شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


صعود و سقوط نایلون


صعود و سقوط نایلون
▪ تأملاتی در باب بسته بندی
تا همین اواخر اكثر اقلام خوراكی مثل عدس، نخود، لوبیا، پنیر و بسیاری دیگر از كالاها همه به شكل عادی و بدون بسته عرضه می شدند. امروزه تقریباً همه این اقلام در بسته های پلاستیكی عرضه می شوند. شاید بتوان گفت در ایران مدرنیته با ظهور پلاستیك به ثبت رسیده است. در كنار پلاستیك، كاغذ نیز یكی دیگر از مواد مناسب برای بسته ها شناخته شده. كاغذ از درختان جنگل تهیه می شود و پلاستیك از نفت. بر آورد هزینه ای كه مصرف كننده در سال برای این دو قلم می پردازد به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. هزینه ای نامشخص و مشخصاً بسیار بالا. شاید در هیچ كجای دنیا چنین ریخت و پاشی صورت نگیرد، به خصوص در مورد پلاستیك. پلاستیكی كه همراه باد تا كیلومتر ها دور از شهر نیز سفر كرده، نه تنها منظره طبیعت را خراب می كند كه آثاری مهلك نیز بر محیط زیست به جا می گذارد...
رفتارهای انسان معمولاً تابعی از عادت و مد است. اگر كسی بخواهد ساز جدا بزند با تمسخر یا نگاه عجیب و غریب مردم مواجه خواهد شد. به نظر می رسد هیچ كس مایل نیست در چنین موقعیتی قرار گیرد. اما رفتار «رسم» شده همیشه درست نیست. رفتار درست هم در بیشتر مواقع نیاز به تفكر دارد، و كسی كه برای خرید چهار قلم جنس روزانه به مغازه مراجعه می كند معمولاً تفكر انتقادی اش را همراه نمی برد.
در این مورد نتیجه این می شود كه بسیاری از اجناس كه قبلاً از طرف كارخانه یا كارگاه تولیدی در یك پوشش نایلونی یا مقوایی قرار گرفته اند، باز از طرف فروشنده در یك نایلون باز قرار می گیرند و همه این اشیا یا اجناس خریداری شده كه اكنون در دو پوشش قرنطینه شده اند باز برای حمل راحت در نایلون های جداگانه و گاه سیاه رنگ كه جنس را از نگاه ها هم مخفی می كند دست مشتری داده می شود. انگار هر چه فروشنده و خریدار از نایلون یا پلاستیك بیشتری استفاده كنند «باكلاس تر» به شمار می آیند. در صورتی كه فروشنده استثنائاً جنس فروخته شده را در پلاستیك یا نایلون تحویل ندهد، این كار نوعی بی احترامی به خریدار تلقی شده و با اعتراض مشتری مواجه خواهد شد. در مورد نایلون های سیاه بازیافتی حساسیت فوق الذكر كاملاً بی مورد به نظر می رسد، چون شاید نایلون سیاه مربوطه در زندگی سابق خود شیء نامناسبی مثل یك دمپایی بوده و همه مكان های آلوده و غیرآلوده را زیر پا گذاشته باشد و حال كلكسیونی از میكروب ها و مواد بیماری زا باشد.
تا همین اواخر هر كس می خواست از خانه برای خرید خارج شود، یك زنبیل، كیسه پارچه ای یا ساك همراه خود می برد. اجناس خریداری شده هم كه اكثراً نیازی به بسته جداگانه نداشتند همه در این زنبیل قرار می گرفتند. زنبیل با دسته های مناسب مشكل حمل اشیا را حل می كرد. اما امروز زنبیل یا سبد واقعی را در دست كسی نمی توان دید، پلاستیك خودش را به خوبی تحمیل كرده و سبد را فقط از مراكز صنایع دستی به عنوان شیء تزئینی می توان خرید. كاركرد این شیء به طور كامل تغییر یافته است. و لغت سبد را تنها اقتصاد دان ها در تركیب «سبد خرید» به كار می برند. شاید مفید ترین استفاده بسته بندی در مقوله بهداشت باشد. بسیاری از كالاهای خوراكی، خصوصاً كالاهایی كه تركیب مایع در آنها است یا چیزهایی مثل گوشت، مرغ، ماهی و سبزیجات مسلماً بهتر است كه در بسته بندی باشند تا از تماس با میكروب ها در امان بمانند. قبل از مدرنیته همه این كالاها به شكل باز عرضه می شدند و هنوز هم در اكثر موارد چنین است. عرضه این مواد در نایلون یا پلاستیك منطقی به نظر می رسد. در دهه شصت به محض اعلام كوپن اجناس باید همه می دویدند تا جنس تمام نشده كوپن را به مرغ یا گوشت، یا جنسی دیگر تبدیل كنند. خواروبارفروش خسیس محله ما كه عامل توزیع مرغ كوپنی بود، مرغ ها را بدون پلاستیك یا نایلون به دست خریدار می داد. در واقع خریدار اگر نایلون، ساك دستی یا زنبیل همراه خود نداشت باید عملاً لنگ مرغ های خونچكان را به دست می گرفت و به خانه می برد. استفاده از نایلون در این موارد نیز كاملاً منطقی به نظر می رسد. شاید هم اسراف امروزه در مصرف پلاستیك نوعی عقده گشایی پنهان از آن دوران باشد.
● پكیج
گذشته از موارد سنتی بسته بندی، تولیدكنندگان بزرگ در جامعه سرمایه داری با توجه به روانشناسی خریدار پی برده اند كه باید همه كالاها را بسته بندی كرد. بسته كاركردهای چندگانه دارد. كوچك كردن كالا در اندازه قابل مصرف نخستین كاركرد آن است. كوچك كردن، خرد كردن قیمت كالا را نیز به همراه دارد. كالا هم از لحاظ حجم و هم از لحاظ قیمت باید قابل خرید باشد. دومین كاركرد پوشش كالا از منظر زیباشناسی است. كالایی كه به خودی خود ظاهر زیبایی ندارد در ظرف و پوششی جذاب به خریداران ارائه می شود. این بخش از كار ابتدا بر عهده طراحان صنعتی و سپس به عهده گرافیست ها است. كالا باید در جذاب ترین شكل ممكن عرضه شود. كالایی كه از رقابت با دیگران سربلند بیرون بیاید به برندی تبدیل می شود كه بقیه تولیدكنندگان هم خواه ناخواه دنباله رو آن می شوند. ناگفته پیداست كه هر كس سرمایه بیشتری داشته باشد می تواند گرافیست و تیم تبلیغاتی بهتری را انتخاب كند و كالای مورد نظر شانس بیشتری در بازار فروش خواهد داشت و سودآورتر خواهد بود. جالب اینجاست كه برخی از كالاهای حجیم و بزرگ خارج از این چرخه قرار می گیرند. مثلاً یك خودرو یا ماشین نیازی به بسته بندی ندارد. ماشین باید برهنه باشد تا هر كاری كه برای زیبا شدن آن صورت گرفته در برابر چشم بیننده قرار گیرد. در عین حال حجم این كالا بسیار بزرگ است پس بسته بندی آن كار احمقانه ای است. اما ماشین نیز كاركردی چندگانه دارد.
به نظر می رسد كه خود این حجم بزرگ به بسته ای بزرگ تبدیل شده، بسته ای كه در آن اجزای جذاب بسیاری وجود دارد. از مبل و صندلی راحتی برای نشستن گرفته تا ابزار پخش موسیقی، ساعت، بخاری و بسیاری از وسایل راحتی دیگر كه فضای ماشین را به یك «خانه»ی كوچك متحرك و موقتی تبدیل می كند. شاید در هیچ جای دیگر نتوان سلطه شیء بر آدمی را به این وضوح دید. در بیشتر موارد به شكلی آشكار فرد صاحب ماشین در هماهنگی كامل با مدل مربوطه است. شباهت انسان ها با حیوانات مورد علاقه شان امری شناخته شده است و نیاز به تلاش جانبی ندارد، طبیعت خود این كار را به شكلی ظریف انجام داده است اما برای شبیه شدن به ماشین باید تلاشی فوق انسانی به كار بست.
گذشته از كاركرد ماشین به عنوان وسیله نقلیه، مدل و قیمت آن موقعیت طبقاتی صاحب مربوطه را توضیح می دهد و تبلیغ می كند. تبلیغی دائمی و بی وقفه. در رابطه ماشین و بسته بندی تضادی كمیك نیز به چشم می آید. این كالا نیازی به بسته بندی ندارد، بنابراین نباید نگران تبدیل بسته بندی آن به زباله باشیم، چرا كه نهایتاً در تمامیتش و با همه حجمش به زباله ای بسیار بزرگ، ناهنجار و غیرقابل تفكیك تبدیل می شود. ماشین نمونه كامل و بی نقص یك پكیج است. پكیج شكل تكامل یافته كالای بسته بندی شده است. در یك پكیج نه تنها خود كالای اصلی عرضه می شود كه از طرف فروشنده كوشش فراوانی به عمل می آید تا با قرار دادن خرده ریزهای جذاب كالا وسوسه انگیزتر شود. در صورتی كه به روانشناسی خریدار توجه كافی شده باشد، خرده ریزها می توانند حتی خود كالای اصلی را هم تحت الشعاع قرار دهند. خریدار در این مورد «احساس» خوبی از خرید خواهد داشت و به اصطلاح دستِ پر از خرید بر خواهد گشت. ارضای این حس كودكانه نیز طبعاً به هزینه خود خریدار صورت گرفته است.
اما پكیج در شكلی انتزاعی تر به یك فرهنگ تبدیل شده. امروزه دیگر در بیشتر موارد كافی نیست تا كالا در بسته بندی مناسب عرضه شود بلكه كالا باید در یك «پكیج» مناسب و قابل توجه عرضه شود و از آن جا كه در دنیای سرمایه داری همه چیز كالاست- یا قابلیت تبدیل شدن به كالا را دارد- اپیدمی پكیج تقریباً همه چیز حتی خود انسان را شامل می شود. برای مثال در گذشته اگر كسی می خواست خواننده شود باید از صدای خوبی برخوردار می بود. اما امروز یك خواننده مدرن و قابل توجه در دنیا باید پكیجش كامل باشد. در پكیج معمولی خواننده امروز حداقل باید این موارد موجود باشد: قیافه جذاب، لباس شیك ماركدار، گروه فیلمبرداری و كارگردانی قوی برای ساخت كلیپ، توانایی پرت و پلا گفتن در هنگام مصاحبه، توانایی نواختن یك ساز و احتمالاً توانایی رقصیدن. به این ترتیب شگفت انگیزترین پكیج خودِ انسان معاصر است.
در این جا نمی توان از پكیج معروف «شوهرِ» ایرانی صرف نظر كرد، پكیجی كه مشتمل بر یك مرد همراه با خانه، ماشین، مدرك و پول است. دو هنرمند بزرگ معاصر كریستو و ژان كلود هم در آثار هنری خود تمِ این بحث را دنبال می كنند. این دو در آثارشان اقدام به بسته بندی های عجیب و نا متعارف كرده اند، بسته بندی ساحل، پل و درختان طبیعتِ شیء و كالا شده را به نمایش در می آورد. آنها در جالب ترین و پرسروصدا ترین كارشان در ۹۵- ۱۹۷۱ ساختمان پارلمان آلمان معروف به رایشتاگ را به طور كامل بسته بندی كردند. رایشتاگ پكیج مثال زدنی سیاست مدرن است. در این بسته پارلمان، احزاب، چپ ها و راست ها، نماینده ها، لابی های بانفوذ عقاید، سرمایه، جنگ، رسانه ها، فیلمبرداران، عكاسان و ژورنالیست ها همه و همه حضور دارند. بسته ای كه شاه بسته ها است. اما چنین بسته ای قیمتی تر از آن است كه مدام بسته بماند، هنرمندان ما تنها چند روز فرصت داشتند تا آن را در شكل واقعی اش ارائه دهند.
سیاوش روشندل
منبع : روزنامه شرق