پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن ارتباطات و فرار مغزها از ایران


جهانی شدن ارتباطات و فرار مغزها از ایران
جهانی شدن دارای ابعاد و وجوه متعددی است، جهانی شدن اقتصاد، جهانی شدن فرهنگ، جهانی شدن سرمایه و ... یکی از این ابعاد نیز بعد ارتباطات است. در جهانی شدن ارتباطات باید به وسایل ارتباط جمعی نظیر ماهواره، اینترنت، رادیو، تلویزیون و ... توجه نمود. برقراری ارتباط میان انسانها از دیرباز مورد توجه بوده است، حتی به وجود آمدن زبان و بعد از آن نوشتار محصول نیاز انسانها به رابطه برقرار کردن با یکدیگر بوده است. از این رو می توان گفت در شرایط کنونی جهان که با افزایش قابل توجه و گسترش روزافزون پدیده های تکنولوژیک روبه رو هستیم، راههای برقراری ارتباط به مراتب از قرون گذشته آسان تر شده است.
ارتباطات زیر ساخت یک جامعه را تشکیل می دهد و فرآیند جهانی شدن خود متکی به افزایش ارتباط میان جوامع گوناگون بوده و هست . به عبارت دیگر این جهانی شدن ارتباط است که به جهانی شدن فرهنگ، سرمایه و اقتصاد و ... انجامیده است، زیرا گسترش فرهنگی خاص یا حرکت سرمایه از سویی به سویی دیگر نیاز به وجود اطلا عات دارد و این جهانی شدن ارتباطات است که اطلا عات مورد نیاز را با سرعتی شگفت آور جابه جا کرده و آنها را در اقصی نقاط جهان می پراکند. اما خود فرآیند برقراری ارتباط همان طور که در بالا نیز به آن اشاره شد نیاز به تکنولوژی دارد. اینک و در عصر حاضر وجود ماهواره و اینترنت این تکنولوژی رافراهم کرده است و چنین فناوریهایی روزبه روز در حال گسترش و افزایش کیفیت است.
از دیگر سو باید دانست که این دو وسیله ارتباط جمعی در جوامع غربی یا به اصطلا ح کنونی شمال به وجود آمده اند، در نتیجه دسترسی جوامع شمال به این وسایل به مراتب بیشتر از جوامع جنوب است. همین مساله باعث شده تا کشورهای توسعه یافته بتوانند از این وسایل برای تبلیغ موقعیتهای موجود در خود چه برای تحصیل، چه برای اشتغال و چه برای جذب گردشگر و سرمایه گذار استفاده کنند. این نوشتار بر آن است تا چگونگی جذب متخصصان ایرانی از سوی کشورهای توسعه یافته صنعتی را (که از آن بااصطلا ح فرار مغزها یاد می شود) در عصر جهانی شدن ارتباطات نمایان سازد و تاثیر دو شاخص اینترنت و ماهواره را در این رابطه مورد بررسی قرار دهد. از آنجا که متخصصان، دانشمندان و دارندگان تحصیلا ت عالی در هر جامعه ارتباط بیشتری با فرهنگ جهانی و وسایل ارتباط جمعی در سطح جهانی دارند پس طبیعی است که تاثیرات جهانی شدن بر آنها بیشتر از دیگر اقشار جامعه باشد.
از نقطه نظر تئوریک باید به چند مساله توجه کرد اول این که برخی اندیشمندان ادعامی کنند که فرآیند جهانی شدن، گسترش دانش، تجارت، تکنولوژی و صنعت و تاثیر آن در ایجاد و گسترش شبکه ارتباطات انسانها را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کرده است از این رو هویت انسان مدرن، برخلا ف دوران حاکمیت سنت، برپایه قومیت یا طبقه تعیین نمی شود بلکه «هویت جهانی» جایگزین آن شده است. هویتی که متعلق به قوم، منطقه و کشور خاصی نیست. دارندگان این دیدگاه بر این باورند که در عصر ارتباطات، مغزها و صاحبان آنها نه میراث ملی کشورها هستند و نه شهروند بومی آنها، بلکه میراث بشری شهروندان جهانی اند. دوم این که توسعه ارتباطات منجر به نفوذ پذیری مرزها شده و آثار مهم و نگران کننده ای برای حکومتها به ویژه در جنوب ایجاد کرده است. مهمترین اثر آن این است که بر میزان حساسیت و آسیب پذیری دولتها افزوده است که این دو مفهوم هم در بعد داخلی و هم در بعد بین المللی صدق می کند. در بعد داخلی مقصود نحوه ارتباط حکومتها با مردم یعنی اتباع خود است.
در حقیقت یکی از این نقاط آسیب پذیر و حساس کمرنگ شدن مرزها و آسان شدن مهاجرت نخبگان است که می توانند از یک کشور به کشور دیگر نقل مکان کنند. سومین مورد نظری مربوط به شکل توسعه در دوران معاصر است زیرا ساختار اجتماعی نوین مبتنی بر پیشتازی شیوه جدید توسعه سرمایه داری در قالب پارادایم توسعه اطلا عات گرایی روبه تکوین نهاده است. در شیوه توسعه اطلا عات گرایی ، منبع تولید در تکنولوژی دانش، پردازش اطلا عات و انتقال نمادها جای دارد و باید توجه نمود که در هر سه این موارد یعنی تکنولوژی دانش، پردازش اطلا عات و انتقال نمادها، متخصصان علمی نقش اصلی را ایفا می کنند. این متخصصان همان کسانی هستند که پس از گذراندن دوره های تخصصی در کشورهای توسعه نیافته مادر، به سرزمینهای توسعه یافته مهاجرت می کنند. این مهاجرت در دوره معاصر با دیگر انواع مهاجرتهایی که تا کنون شناخته شده متفاوت است . چنین مهاجرتی که از آن با عنوان «فرار مغزها» یاد می شود در دنیای امروز به یک مساله حاد اجتماعی و فراگیر تبدیل شده وبه عنوان مانعی عمده درراه توسعه همه جانبه جوامع مهاجر فرست مطرح است. چهارمین مورد تئوریک در ارتباط با فرار مغزها و جهانی شدن ارتباطات نظریه جاذبه و دافعه است. این نظریه ناظر به جذب، دفع، کشش و رانش است و نخستین بار «اورت لی» آن را مطرح ساخت او معتقد است که مهاجرت به معنی تغییر دائم یا به نسبت دائمی محل اقامت است. هر فرد مهاجر از دیدگاه او مبدا و مقصدی دارد و نیز سلسله ای از عوامل در مهاجرت این فرد نقش دارد. «لی» با ارائه یک طرح جامع چنین فرض می کند که مناطق مبدا و مقصد دارای عوامل مثبت و منفی (جذب و دفع) هستند و اثر هر یک از این عوامل بر شخصیت ویژگی های فرد، متفاوت است.
وی در این مدل سه دسته از عوامل را در مورد مهاجرت متخصصان مشخص می کند:
۱) عوامل جذب کننده
۲) عوامل دفع کننده و
۳) عوامل فردی.
در دو مورد نخست فرد بر اثر تبلیغات رسانه های جمعی از ساختار جوامع دیگر شناخت پیدا کرده و همچنین به معایب جامعه خود پی می برد و در مورد سوم باز این رسانه ها هستند که می توانند در فرد نفوذ یابند و او را به تفکر در مورد مهاجرت وادارند زیرا در آنها فرصت های نوین و اشکال تازه زندگی تبلیغ می شود.
از نقطه نظر تاریخی درباره مهاجرت نخبگان یا به عبارت دیگر فرار مغزها از ایران می توان این پدیده را در صد سال اخیر به پنج دوره تقسیم کرد که عبارتند از:
۱) دهه های چهل و پنجاه خورشیدی
۲) دوران جنگ عراق و ایران و پیش از آن دوره انقلا ب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها
۳) دوره پس از بازگشایی دانشگاه ها تا سال ۱۳۷۷
۴) پس از واقعه کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ تا پیروزی محمود احمدی نژاد
۵) از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد تا زمان حاضر.
اما دسته ای دیگر از تحلیل گران، پدیده مهاجرت را در ایران در قالب سه موج مهاجرت دسته بندی می کنند: موج اول، مهاجرت پس از واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷.موج دوم، در واپسین روزهای بهار سال ۱۳۶۰ یعنی بعد از غائله درگیری های خیابانی سازمان مجاهدین خلق و سرانجام «موج سوم مهاجرت پس از واقعه هجده تیر کوی دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز در سال ۱۳۷۸.
اما خوب است در این جا به دسته بندی مهاجران متخصص و نخبگان ایرانی بپردازیم تا بتوانیم درک بهتری از طبقه اجتماعی آنان داشته باشیم. در سال های اخیر مهاجرت سه دسته از نخبگان و متخصصان ایرانی، مورد توجه مسوولین و مطبوعات قرار گرفته است. دانشجویان بورسیه، اعضای هیات علمی و برگزیدگان المپیادها و کنکوری ها; از سوی دیگر می توان این طبقه بندی را به صورت دیگری نیز عرضه کرد:
۱) دانشجویان دارای سهمیه ارزی که پس از پایان تحصیل به میهن مراجعه نکرده اند.
۲) دانشجویان آزاد، غیر از برگزیدگان المپیادها و کنکورها که با هزینه شخصی از کشور خارج شده و دیگر مراجعت نکرده اند.
۳) نخبگان المپیادها و رتبه های اول کنکور سراسری که با هزینه شخصی یا با دریافت بورس از دانشگاه ها و مراکز پژوهشی خارج، کشور را ترک کرده اند. ۴- دانشجویان بورسیه اعزامی از کشور که پس از فراغت از تحصیل بازنگشته اند. ۵- متخصصان، استادان و پژوهشگرانی که به طور عمده به دلا یل سیاسی و احساس ناامنی به ویژه در سال های دوران انقلا ب کشور را ترک کرده اند.
● نگاهی آماری به پدیده فرار مغزها از ایران
مهاجرت علمی در کشور ما دارای سطوح گوناگون است. در لا یه های زیرین این پدیده کسانی هستند که می خواهند تحصیلا ت دانشگاهی معتبر داشته باشند و به سبب پایین بودن ظرفیت پذیرش دانشگاه های داخلی، در صدد تحصیل در خارج برآمده اند. امروزه آموزش عالی در بسیاری از کشورها به تجارتی پرسود تبدیل شده است، اما شوربختانه کشور ما نه تنها دراین تجارت نقش قابل اعتنایی ندارد، بلکه به سبب انتقال دانشجویانش به کشورهای دیگر، از بازندگان این معامله است. در سال ۱۹۹۰ تعداد ۱۵۰۹۰۶ نفر از ایران به آمریکا مهاجرت کرده اند که ۷۰ درصد از آنها دارای تحصیلا ت عالی بوده اند. بر اساس آمار سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲) حدود ۲۴۰ هزار ایرانی دارای تحصیلا ت عالی در آمریکا زندگی می کرده اند که از این تعداد ۱۸۶۲ نفر عضو هیات علمی تمام وقت و حدود ۳۲۰۰ نفر عضو هیات علمی نیمه وقت بوده اند. بیشتر اعضای هیات علمی تمام وقت رتبه علمی دانشیاری و استادی داشته اند و بنابر آمار مربوط به بانک اطلا عات متخصصان دفتر خدمات مهاجرتی آمریکا، تا سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) مشخصات ۳۷۳۶۲ نفر ایرانی با تحصیلا ت کارشناسی و بالا تر در این بانک ثبت شده است. از این تعداد ۲۹ درصد در سطح دکتری ، ۳۳ درصد در سطح کارشناسی ارشد و بقیه در سطح کارشناسی بوده اند. از سوی دیگر آمار متقاضیان اقامت از جمهوری اسلا می ایران به سایر کشورها در سال ۱۳۷۷ نشان می دهد که از مجموع ۴۱۲ نفر متقاضی تعداد ۳۹۰ نفر از آنان را افراد تحصیل کرده دارای مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تشکیل می داده اند. بعد از جریان ۱۸ تیر کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ موج عظیم مهاجرت سرمایه های انسانی به راه افتاد به گونه ای که براساس سخنان معاون وزارت علوم، تحقیقات و فناوری وقت طی سال های ۱۳۷۹ - ۱۳۷۸ در حدود سیصد و ۱۰ هزار نفر صاحب نظر، متفکر و متخصص به خارج از کشور مهاجرت کرده اند.
اما وزیر علوم در مصاحبه ای دیگر اعلام کرده است در سال ۱۳۷۹ نزدیک به ۲۲۰ هزار نخبه علمی، مدیریتی و صاحب سرمایه به یکی از کشورهای غربی مهاجرت کرده اند که این رقم برای سال پیش از آن نزدیک به ۹۰ هزار نفر بوده است.
همچنین همه پذیرفته شدگان با رتبه دو رقمی کنکور سراسری دانشگاه های کشور، هر سال از بهترین دانشگاه های جهان دعوت نامه دریافت می کنند و نزدیک به ۹۰ تا ۱۳۵ نفر از دانش آموزانی که در سال های ۸۰ - ۱۳۷۷ در المپیادهای علمی صاحب مقام شده اند هم اکنون در دانشگاه های آمریکا به تحصیل اشتغال دارند.
براساس دیگر آمارهای مربوط به فرار مغزها ایران در سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) در میان ۱۰ کشور مهاجر فرست در این زمینه کشور نخست بوده است، این در حالی است که در سال های ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) و ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) به ترتیب هفتم و ششم بوده است. بر طبق آمارهای دیگر که براساس خروجی های اداره گذرنامه در سال ۱۳۷۸ به دست آمده است در این سال هر روز به طور متوسط ۱۵ کارشناس ارشد و ۲/۳ نفر دارای مدرک دکتری از کشور خارج شده اند. آمارهای مربوط به اعضای هیات علمی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی نیز نشان می دهد که از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ از ۲۸ دانشگاه و موسسه آموزش عالی ۱۵۱ عضو هیات علمی از کشورخارج شده و برنگشته اند. برپایه گزارش معاون دانشجویی و فرهنگی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، در شش ماه نخست سال ۱۳۷۸ ۱۶۶۴ تن دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته های علوم پزشکی، برای دریافت مدارک، ترجمه و تسجیل آنها اقدام کرده اند.
این آمار در مقایسه با مراجعان در مدت مشابه در سال ۱۳۷۷ که در حدود ۷۰۰ تن بوده اند رشدی نزدیک به ۲/۴ برابر نشان می دهد. در همین مدت ۲۶۹ تن از دانش آموختگان در رشته های علوم پزشکی از خارج بازگشته اند، پس در برابر هر ۷ تن تنها یک تن به کشور بازگشته است. این روند در سال های بعد نیز ادامه یافته است، آمارهای منتشر شده از سوی صندوق بین المللی پول در سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱) نشان می دهد که ایران از لحاظ فرار مغزها، در میان ۶۱ کشور در حال توسعه رتبه نخست را دارا بوده است و در سال ۱۳۸۳ نیز خبرگزاری مهر اعلام کرد از ۲۴۰ تن از مدال آورانی که در المپیادهای مختلف شرکت کرده بودند، ۱۲۰ تن تاکنون از کشور خارج شده اند و بیش از ۹۰ تن آنها در ایالات متحده اقامت دارند.
● مبادله مغزها، فرار مغزها:
جریان حرکت افراد بااستعداد، به شکل سنتی آن، همواره از کشورهای در حال توسعه به سوی کشورهای پیشرفته بوده است، ولی اکنون مهاجرت نخبگان به شکل پیچیده ای درآمده است و همه جهات را ممکن است در بر بگیرد. این جریان ها حاکی از آن است که پدیده فرار مغزها درحال تبدیل شدن به پدیده مبادله مغزها است.
یکی از عوامل فرار مغزها به تعبیری، مساله «اتلاف مغزها» است; یعنی اینکه متخصصان و افراد تحصیل کرده نتوانند در زمینه تخصصی ای که دارند، مشغول به کار شوند و در این صورت مجبور می شوند برای یافتن شغل موردنظرشان به سرزمین دیگری مهاجرت کنند. پس جریان موسوم به اتلاف مغزها بیشتر معطوف به عوامل اقتصادی فرار مغزهاست. در همین زمینه می توان گفت، هنگامی که دانشجویان محصل در خارج می خواهند تصمیم به بازگشت دائمی به وطن یا تابعیت جویی بگیرند; کیفیت شغل و تعداد شغل ها در خارج جذاب تر به نظر می آیند، عواملی چون خانواده، دوستان و احساسات وطن دوستی که در بعد فرهنگی قرار می گیرد و همچنین فشارهای ناشی از شرایط اجتماعی ناآشنا و غریب و تمایزات نژادی و قومی در کشورهای توسعه یافته نیز در بازگشت افراد موثر عوامل کشش و رانش مذکور از جهت قدرت و ضعف جهت گیری به کشور مبدا، کشور محل تحصیل و تخصص فرد تفاوت پیدا می کنند.پس از تشکیل خانواده و پایان تحصیل، علایق همسر و فرزندان فرد نیز به نحوی فزاینده در تصمیم او مبنی بر تابعیت جویی یا بازگشت اهمیت پیدا می کنند. زمانی که از فشارهای اجتماعی و احساسات سخن به میان می آید به طور مشخص این دو مورد در بعد فرهنگی جای می گیرند در نتیجه نباید فشرده شدن زمان و مکان درعصر جهانی شدن و تاثیری که ارتباطات به وسیله ماهواره در فرهنگ سازی و اینترنت در تبلیغ جاذبه ها و همچنین تماس آنان با خانواده از طریق اینترنت را فراموش کرد. از سوی دیگر بیشتر دانشجویان محصل در خارج در اثر تبلیغات انجام شده توسط ماهواره ها بر ضد کشور خود ممکن است احساس کنند آینده ای نامطمئن و ناامن در کشور خود داشته و به آنجا باز نگردند.
● ماهواره، ابزار یکسان ساز فرهنگی
"فرآیند جهانی شدن که آنتونی گیدنز آن را وابستگی متقابل درهمه عرصه ها می نامد، فرد را از حیات تک بعدی ساده انگارانه و محدود سنتی خارج می کند و مجموعه ای از آمال و آرزوها و چشم اندازها را در ذهن او ترسیم می نماید. ارتباطات گسترده جهانی و ظهور چشمگیر ماهواره ها، فناوریهای اطلاعاتی عرض زندگی بشر را فراخ نموده است و نمایش توانمندی های دیگر ابنای بشر، مخاطبان امواج حامل پیام و اطلاعات را به حرکت و نوگرایی و اختراع و ابتکاری برای ابراز وجود، دعوت می کند. خود جهانی شدن مساله ارتباط به پیش رو می آورد، حال به تعریفی از ارتباط می پردازیم.
▪ رسانه:
تمامی رسانه ها از ویژگی پیام رسانی برخوردارند، رسانه در هر گونه تعاریف یا خود پیام است یا اصلا برای پیام رسانی به وجود آمده است، پیام نیز یا خود فرهنگ است یا برای انتقال فرهنگ انتشار یافته است. تمامی رسانه های همگانی بنا به ویژگی دارا بودن مخاطبین انبوه و امکان گسترش شبکه ارتباطی استعداد جهانی شدن را دارا می باشند بنابراین چون و چرای جهانی شدن فرهنگ ابتدا به ویژگی های در خور رسانه ها باز می گردد.به گفته مک لوهان، رسانه ها یا "سرد" و یا "گرم" اند: رسانه گرم، گرم است، زیرا مقادیر زیادی اطلاعات را فراهم کرده و شرکت اندکی از جانب مخاطب طلب می کند، از سوی دیگر، رسانه سرد، سرد است زیرا اطلاعات کمی فراهم کرده و شرکت و دخالت بسیاری از سوی مخاطب طلب می کند. متون چاپی، فیلم و رادیو گرم و تلفن و هنرمدرن سردند، او تلویزیون را نیز رسانه ای سرد می داند; تلویزیون حداقل امتداد سه حس بینایی، شنوایی و بساوایی است.
از سوی دیگر می توان رسانه ها را به دو گروه متعامل و غیر متعامل تقسیم کرد، رسانه های غیر متعامل نظیر ماهواره به آن گونه رسانه هایی گفته می شود که کاربر فقط از آن تاثیر می پذیرد و نمی تواند از طریق آن تاثیر بگذارد، به عبارت بهتر رسانه غیر متعامل فقط اطلاعات را به فرد می رساند و فرد از انتقال اطلاعات خود به آن ناتوان است. رسانه متعامل نیز در مبحث اینترنت توضیح داده خواهد شد.
▪ ماهواره:
ماهواره وسیله ای است که در مدار زمین قرار می گیرد و موجب می شود تا اطلاعات مخابره شده به آن در منطقه وسیعی پخش شود. اولین ماهواره که اسپتنیک نام داشت در دهه ۱۹۵۰ به فضا پرتاب شد و تنها بوق می زد. اما در دهه های بعدی این وسیله پیشرفت کرد و به یکی از وسایل ایجاد کننده ارتباط میان انسانها تبدیل شد. ماهواره ها بر دو نوعند: یک نوع از آنها بر مدارهای کم ارتفاع و ثابت قرار دارند و از چندین کانال مناطق وسیعی را تحت پوشش تلویزیونی قرار می دهند. نوع دوم ماهواره ها بر مدارهای بالاتری قرار دارند و برنامه های خود را برای مناطق کوچکتری پخش می کنند. ابتدا ماهواره ها از تکنولوژی آنالوگ استفاده می کردند، اما پس از پیشرفتهای اخیر آنها از تکنولوژی دیجیتال بهره می برند.
بعضی از صاحب نظران رسانه، دوره جدیدی در موقعیت رسانه ها تحت عنوان "عصر ماهواره" مطرح نموده اند. این عده عموما معتقدند جامعه جدیدی در حال شکل گیری است که خصوصیات عمده آن حاکمیت تکنولوژی ماهواره ای است. جامعه جدید که با تعبیری چون "جامعه اطلاعاتی" نیز تعریف گردیده است عمری بیش از دو دهه ندارد. جامعه اطلاعاتی با چندین ویژگی قابل تعریف است که صرفا به دو ویژگی عمده آن اشاره می شود. اولین ویژگی جامعه اطلاعاتی، تلاش در جهت دستیابی به تصور عام از تکنولوژی ارتباطی در تمام سطوح اجتماعی است.
بر خلاف دوران گذشته که اطلاعات تکنولوژیکی در اختیار متخصصین و صاحبان فن وصنایع قرار داشت و مشروعیت آن نیز به تایید و تصدیق آنان مرتبط بود، در جامعه اطلاعاتی تکنولوژیستها، علمای اجتماعی و مردم معمولی نیز مرتبط با تکنولوژی اطلاعاتی قرار گرفته و استفاده از این تکنولوژی بخشی از زندگی روزمره آنان گردیده است. زیرا اطلاعات و اخبار از نیازهای اساسی همه مردم شده و تولیدات آن استفاده همه جانبه دارد. در حالی که در گذشته، استفاده از تکنولوژی مربوط به قشری خاص بود و فراگیری زیادی نداشت. ویژگی دوم جامعه اطلاعاتی از ویژگی اول با اهمیت تر است. در این جامعه اطلاعات همچون کالایی مورد خرید و فروش قرار گرفته است.
اما خرید و فروش اطلاعات در سطح ملی برای یک کشور خاص، معنای خاصی نخواهد داشت. از این رو اطلاعات در رابطه با بازار بین المللی مطرح می شود و مورد توجه قرار می گیرد. آنچه عامل طرح، اهمیت دهی و توسعه و تبلیغ اطلاعات در سطح فراملی است، همان تکنولوژی جدید ماهواره ای است. تکنولوژی ای که به طور عمده در خدمت کشورهای قدرتمند است و به طور وسیعی در اکثر نقاط جهان گسترش یافته است. گسترش و گستردگی تکنولوژی جدید در چارچوب ارائه خدمات مطلوب، چون خبر و دانش و اطلاعات، زمینه ساز اختلال در ساختار فرهنگهای ملی و ناحیه ای شده است. زمانی که گفته می شود اطلاعات در اختیار مردم عادی نیز قرار می گیرد و این کار توسط ماهواره انجام می شود ما با پدیده یگانگی فرهنگی روبه رو می شویم، در نتیجه یک نوع فرهنگ جهانی کم کم جایگزین فرهنگ ملی می شود.
بعضی کانالهای ماهواره ای می توانند تهدیدی برای هویت فرهنگی ملی باشند و موجبات دگرگونی فرهنگی و مذهبی را در کشور فراهم کنند یا عادات و سنن محلی را در هم بریزند. این کانالها گاهی تهدیدی برای دولت و مراجع دولتی هم هستند، دولتهایی که فکر می کنند با انتشار اخبار و اطلاعات دلخواه خود می توانند جلوی ورود اطلاعات دیگر را بگیرند با تکنولوژی ماهواره ای روبرو هستند که جریان آزادی از اطلاعات را برای شهروندان آنها ایجاد می کند، از جمله این شهروندان متخصصان هستند. در این جریان به نظر می رسد با توجه به سلطه شرکتهای چند ملیتی بر تولید تکنولوژی ماهواره ای و سیاستگذاری در توسعه آن، فرهنگ ها در حالت اعتدالی و برابر به مشارکت نخواهند پرداخت. از این رو آنچه وارد یک کشور می شود نوعی فرهنگ جهانی است که همه را تحت تاثیر خود قرار می دهد، مخصوصا متخصصان را که در جریان بیشتری از اطلاعات قرار دارند.
در این زمان است که رابطه فرهنگ ها با یکدیگر، اثر گذاری شرایط سیاسی و اجتماعی و نقش تکنولوژی های جدید در تحول فرهنگ با اهمیت تر از پیش می گرددو هر یک از این عوامل، با توجه به شرایط، اثر خاص بر ساخت فرهنگ ها می یابند. در دوره جدید، که مشخصا با رشد تکنولوژی رسانه ای و ارتباطی مصادف است، عده ای از انقلاب تکنولوژیکی رسانه ای یاد نموده اند. در این شرایط است که پدیده ماهواره به طور جدی تر و همه جانبه مطرح گردیده و سیاست، اقتصاد، فرهنگ، ایدئولوژی، علایق، روحیات و رفتار آدمیان را در اقصی نقاط جهان تحت تاثیر قرار داده است.
ـ ویژگی های عمده اطلاعات ارائه شده به واسطه تکنولوژی ماهواره ای عبارتند از:
۱) غیر ارادی بودن آن از طرف جامعه مخاطب، زیرا اجبارا و قهرا مطرح شده و بدون اینکه امکان جدی در توسعه آن برای ملتها مطرح شده باشد، رشد کرده است،
۲) فراگیری وسیع آن،
۳) جالب و جذاب بودن محتوای آن و
۴) دعوت به یکسانی فرهنگی و رفتاری توسط آن.
امروز فرآیند جهانی شدن، گسترش علم، تکنولوژی و صنعت و تاثیر آن در ایجاد و گسترش شبکه ارتباطات، انسانها را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کرده است، هویت انسان مدرن بر خلاف دوران حاکمیت سنت بر اساس قوم و طبقه خاصی تعیین نمی شود، بلکه به تدریج این هویت جهانی است که در حال جایگزینی با آن است و جوهره ای در حال بروز است که متعلق به هیچ قوم و کشور و منطقه خاصی نیست اما در عین حال مرتبط با تمام انسانهاست. این هم گرا شدن جهان، بیش از همه، انسانهای متفکر و متخصص را تحت تاثیر خود قرار داده، چرا که دسترسی اینان به حوزه های اطلاعاتی و دانش روز امری گریز ناپذیر و حتمی است و همین مساله به انسان متفکر عصر مدرن نگرشی فرا مرزی عطا کرده است. یکی از تاثیراتی که به وسیله این فرهنگ مشترک بر متخصصان گذاشته می شود این است که کسانی که می خواهند دست به مهاجرت بزنند، در کشورهای مقصد زیاد احساس غریبگی نمی کنند و مساله چنان است که آنها شناخت خاصی از کشور مقصد به دست آورده اند که یکی از ابزارهای ایجاد کننده این شناخت ماهواره است. زیرا عقاید و افکار، غالبا از طریق رسانه ها، به ویژه ماهواره، ابتدا به رهبران افکار رسیده و از طریق آنها به قسمتهای دیگر اجتماع که فعالیت کمتری دارند سرایت می کند.
در این جریان "پاره سازی فرهنگ" یا اختلاط فرهنگ با تبلیغات تجاری و "فوریت اخبار" در زمره تکنولوژی هایی است که به شکل دادن آگاهی های کاذب و دستکاری شده کمک شایانی می کند. البته باید توجه داشت که دچار اشتباه نشویم. اشتباهی که در خصوص یکپارچه سازی فرهنگی در جهان صورت گرفته است، این است که بعضا پیشرفت وسایل ارتباط جمعی با یکپارچه سازی فرهنگی در جهان، یکسان فرض می شود. حال آنکه پیشرفت وسایل ارتباطی را نمی توان لزوما با یکپارچه سازی فرهنگی یکی دانست. با این وجود نمی توان از تاثیر ماهواره ها در یکپارچه سازی فرهنگی غافل شد. از جمله کسانی که در این مورد به انتقاد پرداخته است فرانسیس فوکویاما است. او این اندیشه را که جهانی شدن و توسعه ارتباطات منتهی به همگونی می شود و از فرهنگ ها سنت زدایی کرده و فرهنگ های محلی و ملی را محو می نماید مورد نقد قرار می دهد. وی اعتقاد دارد که جوامع علی رغم همکاریهای اقتصادی خصوصیات فردی خود را حفظ می کنند. هرچند فرآیند جهانی شدن در بعضی زمینه ها همگرایی ایجاد کرده است، اما عناصر عمیق تری در فرهنگ کشورها وجود دارد که همگرایی در آنها به آسانی به وجود نمی آید. شاید بتوان این انتقاد فوکویاما را صحیح دانست، اما خود او نیز در همین سخن اشاره به برخی زمینه ها دارد که در آن همگرایی صورت گرفته است، بر این اساس متخصصان که در جریان عظیم اطلاعات قرار دارند نسبت به دیگران بیشتر تاثیر می پذیرند.
در مقابل فوکویاما، "مارشال مک لوهان" مدعی است که تاثیر ماهواره و تکنولوژی اینترنت، زدودن تفاوتهای زمانی - مکانی و اعلام عصر تازه ای است که باید آن را عصر "جامعه جهانی" نامید، در این عصر زمان از حرکت باز ایستاده و مکان ناپدید شده است ما اکنون در دهکده ای جهانی زندگی می کنیم.
مارکووتیز نیز مدعی است که رسانه های الکترونیک احساس ما را از واقعیت محل و مکان مختل می کنند، به طوری که مکان ها بیش از پیش شبیه یکدیگر می شوند و اهمیت و یکی بودن آنها از میان می رود. میلیون ها و حتی میلیاردها مردمی که هر روز به تماشای تلویزیون های ماهواره ای می نشینند، در مکانی قرار می گیرند که نه با دیوار و کوچه و خیابان و محله، بلکه با تجربه ای "ناپایدار " و "محو شونده" تعریف و تبیین می شود.
از سوی دیگر "فرهنگ جمعی" از رسانه ها تراوش می کند و مخاطبانی "توده وار" را در نظر دارد. البته مصرف کنندگان این فرهنگ تنها عامه مردم نیستند بلکه نخبگان جامعه نیز مبانی نخستین فکری و احساسی خود را از آن می گیرند. بنابراین رسانه های جمعی هم ابزار نشر فرهنگ توده هستند و هم عامل جهت دهنده اندیشه و احساس "نخبگان جامعه" و کم کردن شکاف میان دنیای درک و فهم برگزیدگان و عامه. همین کم کردن شکاف میان فهم برگزیدگان و عامه است که یک نوع فرهنگ جهانی به وجود می آورد که در همه جای دنیا به صورت یکسان نمود می یابد.آدورنو و هورکهایمر معتقدند که در شبکه پیوند ها و ارتباطات رهبری شده، آگاهی انسان یکپارچه می شود و فردیت انسان زوال می یابد و پدیده "ناتوانی من" در روند اجتماعی کردن یکپارچه انسان بروز می کند. ناتوانی من در واقع تنها برای مردم عادی نیست بلکه متخصصان نیز از همین ناتوانی در برخورد با ماهواره رنج می برند زیرا بر اساس آنچه که تعریف کردیم در برخورد با این رسانه غیر متعامل آنان نیز از اثر گذاری بر این فرآیند اطلاعاتی عاجز هستند و تنها می توانند اثر بپذیرند از این رو مهمترین دگرگونی در حوزه فرهنگ بر اثر فناوریهای تازه ارتباطی نظیر ماهواره این بوده است که عناصر مشترک فرهنگ های گوناگون در هم آمیخته می شود و علت، تماس و آمیزش و ارتباط فرهنگها با یکدیگر است. در مجموع آثار دگرگونی ها در زمینه ارتباطات بر فرهنگ را می توان چنین برشمرد: تنوع و تکثر عناصر فرهنگی، امکان تجلی و بروز پاره فرهنگ ها، پدید آمدن زمینه حضور و عرضه شدن محصولات فرهنگی در عرصه بین المللی، انطباق خلاق فناوری و سنت های اجتماعی و پدید آمدن امکانات چشمگیر برای ذخیره سازی دستاوردها و عناصر مادی و معنوی فرهنگ، افزایش پویایی و داد و ستد میان فرهنگ های گوناگون، اعتلای فرهنگ از راه کمک به تکثر و تنوع همه عناصر فرهنگی، بالا بردن توانایی همخوانی فرهنگ با تغییرات شرایط بیرونی، کاهش دادن
عقب ماندگی فرهنگی در جوامع و همگون ساختن توسعه جنبه های مادی و معنوی جوامع گوناگون. از طریق ماهواره ها دو نوع شبکه قابل ایجاد کردن است که در موضوع فرهنگ سازی دو شکل متفاوت را ایجاد می کنند "شبکه های محلی که می توانند کوته نظری و ملی گرایی خصمانه را اشاعه دهند، حال آنکه شبکه های جهانی آوازه گر فرهنگ جهانی و بین المللی شدن هستند. حال باید ببینیم کانالهای ماهواره ای را چگونه می توان
تقسیم بندی کرد و کدام یک از این کانالها تاثیر فرهنگی بیشتری در سطح جهانی می توانند داشته باشند.
▪ کانالهای ماهواره ای ارائه شده را می توان به حداقل، هفت گروه تقسیم کرد:
۱) کانال هایی که اختصاصی هستند و فقط به مشترکین در قبال پرداخت آبونمان برای یک کشور عرضه می شوند،
۲) کانال هایی که برای پخش برنامه به نقاط دور افتاده یک کشور از آنها استفاده می شود و امواج سرریز آن به سایر کشورهای همسایه نیز نفوذ می کند،
۳) کانال هایی که برای اتباع یک کشور، که در خارج از آن کشور زندگی می کنند، پخش می شود،
۴) کانال های تخصصی مثلBBC, DW که برای بینندگان خارج از کشور و اشاعه برنامه های فرهنگی و سیاسی پخش می شوند،
۵) کانال های موقت که از آنهابرنامه های ویژه به یک زبان خاص پخش می شود،
۶) کانال های تجارتی مثلCNN که برای بینندگان چند ملیتی به یک زبان پخش می شود،
۷) کانالهای موقت اروپایی که به وسیله گروهی از اعضای اتحادیه های رادیو - تلویزیونی تاسیس می شود.
بنابراین هنگام صحبت در مورد ماهواره، در واقع در مورد انواع و اقسام خدمات بحث می کنیم. از میان این انواع تنها دو نوع "۴" و "۷" می توانند بر روی فرهنگ جهانی تاثیر گذاری بیشتری داشته باشند، اگر چه بقیه نیز می توانند چنین کنند اما در منطقه های کوچکتر. صاحبان رسانه های چند وجهی، شرکتهای چند ملیتی هستند که در قالب های جدید و فرهنگی مطرح شده اند. این شرکتها و متخصصان آنها افراد حقیقی و حقوقی می باشند که از فعالترین مشارکت کنندگان در سمینارها بوده و مقالات دقیق و علمی نیز ارائه می دهند. آنها مباحث خود را با چندین
پیش فرض دنبال می کنند: الف- تکنولوژی رسانه ای در حال تغییر است و قبول آن برای همه کشورها اجتناب ناپذیر است، ب- مصرف کنندگان و تولیدکنندگان تکنولوژی رسانه ای از یکدیگر جدا هستند و هر یک وظایف و اهداف خاصی را دنبال می کنند، پ- حد فاصل بین این دو گروه، کارشناسانی هستند که صرفا در جهت دریافت تکنولوژی و انطباق آن در شرایط متعدد می کوشند، برای انطباق مناسب، این افراد بایستی آموزشهای لازم را ببینند، از این رو موسسات متعدد آموزشی تخصصی برای آنها تاسیس شده است، ت- کشورهای جهان سوم و خریداران بایستی در جهت این تحول تکنولوژیکی رسانه قرار گیرند و تاخیر در مشارکت در جریان جدید رسانه ای - توسعه سیستم ماهواره ای به عقب ماندگی آنان سرعت می بخشد، ث-دولت ها، فرهنگ ها و قومیت ها، چاره ای جز پذیرش نظام پخش ماهواره ای بین المللی را نداشته و مقاومت آنها معنی دار نیست. از این رو برای قبول درست ماهواره بایستی به سیاست گذاری جدید، تغییر قانون، کنار گذاشتن قانون های معارض محلی و تعیین روش های جدید استفاده از آن اقدام کنند، ج- شواهد و واقعیات نشان دهنده تمایل همه جانبه بین کشورها در خرید وسایل الکترونیکی، خصوصا تکنولوژی ماهواره ای می باشد.
با توجه به اینکه صاحبان رسانه ها اغلب شرکت های چند ملیتی می باشند همین ها نیز نیاز به افرادی دارند تا برای گرداندن رسانه ها از آنها استفاده کنند، در حقیقت این افراد متخصص همان مغزها هستند که باید مورد استفاده قرار گیرد. این مساله نیز یکی دیگر از مباحثی است که باعث جذب مغزهای متخصص می شود. در عصر جهانی شدن اقتصاد صنعتی موج دومی، به اقتصاد موج سومی یا اقتصاد "دانش محور " تغییر ماهیت داده است که تولیدگران دانش در آن متخصصان و اندیشه گران هستند. از آنچه گفته شد می توان به این نتیجه رسید که ماهواره از چند بعد در فرار مغزها اثر دارد. اولین بعد آن مربوط به یکسان شدن فرهنگ است که موجب می شود دوری از کشور خودی و اقامت در کشور دیگر برای متخصصان ایرانی چندان مهم نباشد البته از بعد فرهنگی از سوی دیگر با توجه به آنچه در پیش گفتیم، این متخصصان پس از ازدواج به خانواده های خود وابسته می شوند و باید خانواده آنان را نیز مدنظر قرار داد، از این رو فرهنگ جهانی تاثیر به سزایی بر خانواده این افراد دارد و ماهواره ها بر آنها تاثیراتی را می گذارند که بر مخاطب عام. به عبارت دیگر خانواده متخصصان ایرانی به عنوان مخاطب عام ماهواره ها محسوب می شود. دومین بعدی که می توان متصور شد این است که رشد و توسعه فناوری های جدید ماهواره ای باعث ایجاد فضای مناسبی برای جذب متخصصان ایرانی در بخش رسانه شده است و بازار کار خوبی محسوب می شود، در این معنا این متخصصان می توانند در جریان تولید و برنامه ریزی برای برنامه های ماهواره ای در کشورهای تولید کننده برنامه های جهانی تاثیر گذار باشند، شرکتهای چند ملیتی با توجه به تحقیقات خود نیز نیازمند متخصصان ایرانی هستند و از این جهت در بخش پژوهشهای ماهواره ای به جذب متخصصان ایرانی پرداخته اند. اما چنان که اشاره شد بیشترین تاثیر همان یکپارچگی فرهنگی در سطح جهانی است که فرآیند مهاجرت متخصصان ایرانی را آسان تر می کند و همچنین تبلیغات ارائه شده از سوی شبکه های ماهواره ای جهانی فرصتهای زیادی را در برابر دید این متخصصان در کشورهای توسعه یافته می گذارد.
آموزش از راه دور از طریق اینترنت و فرار مغزها از ایران
در اینجا نیز پیش از شروع بحث باید به چند تعریف بپردازیم.
۱) جامعه اطلاعاتی:
جامعه اطلاعاتی به تعبیر دانیل بل جامعه پساصنعتی و به تعبیر مانوئل کاتلز، جامعه شبکه ای نامیده می شود و دارای اصول و ماهیتی متناسب با شیوه نوین توسعه متکی به اطلاعات است که ارتباط با فرآیند تجدید ساختار سرمایه داری از یکسو و در نتیجه گسترش شبکه های اطلاعاتی در مقیاس جهانی از سوی دیگر در حال تکوین می باشد. در جامعه جدید اطلاعاتی، تولید و جابجایی سرمایه، با پیشرفت تحلیل داده ها و تکنولوژی اطلاعاتی در ارتباط تنگاتنگ قرار دارد و
بهره وری و رقابت میان شرکت ها و بنگاه های تجاری بیش از پیش، متکی به معرفت و دانش، اطلاعات و تکنولوژی اطلاعاتی است.
۲) رسانه متعامل:
رسانه متعامل به رسانه ای گفته می شود که از طریق آن کاربر در عین اینکه می تواند اطلاعات را دریافت کند و به عنوان مصرف کننده اطلاعات به شمار می آید، می تواند اطلاعات را نیز منتقل کرده و به عنوان تولید کننده به شمار آید. از راه رسانه های متعامل هر آموزش گیرنده ای می تواند به بهترین منبع موجود در جهان دست یابد، کامپیوترها از راه دور می توانند بر موانع، زمان، فضا و مکان چیره شوند. رسانه های متعامل با تاکیدی که بر تصویر و صدا دارند حتی اندک گرایش باقی مانده در کودکان برای خواندن کتاب را از میان خواهند برد. آمدن اینترنت باعث شده در زمینه تغییرات عظیم و بسیار گسترده تکنولوژیکی، پخش برنامه های تلویزیونی به شیوه کلاسیک به تدریج منسوخ شود و امکانات ارتباط "اینتراکتیو" یا دو سویه که تحولات تکنولوژیکی اخیر آن را کاملا عملی کرده است، موضوع مصرف کننده را از بنیان دگرگون خواهد کرد.
۳) اینترنت:
اینترنت، قبل از هر چیز دیگری، عامل شکل دادن به اندیشه ای ساده و خلاق است که توان پایداری در برابر هر تحول صنعتی را دارد، زیرا به آن برتری می بخشد. این مهم، منجر به یکپارچه کردن همه رایانه ها و شبکه های ارتباط راه دور با بهره گیری از الگوهای مشترک و در نتیجه فراهم آوردن امکان ارتباط رایانه های سراسر کره زمین از طریق شبکه تلفن می شود. اما امروزه با پیشرفتهای جدید این ارتباط از طریق ماهواره و شبکه فیبر نوری با سرعت بالاتری برقرار می شود. به عنوان تاریخچه ای از شکل گیری اینترنت باید گفت: این بزرگراه مرعوب کننده در پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا ) متولد شد. نام دوران کودکی اینترنت، "آرپانت" بود. آرپانت به عنوان شالوده اصلی اینترنت بر آن بود تا خود را به شبکه های رادیویی و ماهواره ای وقت و همچنین به کامپیوترهای دیگر پژوهشگاه های مربوط به وزارت دفاع ایالات متحده متصل کند تا ارتباطات با سرعت و کیفیت بهتر به انجام رسد. اینترنت تا سال ۱۹۸۳ کمتر از پانصد کامپیوتر میزبان داشت و این کامپیوتر ها عمدتا در آزمایشگاه های نظامی و بخشهای پژوهشی بودند. اما چهار سال بعد در سال ۱۹۸۷ اینترنت درصدها دانشگاه و آزمایشگاه پژوهشی، صاحب ۲۸ هزار کامپیوتر میزبان شد و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۱۰ تعداد مشترکان آن به یک میلیارد نفر برسد. اینترنت بیش از آنکه یک جسم باشد یک مفهوم و معناست. بهتر است بگوییم وسیله بدیهی برای انتقال اطلاعات، یعنی جاده ای است که خدمات واقعی اطلاع رسانی بر روی آن حرکت می کند. اینترنت در سال های اخیر نقش و تاثیر به سزایی در بین المللی شدن جریان اخبار و اطلاعات و جهانی شدن داشته و همچنین آشنایی با افکار و عقاید مختلف از طریق آن افزایش چشمگیری یافته است، بنابراین جهان آینده شاهد نقش آفرینی بیشتر اینترنت در فرآیند جهانی شدن فرهنگ خواهد بود.
● آموزش و پژوهش از طریق اینترنت و تاثیر آن در فرار مغزها
برخلاف سایر شیوه های آموزشی از راه دور، آموزش الکترونیکی تجربه منحصر به فرد استفاده همزمان از سه شیوه آموزشی یعنی دیداری، شنیداری و متنی را فراهم می سازد. خصوصیت منحصر به فرد دیگر این شیوه آموزشی که به مدد پیشرفت تکنولوژی فراهم گردیده است، کارآیی بیشتر آموزش و مخاطبینی است که نه در یک منطقه یا کشور خاص، بلکه در سرتاسر جهان پراکنده شده اند. به علاوه، با تبدیل تدریجی آموزش از طریق وب به استاندارد آموزش الکترونیکی، هزینه های انتشار و توزیع برنامه های آموزشی بسیار کاهش یافته است. آموزش الکترونیکی همچنین امکان آموزش خصوصی را فراهم می کند. چیزی که با استفاده از رسانه های چاپی امکان پذیر نیست و به صورت حضوری نیز هزینه بسیار زیادی در بر خواهد داشت. خصوصیت دیگر آموزش الکترونیکی در این است که این امکان را برای دانشجو فراهم می کند تا به میل خود و متناسب با توان یادگیری اش سرعت پیشرفت درسی را تعیین کند، در این شیوه آموزش، دانشجویانی که از سطح اطلاعاتی بالاتری برخوردارند می توانند مطالب ساده تر را به سرعت بگذرانند، در حالی که دانشجویان ضعیف تر می توانند وقت بیشتری را صرف یادگیری همان مطالب کنند. این امر در مقایسه با کلاسهای حضوری، موجب کاهش اضطراب و نگرانی این گونه دانشجویان که ناشی از عدم توانایی همگامی با سایر دانشجویان است، می شود. از سوی دیگر کلاسهای درس مجازی شیوه جدیدی در آموزش از راه دور به حساب می آیند که با استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی و تکنولوژیکی ارتباطات این امکان را برای همه فراگیران فراهم می کنند تا در هر ساعت شبانه روز و از هر نقطه جهان به مطالب درسی دسترسی پیدا کنند و در صورت وجود هر گونه مشکل، سوال را با مدرس مربوطه در میان بگذارند. امروز کلاسهای مجازی که زیر مجموعه آموزش الکترونیکی هستند به سرعت در سطح جهان در حال گسترش می باشند و هر چند این شیوه آموزشی هنوز دارای نقایص و کاستی هایی است، گفته می شود دانشگاههای قرن بیست و یکم عمدتا از این شیوه استفاده خواهند کرد. گرایش شدید و روز افزون نسبت به آموزش الکترونیکی حاکی از مزایای این روش نسبت به روشهای سنتی آموزش است. از این طریق کشورهای توسعه یافته روش خوبی برای جذب نیروهای متخصص یافته اند، زیرا آنها با تاسیس دانشگاههای مجازی و از راه دور به وسیله شبکه اینترنت، نیروهای انسانی کشورهای در حال توسعه را در موطن خود آموزش می دهند و در نهایت این افراد را پس از فراغت از تحصیل دعوت به مهاجرت می کنند. در حقیقت این شیوه منفعت زیادی را برای کشورهای پیشرفته در بر دارد زیرا آنها می توانند از هزینه های مربوط به اقامت یک فرد در ضمن فراگیری آموزش های تخصصی در کشورشان جلوگیری کنند و از طرف دیگر در هزینه های مربوط به آموزش حضوری صرفه جویی کنند. این روش به ویژه در ایران که از امکانات آموزشی محدودی برخوردار است بسیار مفید واقع شده است، از این جهت برخی از صاحبنظران بر این نکته اتفاق نظر دارند که اینترنت از طریق آموزش از راه دور فردگرایی را افزایش خواهد داد و به جای دامن زدن به انفعال خلاقیت را افزایش می دهد. از سوی دیگر می توان مشاهده کرد که ظهور اینترنت برای محققان کشورهای جهان سوم که اغلب از دسترسی به اطلاعات تازه محروم بوده اند نعمت قابل توجهی محسوب می شود، هر چند که روندهای جاری حاکی از آن است که همه موسسات تولید کننده اطلاعات به محصولات خود به چشم یک منبع مالی پر سود نظر می افکنند و در اندیشه آن هستند که راه های مناسبی برای کسب درآمد از طریق ارایه این اطلاعات پیدا کنند اکنون به نظر می رسد با ظهور تکنولوژی اینترنت عصر نشریات تخصصی در شکل متعارف آن رو به اتمام است و اینترنت راه تازه ای برای محققان و پژوهشگران باز کرده است. روند رو به رشد تازه که آن را در بسیاری از دانشگاه های اروپایی و آمریکایی می توان مشاهده کرد عبارت از آن است که مجموعه محققانی که در یک دانشگاه و یا یک حوزه تخصصی، پژوهش انجام می دهند با استفاده از امکانات اینترنت، تازه ترین محصولات و یافته های علمی خودرا در اختیار همه کسانی که به شبکه اینترنت دسترسی دارند قرار می دهند و از آنان برای استفاده از این مقالات و نظر دادن درباره آنها و نیز ارسال مقالات مشابه و همکاری مستمر، دعوت به عمل می آورند. یکی دیگر از مسایل این است که همین اینترنت باعث آسان شدن شکار نخبگان و متخصصان ایرانی شده است، زیرا اغلب این افراد از سرویس های ایمیل استفاده می کنند و دارای سایتهای اینترنتی هستند از این رو کشورهای پیشرفته به آسانی می توانند آنها را شناسایی کرده و با ایشان تماس برقرار کنند و در اثر این ارتباط امکانات آموزشی بهتر و فرصت های مناسبی را به متخصصان ایرانی پیشنهاد نماید، پیشرفت کشورهای صنعتی در زمینه فناوری اطلاعات همچنین منجر به کاهش بیکاری و تبدیل شدن فناوری های سرمایه بر به فناوریهای مغز بر شده است که خود به خود باعث برتر شدن کیفیت خدمات و کاهش هزینه های اشتغال زایی گردیده است. در اینجا می توان مشاهده نمود که اولا برای متخصصان در کشورهایی نظیر ایران به واسطه پیشرفت کشورهای توسعه یافته در زمینه فناوری اطلاعات از جمله اینرنت فرصتهای شغلی بهتری ایجاد شده است و همچنین نیاز کشورهای توسعه یافته به واسطه ایجاد "فناوریهای مغز بر" به متخصصان خارجی افزایش یافته است. در مدل دیگری از تاثیر اینترنت در فرار مغزها می توانیم مشاهده کنیم که نوعی "فرار مغزهای پنهان " به راه افتاده است. زیرا در عصر جهانی شدن پدیده فرار مغزها دستخوش تغییر شده است بدین معنا که بر اثر انقلاب در فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، زمان و مکان فشرده است و افراد متخصص می توانند بدون اینکه از مرزهای سیاسی و جغرافیایی کشور خود خارج شوند، تنها با استفاده از شبکه جهانی اینترنت به استخدام شرکت های خارجی در آیند و تولیدات علمی و فکری خویش را در اختیار آنها قرار دهند، بنابراین در حالی که افراد متخصص در ظاهر در کشور خود زندگی می کنند اما در واقع جزو مهاجران به شمار می روند; شاید بتوان این افراد را "مهاجران پنهان" نامید که در میان متخصصان ایرانی فراوان به چشم می خورند. از این رو اگر چه این متخصصان باعث ورود ارز به کشور می شوند اما با قرار ندادن دستاوردهای فکری خود در اختیار وطن موجب خروج ارز بیشتری می گردند زیرا آنچه آنها موجب تولیدش می شوند، کشورشان باید به بهای گزافی از کشورهای توسعه یافته خریداری کند. اما بسیاری بر این باورند که اینترنت، نقشی برجسته در تعمیق دموکراسی به ویژه در آسیا که دسترسی به اینترنت در آن رو به فزونی است; بازی خواهد کرد. آنها معتقدند کافی نت هایی که به فراوانی بر پا شده اند، فرصتهایی را برای شهروندان در جهت تغییر دیدگاهها و یادگیری آنچه در جهانی فراتر از مرزهایشان می گذرد، فراهم می سازند. این امر یکی دیگر از آموزش هایی است که از طریق اینترنت به وجود آمده است. اگر چه آموزش دموکراسی از طریق اینترنت به طور مستقیم بر فرار مغزها تاثیر نگذاشته است اما می توان گفت به واسطه اینکه اخبار از طریق اینترنت به سرعت به دست افراد می رسد، متخصصان زودتر از همه از واقعیات کشور خود با خبر می شوند و احتمال بروز شرایط نامساعد در هر کشور می تواند بر روی تصمیم آنها به مهاجرت تاثیر گدارد. بهره وری جامعه مدنی از اینترنت می تواند در چارچوب استفاده از آن توسط گروههای هوادار داخلی و فراملی، منتقدان و عموم مردم مورد ارزیابی قرار گیرد.
● نگاهی آماری به استفاده از اینترنت در ایران
بدون بررسی میزان رخنه اینترنت که عموما از طریق محاسبه سرانه بهره وران آن آشکار می شود، گفت و گو و کنکاش درباره تاثیر سیاسی این پدیده غیر ممکن است. اینترنت در ایران هر روز فراگیر تر می شود. اینترنت پس از عمومی شدن به ایران آمد. به طوری که پژوهشگران ایرانی در سال ۱۳۷۰ برای اولین بار توسط مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضی به اینترنت متصل شدند، ۱۴ سال بعد اینترنت نه تنها در کشور ما بلکه در سایر کشورهای جهان به صورت انفجاری رشد کرد، به طوری که اکنون ضریب نفوذ اینترنت در آسیا بالاتر رفته و خاورمیانه نیز به مقام اول در این قاره دست یافته است. شمار کاربران اینترنت در سال ۱۹۹۴ در ایران از ۲۵۰ نفر فراتر نمی رفت اما اکنون بیش از ۲/۵ میلیون ا یرانی به صورت دائم و ۳/۵ میلیون نفر به صورت غیر دائم از اینترنت استفاده می کنند. به این ترتیب ضریب نفوذ اینترنت از صفر در سال ۱۹۹۴ به ۵/۳ در سال ۲۰۰۳ افزایش یافته است. بر اساس برآوردها پیش بینی می شود که شمار کاربران اینترنت در ایران در سال ۲۰۰۴ به ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر برسد. در همین رابطه و زیر ارتباطات و فناروی اطلاعات اعلام کرده
پیش بینی می شود تا پایان برنامه چهارم توسعه کشور (۱۳۸۸) تعداد کاربران به ۱۵ میلیون نفر افزایش یابد. بر طبق "گزارشی که سایتcom.worlbstats internet در فوریه ۲۰۰۵ منتشر کرده است آمار کاربران اینترنت در خاور میانه نزدیک به ۱۷/۵ میلیون نفر است و ایران با ۴/۸ میلیون نفر کاربر رتبه اول را در خاور میانه داراست (۲۷/۷درصد). همین گزارش حاکیست که آمار کاربران ایرانی نسبت به دسامبر ۲۰۰۰ بالغ بر
۱۸۲۰ درصد رشد داشته است. (در سال ۲۰۰۰، ۲۶۴۰۰ نفر بوده است) از سوی دیگر مهمترین مراکز و سازمانهای جستجو شده از سوی کاربران، این موارد بوده اند: بانک ملی ایران، شرکت مخابرات ایران، مرکز آمار ایران، کتابخانه ملی ایران، بانک مرکزی ایران، سازمان سنجش، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، سازمان مدیریت صنعتی، سازمان گسترش، سازمان برنامه و بودجه، سازمان ثبت احوال، سازمان هواشناسی، سازمان ملی جوانان و سازمان تامین اجتماعی بررسی این عناوین نشان می دهد که متخصصان ایرانی استفاده زیادی از اینترنت داشته اند و این استفاده رو به گسترش است. پس گسترش آموزشهای اینترنتی می تواند به جذب مغزهای ایرانی توسط کشورهای توسعه یافته چه به صورت مهاجرت آشکار و چه به صورت پنهان کمک شایانی نماید.
● نتیجه گیری و پیشنهادات
بر اثر توسعه فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی نظیر شبکه جهانی اینترنت و شبکه های تلویزیونی ماهواره ای، زمان و مکان فشرده شده و دیگر نمی توانند همانند گذشته مانعی در برقراری ارتباطات اجتماعی جهانی به شمار آیند; زیرا از طریق این رسانه ها می توان در هر لحظه از زمان با فرد مورد نظر در هر نقطه از جهان ارتباط برقرار کرد و از احوال او باخبر شد. چنین تحولی مساله غربت و دوری از خانواده و خویشان را تاحدودی حل کرده است.
از سوی دیگر جهانی شدن با تضعیف ارزشهای فرهنگ ملی، حس وطن دوستی شهروندان را تهدید می کند و با طرح مفهوم شهروند جهانی به جای شهروند ملی، زمینه ای را برای فرار مغزها فراهم می کند، فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی با توزیع انبوه اطلاعات در سطح جهانی، مخاطبان خود را دچار نوعی از خودبیگانگی می کنند که در این حالت افراد به مرور زمان با ارزشهای فرهنگی خویش بیگانه می شوند و تعلقات عاطفی خویش را به سرزمین خود از دست داده و با ایجاد بحران هویت در میان شهروندان، جاذبه های کشورهای توسعه یافته را بیش از پیش در معرض دید مخاطبان قرار می دهند و به لحاظ دافعه هایی که در کشورهای در حال توسعه موجود است زمینه های اجتماعی فرار مغزها فراهم می شود.
در این فرآیند دیگر به راحتی نمی توان از فرار مغزها جلوگیری کرد. به عنوان پیشنهاد باید گفت متخصصان و تحصیلکردگان مهاجر ایرانی در بسیاری از موارد به میل خود کشورشان را ترک نکرده اند، بلکه به خاطر عدم جذابیت داخلی از ایران مهاجرت نموده اند.
بسیاری از آنان حاضرند مشتاقانه از همه چیز خود بگذرند و به کشور بازگردند مشروط بر اینکه به آزادی و اندیشه و امنیت روانی آنان به عنوان کارشناسان برجسته بی حرمتی نشود. در نتیجه با تغییر برخی رفتارها می توان آنها را به کشور بازگرداند و از رفتن متخصصان جدید نیز جلوگیری به عمل آورد. سخن آخر اینکه درست است که جهانی شدن بر فرار مغزها از ایران طی این سالها تاثیر گذاشته است اما تاثیر آن به هیچ وجه به اندازه شرایط اجتماعی کشور نبوده است. پس تنها می توانیم جهانی شدن ارتباطات را به عنوان عاملی ترغیب کننده و تبلیغ کننده برای مهاجرت به حساب آوریم.
نویسنده : حامد عمویی
منبع : روزنامه مردم سالاری