پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مرگ زندانی خودسر صلح


مرگ زندانی خودسر صلح
«هس» كه بود بسیاری او را به چشم یك نازی نژادپرست می بینند، عده ای او را یك سرسپرده هیتلر و حتی قابل ترحم می دانند. نكته قابل توجه این است كه در تمامی لحظات زندگی اش در زیر سایه شخص رایش بوده است. در حزب، در جنگ، در پیام صلح و یا شاید بتوان گفت حتی در مرگ.
او در توصیف هیتلر عنوان كرده: «آدولف هیتلر را با عقل خود نسنجید، شما باید او را با قدرت قلب خود درك كنید هیتلر یعنی آلمان و آلمان یعنی آدولف هیتلر. كسی كه به نام هیتلر قسم بخورد گویی كه به نام آلمان قسم خورده است.»
این قسم خورده به نام هیتلر، یكی از اعضای حزب نازی و یكی از معاونان با نفوذ هیتلر در دهه ۲۰ و ۳۰ قرن ۱۹ میلادی بود.
هس در اسكندریه مصر از والدینی آلمانی به دنیا آمد و پس از گذراندن خدمت سربازی در سال ۱۹۲۱ به حزب نوظهور نازی پیوست.
او در حملاتی با هدف براندازی دولت وقت آلمان در سال ۱۹۲۳ شركت داشت كه در نهایت به همراهی هیتلر از زندان آزاد شد و بلافاصله به مقام سردفتر رهبر حزب نازی رسید.
بعد از آنكه هیتلر در سال ۱۹۳۳ به مقام صدراعظمی آلمان دست یافت، هس را به عنوان معاون خود انتخاب كرد كه عمده وظایف وی اداره و مدیریت حزب نازی بود.
پس از این اتفاق هس در نامه ای به همسرش نوشت: «خوابم یا بیدارم این سئوال هر دقیقه من است. من در دفتر صدر اعظم نشسته ام. مقامات عالی رتبه بی سروصدا به اینجا می آیند تا مطلبی یا نوشته ای را تسلیم صدراعظم كنند...، در بیرون دفتر مردم دور هم جمع شده اند و منتظرانه ایستاده اند تا «او» را ببینند و درست در لحظه ای كه او با خودروی خود از كنار آنها رد می شود سرود ملی را زیر لب زمزمه كنند و بعد به او سلام كنند. در این لحظات دندان هایم به حدی به لرزه می افتد كه من مجبور می شوم آنها را در هم قفل كنم...»
در سال ۱۹۳۴ بخت با هس یار بود و به مقامی هم پایه با مقام وزارت دست یافت و در كابینه هیتلر جایی برای خود دست و پا كرد تا جایی كه در سال ۱۹۳۹ او معاون سوم هیتلر به حساب می آمد.
دو سال بعد یعنی درست زمانی كه جنگ جهانی دوم به نقطه اوج خود رسیده بود، وی از سوی رایش سوم به مهم ترین ماموریت عمرش فرستاده شد ماموریتی كاملا سری.
او نیمه شب ۱۰ مه سال ۱۹۴۱ با استفاده از تاریكی شب از فرودگاهی نظامی به سوی دریای شمال و انگلستان پرواز كرد تا به عنوان نماینده دولت آلمان با همتایان انگلیسی خود درباره چگونگی امكان برقراری صلح مذاكره كند. البته هیتلر چندان نیز با این كار موافق نبود چرا كه پیش از سفر هس به انگلیس هیتلر خطاب به وی گفت: «تو بسیار خودسری.» و خودسری در آلمان نازی جرمی بسیار بزرگ و نابخشودنی بود. هرچند با توجه به نزدیكی بسیار زیاد هس و هیتلر این فرضیه كه بدون اطلاع هیتلر به سوی بریتانیا پرواز كرد كاملا مردود به نظر می رسد. هس به سوی انگلیس پرواز كرد ولی در آسمان اسكاتلند با پدافند شدید بریتانیایی ها مواجه شد و در نهایت مورد هدف گلوله های هواپیما های افسانه ای اسپیدفایر انگلیسی ها قرار گرفت و مجبور شد تا برای اولین بار و آخرین بار در عمرش از چتر نجات استفاده كند كه باعث وارد شدن جراحاتی نسبتا شدید و دستگیری او شد.
بلافاصله بعد از انتشار این خبر چرچیل با پیشنهاد صلح او مخالفت كرد و او را به عنوان یك اسیر جنگی به زندان فرستاد تا پیك صلح هیتلر تا ۹۳سالگی در زندان باقی بماند.
با خاتمه یافتن جنگ هس نیز مانند باقی نازی های دستگیر شده به دادگاه نورنبرگ تحویل داده شد تا در دادگاه نورنبرگ به جنایات جنگی متهم و مجرم شناخته شود.
هرچند بنا به عقیده بسیاری از كارشناسان حقوقی و شخصیت های سیاسی آن روز، دادگاه نورنبرگ در مورد وی بی عدالتی تمام عیاری به خرج داد. حتی برخی مقامات آمریكایی عنوان كردند مقامات دادگاه نورنبرگ در مورد هس «خشن» تصمیم گیری كردند.
بعدها كتاب های فراوانی در مورد هس و دادگاه وی نوشته شد كه شاید معروف ترین آنها با نام «آدولف هس: زندانی صلح» توسط كالیف تورنس در سال ۱۹۸۶ به چاپ رسید.حتی خود چرچیل نیز در بخش سوم كتابش با نام «جنگ جهانی دوم» در این مورد نوشته است: «وقتی به كل ماجرا نگاه می كنم، می بینم بسیار مسرورم كه در قبال سیاق دادگاه هس هیچ مسئولیتی متوجه من نیست. به هر میزان هم كه هس به خاطر همراهی با هیتلر در اذهان گناهكار به شمار بیاید و به هر میزان نیز كه سرسپرده بوده، ولی این نكته ظریف را باید به خاطر داشت كه او خود و به اختیار خود به سوی ما آمد و در هر صورت به نوعی كیفیت یك نماینده سیاسی را داشت و در آن موقع شاید انسانیت آن بود كه به پرونده وی به چشم یك مورد پزشكی نگریسته شود تا یك جنایتكار جنگی و ملاحظاتی افزون بر آنچه شده بود، در مورد وی مراعات می شد.»
حتی سر هارتلی رئیس كمیته پیگرد دادگاه نورنبرگ نیز زندانی كردن هس را یك «رسوایی» خواند ولی تمامی این اعتراضات بی نتیجه ماند و هس از سال ۱۹۶۶ در سلولی انفرادی در زندان «اشپاندو» واقع در غرب آلمان به سر می برد تا اینكه در سال ۱۹۸۷ در همان سلول انفرادی خودكشی كرد و به زندگی خود پایان داد.
سلول انفرادی او شامل یك خانه ییلاقی واقع در منطقه محافظت شده زندان بود. هس در ۱۷ آگوست ۱۹۸۷ با استفاده از یك كابل برق كه انتهای آنها را به نرده های پنجره ای بسته بود خود را خفه كرد.
البته او پیش از این نیز دو بار دست به خودكشی زده بود. اولین بار در سال ۱۹۴۱خود را از بالای بالكن كاخ مایخت به پایین پرت كرده بود و بار دوم نیز رگ دست خود را با چاقو بریده بود. نكته جالب و قابل توجه آنكه زندان اشپاندو پس از مرگ هس تخریب شد تا از هجوم بازدیدكننده ها جلوگیری شود. حتی جو افكار عمومی در آن سال ها به گونه ای بود كه امكان داشت آن زندان تبدیل به نمادی از بی عدالتی دادگاه نورنبرگ شود كه این نیز مزید بر علت و عامل تخریب زندان شد. در سال های اخیر از جمله سال های ۱۹۹۷ ،۱۹۹۸ و سال ۲۰۰۴ راهپیمایی هایی در روز مرگ هس توسط نئو نازی ها در برخی كشور ها برگزار شده است.
و اینگونه زندگی زندانی خودسر صلح به پایان رسید.
ترجمه و تالیف: ارشاد علیجانی
منبع : روزنامه شرق