که شغل خود را ترک کرده بودند میسّر می‌ساخت. اگرچه این مدارس کوچک بودند، مک کالوین از قبل می‌دانست که آنها در جهت فراهم آوردن امکانات آموزش تمام‌وقت برای کارکنان جدید باقی خواهند ماند. مک کالوین که از طرف شورای انجمن کتابداری مورد حمایت قرار داشت احساس می‌کرد که کنترل نظام امتحانات در حد رعایت استانداردهای ملی از طرف انجمن ضرورت دارد. با وجود فشارهای فراوانی که بلافاصله پس از جنگ، برای برگزاری آموزش‌های دانشگاهی وارد می‌شد، بعید به‌نظر می‌رسید که، به‌جز در لندن، سایر مسئولان دانشگاهی ورود دوره‌های جدید کتابداری را بپذیرند، ولی اصرار انجمن کتابداری بر اِعمال نظارت لازم بر شرح درس‌ها به این مسئله خاتمه داد. با این همه، انجمن کتابداری با در اختیار گرفتن هفت مدرسه تمام‌وقت که تا سال ۱۹۴۷ در کالج‌های بازرگانی و سایر مؤسسات مشابه از نوع آموزشی در سطح سوم ایجاد شده بود، به موقعیت بزرگی دست یافت. کلیه مدارس کتابداری دانشجویان خود را آماده شرکت در امتحانات انجمن کتابداری در دو جهت و رده مختلف، یکی پذیرفتن به‌عنوان عضو انجمن و دیگری استفاده از بورس تحصیلی می‌کردند. مدارس کتابداری دانشجویان خود را از میان کارشناسان و کارشناسان ارشد و بر اساس نمرات آنها انتخاب می‌کردند؛ و با آنکه میزان موفقیت کسانی که به این مدارس وارد می‌شدند به‌روشنی توجیه‌پذیر و مشخص بود، این امر به‌معنای حذف دوره‌های پاره‌وقت و مکاتبه‌ای نبود.
بعد از سال ۱۹۵۵، انجمن کتابداری و مدارس کتابداری دریافتند که نظام آموزشی در این رشته به یک سلسله تغییرات اساسی، بر اساس برنامه‌های طراحی‌شده در دوران بعد از جنگ که به روزآمد کردن کتابداران توجه داشت، نیازمند است. مدارس کتابداری در حالی که به‌صورت دائم ناظر بر امتحانات دانشجویان خود و ایجاد مهارت‌های شغلی برای کارکنان جدید کتابخانه‌ها و تجدید نظر در شرح درس‌هایی بودند که توسط انجمن کتابداری به‌عمل می‌آمد، به‌تدریج به‌صورت ثابت و دائمی در می‌آمدند. تقریباً ده سال طول کشید تا تقسیم‌بندی‌های گوناگون در رشته کتابداری که مدارس کتابداری انگلستان و سازمان اسلیب[۱۷] با آن مواجه بودند، مورد موافقت قرار گیرد. در این زمان، عوامل دیگری نیز پدید آمد که موجب دگرگونی‌های بسیاری در آموزش کتابداری انگلستان گردید.
سال ۱۹۶۴ سال بسیار سختی بود؛ انجمن کتابداری درس‌های جدیدی را برای گنجانیدن در یک دوره دوساله، و ایجاد یک دوره یک‌ساله برای کسانی که به‌تازگی به کسب اولین تجربه‌های فنی کتابداری از طریق اخذ مدرک دانشگاهی نائل شده بودند، و به‌عنوان کمک‌کتابدار شناخته می‌شدند، در نظر گرفت. در این زمان، اعطای بورس تحصیلی بدون گرفتن امتحان و فقط از طریق نوشتن پایان‌نامه تحصیلی امکان‌پذیر بود.
با حذف دوره‌های پاره‌وقت امکان استفاده از تعداد بیشتری از مدرّسان در مدارس کتابداری و در جهت توسعه این برنامه‌های زیربنایی فراهم آمد. در همین زمان، یعنی ،۱۹۶۴ شورای ملی مدارک دانشگاهی بر اساس فرمانی سلطنتی مأموریت یافت تا به کسانی که دوره‌های تأییدشده کالج‌ها و مدارس پلی‌تکنیک را، که دانشگاه نبودند، گذرانده باشند مدرک اعطا کند. مدارس کتابداری نیز ضمن افزایش کارکنان خود، در این زمینه کوتاهی نکردند و خیلی سریع به سمت توسعه و گسترش برنامه‌های منتهی به مدارک اولیه کتابداری که مورد تأیید شورا و یکی از دانشگاه‌های نزدیک نیز قرار داشت گام برداشتند. تعدادی از این مدارس به ارائه برنامه‌های کارشناسی ارشد و دکتری پرداختند. در همین ایّام، علاوه بر مدرسه کتابداری در دانشگاه لندن، پنج مدرسه دیگر در سایر دانشگاه‌ها مستقر بودند که همگی برای کسب کیفیت مطلوب تلاش می‌کردند. در نتیجه، انجمن کتابداری از حالت یک ارگان مسئول امتحانات به سازمانی تبدیل شد که نقش مهمی را در تعیین صفات و خصوصیات تخصصی برای ثبت نام و ورود به حرفه کتابداری ایفا کرد.
وضعیت کنونی. در اواخر دهه ۱۹۸۰، هفده مدرسه کتابداری در بریتانیا وجود داشته است که بیشتر آنها دوره‌های کتابداری سه یا چهارساله‌ای را برگزار می‌کردند. گواهینامه دوره‌های کارشناسی ارشد که عموماً پس از یک سال تحصیل تمام‌وقت داده می‌شد توسط اکثر این مدارس اعطا می‌گردید، در حالی که ادامه تحصیل به‌صورت پاره‌وقت نیز تحت شرایطی خاص امکان‌پذیر بود. برخی مدارس نیز دوره‌های تحقیقاتی را در سطح کارشناسی ارشد و دکتری ارائه می‌کردند. قسمت اعظم درسی که گذرانده می‌شد به‌عنوان پیش‌نیاز ثبت نام در انجمن کتابداری مورد پذیرش واقع می‌گردید. به هر حال، انجمن کتابداری علاوه بر موفقیت در امتحانات برگزارشده توسط خود یا سازمان‌های دیگر، کسب تجارب عملی را نیز به‌عنوان یکی از شرایط در نظر داشت. انجمن بعدها به معرفی شیوه عضویت سه‌مرحله‌ای دست زد. داوطلبان در مرحله اول پس از گذراندن دروس تأییدشده و موفقیت در آنها به‌عنوان مرحله دوم، و در جهت پذیرش و ثبت نام، ناگزیر بودند که تحت نظارت یک کتابدار خبره مدت یک سال آموزش ببینند، و پس از آن می‌توانستند تقاضای خود را برای دریافت درجه کارشناسی از انجمن کتابداری مطرح کنند.
دریافت مدرک کمک‌کتابداری پس از دریافت مدرک کارشناسی منوط به فعالیت داوطلب به مدت دو سال تحت نظارت یک کتابدار خبره بود. پنج سال کار در قسمت‌های مختلف کتابخانه امکان تغییر کمک‌کتابدار را به کتابدار ارشد فراهم می‌آورد.
در آغاز سال ۱۹۸۶، انجمن کتابداری موافقت کرد که دوره‌های برگزارشده‌ای را که توسط انجمن کتابداران امریکا به‌تأیید رسیده باشد، در جهت همطرازی با دوره‌های انجمن کتابداری انگلستان مورد قبول قرار دهد. از شرایط دیگر مورد درخواست برای عضویت در انجمن کتابداری برنامه اعطای مدرک کارشناسی است که هنوز هم به قوّت خود باقی است. گذراندن دوره طولانی کارشناسی پیش از پذیرفته شدن به‌عنوان یک کتابدار خبره بحث‌های فراوانی را در انجمن کتابداری پدید آورد.
انجمن کتابداری در دهه ۱۹۸۰ موضوع تغییر نام خود را به انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی مورد توجه قرار داد. در همان زمان، دولت مرکزی در بریتانیا، که تأمین پشتوانه‌های واقعی برای دانشجویان کتابداری را دنبال می‌کرد، تا مدت‌ها نگران تعداد فارغ‌التحصیلان این نظام آموزشی بود. در سال ۱۹۸۵، انجمن اقدام به تأسیس گروه دوگرایشی مطالعات کتابداری و اطلاع‌رسانی کرد که برای نخستین بار این گروه به مسئله آموزش کتابداری بریتانیا که توسط بخش عمومی (کالج‌ها و پلی‌تکنیک) و بخش مستقلی نظیر دانشگاه‌ها تدریس می‌شود توجه کرد. تعهدات انجمن نه تنها در جهت محتوای آموزش کتابداری بود، بلکه عرضه و تقاضا را نیز در نظر داشت. مدارس کتابداری در بریتانیا، همانند امریکای شمالی، برنامه‌هایی را ارائه می‌دادند که نشان‌دهنده تحولات ناشی از ماهیت این رشته بود. به‌طور مثال، دانشگاه لیدز در دهه ۱۹۸۰ یک دوره کارشناسی در رشته کتابداری و یک دوره کارشناسی در رشته اطلاع‌رسانی ارائه کرد، دانشگاه شفیلد نام مدرسه خود را به گروه آموزشی مطالعات اطلاع‌رسانی تغییر داد، و دانشگاه استراتکلاید[۱۸] به‌عنوان گروه اطلاع‌رسانی به‌صورت قسمتی از مدرسه بازرگانی استراتکلاید در آمد.
●مدرسه کتابداری
به‌طور کلی، هم مدارس کتابداری امریکای شمالی و هم مدارس انگلستان در پی تدارک نظام عمومی یا جامع برای آموزش کلیه کارهای کتابخانه‌ای و زمینه‌های وابسته به آن برای کتابداران بودند. به‌جز این مورد، مدارس کتابداری در این دو منطقه گام‌های موفقیت‌آمیزی را در راه آموزش تجربی به کسانی که متقاضی استخدام به‌صورت کتابدار یا کتابدار - معلم بودند برداشتند. این کار به‌منظور شناخت بیشتر هر دو حرفه یعنی معلمی و کتابداری بود؛ و با وجود تمام تلاش‌های به‌عمل‌آمده در سال‌های طولانی، به‌نظر می‌رسد که ادغام این دو حرفه هنوز به مرحله عمل در نیامده است.
این‌طور به‌نظر می‌رسد که در بسیاری از مناطق ایالات متحده، به گواهینامه‌های کالج‌های ایالتی، به‌عنوان قسمتی از شرایط استخدام خود، نسبت به دوره‌های تأییدشده انجمن کتابداران امریکا اهمیت بیشتری می‌دادند. در کانادا انجمن مدارس کتابداری کانادایی به دنبال برقراری شرایط کیفی در سطح ملی بودند، در حالی که، در اینجا نیز نیازمندی‌های خاص استانی مسئله را پیچیده می‌کرد. در بریتانیا مدارس کتابداری به‌صورت موروثی در شناسایی رشته با مشکلات جدّی‌تری مواجه بودند.
وقایع اصلی و بین‌المللی جاری. جنبه دیگری از موضوع تأثیر بین‌المللی نظام ارزشیابی انجمن کتابداری بریتانیاست که در نهایت موجب عدم حضور دانشجو در مدارس کتابداری تمام‌وقت می‌شود. از زمان‌های گذشته، انجمن کتابداری از طریق برگزاری امتحانات اقدام به پذیرش دانشجویان خارجی کرده و ترتیبی داده است که کتابدارانی که در کشور خود مدرسه کتابداری یا در پاره‌ای جهات انجمن کتابداری ندارند بتوانند به کسب مهارت‌های لازم در زمینه کتابداری بپردازند. تصمیم‌های سال ۱۹۶۱ که دانشجویان را ملزم به حضور تمام‌وقت به مدت دو سال در مدارس کتابداری می‌کرد سبب توقف نظام پذیرش دانشجوی خارجی از طریق امتحانات گردید.
تعدادی از مدارس کتابداری نیز که برای نخستین بار در کشورهای مشترک‌المنافع تأسیس شده بودند دانشجویان خود را آماده شرکت در امتحانات انجمن کتابداری، پیش از هرگونه حرکتی در جهت نظام‌های آموزش بومی خود، کردند. در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای مشترک‌المنافع دانشجویان خود را به‌منظور کسب مهارت‌های تخصصی کتابداری به بریتانیا فرستادند. کسب این مهارت‌ها که در سطح نخستین درجه تحصیلی کتابداری عرضه می‌شد دارای جاذبه بیشتری نسبت به مدارسی بود که فاقد مدارک تحصیلی اولیه کتابداری به‌عنوان یکی از شرایط ورود به مدارس کتابداری امریکای شمالی بودند. لذا حدود ده درصد اعضای انجمن کتابداری را کتابداران خبره مقیم خارج از کشور تشکیل می‌دادند، گرچه بخشی از آنها کتابداران انگلیسی بودند که به سایر کشورها مهاجرت کرده بودند. در هر حال، این میزان به‌مرور رو به کاهش نهاد.
● تأثیر ایالات متحده
این تأثیر در خارج از مرزها هم دارای سابقه‌ای طولانی است. زمانی که انجمن کتابداران امریکا با مسائل عدیده‌ای روبه‌رو بود تصمیم‌های اتخاذشده در جهت شناسایی و تأیید برنامه‌های آموزشی تخصصی بر اساس استانداردهای تعیین‌شده از سوی آن باعث شد که این انجمن نتواند نقشی را که انجمن کتابداری در انگلستان داشت ایفا کند، لذا قسمت اعظم کمک‌های ایالات متحده از طریق مؤسسه‌هایی چون بنیاد کارنگی در نیویورک، مؤسسه راکفلر و فورد، بخش‌های دولتی نظیر آژانس اطلاعاتی ایالات متحده، و مدرّسان بنیاد فولبرایت تأمین می‌گردید.
رابرت اس. بورگس [۱۹]در سال ۱۹۷۲ در مجله >گرایش‌های کتابداری[۲۰]> اظهار داشت که: تأسیس مدارس کتابداری جدید در کشورهای خارجی نظیر کلمبیا، ژاپن، کره، مکزیک، نیجریه، پورتوریکو، فیلیپین ،تایلند، ایران، ترکیه، و اروگوئه با همکاری ایالات متحده صورت گرفته است. ایجاد مدرسه کتابداری بون[۲۱] در چین که در سال ۱۹۲۰ توسط ماری الیزابت وود[۲۲] صورت گرفت یکی از نمونه‌های قدیمی‌تر است.
اگرچه در دهه ۱۹۸۰ کمک مؤسسات و دولت برای آموزش کتابداری در کشورهای خارجی رو به کاهش نهاد، به‌سبب وجود مدرّسانی که مدارک تحصیلی خود را از مدارس کتابداری ایالات متحده گرفته بودند تأثیر و نفوذ آن هنوز باقی مانده است. در دهه ۱۹۸۰ بازدید اساتید امریکایی از مدارس کتابداری کشورهای خارجی به‌علل گوناگون از جمله فقدان کمک‌های خارجی و عدم گسترش آموزش عمومی نیروی انسانی رو به کاهش نهاد.
● همکاری بین‌المللی
بحث درباره مدارس بین‌المللی کتابداری نخستین بار در سال ۱۹۰۴ توسط گوئیدو بیاجی[۲۳] در >مجله کتابداری <مطرح گردید و گرچه اخیراً بحث‌های بیشتری در این زمینه در فدراسیون بین‌المللی انجمن‌های کتابداری، و فدراسیون بین‌المللی اسناد و مدارک (فید) صورت گرفته است، تا سال ۱۹۹۳ هیچ‌گونه پیشرفت جدّی در این زمینه روی نداد. یونسکو به‌عنوان سازمانی مسئول، توصیه‌هایی در این زمینه مطرح کرده است، اما مواردی نظیر موقعیت جغرافیایی مدارس مورد نظر، زبان، برنامه‌های درسی، و مسئله مربوط به استخدام اعضای هیأت علمی که وجود داشته و در آینده نیز وجود خواهد داشت از جمله مسائلی هستند که به‌نظر حل نشدنی می‌آیند.
نمونه همکاری‌های بین‌المللی در زمینه آموزش رسمی کتابداری را می‌توان در تأسیس مدارس منطقه‌ای با پوشش خدماتی بیش از یک کشور ملاحظه کرد. به‌نظر می‌آید که این مدارس باید توصیه‌هایی را، به‌ویژه در جاهایی که امکانات آنها محدود است، به‌کار بندند. این مدارس این امکان را فراهم می‌آورند که پیوندهای لازم میان کادر آموزشی و انواع حمایت‌های سازمانی در جهت پاسخ به نیازهای اساسی دانشجویان برقرار گردد، در حالی که بسیار شایسته است منطقه میزبان به‌صورت انحصاری به مسائل نگاه نکند. زبان به‌کاررفته نیز می‌تواند عاملی برای وحدت باشد؛ همان‌طوری که مدرسه بین‌المللی کتابداری مدلین در کلمبیا که در سال ۱۹۵۶ برای کشورهای اسپانیایی‌زبان تأسیس شد، یا مدرسه وابسته به دانشگاه داکار که مخصوص کتابداران، آرشیوداران، و متخصصان اسناد و مدارک بود، و در سال ۱۹۶۳ در جهت پاسخ به نیازهای کشورهای فرانسوی‌زبان در افریقا ایجاد گردید. این دانشگاه از حمایت قوی دولت فرانسه و سازمان یونسکو برخوردار بود و مدیر مؤسس آن از فرانسه اعزام شده بود.
سایر مدارس منطقه‌ای مشتمل بر آنهایی است که در اوگاندا و جزایر هند غربی مستقر هستند. مدرسه کتابداری افریقای غربی از سال ۱۹۶۳ با هدف آموزش کتابداران از کنیا، تانزانیا، و اوگاندا در کالج دانشگاهی مکریر، کامپالا، و اوگاندا تأسیس یافت. این مدرسه از طرف یونسکو، مؤسسه‌های گوناگون، و اسکاندیناوی حمایت می‌شود. شرایط سخت سیاسی حاکم بر اوگاندا که در دهه ۱۹۷۰ آغاز شده بود بر توسعه این کشور تأثیر نامطلوبی نداشت.
مدرسه هند غربی کار خود را در سال ۱۹۷۱ در موناکمپوس (ناحیه مونا)، کینگستون، و جامائیکا و در جهت خدمت به دولت‌های متحد با انگلستان، یعنی جامائیکا، ترینیداد، توباگو، بارابادوس، گرانادا، گویان، و مجمع‌الجزایر کارائیب آغاز کرد. در حالی که دو تن از نخستین مدیران این مدرسه مورد حمایت یونسکو قرار داشتند، حمایت‌های بیشتری از سوی مؤسسات دولتی کانادا با همکاری مدارس کتابداری مستقر در اونتاریوی غربی و دالهازی[۲۴] به‌عمل می‌آمد که بر آن اساس، مدرّسانی جهت تدریس به این مدرسه اعزام می‌شدند.
● نمونه‌های اروپایی
بیشتر کشورهای جهان هر دو نمونه آموزش عالی امریکای شمالی و آموزش چندسطحی منطبق با الگوی انگلستان را پذیرفته‌اند. قاره اروپا تنها منطقه‌ای است که ضمن داشتن آموزش کتابداری طبقه‌بندی‌شده، خود را کاملاً از این قاعده مستثنی کرده است.
بیشتر کشورهای اروپایی آموزش را در سطوح گوناگون نظیر آموزش آکادمیک در سطح دانشگاه؛ آموزش در سطحی پایین‌تر برای کسانی که به‌منظور تصدّی مشاغل نیمه‌تخصصی به استخدام در می‌آیند؛ و آموزش کارکنان مؤسسات از نوع سوم ارائه می‌دهند.
آن‌طوری که دونالد دیوینسون[۲۵] در تحقیق منتشرشده خود در سال ۱۹۷۶ بیان می‌دارد کار دسته‌بندی در مورد بعضی از کشورها به‌اندازه دانمارک که دارای یک مدرسه درباری دانمارکی‌زبان با برنامه‌های متنوعی از سطوح عالی تا آموزش پاره‌وقت برای کمک‌کتابداران است یا کشور پهناوری چون روسیه که دارای نظام کنترل‌شده و هماهنگ با طرح‌های نیروی انسانی است امری مشکل است.
گرچه مدارس کتابداری در سطح جهان برنامه‌های یکسان و استانداردی را برای آموزش فهرستنویسی دنبال می‌کنند، در سایر برنامه‌های درسی آموزش کتابداری، استاندارد چندانی وجود ندارد. بخش مدارس کتابداری ایفلا در سال ۱۹۷۴ مقرّر داشت تا کارهای مقدماتی در جهت تهیه و تنظیم استانداردهای جهانی برای برنامه‌های آموزش کتابداری به‌صورت جدّی پی‌گیری شود.
ب) آموزش اطلاع‌رسانی[۱]
برنامه‌های آموزشی اطلاع‌رسانی را جمعی جزو، رایانه دانسته و گاه حتی در مواردی از آن به‌عنوان برنامه‌های "علوم رایانه و اطلاع‌رسانی" یاد کرده‌اند. برخی بر استفاده از رایانه در کتابخانه‌ها برای عملیات داخلی یا خدمات مبتنی بر رایانه تأکید ورزیده‌اند، و در موارد بسیاری، برنامه‌های خود را "کتابداری و اطلاع‌رسانی" نامیده‌اند. گروهی علم اطلاع‌رسانی را مترادف "اطلاعات علمی" دانسته و سندپردازی، نمایه‌سازی، چکیده‌نویسی، و بازیابی خودکار اطلاعات را کانون توجه خود قرار داده‌اند. برخی نیز بر کاربردهای رایانه برای رفع نیازهای اطلاعاتی در تجارت و صنعت تأکید کرده‌اند و برنامه‌های خود را "مدیریت اطلاعات" نامیده‌اند.
● تاریخچه
قدیمی‌ترین محلی که اطلاع‌رسانی را رسماً (نه اسماً) به‌عنوان بخشی از رشته کتابداری به رسمیت شناخت دانشگاه کیس وسترن ریزرو[۲]، تحت رهبری رئیس این دانشگاه، یعنی جس شرا[۳] بود. در اواسط دهه ۱۹۵۰، جیمز پری[۴] و آلن کنت[۵] "مرکز تحقیقات ارتباطات و سندپردازی" را به‌صورت سازمانی وابسته به مدرسه کتابداری پایه‌گذاری کردند.
طی پنج تا ده سال بعد، دوره‌های کوتاه‌مدت، کارگاه‌ها، همایش‌ها، و سایر تدابیر تخصصی مشابه برای آموزش اطلاع‌رسانی در تعدادی از دانشگاه‌ها، مانند یو.سی.ال.اِی.[۶]، دانشگاه امریکایی "درکسل"[۷]، "مؤسسه فن‌آوری جورجیا"[۸]، و دانشگاه واشنگتن برپا گردید. در این دوره‌ها متون رشته‌های مورد اشاره کاملاً در هم آمیخته بود. متخصصان نظام‌های رایانه‌ای، کتابداران، سندپردازان، و متخصصان نظام‌های پردازش اطلاعات بازرگانی در آنجا گرد آمده بودند. نتیجه این امر ادامه سردرگمی در میان رشته‌های مرتبط، یعنی اطلاعات علمی، علوم رایانه، طراحی نظام‌های اطلاع‌رسانی، و علم اطلاع‌رسانی بود. با این همه، تعداد رو به افزایش برنامه‌های تخصصی، حکایت از نیاز به آموزش رسمی در این زمینه داشت. در سال‌های ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲، دو همایش در مؤسسه فن‌آوری جورجیا برگزار شد که در آنها، برای نخستین بار، جنبه‌های مختلف این رشته مشخص و ترسیم شد و اهداف دوره آموزش رسمی نیز تعیین گردید.
از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۷، مدارس مختلف اجرای برنامه‌های رسمی آموزش اطلاع‌رسانی را آغاز کردند که بر ارائه جنبه‌های متفاوت این رشته تأکید داشت. دوره‌هایی که در مؤسسه فن‌آوری جورجیا (به سرپرستی ولادیمیر اسلامکا)[۹]، در ایالت اوهایو (به سرپرستی مارشال یوویتس)[۱۰]، و در دانشگاه "لی‌های"[۱۱] (به سرپرستی رابرت تیلور [۱۲] و دونالد هیلمن[۱۳]) آغاز گردید، بر جنبه‌های فنی و نظری تکیه داشت.
دوره‌های دانشگاه شیکاگو (به سرپرستی دان سوانسون[۱۴])، دانشگاه کیس وسترن ریزرو (به سرپرستی پری، کنت، و بعداً آلن گلدوین[۱۵])، دانشگاه یو.سی.ال.اِی. (به سرپرستی رابرت هیز و هارولد بورکو)، و دانشگاه پیتسبورگ (به سرپرستی آلن کنت) جزء لاینفک مدارس کتابداری شد.
در سال‌های بعد، برنامه‌ها به شکل‌های مختلفی توسعه یافت، و به‌تدریج، تفکیک برنامه‌های دارای جهت‌گیری فنی و نظری از برنامه‌های علوم رایانه دشوار شد.
سرانجام، همه مدارس کتابداری ایالات متحده دوره‌هایی را برای یکی از مباحث مربوط به علم اطلاع‌رسانی، یعنی بازیابی اطلاعات، کاربردهای رایانه در کتابخانه‌ها، نمایه‌سازی، چکیده‌نویسی، و جز آن ارائه کردند. بسیاری از مدارس، نام خود را تغییر دادند تا نام جدیدشان دربرگیرنده علوم رایانه نیز باشد. برخی "علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی" و برخی دیگر نام "مطالعات کتابداری و اطلاع‌رسانی" را پذیرفتند، اما قصد همه آنها گسترش تعریف این رشته بود.
تا اواسط دهه ۱۹۷۰، اهمیت استفاده از رایانه در خدمات اطلاع‌رسانی در تجارت و صنعت، بسیاری از دانشکده‌ها را به اتخاذ روش نوینی در زمینه علم اطلاع‌رسانی و ارائه یکی از مهم‌ترین حوزه‌ها، یعنی مدیریت اطلاعات، یا مدیریت منابع اطلاعاتی، سوق داد. این برنامه (از جمله در سیراکیوز[۱۶] و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی) شاهد نیاز فزاینده به توسعه، مدیریت، و خدمات اطلاع‌رسانی در نظام‌های اطلاع‌رسانی تعاونی بود.
تا اواسط دهه ۱۹۸۰، تعداد زیادی از برنامه‌های اطلاع‌رسانی با رشته علوم رایانه در زمینه‌های اساسی مشترک بود، اما از لحاظ دوره تحصیلی و تمرکز تفاوت‌های فراوان داشت.
ساختار برنامه. برنامه تحصیلی تحت شش مقوله اصلی قرار می‌گیرد که عبارتند از:
۱) دروس اصلی مقدماتی؛
۲) مباحث نظری، مانند ریاضیات و زبان‌شناسی؛
۳) مباحث کاربردی، مانند آمار و تحقیق در عملیات؛
۴) دروس مبتنی بر رایانه، مانند مدیریت پایگاه‌ها و بازیابی رایانه‌ای؛
۵) دروس مدیریتی، مانند حسابداری و نظریه سازمان؛
و ۶) دروس سازماندهی و خدمات اطلاع‌رسانی، مانند فهرست‌نویسی و مرجع‌شناسی (اکثراً با عناوین دیگر).
این موارد جملگی حاکی از نیاز به برنامه آموزشی اطلاع‌رسانی به‌منظور جهت‌دهی ذهنی به دانشجویان و ارائه ابزارهای فنی لازم برای کار حرفه‌ای و تحقیقاتی در این زمینه است. دانشجویان باید مطالبی را درباره شیوه استفاده از اطلاعات، چگونگی طراحی و اجرای نظام‌ها، و روش استفاده از ابزارهای فنی لازم برای کار اطلاع‌رسانی بیاموزند.
هر برنامه آموزشی اطلاع‌رسانی کارآمد باید جواز قابل قبولی از دانش فنی را در چارچوب رشته اصلی ارائه کند. چنین برنامه‌ای باید اساس تخصص را در هریک از اجزای اصلی، از جمله متخصص اطلاعات در حوزه کاربردی، مدیر اطلاعات در زمینه اجرا، طراح نظام در زمینه مشکلات فنی به هنگام کاربرد، و نظریه‌پرداز در زمینه پژوهش‌های آتی در این رشته، فراهم سازد. در حالی که هریک از برنامه‌های آموزشی ممکن است بر یکی از این زمینه‌ها تأکید ورزد، مجموع آنها باید به‌روشنی بیانگر برنامه آموزشی اطلاع‌رسانی باشد.
● اطلاع‌رسانی در آموزش کتابداری
بیشتر مدارس کتابداری، اطلاع‌رسانی را، با درجات مختلف، جزئی از برنامه مقطع کارشناسی ارشد قرار داده‌اند. با اینکه می‌توان طیف گسترده‌ای از تخصص‌های پیشگفته را ارائه کرد، تأکید عمده مدارس بر جنبه‌های عملی و حرفه‌ای است و به دیگر اجزاء توجه چندانی مبذول نمی‌گردد. یکی از دشواری‌های اساسی که هر مدرسه کتابداری پیوسته با آن روبه‌رو بوده است، چگونگی تلفیق اطلاع‌رسانی با اجزای سنتی‌تر برنامه‌های آموزشی کارشناسی ارشد است. اگر این‌گونه برنامه‌های اطلاع‌رسانی به‌درستی اجرا نشود، ممکن است به بخش مجزّایی تبدیل گردد که کوچک‌ترین ارتباطی با سایر دروس ندارد و نتیجه در هر دو زمینه ـ کتابداری و اطلاع‌رسانی ـ خسرانی برای مدرسه و دانشجو است.
● استانداردها
از اواخر دهه ۱۹۸۰، استانداردهای مشخصی برای آموزش اطلاع‌رسانی یا نهادی برای ارزشیابی این رشته وجود نداشته است. البته، انجمن کتابداران امریکا در سال ۱۹۷۲ در اثری به نام >استانداردهای اعتبارسنجی> [۱۷] اطلاع‌رسانی را به‌وضوح به‌رسمیت شناخت و آن را یکی از اجزای ضروری برنامه‌های آموزشی کارشناسی ارشد محسوب داشت. در سال‌های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ کمیته اعتبارسنجی انجمن کتابداران امریکا کار انجمن آموزش کتابداری و اطلاع‌رسانی امریکا را ادامه داد و هدفش کشف روش مناسب برای تعیین نیازهای اطلاع‌رسانی و دیگر تخصص‌های این رشته در فرایند اعتبارسنجی آن بود.
ج) آموزش کتابداری و اطلاع‌رسانی در ایران
تعیین نقطه آغاز برای آموزش کتابداری در ایران امر دشواری است (۳:۷)، اما آموزش کتابداری نوین در ایران با تشکیل دوره‌های کوتاه‌مدت آغاز شد. نخستین دوره کوتاه‌مدت آموزش کتابداری در ایران به‌همت مهدی بیانی (۹: ۳۶) و محسن صبا (نخستین متخصص کتابداری در ایران) (۸۵:۳؛ ۱۲: ۱۸) در دانشسرای عالی تهران برگزار گردید و برحسب ضرورت و نیازهای خاص آن زمان در سایر مراکز آموزش عالی ادامه یافت (۹: ۳۶). در ۳۱ خرداد ۱۳۱۷ ش. شورای عالی فرهنگ، آیین‌نامه دوره موقت کتابداری را تصویب کرد (۷۱:۸). برخی درس‌های این دوره عبارت بوده است از: روش الفبایی کتابداری و سایر روش‌ها (۳۰ ساعت)، کلیات کتابداری (۳۰ ساعت)، تاریخ مختصر کتاب و کتابخانه‌های ایران و جهان (۱۰ ساعت)، شناساندن کتاب‌های خطی (۱۰ ساعت)، تاریخ خط و خطاطان معروف (۱۰ ساعت)، و اقسام مقدمه‌نویسی و سبک نگارش (۲۰ ساعت). مدت این دوره جمعاً ۱۲۰ ساعت بوده است (۲۸:۴؛ ۲۱:۱۲، پانویس ۳)). در این دوره گواهی‌نامه پایان تحصیل (تصویر ۱) نیز داده می‌شده است. البته، چندی نگذشت که آغاز جنگ جهانی دوم سبب کندی فعالیت‌های آموزشی گردید. در سال ۱۳۲۰ ش. دانشگاه تهران نخستین دوره‌کوتاه‌مدت خود را تشکیل داد (۵: ۳۴)، اما از سال ۱۳۳۰ ش. برگزاری دوره‌های کوتاه‌مدت کتابداری با جدّیت بیشتری دنبال شد. در سال ۱۳۳۱ ش. از دو مدرّس خارجی به نام‌های جوزف اشتوم‌فُل[۱] (از اتریش) و مارگارت گیور[۲] (از ایالات متحده) دعوت شد تا برای تدریس کتابداری در دوره‌ای پنج‌ماهه به ایران سفر کنند. این دوره‌ها از اول آبان ۱۳۳۱ تا پایان فروردین ۱۳۳۲ در محل سابق دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی دایر گردید. در سال ۱۳۳۳ نیز از سوزان ایکرز[۳] (از ایالات متحده) برای تدریس دعوت شد و تا اردیبهشت ۱۳۳۴ دوره‌هایی در همان محل تشکیل گردید که، طی آن، هدف‌های اساسی و خط‌مشی کلی کتابخانه‌ها در دنیای جدید صنعت و اقتصاد و تحقیق به کتابداران آموخته می‌شد. "دوره عملی کتابداری و جمع‌آوری مدارک" نام دوره‌هایی بود که در سال ۱۳۳۵ زیر نظر فراون دورفر[۴] (از اتریش)، که از طریق برنامه کمک‌های فنی یونسکو برای ایران به تهران آمده بود، برگزار شد (۱: ۳۷-۳۸).
نخستین درس دانشگاهی کتابداری در سال ۱۳۳۶ در دانشسرای عالی - که در آن زمان جزئی از دانشگاه تهران بود - به‌صورت اختیاری ایجاد گردید و تا سال ۱۳۴۱ نیز ادامه داشت که تدریس آن برعهده ایرج افشار بود (۳: ۸۶). ناصر شریفی، نخستین دکتر ایرانی در کتابداری، در سال ۱۳۳۸ ش. دوره‌های کوتاه‌مدتی را در ایران برگزار کرد (۹: ۳۶). در تابستان ۱۳۳۹، برنامه "اصول جدید علم کتابداری برای تربیت کتابداران مدارس" زیر نظر وی، همراه با دین فارنزورث[۵]، ایرج افشار، و چند تن دیگر در محل دانشسرای عالی برگزار شد. برنامه دیگری که برخی کتابداران متخصص ایرانی در سال ۱۳۴۳ در آن تدریس داشتند "جلسات مشورتی و آموزشی کتابداری برای کتابداران کتابخانه‌های دانشگاهی" بود که در محل دانشکده علوم دانشگاه تهران برگزار گردید (۱: ۳۸). "دوره آموزش کتابداری برای آموزش کتابداران مدارس عمومی و شهرداری‌ها" نیز به‌همت ایرج افشار و مهین تفضلی در سال ۱۳۴۳ در محل کتابخانه ملی برپا شد. دوره‌های دیگری نیز در سال ۱۳۴۴ به مدت دو نیمسال توسط دانشکده علوم اداری تشکیل گردید (۱: ۴۲، ۴۴).
این دوره‌ها با اینکه برای جامعه کتابداری بسیار ضروری می‌نمود، به‌سبب کوتاه بودنش کافی به‌نظر نمی‌رسید. کتابخانه‌های دانشگاهی نیاز به تحرک بیشتری داشتند؛ بدین سبب، در فاصله سال‌های ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۴ گام‌هایی برداشته شد تا مارگارت هاپکینز[۶] از طرف بنیاد فولبرایت به سمت مشاور کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در آید (۳: ۸۵؛ ۱: ۳۸). وی در سال اول اقامتش در ایران، با سایر کتابداران متخصص ایرانی آن زمان؛ از جمله مهین تفضلی، فرنگیس امید، ایران دقیق، شهلا سپهری، اولین وارطانی، علی سینایی، هوشنگ ابرامی، خورشید مفتاح، و فرخنده سعیدی آشنا شد و، برای پیشبرد امور کتابداری، با آنان جلساتی نیز تشکیل می‌داد و درباره مسائل مربوط به این رشته به بحث و تبادل نظر می‌پرداخت. در همین ملاقات‌ها بود که پایه‌های انجمن کتابداران ایران و نیز تأسیس رشته کتابداری در دانشگاه تهران نهاده شد. به دنبال آن، آلیس لورر[۷]، استاد مدرسه کتابداری دانشگاه ایلی‌نویز (ایالات متحده)، برای تأسیس دوره کارشناسی ارشد رشته کتابداری به دعوت دانشگاه تهران به ایران آمد. در سال ۱۳۴۵ رشته کتابداری در مقطع کارشناسی ارشد، تحت نظر و در نتیجه کوشش‌های ایرج افشار (رئیس وقت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران)، منوچهر افضل (رئیس وقت دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران)، و با همکاری مارگارت هاپکینز و جان اف. هاروی[۸]، رسمآ تأسیس گردید (۱: ۳۸-۳۹؛ ۳: ۸۵؛ ۵: ۳۴-۳۵؛ ۱۱: ۵۱۵-۵۲۵). اهداف این اقدام عبارت بود از: ۱) آموزش نیروی انسانی متخصص که توانایی مدیریت کتابخانه‌های بزرگ ایران را دارا باشند؛ و ۲) آموزش افراد متخصص که عهده‌دار راه‌اندازی دوره‌های کتابداری در بخش علوم کتابداری دانشگاه‌های ایران شوند. دوره آموزش کتابداری در این مقطع دو سال به طول می‌انجامید (۷: ۳). پس از افتتاح این دوره و استقبال شایان توجه از آن، دانشکده علوم تربیتی به پیشنهاد مدرسان گروه کتابداری تصمیم گرفت دوره کهاد کتابداری را نیز در سطح کارشناسی دایر کند. این دوره در سال ۱۳۴۷ آغاز گردید. کهاد کتابداری بدین قرار بود که دانشجویان دوره کارشناسی علوم تربیتی، یا هر رشته دیگر، بتوانند پس از پایان نیمسال سوم تحصیلی واحدهای دروس غیرتخصصی خود را از درس‌های کتابداری انتخاب کنند و برای اخذ کهاد کتابداری حداقل ۳۰ واحد کتابداری را (که شامل ۳ واحد کارآموزی به مدت ۱۲۰ ساعت نیز می‌شد) بگذرانند. در همان سال، یعنی ،۱۳۴۷ دانشگاه تبریز دوره چهارساله کارشناسی کتابداری را با همکاری پ. ب. مانگالا (کتابدار هندی) تأسیس کرد که شرایط ورود به آن مطابق شرایط عمومی ورود به دانشگاه‌ها، یعنی موفقیت در آزمون ورودی، بود (۱: ۴۰-۴۱). مقطع کاردانی کتابداری نیز نخستین بار در سال ۱۳۴۸ در مدرسه عالی ایران‌زمین به مدیریت ناصر مظاهری، مدیر وقت کتابخانه ملی، افتتاح گردید (۱: ۴۲).
با آنکه از سال ۱۳۴۵ با تأسیس کارشناسی ارشد کتابداری در دانشگاه تهران گام‌های مؤثر و مهمی در عرصه آموزش کتابداری برداشته شده و با تأسیس انجمن کتابداران ایران (۱۳۴۶)، مرکز خدمات کتابداری (۱۳۴۷)، و مرکز اسناد و مدارک علمی سابق (۱۳۴۷) پایه‌های کتابداری نوین در ایران استحکام یافته بود، هنوز فارغ‌التحصیلان جوابگوی نیاز کتابخانه‌های ایران نبودند (۵: ۳۵). بدین سبب، امر تشکیل دوره‌های کوتاه‌مدت آموزش کتابداری متوقف نگردید و هر چند وقت یک‌بار دوره‌هایی به‌همت مراکز آموزشی و فرهنگی سراسر کشور تشکیل می‌گردید (۱: ۴۳-۴۴؛ ۵: ۳۴)، که از آن جمله است: ۱) سه دوره آموزش کتابداری زیر نظر اداره کل نگارش وزارت آموزش و پرورش، به‌ترتیب در سال‌های ۱۳۴۴، ۱۳۴۵، و ۱۳۴۶ در محل سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی (دانشسرای عالی) که دوره سوم با همکاری انجمن کتابداران ایران تشکیل شد؛
۲) دوره‌های یک‌ماهه کارآموزی کتابداران کتابخانه‌های عمومی شهرستان‌ها، زیر نظر وزارت فرهنگ و هنر از سال ۱۳۴۶ تا چند سال متمادی، در محل تالار موزه در تهران؛
۳) دوره کارآموزی برای کتابداران کتابخانه‌های دانشگاهی مشهد، به‌همت مرکز آماده‌سازی کتاب در دانشکده پزشکی دانشگاه مشهد، به مدت یک ماه در تابستان ۱۳۴۸؛ ۴) دوره‌های دانشکده علوم اداری در سال ۱۳۴۸ به مدت سه ماه؛ ۵) دوره کارآموزی برای کتابداران کتابخانه‌های نمونه "طرح ترویج کتاب و توسعه کتابخانه‌ها" در شهریور ۱۳۴۹؛ ۶) دوره کارآموزی کاخ جوانان؛ و ۷) دوره‌های کوتاه‌مدت شورای کتاب کودک.
از سال ۱۳۵۰، دوره‌های کتابداری یک‌ماهه مرکز خدمات کتابداری آغاز شد. تأکید این دوره‌ها بیشتر بر خدمات فنی بود و صرفآ به‌منظور پاسخ به نیاز فوری جامعه کتابداران ایران تشکیل گردید. دوره‌های این مرکز با استقبال بسیار مواجه شد؛ به‌گونه‌ای که نام‌نویسی برای شرکت در آن غالبآ تا سه سال بعد تکمیل بود (۵: ۳۲-۳۳).
در سال ۱۳۵۳، به‌همت هوشنگ ابرامی و با همکاری دو نفر از مدرسان هندی و امریکایی، دوره کارشناسی ارشد کتابداری در دانشگاه شیراز نیز تأسیس شد و این دانشگاه در سال ۱۳۵۶ برنامه کارشناسی کتابداری را هم به آن افزود. دانشگاه جندی‌شاپور اهواز (شهید چمران کنونی) که آموزش کتابداری را به‌صورت کهاد در برنامه خود داشت، در این سال (۱۳۵۶) یک دوره کارشناسی ارشد کتابداری برای کارکنان کتابخانه مرکزی برگزار کرد که این اقدام به‌سبب مصادف شدن با ایام پیروزی انقلاب، متوقف ماند. در همین اثنا، دانشگاه متحدین (الزهراء کنونی) به‌کمک جان هاروی، تأسیس دوره کارشناسی ارشد کتابداری را اعلام کرد و نخستین دانشجویان خود را در این مقطع در مهر ۱۳۵۷ پذیرفت (۹: ۳۶-۳۷). دانشگاه‌های پهلوی سابق و آذرآبادگان نیز به‌ترتیب مقاطع کارشناسی ارشد و کارشناسی را در این سال‌ها ارائه می‌کردند (۶: ۲۶۳). دانشگاه علوم پزشکی ایران (مرکز پزشکی شاهنشاهی سابق) نیز نخستین دوره کارشناسی ارشد کتابداری پزشکی را در سال تحصیلی ۱۳۵۶-۱۳۵۷ برگزار کرد. این دانشگاه هنوز هم به کار خود ادامه می‌دهد و دوره کارشناسی این رشته را نیز به برنامه خود افزوده است (۹: ۳۷، ۴۱).
● پس از انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مدرسان خارجی در رشته کتابداری کشور را ترک کردند و به جای آنان تعدادی از کتابداران ایرانی که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند به وطن بازگشتند و فعالیت‌های آموزشی را برعهده گرفتند. نخستین وظیفه محوّل‌شده به دست‌اندرکاران آموزش کتابداری تجدیدنظر در متن درس‌ها و ایجاد دگرگونی‌های لازم بر اساس وضعیت جدید کشور بود. بر اساس مصوّبه‌های کمیته تخصصی شورای عالی انقلاب فرهنگی، در بازگشایی جدید دانشگاه‌ها که تا سال ۱۳۶۵ به طول انجامید، مقطع کارشناسی در بسیاری از رشته‌ها، از جمله رشته کتابداری، به دوره کاردانی تبدیل گردید. در چنین سال‌هایی با توجه به نیازی که به توسعه و تجهیز کتابخانه‌های کشور احساس می‌شد و نیز با تأسیس دانشگاه‌ها و مراکز علمی و پژوهشی جدید، به‌نظر می‌رسید که نیروی انسانی شاغل در کتابخانه‌ها از لحاظ کمّی و کیفی پاسخگوی نیازهای مراجعان نیست و تربیت تعداد بیشتری کتابدار متخصص به‌صورت جدّی ضروری است. بدین سبب، دانشگاه‌های دیگری چون دانشگاه فردوسی مشهد، اصفهان، آزاد اسلامی، تربیت مدرس، علامه طباطبایی، شاهد، و نیز مرکز آموزش کتابخانه ملی به تأسیس دوره‌های کتابداری در مقاطع مختلف همت گماشتند و تا سال ۱۳۷۰ تعداد مراکز آموزش عالی کشور که به تربیت کتابداران متخصص مشغول بودند به رقمی بالغ بر پانزده رسید. تعدادی از دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور نیز، نظیر دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال ،۱۳۶۹ دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال ۱۳۷۰، و دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال ۱۳۷۲ اقدام به پذیرش دانشجو در مقاطع کارشناسی کتابداری پزشکی کردند. دانشگاه‌های بیرجند و یزد در سال ۱۳۷۱ و دانشگاه‌های تربیت معلم تهران و خلیج فارس (بوشهر) در سال ۱۳۷۲ نخستین دوره آموزش کتابداری خود را در مقطع کاردانی تأسیس کردند و در پی آن، دانشگاه‌های شهید باهنر (کرمان) و بوعلی سینا (همدان) در سال ۱۳۷۵ و دانشگاه رازی (کرمانشاه) در سال ۱۳۷۶ آموزش کتابداری را آغاز کردند. دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (تهران) نیز اقدام به تأسیس دوره کارشناسی کتابداری پزشکی کرد و در سال ۱۳۷۷ دانشجو پذیرفت.
در نتیجه در ابتدای سال ۱۳۷۸، تعداد ۲۴ گروه آموزش کتابداری مشتمل بر ۱۹ گروه کتابداری عمومی و ۵ گروه کتابداری پزشکی در دانشگاه‌ها و سایر مراکز آموزش عالی کشور به تربیت دانشجویان کتابداری در چهار مقطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، و دکتری مشغول بوده‌اند.
در دهه ۱۳۷۰ دوره‌های آموزش ضمن خدمت کتابداری نیز در برخی مراکز برگزار شد که دوره‌های آموزش ضمن خدمت کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران؛ سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌؛ صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران؛ معاونت پژوهشی وزارت بهداشت، درمان، و آموزش پزشکی؛ وزارت کشاورزی؛ سازمان برنامه و بودجه؛مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران ؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از آن جمله‌اند. همه این مراکز دولتی بوده و هریک مستقلا اقدام به طراحی و تدوین دوره‌های آموزش ضمن خدمت برای کتابداران و اطلاع‌رسانان کرده است (۱۱۱:۲). نوع دیگر آموزش کتابداری در ایران، آموزش از راه دور است که نخستین واحدهای آموزشی آن در ایران در دهه ۱۳۵۰ شکل گرفت. امروزه دانشگاه پیام نور در مقیاس گسترده در سطح آموزش عالی از این روش استفاده می‌کند؛ هرچند که استفاده از این روش در برگزاری دوره‌های کوتاه‌مدت آموزشی در ایران، امری رایج و معمول نیست (۱۰: ۷۰).
مسعود بهمن آبادی
مآخذ:
۱) Burgess, Roberts. "Education for Librarianship: U.S. Assistance". Library Trends, ۱۹۷۲; ۲) Conant, Ralph. The Conant Report: A Study of the Education of Librarians, ۱۹۸۰; ۳) Danton, J. Periam. "Between M.L.S. and Ph.D.: A Study of Sixth-year Specialist Programs" in Accredited Library Schools, ۱۹۷۰; ۴) Darling, Richard L.; Belanger, Terry. editors. "Extended Library Education Programs; Proceedings of Conference Held at the School of Library Service" (Columbia University, March ۱۳-۱۴, ۱۹۸۰); ۵) Davinson, Donald E. "Trends in Library Education Europe". Advances in Libraranship, ۱۹۷۶; ۶) Davis, Donald G.; "Education for Librarianship". Library Trends, ۱۹۷۶; ۷) Johnson, Alvin S. A Report to the Carnegie Corporation of NewYork on the Policy of Donations to Free Public Libraries, ۱۹۱۷; ۸) Learned, William A. The American Public Library and the Deffusion of Knowledge, ۱۹۲۴; ۹) Richardson, John. The Spirit of Inquiry: The Graduate Library School at Chicago. ۱۹۲۱-۱۹۵۱, ۱۹۸۲; ۱۰) Vann, Sarah K. The Williamson Reports of ۱۹۲۱ and ۱۹۲۳: A Study, ۱۹۷۱.

(WELIS) [۲۶] نورمن هورکس
ترجمه حسن کیانی
.[۱] Library education
.[۲] School of Library Economy
.[۳] William Frederick Poole
.[۴] John Show Billings
.[۵] Justin Winsor
.[۶] Pratt
.[۷] Drexel
.[۸] Armour
.[۹] Association of American Library Schools (AALS)
.[۱۰] Association for Library and Information ScienceEducation )ALISE(
.[۱۱] Graduate Library School (GLS(
.[۱۲] MLS
.[۱۳] BLS
.[۱۴] Lester Asheim
.[۱۵] Ralf W. Conant
.[۱۶] Lionel R. McColvin
.[۱۷] ASLIB
.[۱۸] Strathclyde
.[۱۹] Robert S. Burgess
.[۲۰] Library Trends
.[۲۱] Boone
.[۲۲] Mary Elizabeth Wood
.[۲۳] Guido Biagi
.[۲۴] Dalhousie
.[۲۵] Donald E. Davinson
.[۲۶] Norman Horrocks
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(WELIS) [۱۸] رابرت ام. هیز
ترجمه زهرا اباذری
.[۱] Information Seience education
.[۲] Case Western Reserve
.[۳] Jesse Shera
.[۴] James W. Perry
.[۵] Allen Kent
.[۶] UCLA
.[۷] Drexel
.[۸] Georgia Institute for Technology
.[۹] Vladimir Slamecka
.[۱۰] Marshall Yovits
.[۱۱] Lehigh
.[۱۲] Robert Taylor
.[۱۳] Donald Hillman
.[۱۴] Don Swanson
.[۱۵] Alan Goldwyn
.[۱۶] Syracuse
.[۱۷] Standards for Accreditation
.[۱۸] Robert M. Hayes
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مآخذ:
۱) "آموزش کتابداری جدید در ایران". خبرنامه انجمن کتابداران ایران. دوره سوم، ۴ (زمستان ۱۳۴۹): ۳۷-۴۴؛ ۲) اسدی‌کیا، فرناز. "آموزش ضمن خدمت کتابداری در تهران (در سال‌های ۴-۱۳۷۳)". فصلنامه کتاب. دوره هشتم، ۱ و ۲ (بهار و تابستان ۱۳۷۶): ۱۰۹-۱۲۳؛ ۳) ایرج افشار به خبرنامه انجمن کتابداران ایران. نامه. زمستان ۱۳۴۹؛ ۴) سجادی، ضیاءالدین. "نخستین کلاس کتابداری در ایران". خبرنامه انجمن کتابداران ایران. دوره پنجم، ۱ (بهار ۱۳۵۱): ۲۷-۳۰؛ ۵) سلطانی، پوری. "شکل‌گیری کتابداری نوین در ایران". پیام کتابخانه. س. اول، ۱ (تابستان ۱۳۷۰): ۳۰- ۳۷؛ ۶) سینایی، علی. "نکاتی چند پیرامون برنامه‌های آموزشی کتابداری در دانشگاه‌های ایران". نامه انجمن کتابداران ایران. دوره نهم، ۲ (تابستان ۱۳۵۵): ۲۶۱-۲۷۱؛ ۷) فرج‌پهلو، عبدالحسین. "مروری بر زیرساخت تکنولوژی اطلاعات در ایران". ترجمه عباس گیلوری. اطلاع‌رسانی. دوره دهم (جدید)، ۴ (بهار ۱۳۷۳): ۱-۹؛ ۸) قاسمی، فرید. "نخستین کلاس آموزش کتابداری در ایران". فصلنامه کتاب. دوره هشتم، ۳ (پاییز ۱۳۷۶): ۷۰-۷۳؛ ۹) کیانی خوزستانی، حسن. "نظام آموزش کتابداری در دانشگاه‌های ایران، در دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی و نکات لازم در اصلاح و بهبود وضعیت موجود". پیام کتابخانه. س. هفتم، ۲ (تابستان ۱۳۷۶): ۳۵-۴۹؛ ۱۰)نیازی، سیمین. "آموزش راه دور کتابداری و اطلاع‌رسانی: سنجش نیازها و امکانات داوطلبان دوره‌ها". پیام کتابخانه. س. هشتم، ۴ (زمستان ۱۳۷۷): ۷۰-۷۹؛ ۱۱) هاپکینز، مارگریت لیل. "ده سال پیش در ایران". ترجمه مهرداد نیکنام. نامه انجمن کتابداران ایران. دوره هشتم، ۴ (زمستان ۱۳۵۴): ۵۱۵-۵۲۵؛ ۱۲) هدایی، محمد. "برگی از تاریخ کتابداری در ایران". آینه پژوهش. س. دوازدهم، ۱ (فروردین ـ اردیبهشت ۱۳۸۰): ۱۸-.۲۱
.[۱] Josef Stummvoll
.[۲] Mary Gaver
.[۳] Susan Akers
.[۴] Fraune Dorfer
.[۵] Dean Farnsworth
.[۶] Margaret Hopkins
.[۷] Alice Lohrer
.[۸] John F. Harvey