جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مقاومت فلسطین از نگاه دبیر کل جهاد اسلامی


مقاومت فلسطین از نگاه دبیر کل جهاد اسلامی
دکتر رمضان عبدالله شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین درباره عملکرد جنبش های فتح و حماس برای دست یافتن به آشتی ملی، شکست روند سازش با رژیم صهیونیستی و آخرین تحولات منطقه گفت وگویی با شبکه الجزیره انجام داده که از نظرتان می گذرد:
● سرویس خارجی
▪ نظر شما درمورد گفت وگوهای فتح و حماس به خصوص پس از اعلام موافقت غافلگیرکننده محمود عباس با این گفت وگوها چیست؟
ـ گفت وگو یک نیاز و خواسته ای است که تمامی گروه های مقاومت فلسطینی از جهاد اسلامی و حماس گرفته تا بقیه گروه ها بر آن تأکید دارند.
از زمان حوادث غزه که یک سال پیش رخ داد این خواسته ما و هر شهروند فلسطینی و البته خواست حماس نیز هست.
این خواسته در کنفرانس ملی فلسطین که در دمشق برگزار شد نیز انعکاس یافت که متأسفانه محمود عباس بر مخالفت با این راهکار پافشاری می کرد. تا اینکه پس از دیدار با حسنی مبارک رئیس جمهور مصر ابومازن با این گفت وگو موافقت کرد.
اما چرا او در این زمان بندی خاص دست به این اقدام زد مسئله ای است که حرف و حدیث زیادی درمورد آن وجود دارد، اگر از دیدگاه حسن نیت به آن بنگریم شاید ابومازن به این اطمینان و آگاهی رسیده است که وعده های آمریکا درمورد حل و فصل مسئله فلسطین در سال ۲۰۰۸ پوشالی و توخالی بوده است و دورنمای گزینه هایش جز امضای قراردادهای سازش یا ادامه مذاکرات بی نتیجه چیز دیگری نیست.
از این رو محمود عباس اکنون خواهان پایان دادن به چنددستگی و به دنبال پایان دادن به مشکلات با حماس و بازگرداندن اتحاد و همبستگی بین فرزندان یک ملت است.
از سوی دیگر می توان اضافه کرد که وی در واکنش به فشارهای داخلی به یک بازنگری در وضعیت سیاسی فلسطین پرداخت و تصمیم گرفت به تلاش های مسالمت آمیز برای حل و فصل مشکلات پاسخ مثبت دهد گرچه وی دیرهنگام دست به این اقدام زد اما به هرحال دیرآمدن بهتر از اصلاً نیامدن است.
اما درمورد کسانی که با سوءظن به این مسئله می نگرند باید گفت، آنها باتوجه به تاریخ و پیشینه ابومازن به خصوص در دوره پیش از اعلام آمادگی برای آغاز مذاکرات شک و شبهه هایی را مطرح می کنند، زیرا محمود عباس معمولاً تمایل شدیدی به انجام توافقنامه های محرمانه دارد که معروفترین آن توافقنامه اسلو است، او پیش از این اعلام آمادگی، تلاش های فراوانی انجام داد تا شورای مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین خواستار تشکیل جلسه مجلس ملی فلسطین شود، این مجلس از دیدگاه عباس باید با هر تعداد ممکن تشکیل جلسه می داد تا آنها بتوانند در چارچوب ماده ۱۴ از آیین نامه سازمان آزادیبخش فلسطین برای تکمیل اجرایی ساف انتخاب و این کمیته برای دوره و شرایط آینده آماده شود.چنین وضعیتی باعث شد تا علامت های سؤال مختلفی دراین رابطه مطرح شود.
▪ برخی معتقدند این اعلام آمادگی برای مذاکره پیامی برای آمریکا و اسرائیل و فشار بر آنهاست تا مواضع خود را نسبت به مذاکرات تغییر دهند. نظر شما چیست؟
ـ برخی می گویند که توافقنامه حاضر بین اسرائیل و تشکیلات خودگردان به گونه ای است که ابومازن می خواهد با این اقدام بر بعد داخلی سرپوش نهاده و به نوعی صحنه فلسطین را به نفع خود آرام کند.
برخی ها هم می گویند که محمود عباس حمله همه جانبه اسرائیل به نوار غزه را احساس کرده است و از این رو به دنبال آن است تا با آغاز مذاکره با حماس حساب خود را از اولمرت و جنایاتی که قرار است در غزه رخ دهد جدا کند.
برخی دیگر هم بر این باورند که این اعلام آمادگی ارتباط مستقیم با قصد اسرائیل برای آتش بس دارد و این رژیم می خواهد ابومازن پدرخوانده این آرام سازی لقب بگیرد نه حماس، چون پذیرش آتش بس از سوی رژیم صهیونیستی به معنای آن است که تل آویو حاکمیت حماس بر غزه و مشروعیت حضورش بر گذرگاه ها را به رسمیت شناخته است.
به عقیده من نباید در شک و تردیدها غلو کرد و می توان این اعلام آمادگی را با دید مثبت هم نگریست.
▪ چه عواملی برای موفقیت گفت وگو بین گروه های فلسطینی وجود دارد؟
ـ عوامل مختلفی از جمله اینکه این گفت وگوها باید حقیقی، جدی، واقعی و با حسن نیت و صادقانه صورت گیرد.
▪ این گفت وگوها چگونه می تواند حقیقی باشد؟
ـ گفت وگوها باید حقیقی و غیرتاکتیکی باشد بدین معنا که برای تحقق اهدافی دیگر صورت نگیرد.
همچنین بدون پیش شرط باشد، محمودعباس باید از گفتمان سابق خود دست بکشد مثلا زمانی که می گوید من با خالد مشعل دیدار نمی کنم، من آرزو کردم که ای کاش ابومازن این سخنان را در رابطه با ایهوداولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی عنوان می کرد زیرا خالد مشعل فلسطین را اشغال نکرده، قدس را مصادره نکرده و شهرک سازی را گسترش نمی دهد و آن همه فلسطینی را آواره نکرده است.
▪ چرا روزنامه های اسرائیلی پیوسته از رابطه صمیمی اولمرت و محمود عباس سخن می گویند؟
ـ این یک مسئله جداگانه است، روابط اکنون متشنج است و باید از رویکرد تشنج گرا صرف نظر کرد و تمامی امور را در چارچوب و جایگاه طبیعی خویش بررسی کرد.
آنچه که اکنون بین حماس و فتح وجود دارد پیچیده تر از آن چیزی است که بین فتح و ملت فلسطین و اسرائیل وجود دارد.
حوادثی که در غزه رخ داد تنها یک موضوع ساده، زودگذر و ناگهانی نبود بلکه مقدمات و عللی داشت که باعث بروز آن منازعه شد و مسائل را به آنچه که شاهد بودیم کشاند.
اکنون نیز اگر به علل و زمینه های بروز آن حوادث پرداخته نشود به طور حتم انفجار بار دیگر تکرار خواهد شد حتی اگر صدها گفت وگو هم در این بین برگزار شود.
مسائلی همچنین تشکیل کابینه، مسئله حاکمیت، سازمان های امنیتی، فسادی که در جای جای تشکیلات خودگردان لانه دوانده و تمامی عملکردهایی که دست به دست هم داد تا بر عامل انجام دهنده حوادث غزه فشار آورد و باعث بروز آنها شد باید حل شوند زیرا ممکن است دوباره این فشارها وارد شوند، همچنین نباید فراموش کرد که مسئله انتخابات هم وجود دارد که باید به آن توجه خاصی داشت.
البته باید اشاره کنم که جنبش جهاد اسلامی در این انتخابات شرکت نمی کند. و امیدواریم که قصد و غرض هایی برای جلوگیری از ورود مجدد حماس به انتخابات هم وجود نداشته باشد.
در مورد مسئله سازمان آزادیبخش فلسطین هم باید گفت که ما در سال ۲۰۰۵ توافقنامه ای را در قاهره امضا کردیم که در آن بر بازسازی سازمان آزادیبخش فلسطین تأکید شده است، این بازسازی باید در چارچوب سیاسی و تشکیلات باشد آن هم با شکل و چارچوبی جدید که بتوان تمامی نیروها در آن جای گیرند.
لیکن چگونه می توان به سازمان لقب نماینده تمامی ملت فلسطین را داد در حالی که گروه های اصلی و محوری این ملت همانند جهاد اسلامی فلسطین و حماس در آن حضور ندارند.
حماس به تنهایی موفق شد با اکثریت خیره کننده در انتخابات به پیروزی برسد حال چگونه می توان این جنبش را از سازمان آزادی بخش فلسطین دورنگه داشت این خود یکی از مسائل محوری است، اینجاست که حضور واقعی نیازمند گفت وگوی جدی و حقیقی است.
¤پس موضوع گفت وگو پیچیده تر از آن چهره ساده ای است که برخی ها سعی کردند آن را برای مردم جلوه دهند، گویی که این مشکل تنها با اعلام آمادگی عباس حل خواهد شد.
دقیقا باید گفت که مذاکره و گفت وگو بسیار پیچیده و سخت است و نیازمند شرایط و ملزوماتی است نه یک شرط واحد، پس باید این گفت وگو زیر چتر و تضمین های عربی برگزار شود.
▪ ابومازن از چه چیزی در هراس است؟
ـ چرا باید ابومازن بترسد؟
▪ برای اینکه برخی کشورها حمایت بیشتری از مقاومت فلسطین داشته باشند و مواضع شدیدتری اتخاذ کنند.
به هر حال باید گفت که عرب ها به یک شکل واحد نیستند اما فلسطین مورد توجه همگان است.
می توان افت عربی و اتحادیه عرب را به طور کامل در یک کشور خلاصه کرد و مدیریت گفت وگوها را به آن سپرد اما اگر بگوییم که اتحادیه عرب ۲۲ کشور است باز هم ما مشکلی نداریم که دبیر کل اتحادیه عرب به عنوان نماینده کلیه عرب ها در آن حضور پیدا کند و سرپرستی گفت وگوها را به عهده گیرد.
▪ چرا توافقنامه های قبلی از جمله توافقنامه مکه، قاهره موفق نبود؟
ـ این توافقنامه ها به دلیل وجود شکاف هایی مورد احترام قرار نگرفت، یکی از مهمترین نقایصی که در توافقنامه مکه متأسفانه وجود داشت این بود که در چارچوبی دو جانبه به امضا رسید، اما ما معتقدیم که اگر گفت وگو به دنبال دستیابی به نتیجه است باید در چارچوبی فراگیر شکل گیرد، باوجود این، فراگیری هم شرط کافی برای موفقیت یک گفت وگو نیست زیرا توافقنامه قاهره فراگیر بود اما ابومازن به آن پشت کرد.
گفت وگو باید تمامی گروه های فلسطینی موجود در داخل فلسطین و حاضر در صحنه و ساختار سیاسی ملت فلسطین را شامل شود و این نیروها باید در گفت وگوها حضور داشته باشند.
▪ ابومازن روابط خوبی با اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی دارد پس چه دلیلی دارد که بخواهد خود را با دیگران شریک کند؟
ـ ابومازن و پیش از وی رژیم های عربی از سال ۱۹۶۷ که شعار برچیدن اثر تجاوز و برقراری دولت فلسطینی در مرزهای سال ۱۹۶۷ مطرح شد هر روز به ما می گفتند که دیگر خبری از دولت فلسطینی نخواهد بود به همین دلیل است که می بینیم ابومازن و تمامی طرفداران طرح سازش به همراه اسرائیلی ها، آمریکایی ها و اروپایی ها می گویند که راه حل دو دولت هم به پایان رسیده است.
▪ چگونه می گویید راه حل دو دولت به پایان رسیده است در حالی که بوش برای آن تبلیغ می کند و او لهت هم آمادگی خود را برای پذیرش دولت فلسطینی اعلام کرده است.
ـ محمودعباس و هواداران روند سازش وارد روند اسلو شدند به این امید که این روند بتواند آنها را به یک دولت برساند، این در حالی است که تمامی داده های موجود بیانگر آن است که هیچ راهی برای شکل گیری دولت فلسطین در مرزهای سال ۱۹۶۷ نیست، و از این رو ما هم به دنبال توهمات نیستیم و خوب می دانیم که می توانیم تمامی خاک فلسطین را در آینده آزاد کنیم.
تاکنون صاحبان حداقل ها یعنی ابومازن و طرفداران او و حداکثرها یعنی حماس، جهاد اسلامی و طرفداران آنها نتوانسته اند به اهداف خود به طور کامل برسند چون اسرائیل نمی خواهد هیچ یک از این دو طرف را ببیند، با این وجود جریان حداقل ها سعی می کند خود را به عنوان پاسخ دهنده به خواسته های اسرائیل معرفی کند به این شرط که اسرائیل هم چیزی به فلسطینیان بدهد.
واقعیت این است که امروز روند سازش به بن بست رسیده است اگر چنین نیست آیا آنها می توانند بگویند چرا انتفاضه شکل گرفته است، انتفاضه فعلی چرا به وقوع پیوست. چه اتفاقاتی بین ما و صهیونیست ها به وقوع پیوست.
یاسر عرفات را چه کسی کشت.
انتفاضه از شکست «اسلو» ناشی شد، تلاش هایی برای مهار و رام کردن برخی از نیروها صورت گرفت اما مطمئناً آنچه را که ابومازن به دنبال تحقق آن است برای وی دست نیافتنی است.
به طور خلاصه باید گفت که محمود عباس راهکاری جز بازگشت به ملت خویش ندارد، باید بتوان به نقاط مشترک و زمینه همزیستی بین دو طرح دست یافت، زیرا هیچ کس نمی تواند بگوید که می توان آمیزه ای از دو طرح مقاومت و سازش را ایجاد و مخلوطی را به وجود آورد که ابومازن، اسرائیل، مصر، اروپا و آمریکا از آن راضی باشند این کار محالی است.
▪ چگونه دو خط موازی یا دو دیدگاه متناقض می توانند به نقطه مشترکی بین خود برسند، دیدگاه های شما و تشکیلات خودگردان چگونه به نقطه مشترک می رسد؟
ـ می توان به نقطه میانه رسید به شرط آنکه ابومازن به این نتیجه برسد که آنچه که شرط بندی کرده قابل تحقق نیست که البته ما به این نتیجه رسیده ایم.
▪ ابومازن می گوید من بر روی واقعیت ها شرط بندی کرده ام در حالیکه شما خواستار توهمات هستید.
ـ بیاییم بررسی کنیم که چه کسی در توهم غوطه ور است، ابومازن به دنبال دولتی در مرزهای سال ۱۹۶۷ که قدس هم پایتخت آن باشد است اما من می گویم که شکل گیری دولت فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ امری شبه محال بلکه مطمئن هستم کاملا محال است.
▪ اولمرت اعلام کرده که خواستار برپایی دولت فلسطین است. نظر شما چیست؟
ـ من می گویم این چه دولتی است که اولمرت به دنبال تشکیل آن است دولت فلسطینی پیش از آغاز طرح سازش با مخالفت قاطع و وتوی رژیم صهیونیستی و سیاستگذاران این رژیم مواجه بود، اما بعد از پذیرش جریان سازش فلسطین به اصل سازش و حرکت این قطار، تغییراتی در اندیشه ها و دیدگاه های سیاسی صهیونیستی به سوی پذیرش تشکیل این دولت به وجود آمد.
این چه نوع دولتی است که حتی شارون هم حاضر شده آن را بپذیرد.
این دولت در واقع تأمین کننده منافع صهیونیستی، اسرائیلی است که از طریق آن این اهداف تحقق می یابند، دولتی چند پارچه و تقسیم شده که شهرک های صهیونیست نشین موجود در کرانه باختری ارتباط جغرافیایی بین قسمت های آن را قطع کرده است.
دولتی با این شکل قرار است مبارزه فلسطینی را متوقف ساخته و به بهانه آن ملت فلسطین متنی را امضا کنند که حقوق همسایه شان اسرائیل بیشتر محقق شود نه خود آنان.
این در حالی است که اسرائیل ۸۰ و حتی ۹۰ درصد از کرانه باختری را چپاول کرده یا در حال چپاول است، پس دولتی که قرار است در بقیه آن شکل گیرد به طور حتم وظیفه ای جز حفظ امنیت اسرائیل و به شکست کشاندن هر نوع طرح مقاومتی نخواهد داشت، و در این چارچوب هر نوع حق طلبی از ذهن فلسطینیان حذف و تمامی مسائل مربوط به آن حتی در داخل کتب درسی هم پاک می شود.
دولتی که منابع و درآمدی ندارد، دولتی که ارتش ندارد، دولتی که حاکمیتی بر خاک خویش ندارد، دولتی که فقط نقش یک پل را برای ورود صهیونیست ها و سازش با صهیونیست ها به کشورهای عربی دارد و زمینه ساز شکل گیری شبکه منافع اقتصادی، امنیتی و اطلاعاتی در منطقه است.
من می خواهم از دولت مصر در مورد جاسوس های اسرائیلی که بعد از کمپ دیوید در این کشور فعالیت کردند بپرسم.
برای صهیونیست ها تفاوتی نمی کند که دولتی با این ساختار چه نام گیرد، حتی اگر سازشکاران این دولت را امپراتوری فلسطین بنامند برای اسرائیل تفاوتی نخواهد کرد و حتی خوشحال تر هم خواهند شد زیرا به هر شکل قرار است در راستای اهداف و منافع اسرائیل باشد، براساس این دیدگاه صهیونیست ها بوش و آمریکا را قانع کردند تا بتوانند وظایف امنیتی و حفاظتی خود را برای اسرائیل انجام دهد.
این نگاهی است که اسرائیل به دولت فلسطینی دارد و همه هم از آن اطلاع دارند و ابومازن نیز به خوبی می داند زمینی در مناطق اشغالی ۱۹۶۷ وجود ندارد.
احمد قریع مذاکره کننده ارشد فلسطین حدود ۱۰۰ جلسه محرمانه با اسرائیل داشته که حتی وزیرخارجه مصر به این مسئله اعتراض داشته است.
خطرناکترین بعد مسئله هم همین جاست که سرنوشت فلسطین به دست دو یا سه نفر سپرده می شود و آنها هم وارد مذاکراتی می شوند که بقیه ملت فلسطین از وجود آن و چند و چون آن بی خبرند چه برسد به امت اسلامی که اصولا از آنچه در اطاق های در بسته در حال رخ دادن است بی خبرند.
فلسطین یک سرزمین عربی و اسلامی است که جایگاه ویژه خود را در عقاید، تاریخ، جغرافیا، استراتژی و سیاست این امت دارد و با توجه به آن هیچ طرف یا گروهی حق ندارد خود را به عنوان نماینده مطلق فلسطین اعلام و زیر برگه ای را با نام آن امضا کند.
▪ چرا اسرائیل حاضر به پذیرش مرزهای ۱۹۶۷ نیست؟
ـ زیرا اکنون واقعیت های جدیدی مغایر با سال ۱۹۶۷ مطرح است، شهرک سازی از یک سو و عمق دره اردن از سوی دیگر به عنوان دیوار پشتی رژیم صهیونیستی در کنار نیازهای امنیتی، جاده ای و آبی همه جزو پارامترهای این تغییر است. اکنون برخی از منابع سخن از تنها ۵۴ درصد از مساحت کرانه باختری برای دولت فلسطین می گویند و حتی نقشه هایی هم در این زمینه تهیه شده است، از این رو اسرائیلی ها موضوع مبادله زمین را مطرح کردند، شاید مردم از چند و چون این تبادل اطلاعی نداشته باشند.
ابومازن پیش از نشست آناپولیس در گفت وگویی در مورد مساحت زمین گفت، ما خواستار ۶۲۰۵ کیلومترمربع هستیم که این گفته به معنای فراهم کردن زمینه گفت وگوها در مورد مبادله زمین آن هم در چارچوب معادله ای به میزان یک به ۱۰ به نفع صهیونیست ها بود.
به بیانی واضح تر، صهیونیست ها یک متر می دهند و ۱۰متر می گیرند و یک متر هم مشخص نیست که در چه منطقه ای و چه نوعی زمینی را تحویل خواهند داد.
آقای محمود عباس باید در این رابطه پاسخگو باشد و به مردم توضیح بدهد که در این رابطه به چه توافقنامه هایی رسیده اند، زیرا او ابتدا خواستار معاوضه پایاپای زمین بود، بعدها اعلام کرد که معادله یک به سه را مطرح کرده است اما شنیده ها حکایت از معادله یک به ده است و قرار است به جای قدس و کرانه باختری مناطقی در صحرای نقب از آن تشکیلات خودگردان شود.
▪ پس چه کسی حق دارد در مورد این راهکار تصمیم بگیرد؟
ـ این را باید از ابومازن و همفکرانش پرسید یا از کشورهای عربی که وی را ترغیب کردند با رژیم صهیونیستی مذاکره کند.
چه کسی آنها را مخیر کرده است که به ابومازن این اختیارات را بدهند هیچ کس نمی داند.
▪ یک مسئله خطرناک در مورد آوارگان است و مسئله حذف حق بازگشت و پرداخت خسارت، چگونه این مسئله حل و فصل می گردد؟
ـ خطرناکترین بعد مبادله زمین که در سایه پافشاری صهیونیستی و حمایت جرج بوش در حال پیشروی است مبادله ساکنان است یعنی فلسطینیان ساکن مناطق ۱۹۴۸ به داخل مناطق تحت حاکمیت فلسطینیان، رژیم صهیونیستی به دنبال خلاصی از آنهاست و از این رو در چارچوب این مبادله، آنها از طریق قرارگرفتن مناطقشان تحت حاکمیت دولت فلسطینی، عملا از ساختار رژیم صهیونیستی جمعیت خارج می شوند.
سازمان آزادی بخش فلسطین از حق بازگشت فلسطینی ها به عنوان یک برگ تاکتیکی استفاده کرده است.
زیرا نظام عربی که دولت فلسطین را تنها در مرزهای ۱۹۶۷ به رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین پذیرفتند در واقع حق بازگشت را زیر پا گذاشت، اسرائیل هم این مسئله را خوب می داند و در فکر و برنامه های آنها جایی برای بازگشت آوارگان این مناطق به خانه و کاشانه هایشان وجود ندارد.
یاسر عرفات هم زمانی که فهمید روند سازش و مذاکرات در مسیری که او تصور می کرد قرار ندارد بار دیگر سخن از حق بازگشت آوارگان داد و با وجودی که خود زیر توافقنامه ها را امضا کرده بود اما اعلام کرد که مسئله فلسطین تنها به مرزهای ۱۹۶۷ختم نمی شود.
▪ به مسئله قدس اشاره کنید آیا برای این مسئله از درون توافقنامه های موجود چاره ای اندیشیده شده است؟
ـ اولا قدسی که در مورد آن سخن می گوید به سختی می توان بر روی نقشه یافت و برای آن نیازمند چشم مسلح هستیم.
محله یهودیان قدس را که از همان ابتدا صهیونیست ها مصادره کردند، بخش اسلامی آن را نیز به رغم فریادها و استغاثه های مؤسسه الاقصی تقریبا به کلی به چپاول رفته است، مصادره زمین ها و کلیساهای مسیحیان هم ادامه دارد. و محله ارمنی های قدس نیز از این قاعده مستثنی نیست، این منطقه قدیمی که مساحت آن از یک کیلومتر مربع یعنی به اندازه اردوگاه جنین تجاوز نمی کند مملو از طرح های شهرک سازی و یهودی سازی است.
حال آنها از قدس سخن می گویند و ابومازن در مورد آن گفت وگو می کند مذاکرات کمپ دیوید بین عرفات، آمریکا و باراک به دلیل مسجدالاقصی با شکست مواجه شد.
آنها گفتند که مالکیت این مسجد از آن ماست اما بیایید هر آنچه که بر روی زمین آن ساخته شده است از آن شما باشد و زیر مسجدالاقصی هم بارگاه ادعایی خود را بسازیم.
کلینتون رئیس جمهور سابق آمریکا نیز بر یاسرعرفات فشار آورد و به وی گفت که باید این پیشنهاد را بپذیرید.
اما عرفات به وی گفت: فقط در صورتی که از روی جنازه من رد بشوید این اقدام عملی خواهد شد اینجا بود که مذاکرات با شکست مواجه شد. هیچ راه حلی برای قدس وجود ندارد که بتواند حداقل خواسته های حتی سازشکاران عرب و فلسطینی را جوابگو باشد از این رو هیچ راه حلی برای قدس وجود ندارد.
▪ آیا دولت بوش در مدت باقی مانده از ریاست جمهوری اش قادر خواهد بود توافقی بین فلسطینی ها و اسرائیلی ها بوجود آورد و صلح ایجاد کند؟
ـ تمامی تحرکاتی که اکنون آمریکا از طریق سفرهای رایس به دنبال تحقق آن است چیزی بیشتر از امضای یادداشت تفاهم و یا توافقنامه عمومی و کلی نیست که هیچ تاثیری برای ملت فلسطین ندارد.
در واقع امضای چنین توافقی صوری و در راستای اهداف طرف های سازشکار در منطقه است و می تواند در چارچوب سوء استفاده های آنها باشد که کشورهای عربی هم از این قاعده مستثنی نیستند.
تشکیلات فلسطینی که به تشکیلات خودگردان تنزل پیدا کرده به یک گزینه برای طرف عربی تبدیل شده است از این رو آنها هم همگی اعلام امضای این توافقنامه را در راستای اهداف خویش و حفظ آبروی خود می دانند به خصوص که در غیر این صورت تشکیلات خودگردان سرنوشتی جز فروپاشی نخواهد داشت.
▪ اگر بعد از نشست های محرمانه توافقنامه ای به امضا برسد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ـ آنگاه ابومازن دو راه بیشتر نخواهد داشت یا اینکه به ملت فلسطین بازگردد و در کنار آنها و در رأس آنها حماس قرار گرفته و با آنها همراهی کند، راه دوم هم این است که همچنان بر سراب و توهمات خود شرط بندی کند آنگاه اسرائیل و آمریکا به او خواهند گفت که دیگر کاری با تو نداریم، اسرائیل که دیوار خود را بنا کرده و هرکسی هم به آن نزدیک شود به معنای اعلام جنگ خواهد بود.
▪ به عقیده شما تشکیلات خودگردان یک گزینه اسرائیلی، آمریکایی است و نیز گزینه ای برای کشورهای عربی، پس چه کسی اجازه فروپاشی تشکیلات خودگردان را خواهد داد؟
ـ به نظر من آمریکا و اسرائیل یا کشورهای عربی حاضر نخواهند شد تشکیلات خودگردان از هم پاشیده شود و به هر قیمت ممکن آنرا زنده نگه خواهند داشت آمریکا در عراق شرایط فلاکت باری دارد، اسرائیل در لبنان شکست سختی خورده و در نوار غزه هم با چالش های بزرگی دست به گریبان است، صهیونیست ها امروز در شرایط بغرنجی به سر می برند و به صلاحشان نیست که تشکیلات از بین برود.
▪ سناریوهای آینده را چگونه ارزیابی می کنید؟
ـ رژیم صهیونیستی اکنون با خطر وجودی دست به گریبان است و عوامل فرسایش از هر سو آن را در محاصره خویش قرار داده است.
این کلام به معنای آن نیست که اسرائیل فردا از هم پاشیده خواهد شد ما اصلاً به دنبال توهمات نیستیم بلکه ما در مقابل دشمنی قرارگرفته ایم که قدرتمند است ارتش و اقتصادی قوی دارد و از فناوری روز دنیا برخوردار بوده و حمایت آمریکا را نیز پشت سرخویش دارد.
اگر به جامعه صهیونیستی دقیق تر نگاه کنیم به نتایج دقیق تری می رسیم، در اینجا مایلم یک داستان واقعی را برای شما بگویم و خود شما در این رابطه قضاوت کنید. یک نویسنده ای به نام «گولدز» که به سرزمین های اشغالی سفر کرده بود ساعاتی قبل از بازگشت به آمریکا به مطب یک دندانپزشک اسرائیلی مراجعه کرد، دندانپزشک از وی شغلش را پرسید و او گفت که نویسنده است دندانپزشک بار دیگر پرسید در مورد چه چیزی می نویسد گفت در مورد آینده اسرائیل می نویسم که دندانپزشک بی درنگ به وی گفت: الان فهمیدم که شما داستان های کوتاه می نویسید!
در واقع اسرائیل به خوبی می داند که با تهدیدهای واقعی در منطقه مواجه است به همین دلیل سعی در مقابله با تهدیدها دارد اکنون حزب الله لبنان یکی از مهمترین دغدغه های صهیونیست ها به شمار می رود کرانه باختری و نوار غزه از دیگر تهدیدها برای این رژیم هستند، و قدرت هسته ای ایران نیز برای رژیم صهیونیستی یک تهدید جدی به شمار می رود.
به هر حال آینده مبارزه بین ما و صهیونیست ها است شاید این مبارزه امسال یا سال آینده به پایان نرسد اما مبارزه همچنان ادامه خواهد داشت ومنطقه هم به طور حتم روی صلح را نخواهد دید زیرا دیدگاه حاکم دیدگاه صلح صهیونیستی است از این رو منطقه در میان مدت و بلند مدت شاهد جنگ خواهد بود نه صلح.
منبع : روزنامه کیهان