دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم های سوپراستار، زادبوم، می زاک، بیست و عیار ۱۴


نگاهی به فیلم های سوپراستار، زادبوم، می زاک، بیست و عیار ۱۴
● سوپراستار (تهمینه میلانی):
تهمینه میلانی همان است که باید باشد. نه کم نه زیاد. فیلمنامه اش پرملاط و کارگردانی اش مسلط. شهاب حسینی منهای فصل اول دعوایش با کارگردان و فصلی که تصویر خودش را پاره می کند خیلی خوب است. او بازیگر توانایی است. نسرین مقانلو هم عالی است. فصل تمنای او از شهاب حسینی برای یک خداحافظی درست و حسابی را به یاد بیاورید. اما همه اینها برای کسی مثل میلانی کافی نیست تا حتی یک ستاره برای فیلمش دست و پا کند. میلانی همچنان برای بیانیه ها و شعارهایش تریبونی بهتر از سینما پیدا نکرده و اینبار علاوه بر گیشه، مسئولان را هم نشانه گرفته است.
● زادبوم (ابوالحسن داودی)
ابوالحسن داودی همه سعی اش را کرده تا یک فیلم کلاسیک تمام عیار سفارشی بسازد. اما تایم طولانی و ریتم نامتوازن و کند همه رشته هایش را پنبه کرده است. بازی مهدی سلوکی بد است و پگاه آهنگرانی دو سوم اول فیلم خیلی توی ذوق می زند. رویا تیموریان مثل همیشه است و مسعود رایگان در یک فصل در حد سیمرغ ظاهر می شود. بهرام رادان همه توانش را به کار گرفته تا خوب باشد. او فقط و فقط خوب است نه بیشتر. عزت الله انتظامی شیرین است و شیطون. و این برای آقای بازیگری سینمای ایران که مرز هشتاد سال را هم رد کرده، غبطه برانگیز است.
فیلم داودی شیک است. موسیقی خوبی دارد اما با نمونه بسیار موفقش – خیلی دور خیلی نزدیک – فرسنگها فاصله دارد. "زادبوم" با حذف حداقل سی دقیقه از فیلم می تواند جان بگیرد.
● می زاک (حسینعلی لیالستانی):
"می زاک" یک ایده یک خطی دارد و دیگر هیچ: نوزادی که به خاطر شرایط بد جامعه نمی خواهد به دنیا بیاید. اما در دیوانه خانه ای که لیالستانی در یکی از بکرترین و زیباترین مناطق شمالی کشور با پلان سکانس هایی که حتی آنجلوپلوس هم از درکشان عاجز است، با شخصیت های عجیب و غریب و نامتجانس و خنده دار (از جمله شخصیت هایی که محمدرضا فروتن، داریوش ارجمند و جمشید مشایخی بازی شان می کنند) و صدای نفس های نوزادی که هر وقت دوربین به داخل شکم "تی تی" سرک می کشد به گوش می رسد، راه انداخته ایده یک خطی جذاب گم و گور شده است. حیف از فاطمه معتمدآریا که در این فیلم ضعیف هم معرکه بازی کرده است.
● بیست (عبدالرضا کاهانی)
کاهانی در "بیست" شخصیت های جذاب و فضای قابل باوری خلق کرده اما نمی داند که با آنها چه کند ... کارگردان کاملا منفعل است و تدوینگر هم بدتر از او تکلیفش با پلان های بی روح و بی اکشن فیلم اصلا مشخص نیست. "بیست" فیلم به شدت ملال آوری است که در انتها لقمه ای بزرگتر از دهانش برمی دارد. مرگ سلیمانی به هیچ وجه یقه تماشاگر را نمی گیرد. و فیلم در سکوت به پایان می رسد. بازی خمسه در سکوت و در حالی که یک دستش از کار افتاده تحسین برانگیز است هرچند که فیلمنامه – با اینکه بیش از ده بار بازنویسی شده !!! - در رابطه با او و دیگر شخصیت ها بیشتر از آنچه که فکرش را بکنید کم گذاشته است.
● عیار ۱۴ (پرویر شهبازی)
غریبه ای وارد شهر کوچی می شود. طلافروشی که روزگاری این غربیه را به پلیس فروخته، از آمدن او وحشت دارد. محمدرضا فروتن این "ترس" را با مهارت هرچه تمام تر بازی کرده است. کامبیز دیرباز هم در نقش یک غریبه خطرناک خوب است. پرویز شهبازی فضا را خیلی خوب ساخته است. فیلم تا نیمه ها عالی پیش می رود اما از وقتی که تماشاگر می فهمد غریبه، آدم بی آزاری است و هیچ قصدی از آمدنش ندارد، فیلم از دست می رود. عنصر "تصادف" در فیلمنامه ای که می توانست به آس جشنواره تبدیل شود، آن را بی اعتبار می کند. احسان تصادفا هم اتاقی منصور می شود و محمدرضا فروتن که بیش از حد ترسیده، در بدترین چیدمان ممکن از بین می رود. برای "عیار ۱۴" حرف بسیار است بماند به وقت اکران. کامبیز دیرباز در سکانس اتاق هتل که در برابر پوریا پورسرخ از دختر کوچکش می گوید، بینهایت عالی است. بی نظیر است. پوریا پورسرخ هم فارغ از عادت های همیشگی اش، معرکه ظاهر شده است.

احمد شاهوند
منبع: سی نت
منبع : سی‌نت


همچنین مشاهده کنید