پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

تاثیر فدرالیسم عراق بر امنیت جمهوری اسلامی ایران


تاثیر فدرالیسم عراق بر امنیت جمهوری اسلامی ایران
در اوایل ژوئن ۲۰۰۴ یک نامه سری بین رئیس بازنشسته سلول ضدتروریستی سابق سیا در استانبول و معاون اطلاعاتی اش با این مبنا رد و بدل می شود که منابع موثق ترک اشاره کرده اند که گسترش حضور اسرائیلی ها در کردستان بیش از هر چیز دیگر متوجه ترکها است زیرا آنها تشکیل یک دولت مستقل کرد را تشویق می کنند.
مشکل جمهوری اسلامی ایران سلطه امنیتی قدرت های فرامنطقه ای بر عراق و تحمیل خواسته های خود بر این کشور است که این خواسته ها می تواند اوضاع امنیتی ایران را تحت تاثیر خود قرار دهد و فدرالیزم عراق را در جهت دلخواه هدایت کند.
● مقدمه
فدرالیزم پدیده ای است که در گذر زمان به عنوان عامل وحدت بخش قومیت ها در کشورهای متعددی از جهان امروز به کار گرفته شده است تا مردم چنین سرزمین هایی بتوانند با آرامش نسبی در محیط مربوط به خود اسکان یافته و زندگی کنند. تعاریف موجود در خصوص فدرالیسم بیشتر مبتنی بر اشکال خاصی از حکومت های امروزی همچون آمریکا کانادا سوئیس اتحادیه اروپا هند و.. . می باشد. اما شکل فدرالیزم موجود در عراق از نوع خاص و هدایت شده است که احتمالا در صورت تحقق عملی پیامدهای قابل توجهی بر کشورهای همسایه عراق از جمله و به طور مشخص ایران داشته باشد. از آنجایی که فدرالیزم عراق متغیر مستقل و امنیت جمهوری اسلامی ایران متغیر وابسته آن به شمار می آید. نگارنده مقاله بر آن شده است تا ضمن تعریفی روشن از فدرالیزم عراق پیامدهای آن بر امنیت جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهد.
● نگاهی کوتاه تاریخی به تحولات عراق
عراق امروزی کشوری است که بعد از تجزیه امپراطوری عثمانی و اشغال آن توسط انگلیس ها در (سال ۱۹۲۱ میلادی ) استقلال خود را در سال ۱۹۳۲ به دست آورد . در عصر امپراطوری عثمانی عراق به صورت فدرالیزم اداره شد و سه ولایت موصل بغداد و بصره هر کدام به صورت مستقل عمل می کردند و با امپراطوری ارتباط می گرفتند . (فصلنامه نهضت ص ۸ ـ۱۳۸۰ ) .
بعد از جنگهای جهانی اول انگلیسی ها ضمن اشغال عراق فضای آن کشور را امنیتی نموده و با وعده های استقلال به عرب ها و کردها عملا عراق را با کمی شدت و ضعف وارد جنگ های محلی کردند که این نبردها تا امروز که عراق توسط آمریکایی ها اشغال گردیده ادامه داشته است . از آنجایی که دولتهای مرکزی اعم از پادشاهی و نظامی همگی عرب سنی بوده اند و باز هم این سنگ بنا توسط انگلیسی ها از وقتی که فیصل را از سوریه به عراق منتقل کردند (۱۹۲۱ میلادی ) گذاشته شد لذا طوایف و اقوام عراقی در مسیر اعمال حاکمیت دولتهای مرکزی از حقوق یکسانی برخوردار نبوده اند و اهل سنت به دلیل پیوستگی با کشورهای عرب اهل سنت همسایه عراق خود را وارث ابدی تاج و تخت عراق می پنداشتند. بنابراین اکراد با بیش از نیم قرن مبارزه با هدف خودمختاری برای خود تاریخچه مبارزاتی ایجاد کردند و شیعیان به مبارزه ای پیوسته برای احقاق حقوق این طایفه از دولت مرکزی عراق پرداختند. با وجود این بعد از سرنگونی رژیم بعث عراق گروههای معارض اعم از کرد و شیعه همگی وارد صحنه سیاسی عراق شدند تا هر کدام سهمی از قدرت آینده کشور را در اختیار داشته باشند. حاکمان آمریکایی هم که از قبل از جنگ برضد عراق با معارضه این کشور در حد وسیعی ارتباط گرفته بودند از همان ابتدا به ویژه بعد از « ژنرال گارنر » یعنی در زمان « پل برمر » جدول زمانبندی انتقال قدرت به معارضین عراقی را در دستور کار قرار دادند با این تفاوت که هدف آنها روی کار آوردن دولتی طرفدار آمریکا در عراق بود. لذا بعد از سه سال بستر فراهم شد که دولت وحدت ملی عراق شکل بگیرد اما ماهیت آن با میل نومحافظه کاران آمریکایی انطباق پیدا ننمود. از این رو دولت در سایه به تدریج جای خود را به نظامی فدرالیزم گونه داد که آن نظام علاوه بر موانع و محدودیت های بیرونی از نظر ماهیتی نیز با مشکلاتی مواجه گردیده است که به صورت اجمال به آنها پرداخته می شود.
الف) شکاف گروه های اجتماعی عراق
شناخت تعارضات و شکاف های اجتماعی در سطح عراق گام اول در جامعه شناسی سیاسی این کشور است . در عراق امروزی تنوع قومی از بیرون شکل نگرفته بلکه این تنوع از درون بوده و قومیت ها علاوه بر مذهب در نژاد نیز متفاوت می باشد.
اصولا عراق را مجموعه ای از قبایل نسبتا توسعه یافته اهل سنت کردها و شیعیان تشکیل داده اند که این طوایف در ابعاد اختلاف برانگیز مذهبی نژادی بر سر منابع قدرت سیاسی و اقتصادی با یکدیگر رقابت دارند. درگذشته سنی های عراق مرکز قدرت را به خود و قبایل هم پیمان اختصاص داده بودند و سایر گروه های پیرامونی نقش تعیین کننده ای در حکومت نداشتند. از منظر تحولات بین المللی پس از حمله سال ۱۹۹۲ نیروهای ائتلاف برضد عراق و عواملی چون تحریم های اقتصادی ایجاد مناطق امن در شمال (مدار ۳۶ درجه ) و جنوب برای اکراد و شیعیان فعالیت های قومی در این کشور تشدید شد تا این که بعد از اشغال (۲۰۰۳ م ) عراق توسط آمریکایی ها به تحریک عوامل خارجی جنگ های داخلی در عراق نیز شکل گرفت .
با این وجود عراق را از نظر جغرافیایی در میان اقوام این کشور می توان به دو قسمت کلی تقسیم کرد. نیمه جنوبی عراق از بغداد به سمت چپ که اکثریت با اعراب شیعه است . نیمه شمالی عراق که به دو قسمت می شود عربهای سنی در بخش غربی و کردهای عراقی در قسمت شرقی ساکنند . (مقصودی ص ۸۲ ۱۳۸۲ ) از کل جمعیت تقریبی ۲۴ میلیون عراقی حدود ۱ ۷۱ درصد عرب و مابقی را گروه های غیرعرب همچون کردها و ترکمنها تشکیل می دهند . (کارل و دیگران تهران ص ۱۷۰ ـ ۱۳۸۱ ) بطور کلی شکاف های اجتماعی در عراق به دو بخش عمده تقسیم می شوند.
یکی قوم محور (عرب و کرد) و دیگری مذهب محور (شیعیان اهل سنت و مختلطی از این دو محور می باشد) اهل تسنن را در عراق به معنای آنچه که در کشورهای عربی خاورمیانه وجود دارد تنها در میان عربهای غیرشیعه عراق می توان یافت زیرا مذهب کردها آمیزه ای از روشهای اهل تسنن شیعه و صوفیگری است . اقلیت های دیگری همچون یزیدی ها مسیحی ها و یهودیان در عراق زندگی می کنند که تعداد یزیدی ها از سایرین چشمگیرتر است . همانطور که اشاره شد به دلیل ماهیت حکومت های مرکزی و تحریک عوامل خارجی اصولا دو طیف شیعه و کرد عراق از ابتدا تا آغاز اشغال این کشور محروم از قدرت بوده و پیوسته در حاشیه زندگی کرده اند. زندگی در حاشیه همراه با سرکوب از سوی حکومت های دیکتاتور نوعی از خصومت نهفته در عراق را تقویت کرده است که این مسئله به شکاف قومیت ها در طول قرن گذشته این کشور افزوده است . برای پرکردن این شکاف از حدود سه سال پیش با تدوین قانون اساسی جدید قوانین و نظاماتی در عراق طراحی شده است که علیرغم استمرار ناامنی ها مجموعه دولت این کشور تلاش می کنند تا قانون اساسی عراق را در قالب فدرالیزم به مرحله اجرا درآورند و گروههای عراقی را متقاعد به همگرایی و زندگی مشترک نمایند.
ب) فدرالیزم عراق و قانون اساسی
قبل از این که قانون اساسی عراق تهیه و در فرآیند تصویب قرار گیرد قانون در این کشور تحت عنوان قانون بنیادین به تصویب رسید که در آن مسئله آزادی بیان قانون گذاری مذهب حقوق همه شهروندان ترتیبات فدرال استقلال قضائیه و جدول زمان بندی قانون اساسی دائم عراق توسط گروهی از نخبگان در آن طرح گردید. بعد از آن مجمعی از خبرگان قانون اساسی توسط مردم انتخاب و آنها موظف به تهیه پیش نویس قانون اساسی شدند تا آن را در معرض قضاوت عمومی همچنین تصویب نهایی قرار دهند . لذا مردم عراق در ۳۰ کانون الثانی ۲۰۰۵ به پای صندوق های رای رفتند و با قبول قانون اساسی آن را تصویب کردند.
قانون اساسی عراق متشکل از ۵ فصل و ۱۵۳ اصل است . اصل اول می گوید : حکومت عراق با حاکمیت مستقل باشد ونظام حکومتی آن جمهوری پارلمانی دمکراتیک و فدرالی است اصل دوم دین اسلام را دین رسمی و منابع قانون گذاری می داند.
در اصل سوم قانون اساسی عراق کشوری است که از حیث قومیت دین و مذهب متعدد می باشد و جزیی از دنیای اسلام و قوم عرب و جزیی از دنیای عرب است . اصول قانون اساسی اگرچه از جامعیت مناسبی برخوردار است اما از آنجایی که این قانون در شرایط بحرانی مصوب شده است دارای اشکالات و ابهاماتی است که می تواند بستر مناسب برای بروز ناامنی های آینده و ایجاد بحران در کشورهای همسایه عراق از جمله ایران باشد.
● زمینه های اختلاف در قانون اساسی عراق
۱) اساسنامه کردی
اصولا در نظام فدرالی تلاش می شود تا دو گرایش متضاد با یکدیگر آشتی داده شوند اول میل به خودمختاری دوم کشش به سوی یک فراداشت (جامعه کلی ) که همه جماعات عضو در آن جای بگیرند.
در قانون اساسی عراق میل به خودمختاری در بین کردها شدید شیعیان متوسط و عربهای سنی با آن مخالف هستند.
در بهار سال ۱۳۷۹ وقتی که حزب دموکرات کردستان عراق اساسنامه جدید خود را تنظیم و تصویب نمود در اولین صفحات اساسنامه به مسئله کردستان بزرگ اشاره نمود و دومین شخصیت این حزب نیز در اردیبهشت سال جاری در یک نشست کارشناسی سخن از ملت کرد و استقلال کردستان به میان آورد.
لذا قانون اساسی عراق در اولین گام برای اجرای نظام فدرالیزم در مغایر با اساسنامه های کردی هست که هر کدام مبنایی برای اداره اقالیم تحت نظر مسئولین کردستان عراق دارند و سکوت قانون اساسی عراق در این باره عملا نظام فدرالیزم را در چالش با کشورهای همسایه عراق قرار خواهد داد
۲) وجود ابهامات در قانون اساسی عراق
در اصل ۱۱۴ و ۱۱۵ اشاره به تشکیل اقالیم در عراق شده است در اصل ۱۱۶ بند دوم آمده است هنگام وجود اختلاف بین قانون فدرالی و قانون اقالیم در خصوص موضوع خاص حکومت اقلیم حق تعدیل قانون فدرالیزم را در اقلیم خود دارد . (قانون اساسی عراق ۱۳۸۴ ) در این جا دست حکومت اقلیم باز گذاشته شده است و معلوم نیست تفسیر کننده چنین تعارضی کدام مرجع است . لذا حکومت اقلیم به فراخور شرایط دست به اقداماتی می زند که حکومت فدرالیزم نظارت یا تسلطی بر آن ندارد. در اوایل مهرماه سال جاری ائتلاف یکپارچه عراق لایحه تشکیل اقالیم را براساس ماده ۱۱۴ و ۱۱۵ قانون اساسی جدید تقدیم پارلمان این کشور کرد . طبق این طرح مناطق جنوب از شهر کوت در وسط عراق تا بصره و مرزهای کویت به لحاظ جمعیت شیعه و جز اقلیم شیعه به شمار می آید. مناطق شمال عراق جز اقالیم کرد و متعلق به آنها است . برخی از مناطق میانی همه متعلق به اهل سنت و دیگر اقلیت ها خواهد بود.
ماده ۱۲۹ قانون اساسی عراق هم می گوید حکومت اقلیم اختیار دارد هر نوع سازمان اداری و غیره از جمله نیروهای امنیتی و پلیس گارد اقلیمی حسب نیاز خود را تشکیل و سازماندهی نماید. این اصل به کردها فرصت داده است تا نیروهای پیشمرگ خود را حفظ و تقویت کنند و به کمک عوامل خارجی به آنها آموزشهای پیشرفته نیز بدهند. شیعیان هم به دلیل شرایط حاکم بر منطقه مشابه کردها بخش هایی از نیروهای شبه نظامی خود را حفظ کرده اند و از آنها برای امنیت شهرهای مذهبی کمک می گیرند و این در حالی است که هنوز جامعه عرب اهل سنت عراق به آمادگی لازم برای همکاری با قانون اساسی دست نیافته است و با شرکت در عملیاتهای تروریستی عملا مانعی بر سر راه اجرای آن نیز شده است . با این وجود شکاف عمیق اجتماعی تفاوت های فرهنگی بافت قبیله ای دخالتهای بی حد و حصر قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در امور عراق همراه با ابهامات موجود در اصول قانون اساسی و فقدان باور عمیق به فراداشت در حکومت فدرالیزم فضایی در عراق ایجاد کرده است که در صورت عملیاتی شدن فدرالیزم این نوع حکومت با گونه عراقی می تواند فضای امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر قرار دهد.
با توجه به ژئوپلتیک ژئوکالچرال و غنای سرزمینی ایران این کشور در طول تاریخ چند هزار ساله خود هم محور توجه قدرت ها و امپراطوری های جهان بوده و هم جهان را مورد توجه نظامی سیاسی فرهنگی و اقتصادی خود قرار داده است . بنابراین می توان گفت هنوز هم ژئوپلیتیک فرهنگ غنی منبعث از دین مذهب و ملیت این کشور علاوه بر این که محیط خارج از مرزهای کنونی را تحت تاثیر قرار می دهد از دنیای خارج و محیط منطقه ای تاثیر نیز می گیرد. لذا پدیده فدرالیزم در عراق اگر همراه با نیات دشمنان ایران زمین از مسیر اصلی به سوی هدف های از پیش تعیین شده منحرف و فضای ایران زمین را از نظر محیطی انسانی و ایدئولوژیک تحت تاثیر قرار دهد به طور طبیعی چنین حرکتی متعارض با اصول قواعد و مقررات حاکم بر کشور قرار می گیرد و به عنوان تهدید محور منافع ملی یعنی امنیت کشور را از نقطه تعادل خارج کرده و در مسیر بحران قرار خواهد داد.
الف) الگوسازی در عراق و تاثیر ایدئولوژیک آن بر امنیت جمهوری اسلامی ایران
ایدئولوژی در فرهنگ لغت به معنی دانش اندیشه علم افکار مجموعه افکار متعلق به یک دسته یک عصر دوره و یا عقیده ای که هدف و آرمانی را با بیان تحسین تعریف کنند بگونه ای که نتوان در مقابل آن دفاع کرد . « معین ج اول ص ۴ و۳ » .
نظر به ایرانی بودن همه کردها نکته حایز اهمیت در تاثیرات فدرالیزم عراق بر فضای ذهنی مردم ایران در کردستان این کشور است که پیوستگی نژادی قومی زبانی و فرهنگی کردهای عراق به ایران بسیار بیشتر از دولت های دیگر است و از آنجایی که فدرالیزم واقعی در عراق قومی ـ جغرافیایی خواهد بود پس مهمترین مشکل الگوسازی در عراق انتقال روانی آن به سایر اقوام موجود در ایران و تاثیر ایدئولوژیک بر ذهن آنان برای خودمختاری یا چیزی شبیه عراق خواهد بود.
در عراق اعتقاد واقعی به فدرالیزم به معنای امروزی و اختیارات وسیعی که قانون اساسی در اختیار قومیت ها در این کشور گذاشته است از یک سو و تمرکز نیروهای اطلاعاتی و امنیتی (آمریکایی انگلیسی و اسرائیلی ) از دهه ۱۹۹۰ تا امروز به ویژه استقرار در مناطق شمال عراق از سوی دیگر موجب می شود تا ایده فدرالیزم بتواند اندیشه جدایی طلبانه در فضای قومیت های ایران را تقویت کند. ساخت اقلیم کردی در شمال عراق و توسعه ای آن با کمک خارجی در کنار اساسنامه های کردی مبنی بر تشکیل کردستان بزرگ به عنوان یک الگو به تدریج می تواند بر ذهن سایر کردهایی که پیوسته با عراق مرتبط هستند تاثیر بگذارد. در ملاقات و گفتگوهایی که با مسئولین کردی انجام گرفته است آنها اعتقاد چندانی به حکومت فعلی در عراق ندارند . به عبارتی قبل از آن که عراق در گذر دولت سازی قرار گرفته باشد در فضای ملت سازی واقع شده است . در ۱۷ اردیبهشت ماه جاری سوالی که از آقای نی چروان دومین شخصیت جریان بارزانی در یکی از مراکز علمی صورت گرفت . او گفت : « شما باید بپذیرید که کردها یک ملت هستند و آنها نیز حقوقی دارند. » او همچنین « دولت فعلی را درعراق برای اعمال قدرت چندان موثر نمی دانست . » و در عین حال « اعتقاد به خروج آمریکا از عراق نیز نداشت » البته این موضعگیری در اغلب دیدارهای خصوصی از سوی مسئولین کرد شنیده شده است با وجود این می توان ادعا کرد فدرالیزم در عراق می تواند به انتقال روانی بحران ناامنی در داخل ایران منجر شود و سرانجام موجب شکل گیری « ایدئولوژی شورش » در کشور گردد.
اصولا کارکرد ویژه ایدئولوژی شورش گری برای تاثیرگذاری بر ذهن مردم روی دو محور اساسی متمرکز می شود و این دو محور خود را متصل به توده ها می کند.
اول این که وضع موجود را نکوهش می کند و ریشه های نابسامانی آن را به حکومت نسبت می دهد که در این میان مخالفان کرد بدون توجه به ریشه ایرانیت همه کردها معتقدند این قوم بین چندین کشور تکه تکه شده است .
دوم این که وظیفه ایدئولوژی جایگزین بر ایدئولوژی قبلی ترسیم وضعیتی است که مطلوب عنصر جنبش شورشگری است . « بشیریه ص ۷ » از اوایل دهه ۱۹۹۰ وقتی که سازمان های خیریه که در شمال عراق و در زمان صدام حسین به فعالیت می پرداختند در حاشیه جاده حاج عمران تا شهر اربیل وقتی که حرکت می کردیم ساخت منازلی مجلل را مشاهده می کردیم که کردها تا آن روز ندیده بودند لذا در آن شرایط می شد تصور کرد که آنها در حال ساخت الگویی هستند تا از آن طریق بتوانند نظر اقوام ایرانی و یا غیرایرانی مسافر به منطقه را نسبت به آنچه در عراق رخ می دهد تغییر دهند و آنان را نیز متمایل به ایجاد چنین تغییراتی در کشورهای خود بنمایند لذا اگر ما برای تهدید یک سیکل مشخصی را قایل شویم که این سیکل از مراحل اجتماعی شدن تا مرحله امنیت صعود نماید و در نهایت هدف را مواجه با بحران کند; پس می توان سیکل تاثیرات فدرالیزم عراق را در ایران با شکل زیر ترسیم نمود. البته فعالیت های دیگری همچون انجام ازدواج های رسمی ارتباط با امامان جمعه شهرهای مرزی کرد ارتباط با مخالفین کرد که بر ضد همسایگان عراق دست به عملیات چریکی می زنند. همگی در راستای اهدافی صورت می گیرد که در شکل زیر اشاره کلی به آن انجام گرفته است .
با وجود این اگر فدرالیزم عراق چنین سیکلی را دنبال نماید این سیکل با مبانی اعتقادی ما که وحدت امت مسلمان بوده و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل (۱۱ ) مورد تاکید قرار گرفته است همچنین با آیه کریمه قرآن « ان هذه امه واحده ... » در تعارض قرار می گیرد . لذا باید توجه داشته باشیم که فدرالیزم به عنوان یک پدیده اجتماعی که سابقه ذهنی هم در جامعه ایران دارد به واسطه ای تحولات عراق وارد کشور می شود و دشمنان و رقبای ایران اعم از منطقه ای و فرامنطقه ای در شرق شمال غرب و جنوب تلاش خواهندکرد تا این پدیده را تبدیل به یک موضوع اجتماعی کرده و با اقدامات و تحریکات بعدی که بر ذهن مردم نسبت به ارزشهای اسلامی ملی گذارند آن را سیاسی و نهایتا امنیتی کنند.
بنابراین اگر ایدئولوژی را به عنوان یکی از پایه های ژئوپلیتیک در اضلاع یک مثلث به شمار آوریم پس می توان گفت نظر به اختیاراتی که قانون اساسی عراق برای حکومت های خودمختار مورد توجه قرار می دهد و ارتباطی که این گروهها با دشمنان ایران برقرار می کنند آنها می توانند امنیت قومی جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر قرار دهند و اندیشه های عمیق جامعه توسط عوامل خارجی دستخوش تغییر و تحول برای تغییرات دلخواه شده و بر ژئوپلتیک ایران تاثیر بگذارند.● اندیشه فدرالیزم کردی بر امنیت جمهوری اسلامی ایران
همانطور که گفته شد تاثیرات ایدئولوژیک امری فراگیر است که می تواند فضای کلی ایران را نیز تحت تاثیر قرار دهد. اما این فضا اصولا از طریق مکان و ابزارهای ملموس در آن متغیر می شود که قومیت کرد عراق و فدرالیزم این کشور و تاثیرات آن بر کردستان ایران یکی از مولفه های موثر و مورد توجه است . کردها یکی از شاخه های نژاد آریایی هستند که تاریخ زندگی آنها به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح (در رشته کوههای زاگرس و آرارات ) برمی گردد. آنها همواره در جبهه مقدم ایران همچون سپری پولادین هر تجاوزی را که از آن سوی باختر بر ایران می شد دفع می کردند. این وضعیت از ابتدای حیات سیاسی ایران تا نبرد چالدران در عصر صفویه و عثمانی ادامه داشته است . « نیکتین واسیلی ص ۳ »
نفوذ بیگانگان به تدریج شرایط را در منطقه تغییر داد و کردها که خود را بخشی از مردم ایران می دانستند در سرزمین های سوریه ترکیه و عراق پراکنده شدند و در بستر تاریخ خود را قومی به حساب آوردند که در کشورهای منطقه حقوق آنها تضییع شده است . لذا در این فرآیند مسئله کردستان بعد از جنگ جهانی اول و به دنبال اشغال عراق توسط انگلیسی ها آغاز شد اما مسئله کردستان ایران بعد از جنگ جهانی دوم مطرح گردید. یعنی وقتی که روسها شمال ایران را به اشغال خود درآوردند و به تحریک آنها قاضی محمد « حزب دمکرات کردستان » را در اوایل دهه ۱۳۲۰ تاسیس کرد و در ۲۵ آذر ۱۳۲۴ جمهوری مهاباد را تشکیل داد . (اینگلتون جمهوری مهاباد ص ۱۱۳ ) .
با این وجود از وقتی که قاضی محمد به عنوان عامل بیگانه با اعلام حکومت جمهوری گفت : کردها مردمی تنها هستند که سرزمین هایشان غضب و تقسیم شده است و به دنبال آن دیگر قدرت های جهانی این احساس را تقویت کردند که کردها قوم جدا افتاده ای هستند که از تعیین حق سرنوشت محروم شده اند. هم مسئله خودمختاری و هم مبارزه برای دستیابی به آن در دستور کار رهبران کرد مخالف دولت های مرکزی و کشورهای دارای کرد قرار گرفت که در این میان عراق به لحاظ بافت قومیتی و حکومت های دیکتاتوری که حق مردم کرد این کشور و شیعیان را نادیده گرفتند به تدریج تبدیل به کانون بحران کردی در منطقه شد که ازاین جهت موثر بر دیگر مناطق کردی کشورهای همسایه نیز بود. لذا اگر فدرالیزم عراق بر مبنای قومی ـ جغرافیایی اجرا گردد و در عراق ثبات پیدا کند یعنی فدرالیزمی که بتواند همه نیازمندیهای یک دولت را به جز استقلال آن تامین نماید آیا حکومت اقلیم کردستان عراق به عنوان یکی از پایه های فدرالیزم به تقسیم سرزمین های کردی توسط کشورهای منطقه اعتقاد خواهد داشت یا خیر و اگر اساسنامه های دو حزب عمده کردی ملاک رفتار رهبران کرد عراق باشد آیا آنها مسئله کردستان بزرگ را فراموش خواهند کرد اینها سوالاتی است که با بررسی حضور ۱۵ ساله اعضای منحله حزب دمکرات کردستان ایران در شمال عراق و تقویت پژاک در منطقه ای اقلیم کردی می توان جواب آنها را پیدا کرد. البته مشکل ایران شخصیت کردی عراق که مقامات ایرانی آنها را متحد خود می دانند نیست بلکه مشکل جمهوری اسلامی ایران سلطه امنیتی قدرت های فرامنطقه ای بر عراق و تحمیل خواسته های خود بر این کشور است که این خواسته ها می تواند اوضاع امنیتی ایران را تحت تاثیر خود قرار دهد و فدرالیزم عراق را در جهت دلخواه هدایت کند.
از سوی دیگر قانون اساسی عراق با اختیاراتی که به اقلیم این کشور یا به عبارتی مناطق خودمختار می دهد حکومت مرکزی را چندان مقتدر به حساب نمی آورد لذا حکومت های خودمختار آزادانه با دیگر کشورها ارتباط می گیرند و دولت مرکزی در نهایت پاسخگوی موثر رفتار آنها به دولت های همسایه نخواهد بود.
با وجود برخی چالش های مذهبی ـ سیاسی در کردستان ایران و این که در سطوح مدیریتی کشور جمهوری اسلامی ایران (سطح ملی ) نشانه های جدی از واگذاری برخی از مسئولیت ها به اهل سنت اعم از کردها و غیرکرد مشاهده نمی شود لذا به هر میزان نقش سیاستمداران و نخبگان در دولت مرکزی عراق از یک سو و اقلیم کردستان از سوی دیگر افزایش یابد انتظارات و توقعات کردهای اهل سنت ایران نیز افزایش می یابد البته نباید نقش ضدانقلاب را در بالا بردن سطح توقعاتی که ماهیت سیاسی و ضد انقلاب دارد را نادیده گرفت . با این حال مردم این منطقه توسط عوامل خارجی و داخلی تحریک خواهند شد تا فشار سیاسی ـ امنیتی جدی تری را متوجه مسئولان محلی و حکومت مرکزی نمایند به ویژه این که از حدود ۱۵ سال پیش تاکنون عوامل اسرائیلی و آمریکایی فعالانه روی خط ناامن سازی اوضاع داخلی کشورهای همسایه عراق به ویژه ایران متمرکز شده و به تحریک قومیت ها در ایران می پردازند.
در اوایل ژوئن ۲۰۰۴ یک نامه سری بین رئیس بازنشسته سلول ضدتروریستی سابق سیا در استانبول و معاون اطلاعاتی اش با این مبنا رد و بدل می شود که منابع موثق ترک اشاره کرده اند که گسترش حضور اسرائیلی ها در کردستان بیش از هر چیز دیگر متوجه ترکها است زیرا آنها تشکیل یک دولت مستقل کرد را تشویق می کنند. در همین رابطه یک افسر اطلاعاتی آمریکا می گوید : « روابط اسرائیل با کردستان بسیار با اهمیت تر از ائتلافش با ترکیه است . » او اشاره کند ما ترکها را دوست داریم اما باید فشار را روی ایران ادامه دهیم . تنها مشکل این است که امکان آشتی بین کردها و ترکیه وجود ندارد. (سیمون هرش نیویورکر).
فعالیت جاسوسان آمریکایی ـ اسرائیلی تنها هدف مورد نظر آنها بر ضد ایران نبوده است بلکه استمرار بحران در عراق نتیجه توافق سری و نانوشته ای است که شرایط و بستر برای ناامن کردن فضای جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای همسایه فراهم شود. به صورت طبیعی کردهای عراقی به عنوان گروه جدایی خواه قومی می توانند نقش فروملی مرتبط با جهانی سازی را به خوبی ایفا کنند. آقای مسعود بارزانی در ) ترکیه اعلام کرد : در صورت وقوع جنگ داخلی در عراق هیچ انتخابی برای کردستان جز استقلال باقی نمی ماند NTV مصاحبه با شبکه تلوزیونی ( ) مصاحبه با بارزانی NTV (
این ایده آن هم توسط یکی از رهبران کردی نشان می دهد که فدرالیزم عراق در کنه باور گروههای جدایی طلب مورد قبول قرار نگرفته است بلکه این مسئله یک گام نزدیک تر شدن به استقلال کردستان است . ژنرال گارنر اولین حاکم نظامی آمریکا در عراق می گفت : کردها بیش از ۱۴ سال است که مستقل هستند آنها پیشرفت های عالی به سوی اقتصاد بازار حقوق اقلیتها و دمکراسی داشته اند. « به نظر گارنر آنها خونهای زیادی داده اند و اگر آمریکا در عراق شکست بخورد باید از استقلال کردها دفاع کند زیرا آنها اهمیت استراتژیک ممتازی برای آمریکا دارند.
اظهارات گارنر حکایت از سرمایه گذاری هدفمند آمریکا و اسرائیل در کردستان عراق دارد که از این طریق امنیت دیگر کشورها تحت تاثیر سیاست های « فروملی » و تحمیلی بر منطقه قرار گیرد.
» از رسانه های کردی در سپتامبر ۲۰۰۳ می نویسد : از گذشته زمینه های بالقوه ای برای روابط نزدیک تر اسرائیل و کردها و Kowabrado « Kowa همچنین همکاری به ویژه با توجه به دشمن مشترک و هم دردی مشترک وجود دارد که باید از آن استفاده کرد . (نشریه کردی ) brado
البته باید توجه داشت پخش چنین اخباری در سطح کردستان نمی تواند پدیده ای تعجب آور برای مسئولین کردی شمال عراق باشد زیرا بعد از اشغال کامل عراق موساد آموزش ۷۵ هزار کماندوی کرد موسوم به « پیشمرگ » را به عهده گرفت . در سال ۲۰۰۴ روزنامه نگاری که بسیاری از رازهای محرمانه را افشا کرده است در مقاله ای تاکید کرد اسرائیلی ها به این نتیجه رسیده اند که آمریکایی ها در پروژه دمکراسی و ایجاد ثبات در ) . New Yorker عراق ناموفق خواهند بود پس باید به دنبال راهی برای تجزیه عراق باشند (
) مبنی بر کمک بیشتر به کردها که قبلا توسط شارون طرح گردید اسرائیل معتقد بود که پیشمرگ های کرد هنوز در منطقه B در جریان طرح ( طبق این طرح و طرحهای دیگر که Tong eran Diliphiroon on the ) Kurdish crisis کردستان آمادگی جنگ و نبرد با ارتش ترکیه یا عراق را ندارند ( برای کردستان عراق در نظر گرفته شده است همگی بیانگر این واقعیت می باشند که جمهوری اسلامی ایران نبایستی از ناحیه مرزهای غربی احساس امنیت نمایند. زیرا اساسا فدرالیزم و قانون اساسی هر دو باید به کمک یکدیگر بشتابند. حکومت های خودمختار اصولا باید زمینه اجرای قانون اساسی کشور متحد را دنبال نمایند و قانون اساسی پلی باشد که اختلافات را برطرف کند و اجازه شکنندگی به فدرالیزم در نظر گرفته شده را ندهند اما حقیقت این است که هرگاه اقوام عراقی نیاز ببینند قانون اساسی را روی تابلوی اصلاحات می آورند و برای آن اقدام می کنند و اگر نتوانستند طبق رویه هایی که خود می خواهند در اقلیم مورد نظر اقدام خواهند کرد و این ویژگی تنها مختص اقلیم کردستان نخواهد بود بلکه اقلیم شیعه در جنوب تا منطقه کوت را نیز در برخواهد گرفت .
● اندیشه فدرالیزم شیعه و پیامدهای احتمالی
اشتراکات مذهبی اختلاط نژادی ایرانیان با شیعیان عراق حمایت سنتی ایران از شیعه تمرکز قبور امامان معصوم شیعه در عراق به همراه وجود حوزه نجف همگی جز مولفه های موثر بر استحکام روابط بین شیعیان عراق و ایران در طول تاریخ بوده است . اما در کنار این همبستگی عوامل دیگری وجود دارند که رشد و فعلیت آنها می تواند این روابط را تحت تاثیر قرار دهد و بار دیگر شرایط ناگوار گذشته را تکرار کند.
۱) رشد ناسیونالیزم عربی
همانطور که گفته شد در اوایل مهرماه سال جاری ائتلاف یکپارچه عراق براساس اصول ۱۱۴ و ۱۱۵ لایحه تشکیل اقلیم را تقدیم پارلمان این کشور کرد و طبق این طرح مناطق جنوب از شهر کوت در وسط عراق تا بصره و مرزهای کویت جز اقلیم شیعه به حساب آمد. بدین ترتیب شیعیان منطقه نفت خیز و مستقلی را در اختیار خواهند داشت که برای توسعه آن هر چه بیشتر باید تلاش نمایند. تشکیل اقلیم مستقل شیعه اگرچه از نظر جهانی برای جمهوری اسلامی فرصت ایجاد می کند تا در مرز حدود ۱۴۰۰ کیلومتری با عراق به تعامل با همسایه مسلمان و شیعه خود بپردازد اما نباید فراموش کرد که اقلیتی در مرکز با گرایشات ناسیونالیستی و قومی توانستند انگیزه ای ایرانی ستیزی را در بین حکومتهای عرب تقویت و آنها را به مدت ۸ سال برضد کشور شیعه و مسلمان وارد جنگ نمایند لذا هنوز وجود افرادی همچون ایاد علاوی می توانند با زور اسلحه و نیرنگ بر عراق و حکومت های اقلیمی حاکم شوند و بار دیگر برای کشور بزرگ ایران مشکل ساز شوند بویژه این که بعد از اشغال عراق و تشکیل دولت ائتلافی تاکنون هیچ یک از مقامات عراقی در سفر به ایران حاضر به مذاکره بر سر مسئله اروند رود نشده اند یا حداقل طرح آن را در داخل عراق به ضرر خود می بینند لذا در صورتی که ناسیونالیزم در عراق رشد نماید می توان پذیرفت که مرزهای ایران از ناحیه جنوب مورد تهدید مجدد قرار گیرند
۲) ارتباط گیری با عشایر عرب خوزستان و تاثیر آن
مشکل دیگری که ایران از قبل با آن مواجه است تحریک عرب های عشایر جنوب در مناطقی همچون شادگان سوسنگرد و بستان می باشد. بعد از پایان جنگ ایران و عراق و از اوایل دهه ۱۳۷۰ از طریق یکی از موسسات علمی در قم روحانیون عراقی الاصل از حوزه علمیه این شهر به مناطق جنوب اعزام می شدند و در بین عشایر عرب به تبلیغ می پرداختند. آنها ضمن تدریس قرآن و نهج البلاغه در این مناطق اطلاعات درختی از عشایر عراقی در جنوب را ترسیم کرده بودند که امتداد آن عشایر به مناطقی از خوزستان ایران می رسید.
کتابی که در این موسسه به چشم می خورد نمودارهای متعددی از همبستگی قبایل عراقی و ایرانی را به تصویر کشیده بود که می توانست در آینده برای وحدت مردم جنوب ایرن مشکل ساز باشد. (علی عمار هاشم آل الغریفی .
همین موسسه آلبوم های عکسی از جوانان دختر و پسر خوزستانی را در اختیار داشتند که مداوم با آنها ارتباط گرفتند. « در سوالی که من از آنها پیرامون موضوعات قابل تدریس به این جوانان کردم او پاسخ داد ما علاوه بر قرآن و نهج البلاغه جوانان خوزستانی را نسبت به قبایل خود در عراق آشنا می کنیم .
لذا فدرالیزم با این شکلی که به تصویب پارلمان عراق رسیده است اگر در جنوب کشور هم تبدیل به یک الگو شودتواند بخش هایی از استان خوزستان را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد به ویژه این که آمریکایی ها هم خط تفرقه در میان شیعیان را دنبال می کنند و هم به دنبال چهره سازی ملی در میان شیعیان برای اهداف بعدی هستند. به عبارت دیگر اگر فرآیند تحولات در عراق به سبکی تغییر یابد که آمریکایی ها می خواهند و اصلاحات در جهان عرب از تفکرات ضدشیعی به تعامل و همکاری بینجامد به طور طبیعی می بایست شیعیان عراق از سیاست های ایران در منطقه حمایت کنند و یا صادقانه به تعامل همه جانبه با ایران بپردازند خصوصا این که مسئله اروندرود همچنان به عنوان یک نقطه اختلاف زا باقی مانده است و در شرایط مقتضی بهانه خوبی برای ایجاد و تشدید دوباره اختلاف طرفین خواهد بود.
با توجه به تحرکات ضدامنیتی اسرائیل ـ آمریکا علیه ایران و استفاده از فضای عراق برای این ناامنی سازی اگر فدرالیزم عراق طبق میل صهیونیست ها ـ آمریکایی ها دارای دگردیسی به سوی بحران از اجتماعی شدن تا تهدید برضد ج .ا. ایران داشته باشد پس دامنه این تهدید محدود به محیط کردستان ایران نخواهد شد و ارزشهای حیاتی مثل تمامیت ارضی توسعه اقتصادی وحدت ملی و.. . به مخاطره خواهد افتاد. به عبارتی اگرچه تاثیر فدرالیزم در ابتدا بر کردهای ایران بوده است اما این دگردیسی تاثیرات طبیعی خود را از کردستان به مناطق دیگر ایران سرایت داده و حکومت مرکزی را با چالش های اساسی مواجه خواهد کرد. دراینجا است وقتی که دولت جمهوری اسلامی ایران ناچار به مصرف امکانات و هزینه ها در خصوص بحران قومیت ها شود به طور طبیعی بحران شدید خواهد شد و در نهایت تمامیت ارضی و وحدت ملی را دچار آسیب خواهد کرد.
● نتیجه گیری
با توجه به آنچه که گفته شد در پاسخ به سوال تحقیق می توان گفت فدرالیزم عراق با مشکل فعلی یعنی نگرش متضاد و متفاوت گروه های قومی عراق در آن ابهامات موجود قانون اساسی شکاف های قومی موجود در کشور تمرکز گروه های تروریستی و افراطی تعارضات سیاسی کشورهای همسایه عراق نسبت به تحولات این کشور موجب می شود که شکل مناسب و مصطلح در جهان را پیدا نکند ودر صورت تحقق آن امنیت کشورهای همسایه به طور مشخص ایران را در انواع زمینه های قومی و ایدئولوژی سیاسی و اقتصادی تحت تاثیر قرار دهد.
در قانون اساسی عراق وزن سنگین خودمختاری برای نظام فدرالیزم در اختیار کردها گذاشته شده است . جریان کردی به دلیل سرکوبهای گذشته و ارتباط گیری آنها با عوامل خارجی آمریکا اسرائیل و انگلیس اساسا خط تجزیه این کشور را دنبال می کند و فدرالیزم در نگاه کردها یک گام به جلو یعنی نزدیک تر شدن به تجزیه عراق خواهد بود اما در نگاه کشورهای فرامنطقه از جمله آمریکا اسرائیل و انگلیس بسیار فراتر از آن دیده می شود.
لذا اگر فدرالیزم با شکل قومی ـ جغرافیایی تبدیل به یک الگو برای کردها با قومیت های ایرانی شود می تواند مسایل قومی را در کشور یکی پس از دیگری تحت تاثیر خود قرار دهد. به ویژه این که آمریکایی ها خط توازن بین گروه حاکم در عراق را برای کنترل بیشتر آنها دنبال می کنند تا بتوانند سیاست های منطقه ای خود را در قالب خاورمیانه بزرگ عملی کنند. البته مسئله فدرالیزم علاوه بر غرب ایران شامل حال شیعیان عراق در جنوب نیز می شود زیرا اختیاراتی که فدرالیزم در اختیار شیعیان می گذارد اگر آمیخته با ناسیونالیزم عربی شود یا به لحاظ اصلاحاتی که در کشورهای عربی تحت فشار آمریکایی ها صورت می گیرد موجب ارتقا موقعیت شیعیان در بین آنها شود دیگر نمی توان مطمئن بود که شیعیان عراقی از جمهوری اسلامی ایران حرف شنوی کامل داشته و مرزهای جنوبی از امنیت لازم برخوردار شوند به ویژه این که تاکنون هیچ مقام سیاسی از عراق حاضر به مذاکره در خصوص مسائل اختلاف برانگیزی همچون اروندرود نشده است . لذا نقش مسایل باقیمانده می تواند زمینه اختلاف برای آینده باشد و به طور طبیعی چنانچه دولت جمهوری اسلامی ناچار شود بخش عمده ای از توان خود را مصروف بحرانهای ناشی از فدرالیزم عراق نماید پس توان اقتصادی و مشروعیت سیاسی آن نیز به تدریج دچار آسیب می شود و از آنجایی که عوامل منطقه ای و فرامنطقه ای فعالانه در عراق برضد امنیت جمهوری اسلامی ایران تلاش می نمایند می توان ادعا کرد که فشارهای بین المللی به خصوص ابزار سازمان ملل توسط صهیونیست جهانی برضد ایران جهت پیدا می کند و در نهایت چنانچه حکومت اسلامی پیشاپیش به استقبال بحرانهای احتمالی برای حل مدیریت آنها نرود در نهایت کشور با زنجیره ای از بحرانهای احتمالی مواجه می گردد که پیچیدگی بحران فرصت مناسبی را در اختیار گروه فرصت طلب و آمریکا قرار می دهد تا به عنوان نیروی معارض نظامی جمهوری اسلامی ایران بحران های داخلی کشور را با حمایت رسانه جهانی تشدید نماید.
منبع : سایت بصیرت
اصول قانون اساسی اگرچه از جامعیت مناسبی برخوردار است اما از آنجایی که این قانون در شرایط بحرانی مصوب شده است دارای اشکالات و ابهاماتی است که می تواند بستر مناسب برای بروز ناامنی های آینده و ایجاد بحران در کشورهای همسایه عراق از جمله ایران باشد
وقتی حزب دموکرات کردستان عراق اساسنامه جدید خود را تنظیم و تصویب نمود در اولین صفحات اساسنامه به مسئله کردستان بزرگ اشاره نمود و دومین شخصیت این حزب نیز در اردیبهشت سال جاری در یک نشست کارشناسی سخن از ملت کرد و استقلال کردستان به میان آورد
در حکومت فدرالیزم فضایی در عراق ایجاد کرده است که در صورت عملیاتی شدن فدرالیزم این نوع حکومت با گونه عراقی می تواند فضای امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر قرار دهد
از آنجایی که فدرالیزم واقعی در عراق قومی ـ جغرافیایی خواهد بود پس مهمترین مشکل الگوسازی در عراق انتقال روانی آن به سایر اقوام موجود در ایران و تاثیر ایدئولوژیک بر ذهن آنان برای خودمختاری یا چیزی شبیه عراق خواهد بود
اگر ایدئولوژی را به عنوان یکی از پایه های ژئوپلیتیک در اضلاع یک مثلث به شمار آوریم پس می توان گفت نظر به اختیاراتی که قانون اساسی عراق برای حکومت های خودمختار مورد توجه قرار می دهد و ارتباطی که این گروهها با دشمنان ایران برقرار می کنند آنها می توانند امنیت قومی جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر قرار دهند و اندیشه های عمیق جامعه توسط عوامل خارجی دستخوش تغییر و تحول برای تغییرات دلخواه شده و بر ژئوپلتیک ایران تاثیر بگذارند
با توجه به تحرکات ضدامنیتی اسرائیل ـ آمریکا علیه ایران و استفاده از فضای عراق برای این ناامنی سازی اگر فدرالیزم عراق طبق میل صهیونیست ها ـ آمریکایی ها دارای دگردیسی به سوی بحران از اجتماعی شدن تا تهدید جمهوری اسلامی ایران داشته باشد پس دامنه این تهدید محدود به محیط کردستان ایران نخواهد شد و ارزشهای حیاتی مثل تمامیت ارضی توسعه اقتصادی وحدت ملی و... به مخاطره خواهد افتاد.
داوود کرمانی
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی