چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا
اما از عشق بند نسازید!!
به هم عشق بورزید
اما از عشق بند نسازید
عشق باید موهبتی باشد آزاد و رها که داده میشود و گرفته میشود اما در این میان، نباید توقع و تقاضایی باشد. در غیرِ اینصورت، با هم خواهید بود اما با فاصلهای کیهانی از یکدیگر زندگی خواهید کرد. بدینسان، دیگر بینِ شما پُلِ تفاهمی ایجاد نخواهد شد زیرا شما حتی فضای ایجادِ پُل را نیز از هم ستاندهاید.
بهتر آن است که عشق، دریایی باشد موّاج و دو ساحلِ وجودِ شما را به هم بپیوندد.
عشق را به پدیدهای ایستا تبدیل نکنید.
عشق را با عادت، دچارِ ملالت نکنید.
اگر عشق و آزادی را با هم داشته باشید،
درسِ مقصود را از کارگاهِ هستی فراگرفتهاید.
مقصود از حضورِ شما در این هستی باشکوه،
آزادانه عشقورزیدن است.
عشق، هرگز تردید نمیکند و حسادت نمیورزد.
عشق، هرگز آزادی معشوق را نمیستاند.
عشق، هرگز خود را تحمیل نمیکند.
عشق، آزادی میبخشد.
زندگی بسیاری از ما در اندوه و هراس میگذرد. بنابراین، میآییم و بیآنکه عشق بورزیم و زندگی کنیم، میمیریم.
بسیاری از آدمها حتی متوجه نمیشوند که به دنیا آمدهاند.
آنان چنان میآیند و میروند که گویی هرگز نیامدهاند
زیرا با عشق بیگانهاند.
بیگانهی با عشق، آشنای خویشتن نیست.
عشق است که آدمی را حقیقتاً به دنیا میآورد.
بدون عشق، زندگی در خوابی سپری میشود که به مرگ میماند.
عشق، طلیعهی بیداریست.
بیدار شویم و ببینیم که هستیم، و چه وزنی دارد بودن!
بیدار شویم و همهی زندگی را به شعر و شور و شعور تبدیل کنیم.
زندگی را زیستنیتر و دوستداشتنیتر کنیم.
زندگی را به رقص آوریم.
زندگی، فرصتی یکّه و مغتنم است.
این فرصت را فقط و فقط صرف حقیقت کنیم،
نه دروغ.
گاهی فراموش میکنیم که برای چه از عدم تا به اقلیم وجود، اینهمه راه آمدهایم.
ما به ضیافتِ هستی دعوت نشدهایم تا جمع کنیم و با خود ببریم.
آمدهایم تا ببخشیم و خود را پیدا کنیم.
آمدهایم تا عشق را، ایمان را، امید را، دوستی را و نان را با دیگران قسمت کنیم.
آمدهایم تا خلأیی را پرکنیم
که فقط و فقط با وجود ما پرمیشود و بس.
آمدهایم،
تا با هستی آگاهِ خویش،
هستی هستها را به ثبوت برسانیم.
اگر عشق نباشد، ما نیز نیستیم و اگر ما نباشیم، چگونه میتوان گفت که اساساً چیزی وجود دارد؟
آمدهایم تا با آمدنمان، بر خوبیها و زیباییهای عالم چیزی اضافه کنیم.
بیحضورِ ما، نمایش باشکوه زندگی، چیزی کم داشت
و آن، تمامی نمایش بود.
آمدهایم تا بازیگر خوب صحنهی زندگی باشیم.
عشق، مجالِ این بازی خوب را فراهم میآورد.
همهی ما گاهی احساس میکنیم که به دام دغدغههای زندگی روزمره افتادهایم. در چنین لحظهای است که راهی به بیرون از این دام جستوجو میکنیم.
آیا راهی به بیرون از اضطرابها، فشارها و ترسهای پیشپاافتادهی زندگی روزمره وجود دارد که مرغِ دل را به آنسو هدایت کنیم؟
بیتردید چنین راهی در وجودِ تکتک ما تعبیه شده است.
اشتیاق پر و بال زدن در هوای آزاد،
اشتیاقیست که هستی بسیط و یگانه در دل ما گذاشته است تا هیچوقت راه خانه را گم نکنیم
و در قفس نیفتیم.
این راه، راه عشق است.
فراموش نکنیم مرغ از آنروز زینتبخش سفرههای ما شد که پرواز را فراموش کرد.
مرغِ دل، در قفس روزمرگیها میمیرد.
دل، پرنده است،
آزادی میخواهد.
دل را رها کنیم
تا عشق بورزد.
مسیحا برزگر
منبع : سایت سیمرغ
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رئیس جمهور مجمع تشخیص مصلحت نظام شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی قوه قضاییه مجلس رهبر انقلاب قوه قضائیه دولت سیزدهم صادق زیباکلام مجلس دوازدهم مجلس یازدهم
پلیس قتل تهران هواشناسی شهرداری تهران آموزش و پرورش بارش باران دستگیری پلیس راهور سازمان هواشناسی سیل سلامت
یارانه بانک مرکزی چین قیمت دلار قیمت خودرو خودرو قیمت طلا سایپا بازار خودرو مسکن بورس دلار
فردوسی شاهنامه همایون شجریان نمایشگاه کتاب سحر دولتشاهی تلویزیون نمایشگاه کتاب تهران کتاب دفاع مقدس سینمای ایران سریال تئاتر
دانشگاه تهران وزارت علوم فضا تحقیقات و فناوری
اسرائیل رژیم صهیونیستی روسیه غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا حماس ترکیه افغانستان اوکراین نوار غزه
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال فولاد خوزستان لیگ برتر ایران مهدی طارمی فولاد بازی لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی گوگل همراه اول موبایل تبلیغات هواپیما دوربین نوآوری ناسا اپل
زوال عقل کاهش وزن ویتامین کودک نمک واکسن سلامت روان پرستار