شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ادبیات مقاومت، جدید یا قدیم؟


ادبیات مقاومت، جدید یا قدیم؟
عبارت ادبیات مقاومت این روزها زیاد به گوش می خورد، انواع كنگره های شب های شعر و خاطره، مسابقات داستان نویسی و... همه به نوعی به این عبارت اشاره می كنند، اما آیا ادبیات مقاومت فقط ادبیات دفاع مقدس است؟
آیا ادبیات دفاع مقدس توانسته در تاریخ ادبیات مقاومت ما نقش مهمی داشته باشد؟ وظیفه منتقدان ادبی در جهت هدایت این ادبیات نوپا چیست؟ اینها نمونه ای از صدها سؤالی است كه این همه كنگره و این همه برنامه های مختلف برای آن جوابی ندارد.
«ادبیات مقاومت» خلاف پندار عمومی، ریشه در تاریخ كهن اقوام قدیمی و اصیل دارد؛ اقوام كهن معمولاً نمونه های ارجمندی از ادبیات مقاومت را در میراث مكتوب یا شفاهی خویش دارند. بعضی از حماسه های قدیمی را می توان نمونه های عالی ادبیات مقاومت قلمداد كرد كه سرآمد همه آنها، «شاهنامه فردوسی» است.
از دیگر حماسه های كهن، «ایلیاد» است، حماسه باستانی قوم قدیمی یونان، اما ایلیاد را نمی توان از این نظر مانند شاهنامه دانست، زیرا داستان آن در حقیقت داستان تجاوز است و نه مقاومت. ولی شاهنامه داستان مقاومت در برابر بیدادی است كه از سوی غیرایرانیان- كه همگی ناپاك هستند- بركیان این سرزمین وارد آمده است. در شاهنامه آغازگر جنگ، دشمنان هستند و از این روست كه معتقدیم شاهنامه را می توانیم در ردیف آثاری بدانیم كه به مقاومت یك ملت می پردازند.
● ادبیات مقاومت در تاریخ ادبیات فارسی
در ادبیات فارسی قدیم به هزار و یك علت، غیر از علومی خاص، تقریباً هیچ گاه تقسیم بندی جامعی در هیچ حوزه ای اعمال نشده ولی آن چه كه مورد بحث ماست، این است كه در ادبیات فارسی، ادبیات مقاومت تقریباً در دو حوزه كلی و مهم به وجود آمده:
۱) مقاومت در برابر دشمنان خارجی؛
۲) مقاومت در برابر دشمنان داخلی و حاكمان زورگو.
ادبیاتی كه به مقاومت در برابر دشمنان خارجی می پردازد، معمولاً صریح و آشكار است مثل خود شاهنامه كه در قسمت هایی پر از عقایدی است كه به برتری ایرانیان به غیر ایرانیان پرداخته. صراحتی كه در بیان این گونه ادبی وجود دارد، ناشی از حمایتی است كه از طرف حكومت یا مردم و یا هر دو از آن می شده. نمونه نزدیك تر و ملموس تر آن ادبیات جنگ تحمیلی هشت ساله است. البته بنا به تغییراتی كه در ذائقه مردم پدید آمده و همچنین تغییراتی كه در ادبیات رخ داده، اصولاً داستان های شاهنامه با داستان هایی كه درباره جنگ تحمیلی نگاشته شده اند، قابل مقایسه نیست.
ولی در عین حال دو جوهره، باهم تفاوتی ندارند و فلسفه وجودی آن ها یك چیز است.اما ادبیاتی كه به مقاومت در برابر دشمنان داخلی می پردازد، اغلب در تاریخ ادبیات ما به صورت مقاومت در برابر حكومت های ستمگر ابراز شده، این نوع ادبیات خلاف نوع اول، مبهم، راز آلود و گاهی سمبولیك است كه توان بیان صریح را ندارد و از این رو گاهی به نفس ادبیات بسیار نزدیك شده، چون در ادبیات هیچ چیز صریحاً ابراز نمی شود و این یعنی توفیق اجباری این نوع از ادبیات. سابقه این نوع، به فردوسی و ناصرخسرو، حافظ تا ادبیات مشروطه و پهلوی می رسد. ناصرخسرو طبق عقاید خودش با عقاید مذهبی حكومت مبارزه می كرد، حافظ با زبان خودش در برابر ریا و فساد جامعه عصرش تا جایی كه توانست مقاومت كرد، شاعران مشروطه سعی كردند از منافع مردمشان در برابر مشتی زورگو دفاع كنند و...
ذكر این نكته ضروری است كه در بسیاری از این آثار، دغدغه مذهبی وجود دارد. همان گونه كه ذكر شد این نوع ادبیات مجال صراحت نداشت. یك نمونه آن را در این جا می آوریم؛ به زعم شاهنامه پژوهان فردوسی شیعه (احتمالاً اسماعیلی) بود و حاكمان زمان او نیز سنیانی متعصب، تازه این یك وجه اختلاف بین محمود و فردوسی بود، وجه دیگر این بود كه فردوسی یك وطن پرست واقعی بود و محمود یك غلام بی اصل ونسب كه پادشاهی ایران را غصب كرده بود. فردوسی در مقدمه شاهنامه جایی كه از امام علی(ع) سخن می گوید این ابیات را می آورد:
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای...
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان كه خاك پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایل است
تو را دشمن اندر جهان خود دل است
نباشد جز از بی پدر دشمنش
كه یزدان به آتش بسوزد تنش
در این ابیات فردوسی علاوه بر این كه اعتقاد مذهبی خویش را آشكار می كند، به زیبایی محمود را دشنام می دهد. زیرا به روایت بیهقی در تاریخش، محمود انگشت می گرداند و قرمطی (=شیعه اسماعیلی) می كشت و دشمن شیعیان بود.
● در ادبیات معاصر
نمونه جدیدتر این نوع ادبیات، در اشعار سمبولیك زمان پهلوی، به ویژه اشعار سمبولیك نیما دیده می شود.
● ادبیات جنگ، ادبیات مقاومت
باید به این نكته توجه داشته باشیم كه این دو اصطلاح، یكی نیستند؛ ادبیات جنگ به جنگ می پردازد در این صورت تفاوتی ندارد كه مهاجم باشی یا مدافع و خصوصیات خاص خود را دارد، ولی ادبیات مقاومت به مقاومت یك ملت در برابر دشمن می پردازد. هر دوی این ادبیات هم در تاریخ ادبیات ما نمونه های فراوان دارد.
● ادبیات مقاومت؛ ادبیات جنگ تحمیلی
داستان هایی كه درباره جنگ تحمیلی نوشته شده با آثاری كه ما در سطور بالا شرح دادیم، تفاوت زیادی دارند و اصولا قابل مقایسه نیستند. علل عمده آن را می توان در سه عامل زیر خلاصه كرد:
۱) اولا آثار به جا مانده از ادبیات مقاومت قدیم، اغلب به صورت نظم است ولی آثار جدید كه درباره جنگ تحمیلی نوشته شده اند، علاوه بر شعر، در حوزه داستان نیز هست و اتفاقا حوزه وسیع و قوی ای هم دارد. حتی فیلم های دفاع مقدس هم در این گروه قرار می گیرند.
۲) دوم این كه نگاه هنرمندان معاصر به جنگ باید طوری باشد كه مردم آن را بپذیرند، چون مردم خود، جنگ را از نزدیك لمس كردند و آن را به خوبی می شناسند.
۳) سوم این كه ادبیات مقاومت جنگ تحمیلی، تا حد امكان به شاخصه های ادبیات روز جهان نزدیك شده و این خود عامل جدایی ادبیات مقاومت جدید و قدیم است.
‌● آسیب شناسی ادبیات دفاع مقدس
متاسفانه ادبیات دفاع مقدس هیچ گاه سعی نكرد، به طور بایسته از ادبیات مقاومت قدیم چیزی را وام بگیرد و پیوند این دو گسسته شده، تا جایی كه هستند ناقدانی كه معتقدند ادبیات مقاومت چیز جدیدی است و قبل از زمان جنگ تحمیلی وجود نداشته، در حالی كه این نظر نادرستی است، بهتر است بگوییم به صورت امروز وجود نداشته.
نكته دیگر این است كه گاهی آثاری كه به دفاع مقدس پرداخته اند حالت محاكات از محاكات (تقلید از تقلید) را پیدا می كنند؛ در این مجال باید به اختصار توضیح داده شود كه ادبیات درواقع تقلید از یك پدیده بیرونی یا درونی است. وقتی كه ما چیزی را ندیده ایم و فقط از روی گفته ها و نوشته ها و به طور كلی آثار هنر دیگری می خواهیم اثر هنری دیگری بیافرینیم، در حقیقت تقلید از تقلید داشته ایم كه به كارمان ضرر می رساند.
نمونه آن را شما در اشعاری می بینید كه بعضی از شاعران جوان در این جا و آنجا ارائه می دهند و در شعرهایشان از توپ و تفنگ و خون همسنگر و... صحبت می كنند طوری كه انگار آن را به عینه دیده اند، در حالی كه اگر تاریخ تولدشان را بپرسی، می فهمی كه هنگام آتش بس در سال ۶۸ كودكی بیش نبوده اند. آثار این دسته از هنرمندان در حقیقت تقلید از تقلید است كه اگر شاعر تازه كار و بی تجربه باشد، تاثیر اثر را كم می كند یا به حیثیت ادبیات دفاع مقدس لطمه می زند.
همچنین هنرمندانی كه در این حوزه كار می كنند باید خودشان به كارشان معتقد باشند، چرا كه ایشان درباره یك پدیده اعتقادی سخن می گویند و می نویسند، وقتی خود نویسنده، به آنچه می نویسد اعتقاد ندارد، نباید منتظر تاثیر آن بر مردم باشد.
جنگ تحمیلی برای ما جنگی ارزشی و دینی بود، چرا كه اگرچه ما با هم دینان و حتی هم مذهبان خود می جنگیدیم، ولی همواره در پشت ایشان دست قدرت های بزرگ دنیا دیده می شد. همین دینی بودن جنگ به طور عمیقی در ادبیات دفاع مقدس تاثیر گذاشته و در كنار آن نیز حس میهن پرستی تقریبا به طور موازی با آن پیش رفته و این كه هیچ گاه این دو بر هم پیشی نگرفته اند را می توان از موفقیت های ادبیات دفاع مقدس دانست كه به نوعی حالت توازن رسیده است.
● خلاصه كلام
به طور كلی ادبیات مقاومت از ابتدای تاریخ ادبیات فارسی وجود داشته، ولی آن چه كه امروزه به آن ادبیات مقاومت گفته می شود، ادبیات درباره هشت سال دفاع مقدس است كه این نوع ادبیات شاخصه های خاص خود را دارد؛ آثار ارزشمندی از این نوع ادبیات هم منتشر شده؛ ولی باید دید جایگاه ادبیات هشت سال دفاع مقدس در تاریخ ادبیات فارسی كجاست، آیا مثل ادبیات مشروطه كه مقاومت در برابر استبداد را بیان كرد، كم نام و نشان خواهد شد یا مثل شاهنامه فردوسی در آینده نمونه هایی از آن، قابل ذكر خواهد بود؟ این سؤالی است كه پاسخ آن را آینده خواهد داد؛ ادبیات همیشه این چنین است!
مصطفی دشتی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید