یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


آموزه های دینی برای کودکان و نوجوانان، در متون پارسی


آموزه های دینی برای کودکان و نوجوانان، در متون پارسی
در فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی‌، چه‌ روشهایی‌ برای‌ انتقال‌ باورها و اطلاعات‌ دینی‌ مرسوم‌ بوده‌ است‌؟ آیا در كنار آموزشهای‌ شفاهی‌ در خانواده‌، مكتبخانه‌ و مسجد، منابع‌ مكتوبی‌ هم‌ برای‌ این‌ منظور وجود داشته‌ است‌؟ جستجو در میان‌ ادبیات‌ كهن‌ پارسی‌ چه‌ ردپاهایی‌ از آموزشهای‌ دینی‌، بویژه‌ دربارهٔ‌ شخصیتهای‌ دینی‌ به‌ دست‌ می‌دهد؟ كودكان‌ و نوجوانان‌ ایرانی‌ و فارسی‌ زبان‌، در سالهای‌ پیش‌ از مواجهه‌ با فرهنگ‌ غرب‌ و رواج‌ صنعت‌ چاپ‌، با چه‌ وجوهی‌ از زندگی‌ و سیرهٔ‌ شخصیتهای‌ مقدس‌ دینی،‌ در كتابها و قصه‌ها رو به‌ رو بوده‌اند؟ آیا جستجو در كتب‌ فارسی‌، نشانه‌هایی‌ از آموزش‌ اطلاعات‌ دینی‌ درباره‌ پیامبر(ص‌) و خاندان‌ ایشان‌ آشكار خواهد كرد؟
این‌ پرسشها، سبب‌ نگارش‌ این‌ مقاله‌ كوتاه‌ شده‌ است‌. این‌ نوشته‌ می‌كوشد نشانه‌های‌ كوچكی‌ از معرفی‌ اهل‌ بیت‌(ع‌) به‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ قرون‌ پیش‌ را معرفی‌ كند.بی‌شك‌، بحث‌ كامل‌ و جامع‌ دراین‌باره‌، مجال‌ وهمت‌ صد چندانی‌ می‌طلبد، و این‌، تنها طرح‌ موضوعی‌ و پرسشی‌ است‌، تا اهل‌ علم‌ و پژوهش‌ به‌ این‌ مقوله‌ بیندیشند.
قدیمی‌ترین‌ كتب‌ آموزشی‌ دینی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌، شاید رسالات‌ تعلیمی‌ اسماعیلیه‌ باشد. اسماعیلیه‌ كه‌ به‌ «اهل‌ تعلیم‌» نیز مشهورند، با روش‌ طرح‌ پرسشهای‌ كلامی‌ و فلسفی‌، باورهای‌ دینی‌ و انگاره‌های‌ ذهنی‌ جوانان‌ و علم‌آموزان‌ زمانهٔ‌ خویش‌ را به‌ چالش‌ می‌طلبیدند و آنها را به‌ اصول‌ مكتب‌ شیعهٔ‌ هفته‌ امامی‌ و باطنیان‌ می‌خواندند. «قصیدهٔ‌ سؤالیه‌» ابوالهیثم‌ جرجانی‌، از قدیمی‌ترین‌ این‌ متون‌ است‌، كه‌ در عهد سامانیان‌ در ماوراءالنهر تألیف‌ شده‌، و دو شرح‌ بر آن‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ باقی‌ است‌. اولی‌ از محمدبن‌‌سرخ‌ نیشابوری‌ است‌ كه‌ به‌ سال‌ ۳۷۰ هـ .ق. تصنیف‌ شده‌ و دومی‌ از ناصرخسرو و با نام‌ «جامع‌ الحكمتین‌»، در عهد سلجوقی‌ و به‌ سال‌ ۴۶۲ ‌.
اسماعیلیه‌ كتب‌ سادهٔ‌ آموزشی‌ به‌ جز اینها هم‌ داشته‌اند. مثلاً «ام‌ الكتاب‌»، رسالهٔ‌ ساده‌ و كم‌ حجمی‌ از قرامطه‌ (از شعب‌ اسماعیلیه‌) در قرن‌ پنجم‌ است‌، كه‌ با زبان‌ ساده‌ و عوامانه‌ و همراه‌ با تمثیل‌ و داستان‌، برای‌ جذب‌ نوخاستگان‌ و نوجوانان‌ تألیف‌ شده‌ بود.
«كشف‌ المحجوب‌» كه‌ به‌ سال‌ ۴۴۲ هـ . ق‌. توسط‌ ابوالحسن‌ هجویری‌ تألیف‌ شده‌، از جمله‌ قدیمی‌ترین‌ آثار به‌ جای‌ مانده‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ و احتمالاً قدیمی‌ترین‌ متن‌ فارسی‌ در تصوف‌ است‌. نثر كتاب‌ ساده‌ و دلنشین‌ است‌، اما مطالب‌ آن‌ خاص‌ نوجوانان‌ نیست‌. با این‌ حال‌، حكایتهایی‌ در این‌ كتاب‌ آمده‌ كه‌ می‌توانسته‌ است‌ برای‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ نیز نقل‌ و خوانده‌ شود. بویژه‌ حكایتهایی‌ كه‌ از كودكی‌ معصومین‌ (ع‌) در آن‌ مندرج‌ است‌.
از مهم‌ترین‌ كتابهایی‌ كه‌ از قرن‌ پنجم‌ به‌ ما رسیده‌، منظومهٔ‌ «ورقه‌ و گلشاه‌» سرودهٔ‌ عیوقی‌ است‌. این‌ منظومهٔ‌ داستانی‌ و عاشقانه‌، از اولین‌ افسانه‌های‌ مذهبی‌ در ادبیات‌ فارسی‌ است‌: در یكی‌ از قبایل‌ عرب‌، دختر عمو و پسرعمویی‌ نوجوان‌ به‌ هم‌ دل‌ می‌بازند. اما سدها و حوادث‌ بسیار، مانع‌ وصال‌ آنها می‌شود. وقتی‌ پسر از دنیا می‌رود، دختر نیز در فراق‌ او، خودكشی‌ می‌كند. اما این‌ دختر و پسر، با معجزهٔ‌ پیامبر اسلام‌ زنده‌ می‌شوند و به‌ وصال‌ هم‌ می‌رسند!
این‌ افسانه‌ تخیلی‌، در میان‌ مردم‌ رواج‌ و محبوبیت‌ فراوان‌ یافت‌. این‌ داستان‌ تا دورهٔ‌ قاجار در میان‌ مردم‌ شایع‌ و متداول‌ بود و در مطبوعات‌ آن‌ دوره‌، از آن‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از خواندنیهای‌ كودكان‌ یاد شده‌ است‌. امروز هم‌ در میان‌ فارسی‌ زبانان‌ افغانستان‌، این‌ داستان‌ به‌ شكلی‌ كاملاً عمومی‌ رایج‌ است‌. با توجه‌ به‌ سن‌ و سال‌ قهرمانان‌، فضای‌ اخلاقی‌ و پندآموزانه‌ و مضمون‌ دینی‌ افسانه‌، این‌ كتاب‌ به‌ نوجوانان‌ توصیه‌ می‌شده‌ و مطلوب‌ آنان‌ بوده‌ است‌.
از دیگر كتب‌ به‌ جای‌ مانده‌ از قرن‌ پنج‌، كه‌ مضمونی‌ دینی‌ دارد، «قصص‌ قرآن‌ مجید» یا «تفسیر سورآبادی‌»، از ابوبكر عتیق‌ نیشابوری‌ است‌. این‌ كتاب‌ نوجوانانه‌ نیست‌، اما بی‌شك‌ داستانها و حكایتهای‌ آن‌، برای‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ خوانده‌ می‌شده‌ است‌؛ بویژه‌ حكایتهایی‌ كه‌ به‌ كودكی‌ معصومین‌ (ع‌) باز می‌گردد.
«روضهٔ‌الفریقین‌» از دیگر كتب‌ دینی‌ مربوط‌ به‌ اواخر قرن‌ پنج‌ یا اوایل‌ قرن‌ ششم‌، و مؤلف آن، شخصی‌ به‌ نام‌ ابوالرجاء الثاثی‌ از اهالی‌ مرو است‌. حكایتی‌ از كودكی‌ حسنین‌(ع‌) در آن‌ كتاب‌ خواندنی‌ است‌:
«وقتی‌ حسن‌ و حسین‌، رضی‌ الله‌ عنهما، [از] جایی‌ می‌گذشتند. پیری‌ رادیدند، طهارت‌ می‌كرد، جاهل‌ وار.
گفتند: «بر ما واجب‌ آمد كه‌ او را از بند جهل‌ بیرون‌ آریم‌. كه‌ اگر او برین‌ جهالت‌ از عالم‌ بیرون‌ شود، كار وی‌ بر خطر ب‍ُود، و ما حق نسبت‌ نبو‌ّت‌ نگذارده‌ باشیم‌ و بر امت‌ جد‌ّ خویش‌، شفقت‌ نبرده‌ باشیم‌. و اگر این‌ پیر را گوییم‌ كه‌ «تو طهارت‌ نمی‌دانی‌»، باشد كه‌ خشم‌ در وی‌ اثر كند. بیا تا ما او را حاكم‌ خودگردانیم‌.»
حسن‌ گفت‌: «ای‌ خواجه‌! ما را به‌ تو حاجت‌ است‌. میان‌ من‌ و برادر من‌ سخنی‌ می‌رود در طهارت‌. تو میان‌ ما حكم‌ كن‌!»
پیر گفت‌: «آن‌ چیست‌؟ كه‌ همه‌ عالم‌ را به‌ شما رجوع‌ می‌باید كرد؛ شما به‌ من‌ رجوع‌ می‌كنید!»
حسن‌ گفت‌: «طهارت‌ من‌، به‌ طهارت‌ رسول‌ ماننده‌تر است‌. حسین‌ می‌گوید: «نی‌. چه‌، آن‌ِ‌ من‌ ماننده‌تر است‌.» اكنون‌ ما هر دو طهارت‌ كنیم‌. چشم‌دار، و میانِ ما حاكم‌ باش‌! و میل‌ مكن‌.»
هر دو طهارت‌ كردند؛ و پیر می‌نگریست‌. چون‌ تمام‌ كردند، گفتند: «ازین‌ هر دو، كدام‌ نیكوتر ب‍ُو‌َد؟ «فقال‌ (اَنتما تحسنان‌ الوضوء، و هذا الجاهل‌ لم‌ یكن‌ یحسنُ الوضوء، و قد یعلم‌ الان‌ منكما و تاب‌ علی‌ ایدكما لبركتكما و شفقتكما علی‌ امهٔ‌ جدكما.»
همین‌ حكایت‌ را در قرن‌ هفتم‌، مولوی‌ در «فیه‌ مافیه‌» چنین‌ نقل‌ كرده‌ است‌:
«آورده‌اند كه‌ حسن‌ و حسین‌، رضی‌الله‌ عنهما، شخصی‌ را دیدند در حالت‌ طفلی‌ كه‌ وضو كژ می‌ساخت‌ و نامشروع‌. خواستند كه‌ او را به‌ طریق‌ احسن‌ وضع‌ تعلیم‌ دهند. آمدند بر او كه‌ «این‌ مرا می‌گوید كه‌ تو وضوی‌ كژ می‌سازی‌.» هر دو پیش‌ تو وضو سازیم‌. بنگر كه‌ از هر دو وضوی،‌ كی‌ مشروع‌ است‌.»
هر دو پیش‌ او وضو ساختند.
گفت‌: «ای‌ فرزندان‌! وضوی‌ شما سخت‌ مشروع‌ است‌ و راست‌ است‌ و نیكوست‌. وضوی‌ من‌ مسكین‌ كژ بوده‌ است‌.»
از معدود كتابهای‌ فارسی‌ كهن‌ كه‌ صراحتاً موضوع‌ آن‌‌ْ آموزشی‌ و مخاطب‌ آن‌ بیشتر نوجوانان‌ و جوانان‌اند، «قابوسنامه‌» است‌. عنصرالمعالی‌ كیكاوس‌ بن‌ وشمگیر، این‌ كتاب‌ را در سال‌ ۴۷۵ ه‍ . ق‌. برای‌ پسرش‌ گیلانشاه‌ تألیف‌ كرده‌ است‌. باب‌ اول‌ كتاب‌ «در شناخت‌ ایزد تعالی‌» و باب‌ دوم‌ «در آفرینش‌ و ستایش‌ پیامبر» است‌. زبان‌ و منطق‌ و استدلالهای‌ كتاب‌، ساده‌ و آموزشی‌ است‌. او لزوم‌ بعثت‌ پیامبران‌ را چنین‌ توضیح‌ می‌دهد:
«چون‌ دانستنی‌ كه‌ ایزد در جهان‌ هیچ‌ نعمتی‌ بیهوده‌ نیافرید، بیهوده‌ ب‍ُود كه‌ داد نعمت‌ و روزی‌ ناداده‌ ماند. و داد روزی‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌ روزیخواره دهی‌ تا بخورد. چون‌ داد چنین‌ بود. مردم‌ آفرید تا روزی‌ خورد. چون‌ مردم‌ پدید كرد و تمامی‌ نعمت‌ به‌ مردم‌ بود. و مردم‌ را لابد بود از سیاست‌ و ترتیب‌. و ترتیب‌ و سیاست‌ بی‌رهنمای‌ خام‌ بود. كه‌ هر روزیخواره‌ كه‌ روزی‌ بی‌ترتیب‌ و عقل‌ خورد، سپاس‌ روزی‌ دهنده‌ نداند. و این‌ عیب‌ روزی‌ دهنده‌ را بود كه‌ روزی‌ بی‌ دانشان‌ و ناسپاسان‌ را دهد. و چون‌ روزی‌ ده‌ بی‌عیب‌ بود، روزیخوار را بی‌دانش‌ نگذاشت‌. چنان‌ كه‌ اندر كتاب‌ خویش‌ یاد كرد: وفی‌السماء رزقكم‌ و ما توعدون‌. در میان‌ مردم‌ پیغامبران‌ فرستاد تا ره‌ داد و دانش‌ و ترتیب‌ روزی‌ خوردن‌ و شكر روزی‌ده‌ گذاردن‌ به‌ مردم‌ آموختند، تا آفرینش‌ جهان‌ به‌ عدل‌ بود، و تمامی‌ عدل‌ به‌ حكمت‌، و اثر حكمت‌ نعمت‌؛ تمامی‌ نعمت‌ به‌ روزیخوار و تمامی‌ روزیخوار به‌ پیغامبر رهنمای‌. كه‌ از این‌ ترتیب‌ هیچ‌ كم‌ نشاید كه‌ باشد. تا به‌ حقیقت‌ پیغامبر راهنمای‌ را بر روزیخوار خدای‌ تعالی‌ فضل‌ آن‌ است‌ كه‌ روزیخوار را بر روزی‌. پس‌، چون‌ از خردنگری‌، چندان‌ حرمت‌ و شفقت‌ و آرزو كه‌ روزیخوار را بر نعمت‌ و روزی‌ است‌ واجب‌ كند كه‌ حق‌ راهنمای‌ خویش‌ بشناسد و روزی‌ده‌ خویش‌ را منت‌ دارد و فریشتگان‌ او را حقشناس‌ باشد و همه‌ پیغامبران‌ را راستگوی‌ دارد؛ از آدم‌ تا به‌ پیغامبر ما، علیهم‌السلام‌. و فرمانبردار باشد در دین‌، و در شكر منعم‌ تقصیر نكند، و حق‌ فرایض‌ دین‌ نگاه‌ دارد، تا نیكنام‌ و ستوده‌ باشد.»
از رساله‌های‌ مهم‌ قرن‌ هفتم‌ هـ . ق. ‌«الادب‌ الوجیز للولد الصغیر» است‌، كه‌ خواجه‌ نصیر طوسی‌ آن‌ را از عربی‌ به‌ فارسی‌ برگردانده‌ است‌. متن‌ عربی‌، نوشته‌ ابن‌ مقفع‌ است‌. و احتمالاً او این‌ كتاب‌ را از رساله‌های‌ فارسی‌ پهلوی‌ پیش‌ از اسلام‌ ترجمه‌ كرده‌ است‌. كتاب‌ شامل‌ چهل و نه اندرز است‌. و خواجه‌ نصیر به‌ آنها رنگ‌ و بوی‌ دینی‌ و شیعی‌ داده‌ است‌.
در مثنوی‌ مولوی‌ (قرن‌ هفتم‌ هـ . ق‌.) قصه‌ها و حكایتهای‌ فراوانی‌ از پیامبر (ص‌) و حضرت‌ علی‌ (ع‌) نقل‌ شده‌؛ كه‌ با توجه‌ به‌ رواج‌ عمومی‌ این‌ كتاب‌، احتمالاً این‌ قصه‌ها برای‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ هم‌ خوانده‌ می‌شده‌ است‌. از دیگر كتابهای فرن هفتم كه جنبهٔ عمومی‌ و آموزشی‌ داشته‌، «سیرت‌ رسول‌ الله‌» است‌. این‌ كتاب‌ به‌ عنوان‌ كتاب‌ مرجع‌ تاریخ‌ اسلام‌، اعتبار عمومی‌ داشته‌ است‌. نویسنده‌ كتاب‌، ابوعبدالله مطلبی‌ است‌، كه‌ در قرن‌ اول‌ و دوم‌ هجری‌ می‌زیسته‌؛ و مترجم‌ فارسی‌ كتاب‌، رفیع‌الدین‌ همدانی‌ قاضی‌ ابرقوه‌ است‌. او در سال‌ ۶۲۳ هجری‌ قمری‌ در مصر از دنیا رفته‌ است‌. با توجه‌ به‌ نقش‌ آموزشی‌ و عمومی‌ این‌ كتاب‌، به‌ احتمال‌ زیاد، كودكان‌ و نوجوانان‌ هم‌ حكایتهای‌ آن‌ را می‌خوانده‌اند.
از دیگر كتابهایی‌ كه‌ با اطمینان‌ می‌توان‌ به‌ استفاده‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ از آن‌ تصریح‌ كرد «كلیله‌ و دمنه‌» است‌. مترجم‌ كتاب‌ به‌ تناسب‌ آن‌ با كودكان‌ تصریح‌ كرده‌ و اسناد فراوانی‌ دربارهٔ استفاده‌ از آن‌ برای‌ كودكان‌ و توسط‌ ایشان‌ در خانواده‌ و در مكتبخانه‌، از قرون‌ گذشته‌ تا دورهٔ‌ معاصر، موجود است‌. «كلیله‌ و دمنه‌» توسط‌ نصرالله منشی‌ در قرن‌ ششم‌ هجری‌ قمری‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ شده‌ و تا امروز هم‌ برای‌ آموزش‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ به‌ كار رفته‌ است‌. كتاب‌ با مدح‌ رسول‌ اكرم‌ (ص‌) آغاز می‌شود؛ و طبعاً كودكان‌ و نوجوانان‌ بسیاری‌ این‌ مقدمه‌ را می‌خوانده‌اند. گفتنی‌ است‌ طی‌ قرون‌ مختلف‌، بیش‌ از ده‌ بازنویسی‌، گزیده‌ و... از «كلیله‌ و دمنه‌»، توسط‌ ادیبان‌ مختلف‌ صورت‌ گرفته‌ است‌.كتاب‌ مهم‌ دیگری‌ كه‌ از قرن‌ هفتم‌ هجری‌ قمری‌ به‌ جای‌ مانده‌ و بی‌شك‌ از آن‌ زمان‌ تا دورهٔ‌ معاصر مورد استفادهٔ‌ بسیاری‌ از نوجوانان‌ بوده‌ است‌، «نصاب‌ الصبیان‌» است‌. این‌ كتاب‌ از معدود آثاری‌ است‌ كه‌ در عنوان‌ آن، بر‌ اینكه‌ مخاطب‌ آن‌ كودك‌ است‌ تصریح‌ شده‌ است‌. «نصاب‌ الصبیان‌» یك‌ لغتنامه‌ عربی‌ به‌ فارسی‌ و یك‌ فرهنگنامه‌ آموزشی‌ است‌. نویسنده‌ و سرایندهٔ‌ آن‌ ابونصر فراهی‌ است‌؛ كه‌ به‌ سال‌ ۶۴۰ ه‍ـ . ق.‌ از دنیا رفته‌ است‌. این‌ كتاب‌ از همان‌ قرن‌ هفتم‌ تا دورهٔ‌ معاصر، یك‌ متن‌ مهم‌ آموزشی‌ بوده‌ است‌ و دهها شرح‌ و تفسیر و تكمله‌ بر آن‌ نوشته‌اند. «نصاب الصبیان» در ابتدا دویست‌ بیت‌ داشته‌ است‌، اما به‌ مرور، دیگران‌ ابیاتی‌ به‌ آن‌ افزوده‌اند. تا آنجا كه‌ ابیاتش‌ از ششصد بیت‌ نیز فزون‌ گشته‌ است‌. در متن‌ اصلی‌ نصاب‌ (دویست‌ بیتی‌) ابیاتی‌ به‌ آموزشهای‌ دینی‌ كودكان‌ درباره‌ شخصیتهای‌ دینی‌ اختصاص‌ دارد. در این‌ ابیات‌، نام‌ ازواج‌، اولاد و موالی‌ (غلامان‌) پیامبر و عشره‌ مبشره‌ (كسانی‌ كه‌ اهل‌ سنت‌ آنها را بهشتی‌ می‌دانند) آموزش‌ داده‌ شده‌ است:
نه‌ جفت‌ نبی‌ كه‌ پاك‌ بودند همه
بُد عایشه‌ و خدیجهٔ‌ محترمه.‌
با ام‌ حبیبه‌، ح‍َ‍ف‍َصه‌ بود و زینب‌
میمونه‌، صفیه‌، سوده‌، ام‌ سلمه‌.
فرزند نبی‌ قاسم‌ و ابراهیم‌ است‌
پس‌ طاهر و طیب‌ از در تعظیم‌ است‌
با فاطمه‌ و رقیه‌،ام‌كلثوم‌
زینب‌ شمر ار تو را سر تعظیم‌ است‌.
مولی‌ دوازده‌ است‌ نبی‌ را یكی‌ نبه‌
دیگر فضاله‌ آنكه‌ نه‌ بیع‌ است‌ و نه‌ هبه‌
ثوبان‌، رباح‌ و صالح‌ و مدعم‌، یسار و زید
بورافع‌ وضیمره، كبیسه‌، مویهبه‌.»
در ابیات‌ الحاقی‌ «نصاب‌ الصبیان‌» هم‌ آموزه‌های‌ دینی‌ فراوان‌ است‌. مثلاً درباره‌ سوره‌های‌ مكی‌ و مدنی‌ و اسامی‌ قّراء سبعه‌ (قاریان‌ هفتگانه‌):
«ای‌ قد تو در گلشن‌ جان‌ سرو روان‌
وز رشك‌ قدت‌ سرو خجل‌ در بستان‌
مفعلولن‌ مفاعلن‌ مفاعیلن‌ فاع‌
این‌ نوع‌ رباعی‌ هزج‌ اخوب‌ دادن‌.
«نور» و «حج‌»و «انفال‌» مدینی‌ می‌دان‌
با «لم‌ یكن‌» و «زلزله‌»، «احزاب‌» همان‌.
پنج‌ اول‌ و «قد سمع‌»، «رعد»و «حدید»
«فتح‌» و پس‌ و پیش‌ و «نصر» و «دهر»و «رحمن‌».
ای‌ غالیه‌ سای‌ طر‌ّه‌ات‌ بدر منیر
روشن‌ بودت‌ چو مهر تابنده‌ ضمیر.
مفعول‌ مفاعلن‌ مفاعیلن‌ فاع‌
تقطیع‌ كن‌ این‌ قطعه‌ و تعلیم‌ بگیر.
استاد قرائت‌ بشمر پنج‌ و دو پیر
بوعمر و علا و نافع‌ و ابن‌ كثیر.
پس‌ حمزه‌ و ابن‌ عامر و عاصم‌ را
از جنس‌ كسایی‌ شمر و هفت‌ بگیر.
كتاب‌ مهم‌ دیگر قرن‌ هفتم‌ «گلستان‌» سعدی‌ است‌. «گلستان‌» برای‌ استفادهٔ‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ پدید نیامده است؛ اما شواهد فراوانی‌ در دست‌ است‌ كه‌ از قرن‌ هشتم‌ هجری‌ قمری‌ تا امروز، این‌ كتاب‌ یكی‌ از منابع‌ اصلی‌ مطالعاتی‌ و درسی‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ بوده‌ است‌. «گلستان‌» معمولاً اولین‌ كتاب‌ فارسی‌ بوده‌ كه‌ كودكان‌ پس‌ از یادگیری‌ الفبا و روخوانی‌ قرآن‌، به‌ مطالعه‌ آن‌ می‌پرداخته‌اند. «گلستان‌» در دیباچهٔ‌ خود، پس‌ از ستایش‌ پروردگار، به‌ مدح‌ رسول‌الله(ص‌) می‌پردازد. این‌ عبارت‌ شاید فراگیرترین‌ جملاتی‌ است‌ كه‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ ایرانی‌ طی‌ قرون‌ متوالی‌ دربارهٔ‌ پیامبر می‌آموخته‌اند:
«در خبر است‌ از سرور كائنات‌ و مفخر موجودات‌ و رحمت‌ عالمیان‌ و صفوت‌ آدمیان‌ و تتمه‌ دور زمان‌ اعنی‌، محمدالمصطفی‌ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌
شفیع‌ٌ‌ مطاع‌‌ٌ نبی‌‌ٌ كریم‌
قسیم‌‌ٌ جسیم‌‌ٌ نسیم‌ٌ وسیم‌.
چه‌ غم‌ دیوار امت‌ را، كه‌ دارد چون‌ تو پشتیبان‌
چه‌ باك‌ از موج‌ بحرآن‌ را، كه‌ باشد نوح‌ كشتیبان‌.
بلغ‌ العلی‌ بكماله،‌ كشف‌ الدجی‌ بجماله‌
حسنت‌ جمیع‌ خصاله، صلوا علیه‌ و آله‌.»
آخرین‌ كتابی‌ كه‌ از قرن‌ هفتم‌ هجری‌ قمری‌ یاد می‌كنم‌ «جوامع‌ الحكایات‌ و لوامع‌ الروایات‌» نوشتهٔ‌ سدیدالدین‌ محمد عوفی‌ است‌. این‌ كتاب‌ دربردارنده‌ داستانها و حكایات‌ فراوانی‌ است‌ كه‌ گرچه‌ مشخصاً برای‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ نوشته‌ نشده‌، اما مستقیم‌ و غیرمستقیم‌ مورد استفاده‌ آنان‌ واقع‌ می‌شده‌ است‌. از جمله‌ حكایتهای‌ این‌ كتاب‌ می‌توان‌ به‌ استدلال‌ امام‌ جعفر صادق‌(ع‌) بر هستی‌ صانع‌، توصیف‌ علی‌(ع‌) از خداوند، و داستانهایی‌ از جناب عبدالمطلب‌ و سلمان‌ فارسی‌ اشاره‌ كرد.
«بهارستان‌ جامی‌» از دیگر كتابهای‌ مهم‌ آموزشی‌ در ادبیات‌ فارسی‌ است‌. این‌ كتاب‌ را عبدالرحمن‌ جامی‌ در سال‌ ۸۹۲ هجری‌ قمری‌ برای‌ آموزش‌ پسر نوجوانش‌ و به‌ تقلید از «گلستان‌» سعدی‌ تصنیف‌ كرد. در «بهارستان‌» حكایتهای‌ فراوانی‌ با حضور اهل‌ بیت‌(ع‌) دیده‌ می‌شود. از آن‌ جمله‌ است‌ حكایت‌ دوستی‌ معاویه‌ و عقیل‌ بن‌ ابی‌طالب‌ و سخنان‌ معاویه‌ در ستایش‌ و منقبت‌ اهل‌ بیت‌ رسول‌الله(ص‌)، حكایتی‌ در مذمت‌ ظلمهای‌ حجاج‌ بن‌ یوسف‌ و صحبتهایش‌ با عربی‌ بیابانی‌، كه‌ در مقابل‌ او به‌ مدح‌ امیرالمؤمنین‌(ع‌) می‌پردازد؛ و حكایتی‌ درباره‌ سخاوت‌ عبدالله‌ بن‌ جعفر. یك‌ حكایت‌ كوتاه‌ از این‌ كتاب‌ را می‌خوانیم‌:
«اعرابی‌ای‌ بر امیرالمؤمنین‌ علی‌ ـ كرم‌ اللّه‌ تعالی‌ وجهه‌ ـ در آمد و خاموش‌ بنشست‌. ذل‌ فقر و فاقه‌ بر جبین‌ او ظاهر بود. حضرت‌ امیر از وی‌ پرسید كه‌ چه‌ حاجت‌ داری‌؟ شرم‌ داشت‌ كه‌ به‌ زبان‌ گوید. بر زمین‌ نوشت‌ كه‌ «من‌ مردی‌ فقیرم‌.» حضرت‌ امیر وی‌ را دو حله‌ عطا داد. و غیر از آن‌، مالك‌ هیچ‌ چیز نبود.
اعرابی‌ یكی‌ را ردا ساخت‌ و دیگری‌ را ازار؛ و بایستاد و چند بیت‌ مناسب‌ حال‌، در كمال‌ بلاغت‌ و فصاحت‌، بر بدیهه‌ انشا كرد.
حضرت‌ امیر را بسیار خوش‌ آمد. سی‌ دینار دیگر از حق‌ امیر‌َالمؤمنین‌ حسن‌ و امیرالمؤمنین‌ حسین‌ ـ رضی‌الله‌ عنهماـ پیش‌ وی‌ بود، عطا دادش‌. اعرابی‌ آن‌ را گرفت‌ و گفت‌: «ای‌ امیرالمؤمنین‌! مرا توانگرترین‌ اهل‌ بیت‌ من‌ گردانیدی‌.» و برفت‌.
حضرت‌ امیر گفت‌: شنیدم‌ از حضرت‌ رسالت‌ ـ صلی‌الله‌ علیه‌ و سلم‌ فرمود: قیمهٔ‌ كلّ امرء ما یُحسنه‌ (قیمت‌ هركس‌ به‌ قدر آن‌ چیزی‌ است‌ كه‌ وی‌ را می‌آراید، از محاسن‌ افعال‌ و بدایع‌ اقوال‌).
قیمت‌ مرد، نه‌ از سیم‌ و زر است‌
قیمت‌ مرد به‌ قدر هنر است‌.
ای‌ بسا بنده‌ كه‌ از كسب‌ هنر
قدرش‌ از خواجه‌ بسی‌ بیشتر است‌.
وی‌ بسا خواجه‌ كه‌ از بی‌هنری‌
در ره‌ بندهٔ‌ خود پی‌ سپر است‌.»
«خاوران‌ نامه‌»، سرودهٔ‌ ابن‌ حسام‌ خوسفی‌نیز، از كتابهای‌ مهم‌ دینی‌ در میان‌ مردم‌ ایران‌ بوده‌ است‌. این‌ كتاب‌ كه‌ در سال‌ ۸۳۰ هجری‌ قمری‌ سروده‌ شده‌ است‌، منظومه‌ای‌ حماسی‌ درباره‌ جنگهای‌ خیالی‌ امیرالمؤمنین‌ علی‌(ع‌) و مالك‌ اشتر و یك‌ یار ایشان‌ به‌ نام‌ ابوالمحجن‌، در شرق‌ است‌. در این‌ افسانه،‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) به‌ جنگ‌ قباد، پادشاه‌ خاور، و تهماسب‌ شاه‌ و صلصال‌ شاه‌، سپاه‌ دیوان،‌ اژدها، قوم‌ یأجوج‌ و مأجوج‌ و لشكر جنیان‌ می‌رود، و آنها را شكست‌ می‌دهد. این‌ كتاب‌ لبریز از صحنه‌های‌ خیالی‌ و اغراق‌ و غلو است‌.
«خاوران‌ نامه‌» در میان‌ مردم‌ عوام‌ بسیار محبوب‌ شد. گرچه‌ علمای‌ دین‌ با آن‌ مخالف‌ بودند، اما در محافل‌ مردمی‌ و حتی‌ خانقاهها و مكتبخانه‌ها رواج‌ یافت‌ و تا سالها كودكان‌ و نوجوانان‌ ایرانی‌، از طریق‌ آن‌، با داستان‌ دلاوریهای‌ علی‌(ع‌) آشنا می‌شدند. این‌ كتاب‌، تا دوره‌ قاجار هم‌ از خواندنیهای‌ كودكان‌ بود، و حتی‌ منتخبات‌ كم‌ حجمی‌ از آن‌، برای‌ بچه‌ها منتشر می‌شد.
از زمان‌ «خاوران‌ نامه‌» به‌ بعد، دیگر كتابهای‌ مذهبی‌ تشیع‌، به‌ جریان‌ غالب‌ ادبیات‌ فارسی‌ بدل‌ شد، و به‌ مرور، آثار مهم‌ ادبی‌ فارسی‌ به‌ این‌ گونه‌ آثار منحصر شد.
یكی‌ دیگر از حكایتنامه‌های‌ مهم‌ فارسی‌، «لطائف‌ الطوائف‌»، نوشته‌ فخرالدین‌ علی‌ بیهقی‌ است‌، كه‌ در قرن‌ دهم‌ تألیف‌ شده‌ است‌. فخرالدین‌ صفی‌، فرزند ملاحسین‌ كاشفی‌ است‌؛ كه‌ كتاب‌ او با نام‌ «روضهٔ‌الشهدا»، به‌ متن‌ اصلی‌ سوگواریهای‌ شیعی‌ پارسی‌ در قرون‌ بعد بدل‌ شد. تا آنجا كه‌ شغل‌ و سنتی‌ به‌ نام‌ روضه‌خوانی‌ پدید آمد. دو حكایت‌ درباره‌ كودكی‌ معصومین‌ (ع‌) از این‌ كتاب‌ نقل‌ می‌شود:
«به‌ صحّت‌ رسیده‌ كه‌ رسول‌(ص‌) در طفولیت‌ امام‌ حسن‌ با وی‌ مباسطت‌ می‌فرمود و زبان‌ معجز بیان‌ را از دهان‌ به‌ وی‌ می‌نمود. و چون‌ امام‌ حسن‌ سرخی‌ زبان‌ آن‌ حضرت‌ را می‌دید، خندان‌ و شادان‌ می‌گردید.
از ابن‌ عباس‌(ره‌) به‌ صحت‌ رسیده‌ كه‌ روزی‌ رسول‌(ص‌) امام‌ حسن‌ را بر دوش‌ مبارك‌ سوار فرموده‌ بر هر طرف‌ راه‌ می‌رفت‌. مردی‌ حاضر بود. امام‌ حسن‌ را گفت‌: «ركبت‌ نعم‌ المركوب‌.» یعنی‌ سوار شده‌ای‌ نیك‌ مركبی‌ را. حضرت‌ رسول‌(ص‌) فرمود: «نعم‌ الراكب‌ هو.» یعنی‌ او نیز نیك‌ سواری‌ است‌.
در اخبار آمده‌ كه‌ روزی‌ امام‌حسن‌ـ علیه‌السلام‌ ـ در طفلی‌، حضرت‌ رسول‌ را ـ‌صلی‌اللّه‌ علیه‌ و آله‌ ـ گفت‌: «ای‌ جد بزرگوار! می‌خواهم‌ كه‌ بر اشتری‌ سوار شوم‌ و هر طرف‌ برانم‌.»حضرت‌ فرمود: «چون باشد اگر من‌ شتر تو شوم‌؟»
امام‌ حسن‌ گفت‌: «به‌ غایت‌ نیكو باشد.»
پس‌ حضرت‌ وی‌ را بر دوش‌ مبارك‌ خود نشانیده‌، از این‌ گوشهٔ‌ حجره‌ بدان‌ گوشه‌ می‌رفت‌؛ و وقت‌ آن‌ حضرت‌، به‌ غایت‌ خوش‌ گشته‌ بود.
در آن‌ حال‌، حضرت‌ امام‌ حسن‌(ع‌) گفت‌: «ای‌ جد بزرگوار! شتران‌ را مهار باشد؛ و شتر من‌ مهار ندارد.»
حضرت‌، هر دو گیسوی‌ مشكبار به‌ دست‌ وی‌ داد و فرمود كه‌ «این‌ مویها مهار تو باشد.»
پس‌ امام‌ حسن‌ هر دو گیسوی‌ آن‌ حضرت‌ به‌ دست‌ گرفت‌؛ و حضرت‌ رسول‌ (ص‌) را كیفیت‌ حال‌ زیاده‌ گشت‌.
باز امام‌ حسن‌ گفت‌: «ای‌ جد بزرگوار! شتران‌ آواز برآرند و عف‌ كنند؛ و شتر من‌ عف‌ نمی‌كند.»
حضرت‌ را از این‌ سخن‌ كیفیتی‌ به‌ غایت‌ عظیم‌ روی‌ نموده‌، آواز برداشت‌ و عف‌ كرد. درین‌ وقت‌، جبرئیل‌ از سدرهٔ‌المنتهی‌ خود را به‌ حجرهٔ‌ طاهرهٔ‌ آن‌ حضرت‌ رسانید و گفت‌: «یا رسول‌ الله (ص‌)! زبان‌ نگاهدار ؛ كه‌ به‌ یك‌ عف‌ گفتن‌ تو، درهای‌ رحمت‌ الهی‌ وا شد و لُج‍ّه‌های‌ مغفرت‌ نامتناهی‌ به‌ جوش‌ آمده‌، موج‌ به‌ اوج‌ رسانید. و به‌ عزت‌ رب‌ّ العزهٔ‌، كه‌ اگر یك‌ بار دیگر عف‌ كنی‌، خلق‌ اولین‌ و آخرین‌ از عذاب‌ خلاص‌ یابند و طبقات‌ هفتگانهٔ‌ دوزخ‌، ابدالابدین‌ خالی‌ ماند.»
جلال‌ الدین‌ رومی‌ در این‌ معنی‌ سروده‌ است‌:
«باز نگار می‌كشد، چون‌ شتران‌ مهار من‌
یاركشی‌ست‌ كار او، باركشی‌ ست‌ كار من‌.
اشتر مست‌ او منم‌، خارپرست‌ او منم‌
گاه‌ كشد مهار من‌، گاه‌ شود سوار من‌.
اشتر من‌ چون‌ عف‌ كند، وز سر ذوق‌ كف‌ كند
هر دو جهان‌ تلف‌ كند، در كف‌ شهسوار من‌.»
«حمله‌ حیدری‌» از مهم‌ترین‌ داستانهای‌ مذهبی‌ فارسی‌ است‌. این‌ كتاب‌ را باذل‌ خراسانی،‌ كه‌ از دربایان‌ حكومت‌ گوركانی‌ هند بود، در وصف‌ دلاوریهای‌ حضرت‌ علی‌(ع‌)، به‌ سبك‌ شاهنامه‌ سرود. این‌ كتاب‌ در سال‌ ۱۱۲۳ هجری‌ قمری با مرگ‌ باذل‌ ناتمام‌ ماند؛ و بعدها بیش‌ از ده‌ متمم‌ یا مشابه‌، براساس‌ كتاب‌ او، سروده‌ شد. همچنین‌، كتاب‌ او به‌ زبانهای‌ تركی‌، سندی‌، اردو و گجراتی‌ ترجمه‌ شد، و بر اثر آن‌، شغلی‌ به‌ نام‌ «حمله‌خوانی‌» پدید آمد. مردم‌ در طول‌ سال‌ حمله‌خوانی‌ می‌كردند و در عزاداریها، روضه‌خوانی‌. كتاب‌ باذل‌ چنان‌ ساده‌ و جذاب‌ بود كه‌ عملاً به‌ یكی‌ از متون‌ نوجوانانه‌ بدل‌ شد.
برای‌ آشنا شدن‌ با شیوهٔ‌ قصه‌گویی‌ باذل‌ در «حمله‌ حیدری‌»، ابیات‌ آغازین‌ داستان‌ «بیمار شدن‌ حسنین‌ و نذر كردن‌ امیرالمؤمنین‌» را می‌خوانیم‌:
«به‌ دستم‌ بده‌ جام‌ و دستان‌ شنو
یكی‌ قصهٔ‌ حق‌پرستان‌ شنو.
چنین‌ گفت‌ راوی‌ كه‌ شاه‌ نجف‌
ز بیت‌الله آمد به‌ بیت‌الشرف‌.
پس‌ از چند روزی‌ حسن‌ با حسین‌
همان‌ برج‌ تطهیر را زیب‌ و زین‌
زدوش‌ و كنار رسول‌ خدا
به‌ بالین‌ و بستر گرفتند جا.
ز تب‌ رویهای‌ مبارك‌ به‌ تاب‌
به‌ سان‌ گل‌ از تابش‌ آفتاب‌.
ز گرمی‌ چنان‌ خشك‌ لبها كه‌ نم‌
نمانده‌ به‌ مقدار تن‌، حال‌ هم‌.
بدن‌ در عرق‌ نبض‌ در اضطراب‌
چو برقی‌ كه‌ جستن‌ كند از سحاب‌.
حرارت‌ به‌ جلد و پی‌ استخوان‌
دویده‌ بدان‌ سان‌ كه‌ در جسم‌، جان‌.
چو‌ شیر خدای‌ حمید مجید
جگر گوشه‌ها را بدان‌ حال‌ دید
بنالید در نزد یزدان‌ پاك‌
بمالید روی‌ مبارك‌ به‌ خاك‌.
بگفت‌: «ای‌ كریم‌ الله‌ وای‌ صمد
به‌ حق‌ محمد كه‌ نزدت‌ بود
فزون‌ از حقوق‌ همه‌ انبیاء
حسین‌ و حسن‌ را شفا كن‌ عطا.»
در آن‌ وقت‌ این‌ نذر را كرد نیز
كه‌ صحت‌ چو بخشد كریم‌ عزیز
به‌ آن‌ دو جگر گوشهٔ‌ دل‌ فروز
پی‌ شكر آن‌، روزه‌ گیرد سه‌ روز.
در آن‌ نذر گشتند با او رفیق‌
همه‌ اهل‌ او از عبید و عتیق‌.
دعایش‌ به‌ عز اجابت‌ رسید
به‌ ایشان‌ شفا داد، رب‌ مجید...»
یكی‌ دیگر از كتابهای‌ مشهور به‌ «حملهٔ‌ حیدری‌»، سرودهٔ‌ راجی‌ كرمانی‌، در زمان‌ فتحعلی‌ شاه‌ قاجار است‌. گرچه‌ موضوع‌ كتاب‌ نبردهای‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) است‌، اما شاعر، به‌ مناسبتهای‌ مختلف‌، به‌ كربلا گریز می‌زند. یكی‌ از بخشهای‌ طولانی‌ كتاب‌، ماجرای‌ به‌ میدان‌ رفتن‌ قاسم‌ نوجوان‌، عروسی‌ و شهادت‌ اوست‌. چند بیتی‌ را از «اذن‌ میدان‌ خواستن‌» او می‌خوانیم‌:
«سلاح‌ پدر ساز زیب‌ تنم‌
بدان‌ جوشن‌ آرا تن‌ روشنم‌.
كله‌ خودِ خود بر سرم‌ تاج‌ كن‌
سر و پیكرم‌، رشك‌ معراج‌ كن‌.
از این‌ گونه‌ گردی‌ اگر یار من‌
ببینی‌ در این‌ دشت‌، پیكار من‌.
نه‌ من‌ زادهٔ‌ سبط‌ پیغمبرم‌
نه‌ من‌ دودهٔ‌ گلشن‌ حیدرم‌؟!
منم‌ یار دلبند شیر خدا
به‌ یك‌ حمله‌ این‌ لشكر آرم‌ زجا.
نگه‌ كن‌ بر و یال‌ و كوپال‌ من‌
ببین‌ نیروی‌ بازو و بال‌ من‌.
كتابهایی‌ مثل‌ «جلاءالعیون‌» و «عین‌ الحیوهٔ‌» از علامه‌ مجلسی‌ و منظومه‌ «جذبه‌ حیدری‌» از میرزا ابوطالب‌ فندرسكی‌ و یا «افتخارنامه‌ حیدری‌» از میرزا مصطفی‌ افتخار العلما، با تقریظ‌ آیت‌الله العظیم‌ آشتیانی‌ نیز در زمان‌ ناصرالدین‌ شاه‌ منتشر شد.
با این‌ حال‌، قصه‌های‌ عامیانه‌ مذهبی‌، چه‌ در زمان‌ صفویه‌ و چه‌ در دوران‌ قاجار، بیشترین‌ رواج‌ را در میان‌ مردم‌ و در مكتبخانه‌ها داشتند.
از جمله‌ كتابهای‌ آموزشی‌ برای‌ كودكان‌، «كتاب‌ حسنین‌» است‌. این‌ قصهٔ‌ خیالی‌، ماجرای‌ ربوده‌ شدن‌ حسنین‌(ع‌) در كودكی‌ است‌. كه‌ در پی‌ آن‌، حضرت‌ علی‌ (ع‌) به‌ جنگ‌ جادوگران‌ و كافران‌ می‌رود وایشان‌ را آزاد می‌كند. این‌ كتاب‌، تا اواخر دورهٔ‌ قاجار هم‌ در مكتبخانه‌ها و خارج‌ از آن‌، مورد استفادهٔ‌ بچه‌ها بوده‌ است‌.
از دیگر كتابهای‌ مذهبی‌ ویژه‌ كودكان‌، مثنوی‌ «ضامن‌ آهو»ست‌؛ كه‌ در اصل‌ از پرده‌های‌ تعزیه‌ بوده‌ است‌.
از كتابهای‌ مهم‌ مذهبی‌ كه‌ برای‌ آموزش‌ كودكان‌ به‌ كار می‌رفته‌ و مورد تأیید عوام‌ و روحانیان‌، هر دو، بوده‌ است، از «عاق‌ والدین‌» می‌توان نام‌ برد. نسخه‌های‌ به‌ جا مانده‌ از این‌ داستان‌، حجمها و روایتهای‌ مختلفی‌ دارند. اما اصل‌ داستان‌، مربوط‌ به‌ پسری‌ است‌ كه‌ چون‌ مادرش‌ از او ناراضی‌ بوده‌، در عالم‌ قبر عذاب‌ می‌شده‌ است‌. تا آنكه‌ پیامبر(ص‌) از مادر می‌خواهد كه‌ او را ببخشد تا روح‌ جوان‌ به‌ آرامش‌ برسد. مادر، خواهش‌ پیامبر و پس‌ از او علی‌(ع‌)، فاطمه‌ (س‌) و امام‌ حسن‌(ع‌) را نمی‌پذیرد. اما وقتی‌ داستان‌ امام‌ حسین‌(ع‌) را از زبان‌ خودِ آن‌ حضرت‌ می‌شنود، می‌پذیرد كه‌ پسرش‌ را ببخشد؛ و خود، از دوستان‌ حسین‌(ع‌) محسوب‌ شود.
ابیات‌ آغازین‌ این‌ داستان‌، چنین‌ است‌:
گوش‌ كن‌ ای‌ شیعهٔ‌ نیكو نهاد
داستانی‌ تازه‌ آوردم‌ به‌ یاد!
گویم‌ اینك‌ قصه‌ سلمان‌ فارس‌
بود از اصحاب‌ شه‌ نیكو اساس‌.
رفت‌ روزی‌ در بر خیرالانام‌
از ارادت‌ كرد بر احمد سلام‌.
گفت‌: «می‌خواهم‌ مرا رخصت‌ دهی‌
تا روم‌ امروز در سمت‌ بقیع‌.
فاتحه‌ خوانم‌ بر اهل‌ آن‌ قبور
تا رهم‌ من‌ ساعتی‌ از شر و شور.
از بلای‌ غم‌ دمی‌ راحت‌ شوم‌
از قضای‌ فلك‌، من ایمن‌ شوم‌.»
این‌ داستان‌ كه‌ حدود صدوپنجاه‌ بیت‌ را شامل‌ می‌شود، چنین‌ به‌ پایان‌ می‌رسد:
«حكم‌ شد از خالق‌ رب‌ جلیل‌
بر پسر آتش‌ گلستان‌ چون‌ خلیل‌.
بار الها حرمت‌ خون‌ حسین‌
از كرم‌ بخشا گناه‌ خافقین‌.
والدین‌ جمله‌، حقِ مصطفی‌
كن‌ تمامی‌ را ز فرزندان‌ رضا.
یك‌ به‌ یك‌ را جمله‌ از رحمت‌ ببخش‌
دست‌ ساقی‌ كن‌ تو سیراب‌ از عطش‌.
جمله‌ هستیم‌ رو سیاه‌ و ناامید
روز محشر ساز ما را رو سفید.
بار الها این‌ فقیر مبتلا
تو ببخشا به‌ شهید كربلا.
بار الها بانی‌ وخواننده‌ را
هم‌ ببخش‌ این‌ عاصی‌ شرمنده‌ را.»
از دیگر كتابهای‌ با مضمون‌ مذهبی‌ و از معدود كتابهایی‌ كه‌ مشخصاً دختران‌ را مخاطب‌ قرار داده‌ بودند، «كلثوم‌ ننه‌» است‌. این‌ كتاب‌ توسط‌ یكی‌ از روحانیان‌ به‌ نام‌ آقا جمال‌الدین‌ خوانساری‌، در دورهٔ‌ صفوی‌ تالیف‌ شد؛ و در حقیقت‌، مضمون‌ آن‌، پیرایه‌زدایی‌ از دین‌ بود. نویسنده‌ در این‌ كتاب‌، به‌ ذم‌ و هجو اعتقادات‌ خرافی‌زنان‌ و پیرزنان‌، كه‌ ظاهر مذهبی‌ دارند، پرداخته‌، و سعی‌ در زدودن‌ پیرایه‌ها و خرافات‌ از دین‌ داشته‌ است‌.
در قرون‌ اخیر، برخلاف‌ قرون‌ اولیه‌ تمدن‌ اسلامی‌، نوعی‌ فاصله‌ گرفتن‌ میان‌ روحانیان‌ و مردم‌ در تألیف‌ كتابهای‌ دینی‌ دیده‌ می‌شود. اما برخی‌ از علما، با عنایت‌ به‌ ضرورت‌ تألیف‌ كتابهایی‌ برای‌ مردم‌ و بویژه‌ برای‌ كودكان‌ و نوجوانان‌، سعی‌ در تبلیغ‌ صحیح‌ دین‌ كردند. در دورهٔ‌ قاجار و با رواج‌ صنعت‌ چاپ‌، یكی‌ از گروههایی‌ كه‌ به تألیف‌ كتاب‌ برای‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ پرداختند، روحانیان‌ نوگرا و اصلاح‌طلب‌ بودند.
منابع‌:
۱. خودآموز نصاب‌؛ ابونصر فراهی‌؛ شرح‌ حسن‌زادهٔ‌ آملی‌؛ كتابفروشی‌ اسلامیه‌؛ ۱۳۷۴ قمری‌.
۲. نصاب‌ الصبیان‌؛ ابونصر فراهی‌؛ تصحیح‌ حسن‌ انوری‌؛ مركز نشر دانشگاهی‌؛ ۱۳۷۲.
۳. كارنامه‌ دانشوران‌ ایران‌ و اسلام‌(مجموعه‌ چند جلدی‌)؛ نویسندگان‌ مختلف‌؛ اهل‌ قلم‌؛ ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱.
۴. از گذشته‌ ادبی‌ ایران‌؛ دكتر عبدالحسین‌ زرین‌كوب‌ ؛ الهدی‌ ؛ ۱۳۷۵.
۵. متن‌ كامل‌ كلیله‌ و دمنه‌؛ عبدالعظیم‌ قریب‌؛ انتشارات‌ طاهری‌.
۶. باغ‌ همیشه‌ سبز؛ مهدی‌ الماسی‌؛ انتشارات‌ مدرسه‌؛ ۱۳۷۷.
۷. گلستان‌ سعدی‌؛ تصحیح‌ محمدعلی‌ فروغی‌؛ مطبوعاتی‌ حاتم‌.
۸. تاریخ‌ ادبیات‌ كودكان‌ ایران‌؛ (جلدهای‌ ۲و ۳) ؛ محمدهادی‌ محمدی‌ و زهره‌ قاینی‌؛ نشر چیستا؛ ۱۳۸۰.
۹. پندنامه‌ نیاكان‌؛ به‌ كوشش‌ بهروز ایمانی‌؛ اهل‌ قلم‌؛ ۱۳۸۰.
۱۰. عاق‌ والدین‌ (تشریف‌ آوردن‌ پنج‌ تن‌ آل‌ عبا علیهم‌ السلام‌ به‌ قبرستان‌ بقیع‌)؛ چاپ‌ سنگی‌؛ كتابفروشی‌ محمدحسن‌ علمی‌؛ (بی‌ تا).
منبع:فصلنامه اصحاب قلم ، شماره ۲
نویسنده:علی كاشفی خوانساری
منبع : خبرگزاری فارس