دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
هجوم حقیقت
«زندگی چون هالهای است نورانی و پوششی نیمه شفاف، که ما را از زمان پیدایش، تا دم مرگ فرا میگیرد!»«ویرجینیا وولف»
رماننویسی در ترکیه در دورة تنظیمات و پس از ترجمة سرگذشت تلماک (۱۶۹۹) اثر فنلون، نویسنده فرانسوی که وی نیز آن را از کتاب اودیسه، اثر هومر اقتباس کرده بود؛ به طور جدی آغاز شد. به دنبال اثر فنلون، رمان روبنسون کروزوئه اثر دنیل دفو منشر شد؛ و نامق کمال اولین رمان را در ادبیات ترک با نام انتباه یا حوادث زندگی علی بیک انتشار داد.
احمد مِدحَت اَفندی نوولنویس و دایره المعارف نویس معروف ترک، در آن روزگار بر این باور بود که، نویسنده راستین، باید با باریکبینی و ژرفنگری به وضعیت روحی تکتک شخصیتهای آثارش بپردازد. و خواننده نکتهسنج، باید مطلب را درست ببیند و به قول شمس تبریزی به اندرون آنان در آید و با آشنایی با دنیای درونی آنان، بتواند در حد توان خویش از خود به در شده؛ آدم دیگری شود و با بهرهگیری از توان خلاقه ذهن پویای خویش برای به دست آوردن آزادی و بهروزی برای خود و بشریت تلاش کند؛ چون تنها با غنا بخشیدن به وجود خویش و کامل ساختن خویش است که میتوان از حال (آنچه هست) گریخت و به آینده (آنچه باید باشد و نیست) رسید.
وظیفه نویسنده این است که تفکر خلاقه خوانندگان آثارش را به کار بیندازد تا آنان برای دمی هم که شده، خود را جای برخی شخصیتها بگذارند و به سرزمینهای ناشناخته سفر کنند.
داستان کوتاهنویسی در ترکیه با توجه به ادبیات مردمی و ملی و فرهنگ عوام پدید آمد. عمر سیف الدین که هنر را در عکسبرداری از واقعیتها میدید، در اواخر عمر خویش به دلیل نداشتن تجربة کافی از زندگی، به بازنویسی و بازآفرینی برخی از افسانههای بومی پرداخت ولی نتوانست آثار درخشان و ماندگاری بیافریند. تنها حُسنِ داستانهای او، در زبان سادهای است که وی در نوشتن آنها به کار گرفته است؛ زبانی ساده و عادی بدون داشتن هیچ خصوصیت ویژهای. سپس نویسندگان واقعگرایی چون: یعقوب قدری قره عثمان اوغلو، خالده ادیب ادیوار و رفیق خالد کارای راه سیف الدین را دنبال کردند.
نویسندگانی همچون: نبیزاده ناظم، حسین رحمی گورپینار و بکیر فخری پیرو مکتب ادبی ناتورالیسم بودند و نویسندگانی مثل: محمد رئوف، جمیل سلیمان، پیامی صفا و صمد آقا اوغلو راه نویسندگان رمان روانشناختی نو را دنبال میکردند.
از نویسندگانی که راه رسیدن به داستانهای نو را هموار کردند، میتوان فخری جلال الدین، صلاحالدین انیس، صدری اَرتَم، عثمان جلال کایقلی، ممدوح شوکت اَسَندال، کنعان خلوصی ناهید سیرّی اؤروک، بکیر صدقی کونت و رشات انیس آیگن را نام برد.
صباح الدین علی، داستاننویسی را از ۱۹۲۷ آغاز کرد. او در مجموعه داستانهای کوتاه دنیای نو و گاری با پیروی از چخوف، گوگول، کالدول و اشتاین بک از زندگی انسانهای له شده و دلهرههای روحی آنان نوشت و نشان داد که اربابان تنگ چشم و کاهل و افزونطلب، چطور مردان ـ این نانآوران خانه ـ را به غَدر میکشند و زن و بچههای آنان را به امید خدا رها میکنند. او که خود، دو بار زندانی شده بود، با ذهنی خلاق و زبانی خشن، از زندگی زندانیان درمانده نوشت. علی نخستین کسی بود که معنی دوست داشتن را برای خوانندگان آثارش شرح داد و رمانی به نام شیطانِ درون ما نوشت؛ رمانی که همانندیهایی با رمان پرندة خارزار اثر رشاد نوری گون تکین دارد. علی که شیوه نوشتن و شاعری را از ناظم حکمت فرا گرفته بود، در سال ۱۹۴۳ رمان فونتامارا اثر سیلونه را به ترکی ترجمه کرد.
سعید فائق مثل نویسندگان مینیمالیستی در آثارش ایدههای فلسفی مطرح نکرده و به موضعگیری سیاسی نپرداخته است؛ شخصیت داستانهایش به اندازة کافی عمیق نیستند. توصیفهایش ساده و سبکش یکنواخت است. شاید به این دلیل، عدهای برخی از داستانکهای او را با حکایتهای سعدی در کتاب گلستان و یا آثار نویسندگانی چون: اَن بیتی، کارور و چیور مقایسه کردهاند. فائق رمانی به نام موتور مدار معیشت نوشته و یک رمان پلیسی هم از ژورژ سیمنون به نام میل بیپایان به زندگی به ترکی برگردانده است. آنچه باعث شده عدة زیادی از دانش آموزان و دانشجویان، آثار فائق را بخوانند، لحن صادقانه و صمیمی داستانهای گوناگون اوست.
از سال ۱۹۴۹ نویسندگان بسیاری از جمله اورهان کمال، به داستان زندگی اندوهبار روستاییان و شهر نشینان نادار پرداختند. کمال هم که مثل علی، نوشتن را از حکمت آموخته بود، در مجموعه داستانها، داستانهای بلند و رمانهایش به زندگی روستانشینان، مردمان عادی، خوشنشینان، کارگران کودکان فقیر و زندانیان پرداخت. کمال از اولین کسانی بود که در ترکیه با زبانی صریح و واقعگرایانه از زندگی کودکان، نوجوانان و جوانان زندانی داستان کوتاه، داستان بلند و رمان نوشت. او در داستانهای کوتاهی، از نویسندهای حرف میزند که میخواهد برای سیر کردن شکم دختر و زنش، رمان عظیم جنگ و صلح اثر تولستوی را بفروشد؛ اما دست آخر از این کار صرف نظر میکند. و در داستان کوتاه توی کامیون، با نثری شسته و رفته و با خونسردی ـ همچون چخوف نازنین در داستان کوتاه وانکا ـ نشان میدهد که افراد مرفه چطور میخواهند با دادن پولی اندک؛ دخترکی را به کنیزی بخرند.
تا کنون از روی برخی از رمانهای کمال، فیلم و سریال ساخته شده است. از مجموعه داستانهای کمال، میتوان، سلول ۷۲، کوچه پشتی، سهم برادر و بیکار و از رمانهای او، رخت شو و پسرانش، خانه پدری، سالهای دربهدری، جمیله، مرتضی، گناهکار، دختر مردم، مزرعه خانم، خاکهای خونین، دنیای فریبکار و قاچاق را نام برد.
از سال ۱۹۴۲ به بعد، نویسندگانی چون: رشاد انیس، صمیم قوجا گؤز۱، کمال بیلباشار و جودت قدرت به خلق آثار واقعگرا دست زدند.
اینان در آثار خود، با پیروی از نویسندگانی همچون: استاندال، تواین، سارویان، رولان، ژید، زولا، موپاسان، مارتن دوگار، هاردی، مالرو، مان، گورکی، لندن، منسفیلد، لرمانتف، بالزاک، شولوخف و ... با پرداختن به زندگی ستمدیدگان، روشن کهنة داستاننویسی را دنبال میکردند. بعدها رماننویسان دیگری چون: خالده ادیب ادیوار، رشاد نوری گون تکین و یعقوب قدری قره عثمان اوغلو با آشنایی بیشتر و بهتر با جنبههای رمان، آثارشان را به شرح زندگی مردمان شهرهای بزرگ و روستاییان اختصاص دادند. چون در آثار نویسندگان مذکور به ویژه گون تکین و قره عثمان اوغلو به شخصیتپردازی، نثر، زاویة دید، لحن و تعلیق اهمیت لازم داده شده بود؛ رمانهای ادیب ادیوار و قره عثمان اوغلو در ترکیه و آثار گون تکین، هم در داخل و هم خارج از کشور ـ به ویژه در فرانسه ـ با استقبال کم نظیر خوانندگان مواجه شد.
از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۳ نخستین آثار نویسندگانی چون: فخری ائردینج، سالم شنگیل، شهاب صدقی، نزیهه مریچ، ممدوح شوکت اسندال، جمال ثریّا، وسعت او. بنر، بیلگه کاراسو، تاریک دورسون و استادانی مثل: یلخان تاروس و جواد شاکر (هالیکارناس بالیقچیسی) منتشر شد.
مریچ با نوشتن رمانِ به بن بست رسیدن دزدان دریایی در ۱۹۶۲ جایزة ادبی کانون زبان ترکی، و با نگاشتن مجموعة داستان چاه سیاه عمیق جایزة ادبی سعید فائق را از آن خود کرد.
مریچ در بشتر داستانهایش با زبانی شاعرانه و بسیار غنی از خصوصیتهای مبارزهجویانه برخی از زنان و مردان آرمانگرا که از رسیدن به خواستههای خود دچار سرخوردگی شدهاند و از روی ناچاری سعی میکنند به کسانی که همواره مراقب آنان هستند؛ نشان بدهند که آنان زنان و مردانی شفاف هستند، چون نظام حاکم بر دنیای آنان کدر بودن را بر نمیتابد و برای رسیدن به آرامش و آسایش همه باید یکسان، یکدست و بی رمز و راز باشند.
این آدمها که پرندة ایمان از دلهایشان گریخته و وجدان را تا دم مرگ خواباندهاند و انصاف را برای همیشه فراموش کردهاند؛ با جمع شدن در نوشگاهها نظیر «ک»، قهرمان کافکا در رمان محاکمه برای رهایی از نکبت انزوای خویش، همچنان که پلیسهایی از دور مراقب آنان هستند به بیکارگی و انگل بودن و خود ویرانگری تن در دادهاند. چون اثری از آزادگی عمل در میان نیست.
مریچ در داستان کوتاه تا وقتی که خیالپروری مجانی است، به طور گذرا به زندگی درماندگان جامعه میپردازد. او داستانهای تشنه خود بیعدالتی ستمگران خودکامه را به طور غیر مستقیم و نمادین تصویر میکند. زبان مریچ گاهی احساسی میشود؛ واژههای او حس دارند و بیشتر تصویر پردازیها در داستانهایی که از زبان کودکان نقل میشود، حسی است و جملهها کوتاه است. به همین دلیل خوانندة آثارش خیلی زود میتواند با این داستانها همذاتپنداری کند.
داستانهای وسعت او بنر بیشتر از داستان، به اشعار شاعارنی چون اوکتاویوپاز سرایندة سنگ آفتاب و تی. اس. الیوت سرایندة سرزمین هرز و ناظم حکمت سرایندة به زردی کاه شباهت دارد. بیشتر نوشتههای وی به یادداشتهای روزانه، داستانک، خاطره، گزارش و قطعة ادبی شباهت دارند. او ارزشی برای داستانهایی از نوع داستانهای اُ.هنری، موپاسان و ادگار آلنپو، نویسنده داستانهای گوتیک درخشان زوال خاندان آشر و داستان کم نظیر چلیک آمونتیلادو قائل نمیشود. نوشتههای وی به قول بارت، خواننده وار (writerly) است. او بیشتر از پیرنگ داستان به نثر، فرم و حال و هوای داستان و ساختن کلمات جدید و ساختار داستان ارزش قائل میشود و در استفاده از کلمههای بیگانه، زیادهروی میکند. به این دلیل، ترجمه آثار او به زبانهای دیگر بسیار دشوار است. از آثار او میتوان رمانِ ویروس عصر یخبندان و مجموعه داستان درخت زیزفون را نام برد.
ممدوح شوکت اسندال، ازنویسندگان واقعگرا است که با ریزبینی به دور و بر خویش مینگرد و آنچه را که دیگران نمیبینند، میبیند. از رمانهای او میتوان، میراث، و از مجموعه داستانهایش دو سایه در روی زمین و ۷ داستان از زندگیام را نام برد.
تاریک دورسون ک. نویسندهای جستجوگر و نوآر است که در داستانهایش بیشتر به آدمهای فلک زده میپردازد. گاهگاهی هم طنز مینویسد دورسون در زمینههای مختلفی چون داستاننویسی، رماننویسی و فیلمنامهنویسی فعالیت میکند. از مجموعه داستانهایش میتوان رؤیای وزیر، علف زن زیبا، چیزی به نام دوست داشتن، و عمرم، عمرم و از رمانهایش خانه اهل و عیالِ رضا بیک، ای کاش فردا نیاید و خون دریا را نام برد.
در سال ۱۹۵۰، کتاب روستای ما اثر محمود ماکال، چاپ شد، که تأثیر شگرفی بر نویسندگان واقعگرای ترک گذاشت. پس از ماکان نویسندگانی چون اورهان کمال، با رمان دربارة خاکهای پر برکت، کمال طاهر با رمان ساغیر دره یاشار کمال با رمان اینجه ممد و فقیر بایقورت با رمان انتقام ماران راه او را ادامه دادند و از گرفتاریها، آرزوها، غمها و شادیهای روستاییان سخن گفتند.
بعد نویسندگانی چون: کمال بیلباشار نگارندة رمان جَمو، صمیم قوجاگؤز با پدید آوردن رمان داستان مار و ایلخان تاروس با نوشتن رمان مدعی العموم یَشیل کایا، با آثار متنوع و گرانقدر خویش، نوعی رمان را که بعدها به رمان ده معروف شد؛ به وجود آوردند و با استفاده از شیوهها و شکلهای مناسب، به تنوع و غنای ادبیات روستای ترکیه چیزهای زیادی افزودند و دیدگاههای گوناگون و سبکهای متفاوت آنان گنجینه گرانبهای ادبیات این کشور را پربارتر کرد.
یاشار کمال (صدیق گوکچهلی) با نوشتن رمان اینجه ممد ـ که از نوع رمانهای رشد و کمال است ـ به شهرت جهانی رسید. کمال که هنر نویسندگی را از حکمت سرایندة حماسه شیخ بدرالدین آموخته بود، ابتدا به گزارش نامهنویسی روی آورد، سپس با خواندن حماسههای کور اوغلو (کورزاد)، کتاب دده قورقود و رمانهای استاندال، سروانتس، کافکا، آراگون، چخوف، شکسپیر، مولیر، داستایفسکی، هاردی، فاکنر، تورگنیف و ... با شناخت آثار گرانقدر خویش به سوی مرزهای ناشناخته شتافت. کمال، با کشف فاکنر و بازخوانی آثار او، سرزمین خیالی چوکورووا را آفرید. سرزمینی که کمال، مردم محروم، ستمدیده، و نادار آنجا را به خوبی میشناخت و با آب و هوا، خاک، گیاهان، درختان، پرندگان، چرندگان، آداب، رسوم و سنتها و خصوصیات روحی مردمانش از نزدیک آشنا بود. زمانی که کمال، اینجه ممد را مینوشت، یاغیگری هنوز ترکیه موضوعی بکر بود.
زبان کمال در این رمان ساده، رسا، روشن و شاعرانه و غنی بود.
رمان اینجه ممد که برای اولین بار در سال ۱۹۵۵ انتشار یافت؛ پر بود از صدها نام و واژه و اصطلاح محلی و روستایی که بیشتر این کلمهها برای مردمان خود ترکیه ناشناس و نامفهوم بودند. به همین دلیل، علی پوسکوللو اوغلو شاعر و فرهنگنویس مشهور ترک، فرهنگ یاشار کمال را در سال ۱۹۹۱ در استانبول چاپ کرد. در سال ۱۹۸۳ که رمان اینجه ممد در ترکیه به چاپ نوزدهم رسیده و به بیش از سی زبان زندة جهان برگردانده شده بود، منتقد غرضورزی به نام ن. ضیاباکیرجی اوغلو، در کتاب رمان ترک از آغاز تا امروز نقدی بر این رمان نوشت و ادعا کرد که این اثر به رمانی پلیسی و فیلمی وسترن شباهت دارد. نویسنده نقد نوشت که، کمال در توصیف طبیعت و حالتهای جسمی و روحی شخصیتهای اثرش، به ویژه خود ممد، زیادهروی کرده و کمتر به دنیای درونی ممد پرداخته است. او در نقد خویش همچون فتحی ناجی (منتقد منصف و نامآور ترک که بهترین اثر کمال را رمان در قلعه میداند)، به تأثیرپذیری کمال از رمان بیگانه اثر قدری قره عثمان اوغلو اشاره کرد و افزود که کمال در این رمان، تنها در شخصیتپردازی علی شله موفق بوده و توانسته ترس و تردیدها، ضعفها، خوبیها و بدیهایی را که در وجود این آدم است؛ به خوبی نشان دهد و نوشت که این رمان، آغاز و پایان خوبی دارد و در پایان نقد درخشان خویش، خواست برای نمونه هم که شده ایرادی از نثر رمان پیدا کند. اما در این کار ناکام ماند.
البته پرداختن به مسئله مهمی چون تأپیرپذیری نویسندگان از همدیگر، کار بسیار دشواری است. به قول فوئنتس، آیا کتابی بیپدر، مجلدی یتیم در این دنیا وجود دارد؟ کتابی که زادة کتابهای دیگر نیست؟ ورقی که از کتابی که شاخهای از شجره پر شکوه تخیل آدمی نباشد؟ آیا خلاقیتی بدون سنت هست؟ و باز، آیا بدون نو شدن، بدون آفرینشی جدید و نورستن قصهای دیرنده و دوام مییابد؟ در این که در آغاز رمان اینجه ممد، کمال از اشتاین بک و در بخشی از آن از لندن و قره عثمان اوغلو تأثیر پذیرفته؛ شکی نیست.
برخی از منتقدین شوروی هم سخت بر این باورند که مارکز نویسنده رمان صد سال تنهایی از رمان مرشد و مارگاریتا تأثیر پذیرفته و البته خود بولگاکف نیز برای دست یافتن به سبک رئالیسم خیالپردازانه خویش، چیزهای زیادی از استادانش ایلف وپتروف نویسندگان مشترک کتاب صندلی و گوسالة طلایی آموخته است. اینکه نویسنده هنر خویش را از دیگری بیاموزد و برای آشنایی با انواع سبکهای نویسندگی آثار استاتیدفن را بخواند؛ هیچ ایراد و اشکالی ندارد؛ آنچه زیانآور است به قول یک منتقد رونویسی محققانه از آثار ادبی است!....
رمان سه بخشی آن سوی کوهستان (ستون خیمه، زمین آهن است و آسمان مس، گیاه بیزوال)، اربابهای آقچاساز، اگر مار را بکشند، افسانه آغری، در قلعه و داستان کوتاه آبهایی که به کُندی جاری میشوند، از آثار ارزشمند یاشار کمال هستند. برخی از منتقدان بر این باورند که کمال در نوشتن گیاه بیزوال از رمان همچون که دراز کشید بودم و من مردم (گور به گور) و در نگاشتن اربابهای آقچاساز که عنوان اصلی آن جنایت بازار آهنگران (یوسف یوسفک) است از رمان ابشالم! ابشالم! تأثیر پذیرفته است.
فقیر بایقورت نویسنده مشهور ترک، اولین مجموعه داستانش را با عنوان کک مکی، شکم درد و کوتوله در سال ۱۹۵۵ منتشر کرد. اغلب آثار او در مجموعه مذکور به جز داستانهای کندة خالی، کوتوله و تله خرس بیشتر به داستانکها، یادداشتگونهها، قطعههای ادبیِ ناقص و دست آخر به طرحهایی از یک روستا شباهت دارند. از مجموعه داستانهایی دیگر او میتوان، ممد کوتوله، مردهای در مرز، شیفت شب و از رمانهای مشهورش رمان سه گانه (انتقام ماران، زندگی ایرازجا و حماسه قارا احمد) را نام برد.
بایقورت در سال ۱۹۵۶ برای نوشتن رمان انتقام ماران جایزة رماننویسی یونس نادی و در سال ۱۹۷۱ برای نگاشتن رمان داس جایزه رماننویسی سعید فائق و در سال ۱۹۷۸ برای پدید آوردن رمان حماسة قارا احمد جایزة رمان نویسی اورهان کمال را از آن خود کرد.
یاشار کمال رمان لاک پشتها را رمانی فراموش ناشدنی نامیده است. لاکپشتها بیهیچ اغراقی رمانی است در حد و اندازههای خوشههای خشم اثر اشتاین بک. در این رمان، لاکپشت خصوصیتی تمثیلی و نمادین دارد.
در رمانهای بایقورت، فضای جامعه روستایی، با تمام ویژگیهای آن به خوبی و به درستی تصویر شدهاند. شخصیتهای آثار او مثل شخصیتهای آثار نویسندگان ما که از روستا مینویسند، مظلوم و تو سری خور نیستند. هیچ وقت تن به ذلت و خواری نمیدهند و به داروهای اعتیادآور رو نمیآورند. آنان برای دست یافتن به اهداف و آرمانهای خود در برابر کدخداها و زورگویان میایستند از جان و مال خویش میگذرند اما نمیگذارند کسی آنان را کوچک کند. این روستاییان صبور، فروتن و سرفراز، گاهی برای کار به آلمان میروند.بایقورت یک بار برای آشنایی با شیوة زندگی کارگردان ترک در آلمان به آنجا سفر کرده و چند ماهی با آنان کار کرد و دربارة زندگی آنان داستان نوشت. همانطور که یاشار کمال برای آشنایی با شیوة زندگی قاچاقچیان و نوشتن اثری دربارة آنان، حدود یک ماه به طور ناشناس در میان آنان زندگی کرد! بایقورت در رمان لاکپشتها و رمان سه بخشی خود به شخصیتهای رمان اجازه میدهد خود به شیوهای نمایشی، آزادانه بیندیشند و سپس افکار خود را با لحنی مخصوص به خویش بیان کنند در این رمانها، شخصیتها با کارها و کردارشان خود را نشان میدهد. در داستانهای بایقورت، به زنان ـ به ویژه مادران ـ احترام زیادی قائل میشوند. قهرمان اصلیِ رمان انتقام ماران، پیرزنی به نام ایرازجاست. او زنی است سختکوش، پر تلاش و ظلمستیز. پس از انتشار رمان انتقام ماران؛ یعقوب قدری قره عثمان اوغلو، صباح الدین ایوب اوغلو، اورهان کمال، یاشار کمال، سلیم آنداک و خلدون تانر آن را ستودند. و دو فیلم، یکی سیاه و سفید و دیگری رنگی از روی این رمان ساخته شد.
یاشار کمال به ویژه در شخصیتپردازی چیزهای زیادی از بایقورت آموخته است. پیرزنی به نام مَریَمجَه که در رمانهای کمال از شخصیتهای مهم رمان است؛ کردارش بیشتر به ایرازجا (شخصیت کلیدی رمان سه گانه بایقورت) شباهت دارد. از بهترین داستانهای کوتاهی که بایقورت درباره زندگی کارگردان در آلمان نوشته، میشود از داستان کارگران در مغازة بزرگ نام برد.
بکیر ییلدیز؛ ییلدیز نویسندهای صاحب سبک است که از سرزمینهای جنوب شرقی آناطولی و از زندگی کارگران ترک در آلمان مینویسد.
ییلدیز در آثارش بیشتر به آداب و رسوم ناردست، عشایر جنوب شرقی آناطولی میپردازد. در آثار او، ما با مردان، پیرمردان پسران و دختران و خردسالانی مواجه میشویم که بیشترشان فقیرند و از ناداری و مهمتر از همه جهل و پیروی از آداب و سنن ایلیاتی رنج میبرند. آنان با پیروی جاهلانه از قوانین ایلیاتی، عروسی میکنند، آدم میکشند و خون بیگناهان را میریزند. مثل گوسفندی هستند که ارباب و آقایی ـ که معمولاً صاحب چند پارچه آبادی است ـ آنان را به این و آن آقای پولدار میفروشد.
بیشتر داستانهای ییلدیز، فشرده و موجز هستند و ریخت و شکل مناسبی دارند. بیشتر داستانهای او مثل داستان خوش ساخت و تلخ بدرانه جالب و افشاگر و انتقادی هستند. ییلدیز، به انگیزهها و اعمال آدمهای داستانهایش اهمیت زیادی میدهد. زبان داستانهای او متناسب با داستانهایش خشن است. جملههایش کوتاه و صریح و گاه پیچیده است. ییلدیز مثل همینگوی و چخوف قدرت تخیلی بسیار قویای دارد.
از آثار ییلدیز میتوان مجموعه داستانهای کوتاه ارباب رشو واگن سیاه برندة جایزه ادبی مای در سالهای ۱۹۶۹ ـ ۱۹۶۸ و شاهان قاچاقچی برنده جایزه ادبی سعید فائق در سالهای ۱۹۷۱ ـ ۱۹۷۰، بیسرپرستان، ترانه سفید، اسبی از دنیا گذشت و رمان ترکها در آلمان را نام برد.
تحسین یوجل از نویسندههای واقعگرایی بود که دربارة آدمهای قصبة آلبیستان داستان مینوشت. اما بعدها، از پیروان مکتب ادبی و هنری امپرسیونیسم شد که در اواخر سدة نوزدهم هم پدید آمده بود و هدف پیراوانش، بیان تأثیر کلی یک صحنه یا موضوع، با هدف جزئیات کوچک و پرداختهای پر شاخ و برگ بود. از مجموعه داستانهای او میتوان مرگ رویاها، پس از زندگی و بازگشت را نام برد.
فروزان از نویسندگانی است که در سال ۱۹۷۱ با نوشتن مجموعه داستان شبانهروزی مجانی به شهرت رسید. او با کتاب مذکور در سال ۱۹۷۲ جایزة ادبی سعید فائق را از آن خود ساخت.
از دیگر آثار او میتوان: مجموعه داستانهای محاصره، موسم گل است، آن سوی شب، رمانهای چهل و هفتیها و گلِ انارِ برلین را نام برد.
در داستانهای فروزان؛ زنان بیوه به ویژه کودکان و دخترکان نقش عمدهای دارند. او همچون سالینجر با چشم کودکان به دنیای آدم بزرگها و شادیهای ناچیز و نومیدیهای فراوان و بزرگ مینگرد. او با جزءنگاری، زندگی این کودکان بییار و یاور و زنان شاغل و تنها را برای ما شرح میدهد. لحن داستانهای او بسیار غمناک است. بیشتر آدمهای داستان او اجارهنشین هستند و صاحبخانهها روح پاک و حساس آنان را با سخنان تلخ خویش زخمی میکنند. زندگی آنان در درون خانه ـ این سلول کوچک ـ با سکوت و دلتنگی میگذرد و شهر برای آنان سلول بزرگی است. چون پولی برای خریدن چیزی ندارند و به زور میتوانند شکم خود را سیر کنند. بیشتر آثار او به داستانهای شروود اندرسن، ویرجینیا وولف، ویلیام فاکنر، فرانک اوکانر و آیزاک باشویس سینگر شباهت دارند.
فروزان با خونسردی تمام و با لحنی سرد داستانهایش را روایت میکند و همچون خوان رولفو داستاننویس مکزیکی در مجموعه داستان دست سوزاناش؛ در هر داستانی از فرمی مناسب موضوع آن استفاده میکند و زبان پر ابهام، شعرگونه و ثقیل او باعث میشود عدهای که تنها به وقایع ساده و شرح آنها در داستان ارزش قائل میشوند حوصله ندارند تا کمی زحمت به خرج دهند و ظرافتها، ریزهکاری و نازککاریهای هنری و نوآوریهای تکنیکی و منبتکاریهای لفظی او را دریابند؛ در نتیجه کمتر به سراغ کتابهای او میروند. اما فروزان نیز همچون سالینجر خوانندگان مخصوص به خود را دارد؛ چون مجموعه داستان شبانهروزی مجانی او تا سال ۱۹۹۳ در مدتِ بیست و دو سال به چاپ دهم رسیده است!
ئولکوتامر، شاعر، نویسنده و مترجم نامآور ترک است. او در داستاننویسی با پیروی از فاکنر بیشتر از اسطوره و تصویر بهره میبرد. نثر وی ساده، درست، روشن و غنی و رنگارنگ است. خواننده در آخر برخی از داستانهای او از جمله داستان کوتاه سیتّی زینب در پایان داستان با پیچشی ظریف روبرو میشود.
صمیم قوجاگؤز، از نویسندگان واقعگرای ترک است. اولین مجموعه داستان او درخت تبریزی زرین من نام داشت. او در سال ۱۹۴۸ رمان دو دروازة یک شهر را منتشر کرد. از جمله داستانهای کوتاه او عمو سام در مسابقة جهانی داستاننویسی که در سال ۱۹۵۰از سوی نیویورک هرالد ترتیب یافته بود، بسیار جلب توجه کردو به چندین زبان ترجمه شد. از رمانهای مشهور او میتوان آخرین سرعت و یک وجب خاک و از مجموعه داستانهای کوتاهش پناهگاه، گوسفندان احمد، صخرة کنار جاده و آخرین سرعت را نام برد.
سئوگی سویسال، هدف او به قول نویسندهای دست یافتن به زوایای ناشناخته و تاریک جای آدمی است؛ تا خوانندگان آثارش بتوانند راهی به ژرفنای روح خویش و دیگران بیابند و قادر باشند با کاوش در درون خود، دل خویش را جلا دهند و از دلتنگیها به سوی نور و شادکامی بردارند. سویسال همواره در طول زندگی خویش در آثارش به آرزوها، رویاهای رنگین و دور و دراز آدمهای دور و برش پرداخت. او با نویی بزرگوار و نویسندهای دردمند بود که در آثارش به اصلاحات و دگرگونیهای بنیادین جامعه تمایل نشان میداد. خوانندگان میتوانند با خواندن آثارش هم از فرم و قالب زیبا و هم از نکتههای بدیع و مطالب نو لذت ببرند. از آثارش میتوان مجموعة داستان پسری به نام صلح و رمانهای راه رفتن و نیمة روز در شهر جدید را نام برد.
مرادخان مونقان، مونقان شاعری توانا و داستاننویسی بزرگ است که بیشتر به شیوة مریچ و از نویسندگان ایرانی، زندهیاد بیژن نجدی و راضیه تجار داستانهای شاعرانه مینویسد. کافی است فقط یک داستان، برای نمونه، داستان مینیمالیستی جنایت خونین عاشقانهای (عارفانهای) درده بویاجی را بخوانی تا بیاختیار به یاد داستانهای تسلسل پارکها و رو به آسمان در شب از کورتاسار بیفتی.
آیسل اؤزیاکین، در رمانها و داستانهای واقعگرایانهاش با بهرهگیری از توصیفهای کوتاه از آدمهای داستانها و نیز مکان چیزها به خوانندهاش کمک میکند تا مطالبی را به سبب شباهت، مجاورت و یا تضادی که با یکدیگر دارند؛ به خاطر بیاورد، با جامعه خویش پیوند متعادلی برقرار کند و با خودشناسی بتواند جامعه را بشناسد و باپرسشگری و جستجوگری حال و روز آدمهای همروزگارش را درک کند. او با مجموعه داستان پرندگان آبی روی پیشانیات در سال ۱۹۸۰ جایزة ادبی مادرالی را از آن خود ساخت.
ادنان اؤزیالچینر، او که در آغاز نویسندگیاش داستانهای سر راست مینوشت و به زندگی آدمهای له شدة دور و برش که جامعه ـ مکان و اوضاع و احوال ـ در آنان اثر میگذاشت، میپرداخت، پس از رویگردانی از فرمهای سنتی نویسندگی تلاش کرد با تأثیرپذیری از نویسندگانی چون: سارتر و کامو با پدید آوردن آثار انتزاعی به توصیف زندگی آدمهای مضطرب و ناسازگار بپردازد؛ آدمهایی که به دلیل نرسیدن به آرزوهای دور و دراز و امیال خویش و نبود عدالت در جامعه، سر به طغیان بر میدارند. اؤزیالچینر به قول نویسندهای ـ البته در برخی از آثارش ـ توانسته گفتار شخصیتهای داستانهای را صاحب لحن کند. او در شخصیتپردازی و تصویرسازی و انتخاب زوایای دید مناسب استاد است. زبانی که او در آثارش به کار میگیرد، ساده، رسا و روشن است. شاید تنها عیب داستانهای او در درازگویی و درازنویسی باشد.
از مجموعه داستانهای کوتاه او میتوان: یغما، برنده، جایزة کانون زبان ترکی در سال ۱۹۷۲ ـ ۱۹۷۱ و مردی با چشمان بسته، برنده جایزة ادب سعید فائق در سال ۱۹۷۸ ـ ۱۹۷۷ را نام برد.
عباس سیار؛ او از نویسندگان واقعگرایی است که داستانهایش بیشتر به برخی از داستانهای شولوخوف و والنتین راسپوتین شباهت دارند. از رمانهای او میتوان اسب گله و رمان شادمانی جانرا که در سال ۱۹۷۵ ـ ۱۹۷۴ برنده جایزة ادبی مادرالی شد، را نام برد.
برخی از نویسندگان ترک از آثار نویسندگان آگزیستانسیالیست استقبال کرده و با پیروی از آنان آثار متفاوتی پدید آوردند. آنان با خواندن آثار فلسفی و رمانها و داستانهای کوتاه سارتر و کامو همچون آنان بشر را خالق سرنوشت و سازنده شخصیت خویش به شمار آورده و با نشان دادن بدیها، سیاهیها، سستیها، بیقیدها، فرار از مسئولیت، دروغ و ریا و خیانت به دوستان؛ ادعا کردند که میخواهند این زشتیها را دگرگون کنند.
آنان با نوشتن رمانهای نظیر تهوع، طاعون و بیگانه رفته رفته به نوعی اومانیسم که سارتر و کامو آن را باور داشتند، رسیدند. و به زندگی آدمهای گوشهگیر پرداختند و در آثار رنجآور و دهشتبارشان از نفرت و وحشت و اضطراب سخن به میان آوردند. جهانی که آنان در آثار ادبی خویش نشان دادند، جهانی یخزده و بیروح بود و مردمان لاابالی و تیره روز در این جهان آواره و سرگردان مانده بودند و حتی از دگرگون کردن خود عاجز بودند چه برسد به تمدن روبه زوال و غیر اخلاقی غرب! البته کامو بر خلاف سارتر به ناامیدی رضا نداد. او با علاقة بیپایانی که به کتابهای اودیسه، جنگ و صلح، دون کیشوت و نمایشنامههای شکسپیر داشت؛ گفت که در کانون آثار من خورشیدی است شکستناپذیر. کامو دربارة کافکا نیز چنین نظر داد: «جهان هنرمند نباید هیچ چیز را حذف کند. جهان کافکا ـ با آن جنبههای تخیلی خاص او ـ تقریباً تمام دنیا را حذف میکند. از آن گذشته، من واقعاً نمیتوانم به ادبیاتی کاملاً بیامید وابسته باشم.»
شایان ذکر است که، بنا به گفته خود کامو؛ نویسندهای که تأثیر زیادی در او گذاشته بود، ملویل، خالق موبی دیک بود. از نویسندگان اومانیست ترکیه میتوان، دمیر اؤزلو، ادنان اؤزیالچینر، فرید ائدگو، اورهان دورو، اردال اؤز، وسعت او. بَنَر، نزیهه مریچ، بیلگه کاراسو و سئوگی نطقی را نام برد.
برخی از نویسندگان ترکیه نیز با پیروی از رمانهای جویس، وولف، بکت، کافکا، دوراس، ساروت، ربگری یه، بوتور و سیمون سعی کردند رمانی نوپدید آورند.
در رمان نو نه جذابیت موضوع برای نویسنده اهمیت دارد، نه تسلسل منطقی حوادث و نه شخصیتهای داستان. موضوع فقط قالبی است برای بازنمایاندن سلسله حوادثی که ممکن است هیچ ربطی به هم نداشته باشند و شخصیتها، نظیر رهگذرانی هستند که از خیابان یا کوچهای میگذرند. قلم نویسنده همچون دوربین فیلمبرداری تا زمانی که شخصیتها در میدان دید دوربین است ـ لحظه یا لحظههایی چند ـ تصاویری از او را ضبط میکند و سپس به حال خود میگذارند، تا زمانی که دوباره گذر شخصیت مذکور به این خیابان یا کوچه بیفتد. به طور خلاصه رمان نو به هیچ وجه چیزی از خود ابداع یا خلق نمیکند و افکار خواستههایش را از زبان فرد یا افرادی به زبان نمیآورد، بلکه تنها دیدهها و شنیدههایش را در قالبی نه چندان متجانس گرد میآورد و قضاوت و برداشت دربارة آنها را به عهدة خواننده میگذارند!
برخی از نویسندگان ترکیه به خیال خویش ـ همچون برخی از نویسندگان خودباخته و غربزدة ایرانی ـ برای غنی کردن زبان و برای دست یافتن به جهانی خاص، منفرد و ذهنی خود ـ همچون لویی فردینان دتوش (سلین) نگارندة کتابهای سفر به انتهای شب، مرگ قسطی و مدرسه اجساد ـ کلمة تازهای میسازد و یا کلمههایی را به کار میبرند که غیر مرسوم است!
از نمونههای این گونه آثار، بوی ترجمه به مشام میرسد. چون در مواقع زیادی نمیتوان این نوشتهها را از آثار ترجمه شده تشخیص داد. بیشتر این آقایان و بانوان در اصل قادر به نوشتن ـ آن هم به زبان مادری خویش ـ به زبان عامیانه و تقلید از نویسندگان مورد نظرشان نیستند.
آثار نویسندگان رمان نو ترکیه را مضامینی چون: جنایت، ترس، حِسّانیّت، ملال، تنهایی، جنون دلهره، اضطراب، ضمیر نیمه هوشیار، طغیان بر ضد جامعه، نفرت، حقارت، پوچی و بیباوری به قاعده و قانون مرسوم تشکیل میدهد.
از پیشروان رمانهای نو و داستانهای کوتاه مدرن ترک میتوان نویسندگان زیر را نام برد.
لیلا اربیل، احمد حامد تانپینار، فیاض کایاجان، سلجوق باران، خلدون تانر، تومریس اویار، اینجی آرال، دمیرتاش جیحون، پینارکور، پریده جلال، اورهان بنر، نجاتی جومالی، نجاتی گون گؤر، عایشه کلیمجی و گول دَرَن بیلگی لی، ماهیر اؤزتاش، لیلا اربیل، نجاتی توسونر، نازلی ارای، زینب آوجی، فیاض هپ چیلینگیرلر، سلیم ایلهری، عدالت آقا اوغلو، سئویم بوراک، سلجوق باران، آیهان بوزفیرات، اوغوز آتای، شهاب صدقی، جاهد بوراک، نورسل دورواَل، عثمان شاهین، راسیم اوزدَن اؤرَن، اوکتای آکبال، ندیم گورَسل، عایشه کیلمجی و ...
▪ نویسندگان نظیر: بوکت اوزونر، و هولکی آکتونج نیز سعی میکنند با پیروی از براتیگن، بارتلمی و کافکا با در نظر گرفتن ویژگیهای کار نویسندگان مذکور، عدم قطعیت، تناقض، جابجایی و عدم انسجام رمان و داستان کوته پست مدرن بنویسند!
جعفر سلیمانی کیا
پینوشت:
۱. گؤز: چشم؛ قوجا گؤز: آن که چشم درشتی داشته باشد.
پینوشت:
۱. گؤز: چشم؛ قوجا گؤز: آن که چشم درشتی داشته باشد.
منبع : سورۀ مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
اسرائیل ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
اصفهان قتل سلامت تهران هواشناسی شهرداری تهران سیلاب فضای مجازی آموزش و پرورش سامانه بارشی باران شهرداری
خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
مهناز افشار تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
دانش بنیان
رژیم صهیونیستی حماس فلسطین غزه جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین نتانیاهو
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بازی بارسلونا لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
اپل گوگل اینستاگرام آیفون مایکروسافت باتری ناسا عکاسی
کاهش وزن سیگار توت فرنگی فشار خون اعتماد به نفس کبد چرب