دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
هی اوکراینی از گرسنگی بمیر!
هلدومور یا طاعون گرسنگی رویداد وحشتناکی بود که سالهای ۱۹۳۲ و ۱۹۳۳ در اوکراین رخ داد، در سرزمینی که تحت سلطه شوروی و حاکم مستبد آن استالین بود. هلدومور در پی سیاستهای استالین به وقوع پیوست و در نهایت منجر به مرگ میلیونها شهروند اوکراینی شد، اما شگفت آنکه تا سالیان سال این قتل عام از چشم جهانیان پنهان ماند. حال در شهر کییف قرار است کنفرانسی در اینباره برگزار شود بلکه نقاط تاریک ماجرا تاحدودی عیان گردد. گزارش زیر را بخوانید.
▪ عموجان لطفا بیا و مرا با خودت به خارکیف ببر
<ما نان و یا هیچ چیز دیگری برای خوردن نداریم. پدر به دلیل گرسنگی از پا افتاده و روی نیمکت دراز کشیده و نمیتواند روی پاهای خود بایستد. مادر از گرسنگی کور شده و هیچ چیز را۰ نمیبیند و هنگامی که میخواهد بیرون برود من باید همراهیش کنم. عمو جان لطفا بیا و مرا با خودت به خارکیف ببر، چون من هم در اینجا خواهم مرد. لطفا بیا و مرا با خودت ببر... لطفا! من هنوز جوانم و میخواهم مدت زیادی زندگی کنم. من اینجا خواهم مرد، همچون دیگران که میمیرند.>
این تنها قسمتی از نامه <زینا>ی جوان به عموی خود در شهر خارکیف است و زینا تنها یکی از میلیونها قربانی قحطی بزرگ سالهای ۱۹۳۳-۱۹۳۲ اوکراین در اتحادیه سوسیالیستی جماهیر شوروی است. در این سالها سرزمین گندمزارهای طلایی و آسمان نیلی دیگر گندمی برای مردم خود نداشت و از کشتزارها تنها صلیب بر سر گورها میرویید، اما این قحطی نه به دلیل کمبود آب و باران بود و نه به خاطر دیگر بلایای طبیعی. واقعیت وحشتناک این است که این قحطی طراحی شده و پرداخته <انسان> بود؛ فاجعهای سیاه در تاریخ یک ملت که تنها به دلایل سیاسی و فشارهای دستگاه امنیتی - تبلیغاتی شوروی مسکوت ماند و سالها به آن پرداخته نشد، فاجعهای که کلمه جدیدی در فرهنگ و زبان اوکراینی برای خود به وجود آورد: واژه <هلدومور> که در زبان اوکراینی از ترکیب گرسنگی ()HOLOD و طاعون )MOR( پدید آمده است و شاید هم از عبارت معروف ()MORTY HOLODOM یعنی از گرسنگی مردن.
در سال ۱۹۱۸ اوکراین که همیشه با اتکا به فرهنگ غنی و مستقل خود خواهان استقلال بود پس از ۲۰۰ سال استیلای امپراتوری روسیه و در پی انقلاب ۱۹۱۷ اعلام استقلال کرد. در ۴ سال بعد از استقلال اوکراینیها همواره درگیر مبارزه با نیروهای نظامیلنین بودند. سرانجام لنین سعی کرد با روشی آرامتر اوکراینیها را به آغوش نظام شورایی خود باز گرداند. او میزان سهمیه گندم درخواستی (میزان سهمیه گندمی که باید همه ساله به حکومت شوروی تحویل داده میشد) از کشاورزان اوکراینی را کاهش داد و خیال آنها را در این رابطه راحت کرد و حتی به آنها اجازه داد تا حد بسیار محدودی کسب و کار آزاد داشته باشند.
پس از لنین جانشینش ژوزف استالین در مورد از دست دادن نفوذ روسیه و نظام شورایی روسمحور در اوکراین به هراس افتاد. جنبش نوزایی، ملیگرایی و رنسانس فرهنگی که تقریبا از دهه ۲۰ در اوکراین شروع شده بود نشانه خوبی برای رهبران مسکو نبود. زبان روسی در مدارس اوکراین به عنوان زبان دوم و یک زبان خارجی تدریس میشد. فرهنگ، زبان و ادبیات غنی و مستقل اوکراین که شخصیتی جدا از روسها داشت (و حتی گاهی با فرهنگ غرب بیشتر همسو بود) برای نظام سوسیالیستی شوروی خطری جدی محسوب میشد.
در سال ۱۹۲۸ در حالی که استالین در عرصه قدرت مسلط شده بود با توقف رشد و گسترش کمونیسم صبر خود را از دست داد و تصمیم گرفت برای تثبیت اوضاع، نیروهای خود را به اوکراین اعزام کند تا اداره تمامی امور را به دست گیرند و همه چیز را تحت تسلط خود داشته باشند و با فرهنگ اوکراینی به مقابله بپردازند. از این رو مقابله با کلیساها و روشنفکران جامعه آغاز شد.
ازدیگرسو استالین که قصد داشت اتحاد جماهیر شوروی را از جامعهای روستایی و کشاورزیمحور به جامعهای صنعتی تبدیل کند، نیاز به واردات فناوری از غرب داشت پس باید کالایی درخور صادرات میداشت. یکی از بهترین گزینهها گندم اوکراین بود. ایده تغییرسیستم کشاورزی انفرادی به شکل تولید متمرکز و اشتراکی محصولات کشاورزی از سال ۱۹۱۷ (پیروزی انقلاب اکتبر) وجود داشت، اما به دلایل مختلف مثل کمبود وسایل کشاورزی و محدودیت منابع تا سال ۱۹۲۵ به صورت گسترده اجرایی نشد.
علی رغم فشارهایی مثل کنگره حزب کمونیست شوروی در آخر سال ۱۹۲۷ و تاکید آن بر گسترش نظام مالکیت اشتراکی و تبلیغات و تلاشهای حکومت، مالکیت اشتراکی که در ابتدا به صورت داوطلبانه بود در بین کشاورزان اوکراینی طرفداری نداشت، بهصورتی که در ابتدای سال ۱۹۲۹ تنها ۶/۵ درصد از دهقانان صاحب زمین و ۸/۳ درصد از زمینهای قابل کشت زیر سیستم مالکیت اشتراکی بودند. قدم بعدی در پیاده کردن و پیشرفت نظام مالکیت اشتراکی در نوامبر ۱۹۲۹ بعد از انتشار مقالهای از استالین در روزنامه پراودا برداشته شد. حالا دیگر پذیرش مالکیت اشتراکی از شکلی داوطلبانه به شکل دستوری حکومتی درآمده بود. با وجود پیشرفت در روند پیادهسازی مالکیت اشتراکی همچنان مقاومتهایی از سمت کشاورزان جامعه اوکراینی مشاهده میشد.
برآیند تمامی این مسائل، یعنی نگرانی رژیم حاکم از بهوجود آمدن جو ملیگرایی و استقلالطلبی و نیاز به گندم بیشتر برای صادرات و همچنین عدم تن دادن دهقانان اوکراینی به نظام مالکیت اشتراکی باعث شد مسکو ددمنشانهترین تصمیم را بهعنوان قصاص اتخاذ کند و به این صورت سهمیه گندمیکه کشاورزان اوکراینی باید فراهم میکردند به شکلی عجیب تا ۴۴ درصد افزایش داده شد. کاملا واضح بود این سهم که به طور استثنایی زیاد شده بود سبب کاهش مقدار گندم و در نتیجه ناتوانی کشاورزان اوکراینی در تهیه گندم مورد نیاز خود خواهد شد. قوانین اتحادیه جماهیر شوروی در این مورد بسیار واضح بود؛ تا هنگامیکه کشاورزان مقدار سهمیه خود را تحویل ندادهاند نمیتوانند گندمی برای استفاده شخصی خود دریافت کنند.
کشاورزان مایوس پس از آنکه با صفآرایی و اقدامات بلشویک های جوان که به روستاهای اوکراین اعزام شده بودند مواجه شدند، کاملا مستاصل دست به ترک مقاومت زدند و به نظام مزارع اشتراکی پیوستند. عمل بعدی استالین مطالبه سهمیه گندم از همین مزارع اشتراکی بود، اگرچه خود این مزارع در دست رژیم بودند.
گندم سراسر اوکراین به صورت کامل جمعآوری شد و درون سیلوهای گندمیکه توسط پلیس ( NKVDکمیساریای خلق در امور داخلی) محافظت میشد، انبار شد، در حالی که روستاییان اوکراینی در همان مناطق در حال جان دادن از شدت گرسنگی بودند.
مقامات رسمیحزب کمونیست نیروهای نظامی-امنیتی خود، مثل KGB وNKVD را به اوکراین گسیل داشتند و آنها را موظف کردند که علیه دهقانانی که احتمالا مقداری گندم را برای نیازهای شخصی خود از مقامات پنهان کرده بودند واکنش نشان دهند. حزب حدود ۱۱۲ هزار نیروی فعال در اوکراین برای حفاظت سیلوهای گندم از مردم گرسنه که آن گندم را درو کرده بودند داشت.
نتیجه مطالبات عجیب استالین به گرسنگی کشاندن یک ملت بود. کشاورزان اوکراینی که در آن سالها اکثریت (حدود ۸۰ درصد) جمعیت آن کشور را تشکیل میدادند، به سمت شهرها هجوم آوردند و سعی کردند با فروش اموال خود نانی برای زنده ماندن تهیه کنند، نانی که گندمش را خود تهیه کرده بودند. مادران کودکان خود را که با شکمهای بر آمده و چشمان در کاسه چشم فرو رفته در حال احتضار بودند، داخل قطارهایی که به سمت کییف درحرکت بودند، میانداختند تا شاید کسی در انتهای مسیر به حالشان دل بسوزاند و سیرشان کند. ملتی در حال مرگ تدریجی بر اثر گرسنگی حاصل از قحطی عمدی بودند، ولی پشت شیشههای مغازه های خالی نانفروشی به جای نان، عکسهایی از استالین و سران حزب دیده میشد.
تصمیم وحشتناکتر مسکو تهیه پاسپورتها و مدارک عبور و مرور داخلی بود که به وسیله آنها از هرگونه جابهجایی کشاورزان اوکراینی جلوگیری به عمل میآمد تا مبادا برای تهیه غذا و گندم به مناطق دیگر سفر کنند. واکنش استالین در این رابطه چنین بود: <سفرهایی که به قصد تهیه نان انجام میشوند توسط دشمنان شوروی به منظور تحریک مناطق شمالی کشور علیه کالخوز (زمینهای زراعی اشتراکی)ها است.>
قحطی برنامهریزی شده توسط نظام حاکم مسکو فراگیر شده بود. البته این قحطی تنها در جمهوری سوسیالیستی اوکراین اتحاد جماهیر شوروی اتفاق نیفتاد، بلکه به شکلی محدودتر در مناطقی مثل پایین دست رودخانه ولگا و برخی نواحی بلاروس و همچنین ناحیه کوبان در شمال قفقاز که اتفاقا سکنهاش اصالت اوکراینی داشتند نیز شایع شد. کشاورزان درخارکیف، پولتاوا، دنیپروپتروسک، کییف و تقریبا تمامیابلاست (استان)های اوکراین در کنار سیلوهای گندم بر اثر گرسنگی جان میدادند و این در حالی بود که در همان زمان مقامات اتحادیه جماهیر شوروی سرگرم فروش زیر قیمت مقادیر کلانی گندم در بازارهای جهانی بودند و حتی بخشی از آن گندم را برای تهیه مشروبات الکلی استفاده میکردند.
کاملا مبرهن است که مقامات بلندپایه حزب و شخص استالین نهتنها از وقوع و فراگیر شدن شدن هلدومور آگاه بودند، بلکه آن را برای به دست آوردن اهداف نظام مالکیت اشتراکی و پیشرفت روند صنعتی شدن کشور و همچنین شکستن هرگونه مخالفت از طرف طبقه مرفه(دشمنان) و کولاکها (مالکان بزرگ زمین) و ملیگرایان اوکراینی، ضروری میدیدند.
حتما بودند کسانی که گمان میکردند این تنها راه به پیش بردن انقلاب بلشویکی است، انسانهایی که گمان میکردند فردا را میسازند.
در پی وقوع هلدمور در بین سالهای ۱۹۳۳-۱۹۳۲ کشوری که تا پیش از این به <سبد نان اروپا> معروف بود به دلیل نبود گندم و نان یک سوم از کودکان خود را از دست داد. محاسبه دقیق کشتهشدگان این <شهروندکشی> رژیم شوروی که به عنوان یکی از سیاه ترین و هولناکترین فجایع تاریخ کشور اوکراین محسوب میشود، همیشه در زیر سایه پنهانکاریها، سیاستبازیها و مصلحتاندیشیهای محافظهکارانه پنهان ماندهاست. یکی دیگر از دلایل نبود آمار دقیق تعداد کشتهشدگان، سلطه رژیم تمامیتطلب شوروی بر تمامی رسانه های داخلی و همچنین ممنوعیت تهیه گزارش از اوکراین توسط گزارشگران خارجی بود. این فضای اطلاعاتی سنگین به گونهای بود که حتی در مدارک سری نیز کسی اجازه استفاده از واژه قحطی را نداشت و تنها لغتی که اجازه استفاده از آن را داشتند سوءتغذیه بود. مقامات شوروی تا سالها در انکار کلی این واقعه اصرار میورزیدند. در همین سالها سیستم اطلاعاتی شوروی درگیر پخش اطلاعات نادرست و شایعه پراکنی در جوامع جهانی در رابطه با فراوانی و آرامش در اوکراین بود. حتی دیدارهای نویسنده معروف <جورج برنارد شاو> و یک مقام عالیرتبه فرانسوی بهگونهای ترتیب داده شده بود که امروز گزارشهای آنها عاری از هرگونه ارزش و صلاحیت تاریخی است. مقامات رسمی شوروی بارها از سفر خبرنگاران به اوکراین و شمال قفقاز ممانعت بهعمل آوردند. چندین خبرنگار آمریکایی، خبرنگار کریستین ساینس مانیتور <ویلیام .اچ چامبر لین> و بسیاری دیگر از سفر به این نواحی منع شدند.
با این حال خبرنگاری انگلیسی به نام <مالکوم مارگیج> قانون ممنوعیت سفر گزارشگران خارجی برای تهیه گزارش به اوکراین را نادیده گرفت. مارگیج گزارشهای تکاندهندهای از این قحطی تهیه کرد و چون میدانست آنها جنجالبرانگیز خواهند بود، گزارشهای خود را در قالب یک بسته دیپلماتیک به لندن فرستاد و خود پیش از انتشار آنها شوروی را ترک کرد. همچنین نهادهای غیردولتی و متخصصان خارجی بعدها گزارشهایی در این رابطه منتشر کردند.
به هر ترتیب منابع مختلف در مورد آمار جانباختگان آمارهای مختلفی ارائه میدهند: ۲/۲ میلیون آماری است که منابع جمعیتشناسی ارائه میکنند. بعضی منابع تاریخی این آمار را بین ۳ تا ۵/۳ میلیون ذکر کردهاند. آماری بین ۵/۴ تا ۵ میلیون نیز از طرف دانشنامه بریتانیکا ذکر شده اما مقایسه آمار رسمی سالهای ۱۹۲۶ و ۱۹۳۹ با در نظر گرفتن اینکه هیچ جنگ یا درگیریای طی این سالها در اوکراین اتفاق نیفتاده آمار تقریبی۰۷۵/۸ میلیون نفر را نشان میدهد.
در اوج این پاکسازی قومی و نسلکشی وحشتناک روزانه حدود ۲۵ هزار نفر جان میدادند؛ یعنی یک نفر از هر ۴ کشاورز اوکراینی در نتیجه مستقیم قحطی. در این میان تعداد بسیاری دستگیر شدند، دستگیرشدگان بسیاری تیرباران شدند یا به اردوگاههای کار اجباری در سیبری فرستاده شدند. بسیاری از آنها دیگر هیچگاه دیده نشدند. تعداد این دسته به علاوه خردهمالکان و کولاکها که بهعنوان دشمنان خلق شناخته شده و به مناطق دور افتاده شوروی فرستاده شدند تا برای تهیه مواد خام اولیه برای فروش به غرب کار کنند، چیزی حدود یک میلیون نفر تخمین زده میشود.
در آگوست ۱۹۴۵ در دیدار چرچیل با استالین وقتی چرچیل از طرف روسی پرسید: <آیا استرس جنگ برای شما به اندازه استرس اشتراکی کردن مزارع بود؟> استالین جواب میدهد: <آه، نه. پیاده کردن نظام مالکیت اشتراکی در مزارع چالش سختی بود.۱۰ میلیون نفر... وحشتآور بود. ۴ سال طول کشید اما کاملا ضروری بود.>
این۱۰ میلیون به آماری که ویکتور یوشچنکو رئیسجمهور اوکراین پس از انتشار علنی آرشیوهای سری کگب (سری ۲۵ هزارتایی از این مدارک) اعلام کرد بسیار نزدیک است.
در ۲۸ نوامبر ۲۰۰۶ <ورخوونایا رادا( >پارلمان اوکراین) قانونی را به تصویب رساند که بهوسیله آن هلدومور بهعنوان نسلکشی و پاکسازی قومی شناخته میشود. بعد از گذشت ۷۵ سال از این شهروندکشی، مجالس ودولتهاییمثل آرژانتین، اتریش، آذربایجان، بلژیک، برزیل، کانادا، جمهوری چک، شیلیف اسپانیا، لتونی، لیتوانی، مکزیک، مولداوی، پاراگوئه، پرو، لهستان، آمریکا و واتیکان از آن بهعنوان نسلکشی یاد کردهاند.
با این حال و با وجود اینکه مستندات حکایت میکنند استالین و دیگر مقامات حزب دست به یکی از وحشیانهترین نسلکشیهای تاریخ زدهاند، هنوز هستند نیوکمونیستها و نیواستالینیستهایی که در انکار این فاجعه اصرار میورزند، کسانی که نمیخواهند نسل بشر بیاموزد که در سایه تصمیمهای بیپایه و ایدئولوژیک حکومتی تمامیتطلب چه فجایعی ممکن است رخ دهد. کسانی که از چنین شکل فجایع انسانی حمایت میکنند و به جای آموختن از فجایع تاریخی در انکار هلدمور یا شکلهای دیگر نسلکشی انرژی صرف میکنند، فراموش کردهاند: <کسانی که دانسته فجایع را انکار میکنند از طراحان و مجریان آنها کمتر نیستند.>
علیرضا بیات
منبع : روزنامه اعتماد ملی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
خلیج فارس ایران آمریکا مجلس شورای اسلامی مجلس دولت شورای نگهبان دولت سیزدهم افغانستان جمهوری اسلامی ایران رئیسی بودجه
شهرداری تهران هواشناسی تهران شورای شهر شورای شهر تهران سلامت پلیس فضای مجازی قتل سیل وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
قیمت دلار ایران خودرو قیمت طلا خودرو مالیات دلار قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو مسکن تورم سایپا
سریال پایتخت تلویزیون تئاتر سریال سینمای ایران فیلم موسیقی کتاب بازیگر سینما
سازمان سنجش انتخاب رشته باتری
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه حماس روسیه اوکراین نوار غزه ترکیه عراق طوفان الاقصی
استقلال پرسپولیس فوتبال تیم ملی فوتسال ایران فوتسال وحید شمسایی بازی سپاهان تراکتور جام حذفی آلومینیوم اراک باشگاه پرسپولیس
اپل همراه اول ایلان ماسک آیفون تبلیغات گوگل مریخ فناوری ناسا بنیاد ملی نخبگان
مواد غذایی سرطان خواب دندانپزشکی آلزایمر روغن حیوانی بارداری مالاریا هندوانه