پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

اتحاد و گوناگونی


اتحاد و گوناگونی
در جهانی كه ما امروزه زندگی می كنیم و «دهكده جهانی» نام گرفته است، نمی توان از اتحاد گروهها بدون پذیرش گوناگونی آنان برخوردار بود. نه تنها انسانها در نقاط مختلف جهان با یكدیگر متفاوتند، بلكه ما در شهرهای خود و حتی در همسایگی، شاهد این تنوع می باشیم. دین اسلام رهنمودهایی را پیرامون موضوعهای اتحاد، گوناگونی، نظم و هماهنگی، سازش، تعصب و صلح ارایه داده است.
● گوناگونی:
اسلام به ما می آموزد كه گوناگونی واقعیتی از طبیعت است، ضمن اینكه این گوناگونی، طبیعت را نیز زیباتر و باشكوه تر می سازد. خداوند كل جهان را گوناگون آفریده، در قرآن می فرماید: «از اصناف مردم و اجناس جنبندگان و حیوانات نیز به رنگهای مختلف آفرید؛ همین گونه بندگان نیز مختلفند و از میان اصناف بندگان تنها مردمان دانا، مطیع و خداترسند...» (فاطر، ۲۷)
در میان انسانها نیز این تنوع قابل مشاهده است. آنها دارای جنسها، رنگها، زبانها، نژادها و قبایل مختلف می باشند. این گوناگونی در قرآن، طبیعی در نظر گرفته شده و از «نشانه های خداوند» محسوب می گردد. خداوند انسانها را تشویق می كند تا از این تنوع، فایده و منفعت برده، اجازه ندهند تفرقه ها و اختلافهای ناسالم در میان آنها ایجاد شود.
گوناگونی در نژاد، خانواده، قبیله و گروه، هدف سازنده و سودمندی نیز در خود دارد. در كلام خداوند آمده است: «ای مردم ما همه شما را از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یكدیگر را بشناسید...» (حجرات، ۱۳) به عبارتی دیگر، چرا این گوناگونی در جایی كه می تواند انسانها را برای شناخت بهتر و بیشتر یكدیگر قادر و توانمند سازد، عاملی برای ایجاد موانع، حصارها و یا دشمنی و عداوت در میان آنها گردد.
علاوه بر گوناگونیهای طبیعی، گوناگونیهایی نیز وجود دارند كه جزئی از اجتماع و فرهنگ انسانها می باشند. از آن جمله، گوناگونی در دیدگاه ها، عقاید و جهان بینی هاست. قرآن شخصیت هر انسانی را به مثابه شخصیت گروه و اجتماعشان می داند؛ «...، بر هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم و اگر خدا می خواست همه را یك امت می گردانید و اما این نكرد تا شما را با احكامی كه در كتاب خود فرستاده، بیازماید...» (مائده، ۴۸)
دین اسلام تمامی دیدگاهها را صحیح و یا دارای ارزش یكسان نمی داند. با این حال، بیان داشته كه در اغلب موارد تفاوت در دیدگاهها (اختلاف) نیز نشانه ای از رحمت خداوند می باشد.
قرآن می فرماید: اگر خداوند اراده می كرد می توانست انسانها را وادار سازد تا در یك نقطه مشترك به توافق برسند، اما چنین نكرد. او پیامبران خود را در زمانهای مختلف فرستاد، بدین منظور كه راه درست و صحیح از طریق آنها آشكار گردد. مشخص شدن اینكه چه كسی در راه حقیقی گام نهاده و چه كسی پیرو شر و راه ناصواب بوده، در روز داوری توسط خداوند صورت می گیرد. با در نظر گرفتن این اصل، خداوند پیامبران و پیروانش را از متوسل شدن به اجبار و زور در مذهب منع می كند: «كار دین به اجبار نیست...» (بقره، ۲۵۶)
● اتحاد:
اتحاد نیز نوعی نیاز اجتماعی انسانهاست. با این حال، شكل گیری آن به معنای نفی كلی گوناگونی نیست. اتحاد با وجود گوناگونی، به معنای كشف و گسترش ارزشهای مشترك می باشد كه بر وابستگی متقابل، برابری، عدالت، پایبندی به حقوق بشر و قداست مقام هر انسانی تأكید دارد. هدف نیز باید دستیابی به یك دیدگاه نسبتاً واحد و به رسمیت شناختن اصل «اتحاد و گوناگونی» و پذیرش این واقعیت كه ما همگی همشهری یك دهكده جهانی نوظهور هستیم، باشد.
در نتیجه، باید تلاش كنیم تا اجتماع كامل تری بر پایه احترام به تفاوتهای ناشی شده از سن، نژاد، قوم، جنس، مذهب، فرهنگ، وابستگی های سیاسی و ریشه های ملی، برپا سازیم.
تعصب و یا فقدان احترام به گوناگونی، بی عدالتی اقتصادی و فشارهای اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. تعصب در جهان امروز در حال رشد است و بسیاری از مشكلات اخلاقی را به مثابه اقتصادی و سیاسی ایجاد می كند. تعصب تهدیدی جدی برای صلح و امنیت بوده، بسیاری از دولتها و عموم مردم را هراسان ساخته است. به بسیاری از جنگها دامن زده، آزارهای مذهبی و برخوردهای ایدئولوژیكی خشونت آمیز را افزایش داده است.
اما پرسش این است: آیا تعصب ذاتی، طبیعت بشر است و در نتیجه مسأله ای غیر قابل حل و اجتناب ناپذیر است؟ آیا امكان آموزش سازش به انسانها وجود دارد؟ چگونه جوامع و دولتها می توانند با مسأله تعصب بدون تجاوز به آزادیهای فردی برخورد كنند؟ چگونه می توان رفتار افراد را بدون وضع قوانین تند و بدون كنترل آنان تنظیم كرد؟ چگونه می توان به اتحاد در شرایط گوناگونی دست یافت؟ احترام به گوناگونی زمانی صورت می گیرد كه ما ۴ اصل مهم را به رسمیت بشناسیم:
۱) بزرگ و شریف دانستن افراد بشر
۲) برابری اساسی همه انسانها
۳) حقوق جهانی بشر
۴) آزادی بنیادی اندیشه و عقیده.
اسلام تمامی اصول فوق را به رسمیت می شناسد. گاهی افراد پیرامون «جهاد» پرسشهایی مطرح می كنند؛ جهاد به چه معناست و به چه منظوری در اسلام وجود دارد؟
▪ واژه جهاد- به معنای «جنگ مقدس» نیست. بلكه به معنای مبارزه می باشد؛ مبارزه هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی؛ مبارزه برای انجام اعمال نیك و زدودن بیعدالتی و ظلم. مبارزه می تواند سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی روحی باشد.
▪ قتال یا «جنگ نظامی» در اسلام مجاز شناخته شده است اما تنها زمانی كه سایر ابزارهای صلح آمیز مانند گفتگو، مذاكره و قرارداد بی نتیجه است. این امر به عنوان آخرین راهحل ارایه شده و تا حد امكان باید از آن اجتناب كرد.
- قصد آن نباید به اجبار به كیش خود درآوردن دیگران و یا تحت استعمار خود درآوردن مردم و یا به دست آوردن زمین، ثروت و یا افتخار دیگران باشد.
- هدف آن باید اساساً دفاع از زندگی، ثروت، زمین، افتخار، آزادی فردی- اجتماعی و یا دفاع در برابر بی عدالتی و ظلم باشد.
اسلام عدم سازش را تنها در موارد بی عدالتی، ظلم و خشونت علیه حقوق دیگر انسانها توصیه می كند.
سطوح مختلفی از سازش وجود دارد كه در اینجا بر دو سطح از آنها تأكید می كنیم:
۱) سازگاری میان اعضای یك جامعه و دین واحد. همان طور كه می دانیم، مردم پیرو یك دین، تفاوتهایی را در تفسیر و فهم اصول آن دارند. اگر چه از یك منبع و اصول واحد ریشه گرفته اند، اما در تفسیر شأن به دلایل مختلفی متفاوتند. در اینجا، به گفتگوی درون اجتماع و ایجاد ارتباط برای كاهش تفرقه ها و ناسازگاریها در تفكرات و رفتارمان نیازمندیم.
۲) سازگاری میان اعضای فرهنگها و ادیان مختلف. در اینجا به روابط و گفتگوهای بین ادیان نیازمندیم. درست است كه در مذاهبمان دارای تفاوتهای درونی با یكدیگر می باشیم، اما می توانیم تلاش كنیم تا یكدیگر را بهتر و بیشتر بفهمیم؛ همان طور كه درباره قوانین و سنتهای دین و اجتماع خود می آموزیم، باید در ارتباط با دیگران نیز بیاموزیم. با فهم آنان، قادر خواهیم بود فضاهای مشابهی را به میزان تفاوتها درك كنیم. می توانیم نوع تفاوتها و حدود آنها را بیابیم و در نتیجه به این اصل پی ببریم كه چه نوع گفتگویی می تواند دارای ارزش باشد و چه نوع موضوعهایی می تواند پایه یك گفتگوی احترام آمیز در جهان امروز قرار گیرد.
نویسنده: دكتر موزامیل صدیق
ترجمه: مرجان مصطفی پور
منبع : روزنامه قدس