چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

پییر سیمون لاپلاس


پییر سیمون لاپلاس
پییر سیمون لاپلاس در بیست و سوم مارس ۱۷۴۹ در حوالی «پون لوك» فرانسه متولد شد. پدرش دهقان فقیری بود و از كودكی خودش اطلاعی در دست نیست. لاپلاس از جمله مؤثرترین دانشوران در طول تاریخ می باشد. او به محض اینكه ریاضیدان مشهوری شد و افتخاراتی كسب نمود اصل و نسب خود را مخفی نگاه می داشت. مشهور است كه لاپلاس برای ملاقات دالامبر ریاضی دان با ارزش در یكی از روزهای سال ۱۷۷۰ به خانه او می رود و با وجود توصیه هایی كه ارائه می دهد كمك قابل توجهی از طرف ریاضیدان بزرگ نسبت به او نمی شود. لاپلاس مأیوس نمی شود و نامه ای برای دالامبر می فرستد و در آن افكار خویش را درباره اصل مكانیك شرح می دهد. دالامبر به محض خواندن نامه نویسنده را احضار می كند و به او می گوید چنانچه ملاحظه می كنید من به توصیه و سفارش ترتیب اثر نمی دهم ولی شما برای شناساندن خود وسیله خوبی به دست آوردید، دالامبر فوراً لاپلاس را به سمت استاد مدرسه نظامی پاریس انتخاب می كند. در مرحله اول لاپلاس نوشته هایی درباره مسائل حساب انتگرال، اخترشناسی، ریاضی كیهان شناسی نظریه بازیهای بخت آزمایی و علیت تألیف كرد. در این دوره سازنده وی سبك و شهرت و موضع فلسفی و برخی شیوه های ریاضی خود را ساخته و پرداخته كرد و برنامه ای برای پژوهش در دو زمینه- احتمالات و مكانیك آسمانی- تنظیم نمود كه بقیه عمر را به كار ریاضی درباره آنها پرداخت. در مرحله دوم در هر دو زمینه به بسیاریاز نتایج عمده رسید كه به سبب آنها مشهور است و بعدها آنها را در رساله های بزرگ خود مكانیك سماوی (۱۷۹۹-۱۸۲۵) و نظریه تحلیلی احتمالات (۱۸۱۲) گنجانید. اطلاع از بخش اعظم این مسائل به وسیله شیوه های ریاضی ای صورت گرفت كه او در آن زمان یا قبل از آن، به وجود آورد و ابداع كرده بود. مهمترین آنها عبارتند از توابع مولد، كه از آن پس به نام وی خوانده شدند. بسط، كه آن نیز در نظریه دترمینانها به نام وی گردید، تغییر مقادیر ثابت به منظور رسیدن به راه حلهای تقریبی در انتگرال گیری عبارتهای اخترشناسی و تابع گرانشی تعمیم یافته ك بعدها با دخالت پواسون به صورت تابع پتانسیل برق و مغناطیس قرن نوزدهم در آمد. همچنین در طی همین دوره بود كه لاپلاس به سومین حوزه علایقش- یعنی فیزیك كه با همكاری لاووازیه در زمینه نظریه گرما بود، وارد گردید و تا حدودی در نتیجه آن همكاری بود كه وی تبدیل به یكی از اعضای مؤثر حلقه درونی مجمع علمی شد.
اولین مسئله مورد توجه لاپلاس دنبال نمودن كار نیوتن بود زیرا نیوتن قانون اصلی مكانیك آسمانی را یافته بود و لاپلاس می خواست این قانون را در مورد تمام اجسام منظومه شمسی به كار برد. لاپلاس شروع به تعیین قوانین مكانیك سیارات كرد تا نشان دهد كه این اجسام مانند سایر اجسام تابع قوانین فیزیكی هستند. اولین موضوعی كه لاپلاس نزد خود مطرح میكند موضوع ثبات دستگاه شمسی است كه آیا به وضعی كه داراست می ماند یا بالاخره ماه روی زمین سقوط می كند و سیارات بر جرم خورشید پرتاب شده و معدوم می گردند. نیوتن هم این سؤال را مطرح كرده بود و به این نتیجه رسیده بود كه باید گاهگاهی دست خداوند در كار بیاید و حركات آنها را به جریان عادی برگرداند ولی لاپلاس گفت اگرچه وضع سیارات نسبت به خورشید تغییر می كند ولی این تغییرات تناوبی است. لاپلاس تمام این اكتشافات را تحت عنوان «مكانیك آسمانی» منتشر ساخت ولی چون فهم مطالبش برای همه كس مقدور نبود لذا تصمیم گرفت كتابی دیگر بنویسد كه مردم عادی هم از آن بهره مند گردند. این كتاب تحت عنوان «شرح دستگاههای جهانی» منتشر شد. لاپلاس علاوه بر نجوم و ریاضیات استادی عالیقدر در علم فیزیك بود و درباره لوله های موئین و انتشار امواج صوتی مطالعه فراوانی داشت. از مهمترین آثار لاپلاس «تئوری تحلیلی احتمالات» را كه در سال ۱۸۱۲ نوشته است می توان نام برد. لاپلاس را كه دانشمندی بی همتا میتوان گفت متأسفانه نسبت به تمام حكومتهایی كه پی در پی عوض می شدند تملق می گفت و از آنها استفاده می كرد در مقابل ناپلئون تا زانو تعظیم می كرد و به همین علتها بود كه از طرف امپراتور به مقامهای كنت- سناتور- ریاست مجلس سنا انتخاب شد با وجود اینها وقتی ناپلئون اسیر شد به او پشت كرد و به عزلش رأی داد و خود را در دامان لوئی هجدهم انداخت و از طرف او به سمت رئیس كمیته تجدید تشكیلات مدرسه پلی تكنیك و عضو مجلس اعیان انتخاب شد. لاپلاس با تمام این اوصاف جوانان را تشویق و كمك می كرد به طوری كه روزی یكی از اكتشافات جوان ناشناسی به نام «بیو» از طرف آكادمی مورد تمجید قرار گرفت او را نزد خود خواند و معلوم گردید لاپلاس قبلاً این اكتشاف را مورد مطالعه قرار داده است. لاپلاس اواخر عمر را در «آركوی» نزدیك پاریس در عمارت ییلاقی خود كه نزدیك برتوله بود گذرانید. او روز پنجم مارس ۱۸۲۸ در هفتاد و هشت سالگی درگذشت در حالیكه آخرین حرف او این بود: «آنچه می دانیم ناچیز و آنچه نمی دانیم عظیم و وسیع است.»
www.elm۴u.com
منبع : سایت ایران علمی


همچنین مشاهده کنید