سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


پرورش کودکان مسئولیت پذیر


پرورش کودکان مسئولیت پذیر
والدین برای برخورد صحیح و برقراری رابطه موثر میان خودمان و فرزندانمان به چهار جزء و راه حل اساسی اشاره می کنیم:
● احترام متقابل:
والدین عموما شکایت از این دارند که فرزندانشان به آنان احترام نمی گذارند. آنان نمی دانند که احترام کسب کردنی است. هنگامی که به فردی احترام می گذارید، او نیز متقابلاً همین کار را می کند. عیب جویی، داد و فریاد کردن، کتک زدن، بددهانی و انجام کارهایی که خود فرزند هم از عهده اش برمی آید، همه موجب از میان رفتن احترام می شوند. از فرزندتان می خواهید قبل از ورود به اتاق شما در بزند، ولی خودتان بدون انجام این کار وارد اتاقش می شوید. راه مناسب آغاز برقراری احترام متقابل به حداقل رساندن جمله های منفی است. با فرزندتان زمانی صحبت کنید که جو دوستانه است.
● صرف وقت برای تفریح:
در زندگی پرمشغله مدرن معمولاً این جنبه مهم مثبت نادیده گرفته شده است. حقیقت امر این است که آن قدرها هم وقت گیر نیست. ما باید وقتی را برای تفریح در نظر بگیریم و روزانه ساعاتی از وقت خود را با فرزندانمان به طریقی که هر دو لذت ببریم، قرار دهیم. بسیاری وقت خواب را مناسب ترین زمان با هم بودن می دانند. هر خانواده باید هفته ای یک بار را برای تفریح اختصاص دهند.
● دلگرمی:
اگر می خواهیم فرزندان به خودشان اعتقاد پیدا کنند، باید به آنان اعتقاد داشته باشیم. برای این که فرزند احساس لیاقت کند، باید گاه گاهی او را تشویق کنیم.تشویق و دلگرمی عمدتاً با کم اهمیت تر کردن اشتباهات فرزند و تاکید بر نقاط قوت و برجسته رفتار او سر و کار دارد.
● ابراز محبت:
هر فرزندی برای داشتن احساس امنیت باید حداقل یک نفر را دوست داشته باشد و توسط یک نفر دوست داشته شود. گفتن دوستت دارم، در مواقعی که انتظار ندارند و همچنین با رفتارهای غیرکلامی مانند نوازش کردن، در آغوش گرفتن، بوسیدن و نوازش موها واقعاً اهمیت دارد.
پس از طریق طرز تلقی شما از اقدام متقابل و از طریق توقع شما از آنان برای آن که قبول مسئولیت کنند و استقلال خود را توسعه دهند، رفتار صحیح را می آموزند.
▪ برای آن که والدین خوبی باشید، به شکیبایی نیاز دارید.
▪ از طریق برقراری ارتباط آزادمنشانه می توانید همه اعضای خانواده را مسئولتر و لایقتر کنید.
▪ روش های آزادمنشانه بر مبنای تساوی حقوق و احترام متقابل است.
▪ همه رفتارها دارای مقصودی اجتماعی است.
هدف های سوءرفتار، جلب توجه، قدرت طلبی، انتقامجویی، نمایش بی لیاقتی است.
▪ رفتار فرزند می تواند تا حد زیادی متاثر از تغییر رفتار شما باشد. فرزندان آینه تمام نمای والدین هستند.
▪ زمانی که فرزندتان بدرفتاری می کند، کاری کنید که انتظارش را ندارد، یعنی عکس کاری را انجام دهید که باید انجام می دادید.
▪ رفتارهای مثبت فرزند را تحسین کنید، مگر آن که آن رفتارها به منظور جلب توجه باشد.
▪ از جنگ قدرت بپرهیزید و از تلافی کردن که انتقامجویی ها را تحریک می کند، بپرهیزید.
▪ به جای عیب جویی بر نقاط قوت و توانایی های فرزند تاکید کنید.
نشان دادن اعتماد به فرزند کمک می کند که او اعتماد به نفس خود را گسترش دهد.
کودکی که به نمایش بی لیاقتی خود مبادرت می کند، ناتوان نیست، بلکه به توانایی های خود اعتقاد ندارد.
یکی از راه های انضباطی تربیت فرزندان، تشویق در برابر اطاعت و تنبیه به خاطر عدم اطاعت است.
روش «تشویق و تنبیه» که یک نظام انضباطی است و اغلب پدر و مادران امروزی تحت آن رشد یافته اند، دارای معایب معینی است:
▪ والدین را مسئول رفتار فرزندان خود می سازد.
▪ فرزندان را از آموختن تصمیم گیری و در نتیجه پذیرفتن قوانین رفتار موثر بازمی دارد.
▪ این روش موجب می شود که رفتار قابل قبول فقط در حضور افراد مجاز، از فرد سر بزند.
▪ این روش، مجبور کردن فرزندان به مطابقت دادن با شرایط، آنان را به مقاومت دعوت می کند.
ولی علاوه بر تشویق و تنبیه، روش تربیتی دیگری نیز وجود دارد که «نتایج طبیعی و منطقی» خوانده می شود.
این روش در مقایسه با روش تشویق و تنبیه دارای محاسنی به شرح زیر است:
▪ مسئولیت رفتار فرزند را برعهده خودش می گذارد، نه والدینش.
▪ به فرزند اجازه می دهد که خود تصمیم بگیرد، کدام راه مناسبتر است.
▪ به کودک فرصت می دهد که از حوادث اجتماعی و طبیعی (غیرشخصی) درس بگیرد، نه به اجبار خواسته های افراد دیگر را بپذیرد.
فرزندی که غذا نمی خورد، گرسنه می ماند، اگر نمی خواهد دستکش بپوشد، دست هایش یخ می کند، این مثال ها از رفتار فرزند نتایج طبیعی را نشان می دهد. در وضعیت هایی که این نتایج طبیعی وجود ندارد یا در مثال هایی که خطری فرزند را تهدید می کند، استفاده از نتایج منطقی جانشین توجه به نتایج طبیعی است.
توجه به نتایج منطقی به فرزند امکان می دهد که از واقعیات جامعه درس بگیرد، زیرا آنها حقوق و احترام متقابل را مورد تایید قرار می دهند.
بین «نتایج منطقی» و «تنبیه» چند تفاوت عمده وجود دارد:
▪ تنبیه قدرت و توانایی والدین را نشان می دهد.
ـ پدر:«حسن، آن تلویزیون را خاموش کن من می خواهم بخوابم»
در مقابل «نتایج منطقی» واقعیات سلسله مراتب اجتماعی را بیان می کند و بر حقوق و احترام متقابل تمرکز دارد.
ـ پدر: «صدای تلویزیون بلند است، من می فهمم که صبح جمعه است و تو می خواهی فیلم سینمایی تماشا کنی، ولی من می خواهم بخوابم، پس یا صدای تلویزیون را کم کن یا برو بیرون بازی کن. یکی از این دو راه را انتخاب کن.»
▪ نوع تنبیه به دلخواه معین می شود و معمولا، با آن چه که موجب تنبیه شده ارتباط منطقی ندارد.
▪ تنبیه با رفتار گذشته ارتباط دارد، اما نتایج منطقی به رفتار حال و آینده مربوط می باشد.
▪ تنبیه مهاجم را با بی احترامی یا نفرت تهدید می کند و ممکن است باعث سقوط والدین شود، وقتی از روش «نتایج منطقی» تبعیت می شود، صدای والدین دوستانه و دلالت بر حسن نیت دارد. تنبیه برای واداشتن فرزند به اطاعت است. (نغمه و ندا با لگد زدن به هم از زیر میز ممکن است غذا را بریزند.)
ـ پدر: شما دو تا عاقبت غذا را می ریزید، بروید بدون شام بخوابید.
«نتایج منطقی» به فرزند اجازه انتخاب می دهد.
ـ پدر: شما دو تا یا ساکت شوید یا میز را ترک کنید، وقتی ساکت شدید برگردید.
پس عصبانیت، توجه دادن، تهدید، تذکر ممکن است نتیجه را به سوی تنبیه سوق دهد.
در به کار بردن روش «نتایج منطقی» زمانبندی نقش مهمی را دارد. ممکن است رفتار فرزند زمانی حادث شود که والدین کنترلی روی رفتار خود ندارند. پس بهتر است عکس العمل را تا زمانی که بتوان با او به آرامی برخورد کرد، به تعویق انداخت. حفظ واقع بینی و خودداری از تنبیه عوامل بسیار با اهمیتی هستند، بدین معنی که باید فعل (عمل) را از فعال (انجام دهنده) جدا ساخت. اگر شما بدرفتاری فرزند را توهین به خود تلقی نکنید و با آن برخورد عینی داشته باشید، رفتارتان بسیار موثر واقع می شود. اگر درصدد آموزش جدیدی به فرزندتان هستید، مثل ورزش یا موسیقی باید صبر و شکیبایی پیشه کنید، منتظر اشتباهات زیادی باشید و آ نها را بپذیرید.روش نتایج منطقی عموماً در مورد رفتارهای جلب توجه موثرتر است. فرزندی که هدفش قدرت طلبی و انتقامجویی است معمولا نتایج منطقی را نوعی تنبیه مستبدانه به حساب می آورند.
صدا کردن مداوم فرزند یا دنبال او گشتن وقتی که جلوی چشم نیست، خدمتی غیرضروری است. سخنرانی کردن و سپس فرستادن اجباری او به رختخواب، روابط والدین و فرزندشان را از بنیان سست می کند. گرم کردن غذا یا خدمت کردن به او هنگامی که سایرین غذا را صرف کرده اند، مانع از آن می شود که فرزند بیاموزد مسئول رفتار خود باشد.
مسئله: امتناع ورزیدن از خوردن غذا عکس العمل نمونه: خرده گیری، یادآوری، الزام به این که از هر چیزی کمی بخورد، تهیه غذا طبق تقاضا، استفاده از دسر به عنوان جایزه، غذا را پس از تهیه روی میز یا سر سفره بچینید، غذا را برای فرزند در بشقاب نریزید، اجازه دهید ابتدا تصمیم بگیرد غذا بخورد یا نه؟ فرزندان باید بدانند تا وعده دیگر غذایی آورده نخواهد شد، در هر بار بگو مگوی مربوط به خوردن غذا تنقلات را از جلوی دست بردارید، تا پنهانی نخورد. خوردن، یک فعالیت بدنی است و نباید موضوع کشمکش قرار گیرد. مجبور کردن فرزندان به خوردن غذاهایی معین، آنان را رنجیده می سازد و عدم علاقه شان را به غذا افزایش می دهد. بزرگسالان به آسانی می توانند تصمیم بگیرند که بعضی غذاها را نخورند و اصول «احترام متقابل» توصیه می کند که از فرزندان هم نباید انتظار داشت که همه غذاها را دوست داشته باشند و بخورند.
دادن دسر به عنوان جایزه فقط باعث افزایش خشم فرزندان می شود و به آنان می آموزد که رفتار را در برابر رشوه معامله کند، اگر دسر به عنوان قسمتی از غذاست باید برای همه در نظر گرفته شود.
ـ این مسئله را در نظر بگیرید: «کثیف سر غذا حاضر شدن.»
ـ عکس العمل های نمونه: نصیحت کردن و فرستادن فرزند برای شستشوی دست ها.
ـ نتایج طبیعی و منطقی آن: به فرزندان بگویید که اگر می خواهند سر غذا حاضر شوند، باید پاکیزه باشند، اگر کثیف بودند، بشقاب را از جلویشان بردارید، و بگویید: «می بینم که آمادگی غذا خوردن را نداری» و بیشتر از این صحبت نکنید تا وقتی خود را تمیز نکرده اند بشقاب را جلویشان نگذارید، و اجازه ندهید تا وعده غذایی بعد تنقلاب بخورند، تا وقتی پاکیزه سر غذا حاضر شوند.
تمیز بودن هنگام غذا خوردن یکی از مسئولیت های فرزند است، شما با سرسختی و در عین حال آرامش، بشقاب را از جلویش بردارید و بگذارید که خودش تصمیم بگیرد که غذا بخورد یا خیر.
فراموش نکنید فاصله بین تنبیه و نتایج منطقی گاهی بسیار نزدیک است. صدای آرام و متین، طرز تفکر دوستانه و واقع بینانه و اشتیاق شما برای پذیرش تصمیم فرزندتان، از مشخصات مقدماتی کاربرد «نتایج منطقی» هستند. مهم نیست تا چه حد یک عمل به نظر منطقی بیاید، ولی اگر صدایتان خشن، طرز تفکرتان غیرقابل تحمل و خواسته هایتان مطلق باشد، عمل شما تنبیه آمیز جلوه می کند. به خاطر داشته باشید شکیبایی با اضافه تمرین مساوی است با پیشرفت.
افسانه کوراسونلو
منبع : روزنامه کیهان