یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

رفتارشناسی دیپلماسی روسی


رفتارشناسی دیپلماسی روسی
● در گفت و گو با دکتر هرمیداس باوند بررسی شد
نشست سران کشورهای ساحلی دریای خزر در تهران فرصتی را پدید آورد تا رهبران این کشورها بتوانند بار دیگر درباره رژیم حقوقی بزرگترین دریاچه دنیا به گفت وگو بنشینند. در این میان اما مساله حق مالکیت هر یک از کشورهای ساحلی از پهنه آبی و منابع این دریا در کنار این نکته که روزگاری ایران یکی از بزرگترین صاحبان دریای مازندران یا دریای کاسپین بوده است بسیار مهم است.
تاکید تهران بر مساله مالکیت مشاع و تقسیم برابر و نیز برخی اقدامات یکجانبه مسکو در بهره گیری از منابع شیلات و تلاش در جهت سرمایه گذاری (نفت و گاز) در بعضی مناطق این دریا مهمترین چالش هایی است که در دستور کار نشست تهران قرار دارد. اگرچه به نظر می رسد گفت وگوهای حاشیه یی این مذاکرات میان تهران و مسکو درباره روند حمایت روسیه از برنامه های صلح آمیز هسته یی ایران در مجامع جهانی و تاخیر روس ها در انجام تعهداتشان در مورد راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر اهمیتی کمتر از مساله دریای خزر نخواهد داشت.
به هرحال کارشناسان مستقل بر این اعتقادند که کنفرانس تهران فرصتی است تا ایران بار دیگر بر پیشنهاد خود مبنی بر تقسیم برابر و مالکیت ۲۰ درصدی بر دریای خزر پای فشرده و با تاکید بر عهدنامه های پیشین (۱۹۲۱ و ۱۹۴۰) حقوق خود را به همسایگان ساحلی یادآور شود. مالکیتی که گمان می رود چندان از سوی همسایگان رعایت نشده و ایشان می کوشند آن را تا مرز ۱۳ درصد تقلیل دهند. درباره ضرورت شکل گیری رژیم حقوقی دریای خزر و منافع ملی ایران، رفتارشناسی همسایگان ساحلی و ارزیابی رفتار مسکو در مواجهه با مساله مالکیت ایران در دریای خزر و سایر چالش های موجود با دکتر داود هرمیداس باوند کارشناس بین الملل و استاد دانشگاه گفت وگو کردیم. آنچه در پی می آید حاصل این گفت وگو است که یک روز پیش از کنفرانس تهران انجام شد.
▪ مهمترین دستور کار کنفرانس سران کشورهای حاشیه دریای خزر تعیین رژیم حقوقی برای این دریاچه است. واقعیت این است که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکل گیری جمهوری های تازه استقلال یافته در همسایگی ایران و در حاشیه دریای خزر باعث شد که رژیم حقوقی این دریا طی سال های اخیر دچار تحولات و دگرگونی های مختلفی بشود. جنابعالی تعیین رژیم حقوقی برای دریای خزر را تا چه میزان ضروری می دانید؟ از سوی دیگر و با عنایت به اینکه سهم قابل توجهی از منابع و مساحت این دریا که تا چندی پیش دریای مازندران یا دریای کاسپین نام داشت به ایران تعلق دارد دستگاه دیپلماسی ایران بایستی با چه رویکردی در کنفرانس تهران گام بردارد تا بتواند از حقوق تاریخی و منافع ملی ایرانیان پاسداری کند؟
منافع ملی ایران در دریای خزر براساس عهدنامه های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ که مبتنی بر حقوق برابر و مشترک در گستره پهنه آبی این دریا بوده پیش بینی شده است اما پس از فروپاشی شوروی و پدیدار شدن سه کشور جدید ساحلی یعنی قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان بحث جدیدی درباره رژیم حقوقی دریای خزر مطرح شد.
از ابتدا ایران و روسیه توافق داشتند که می بایست مذاکرات جدیدی در چارچوب نظام مشاع و با در نظر گرفتن مقتضیات روز انجام شود و به همین دلیل دولت روسیه نسبت به برخی اقداماتی که از دیگر دولت های ساحلی از جمله دولت آذربایجان که در رابطه با انعقاد قراردادهای بهره برداری با شرکت های خارجی دنبال می شد شدیداً اعتراض کرد و سند مخالفت خود را در سازمان ملل توزیع و در دبیرخانه ثبت کرد.
اما روسیه به یکباره و پس از سال ۱۹۹۸ خط مشی خود را تغییر داد یعنی روسیه با انعقاد قراردادهای دوجانبه با قزاقستان از یک سو و جمهوری آذربایجان از سوی دیگر اقدام به تقسیم بستر منطقه یی شمالی دریای خزر کرد. این اقدام براساس طول سواحل و حد مناصفه صورت گرفت یعنی اقدامی که مغایر با عهدنامه های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ بود زیرا براساس این دو عهدنامه طول سواحل به هیچ وجه مبنای نظام حقوقی این دریا نبوده است.نتیجه این اقدامات دوجانبه روسیه با قزاقستان و آذربایجان و نیز اقدام بعدی دو کشور قزاقستان و آذربایجان با همدیگر سبب شد که حقوق حقه و تاریخی ایران دچار تضییع فاحش شود به طوری که سهم ایران در پی این اقدامات به ۱۲ یا ۱۳ درصد در محدوده حق حقوقی آستارا و حسینقلی پیش بینی شد. وقتی تهران با این اقدامات مواجه شد، برای حل آن پیشنهاد تقسیم برابر یعنی ۲۰ درصد برای هر یک از کشورهای ساحلی را مطرح کرد.
▪ این پیشنهاد در چه تاریخی بود؟ یعنی ایران مساله تقسیم برابر برای هر کشور را چه زمانی مطرح کرد؟
در سال ۱۹۹۸ و به دنبال اقداماتی که در این سال روسیه با آذربایجان و قزاقستان انجام داد ایران علاوه بر تاکید مجدد بر نظام مشاع پیشنهاد تازه یی مبنی بر تقسیم برابر یعنی ۲۰ درصدی برای هر یک را مطرح کرد که با استقبال کشورهای ساحلی مواجه نشد. ایران که به موجب عهدنامه های مذکور دارای حقوق مشترک در این پهنه آبی بود، اکنون در نتیجه اقدامات، حقوق خود را در معرض خدشه اساسی می دید و لذا برای حفظ حداقل حقوق حقه خود اعلام کرد که اجازه نخواهد داد سایر کشورهای ساحلی در محدوده ۲۰درصد آب های مجاور ایران اقدامی انجام دهند.
به همین دلیل بود که شرکت بریتیش پترول که مشغول فعالیت و گمانه زنی و کاوش در منطقه بود مجبور شد منطقه را ترک کند. این اقدام ایران با اعتراض جمهوری آذربایجان و ترکمنستان مواجه شد و مذاکراتی برای حل اختلاف ها تدارک دیده و برگزار شد اما هنوز نتیجه یی در این مورد به دست نیامده است.
-به هر حال همه تعیین رژیم حقوقی برای دریای خزر را یک ضرورت می دانیم. از سوی دیگر برخی از واقعیت های تاریخی را هم باید قبول کرد. زمان ما با دورانی که اغلب سرزمین های جمهوری آذربایجان یا ترکمنستان و... بخشی از خاک ایران زمین بوده اند تفاوت دارد. با تاکید بر اینکه جمهوری های تازه استقلال یافته حاشیه دریای خزر حقوق قانونی خود را از منابع و سطوح آبی این دریا مطالبه می کنند به نظر شما ایران تا چه حدی می تواند بر مواضع قدیمی خویش پای بفشارد؟
اصلاً موضوع ساحل خاکی یا سواحل مطرح نیست، در این دو عهدنامه اگر طول ساحل مبنا بود از همان ابتدا می بایست سهم ایران را بر اساس خط آستارا تا حسینقلی تعیین می کردند اما چون این مساله چنین نبوده است مشارکت و برابری در تمام پهنه در نظر گرفته شده است. لذا تاکید بر استفاده از طول ساحل برای تقسیم، اقدامی یکجانبه و مغایر با اصول مندرج در عهدنامه های مذکور است. ضمناً در این تقسیم آب های فوقانی دریای خزر می بایست به صورت مشترک استفاده شود ولی در اقدامات اخیر روسیه گام به گام دیگر صور دریای خزر را هم تحت پوشش قرار داده است.
مثلاً درباره مساله شیلات، روسیه طرحی را مطرح و پیشنهاد کرد که براساس آن آب های مجاور روسیه به عنوان منطقه یی ویژه تلقی شده و هرگونه داد و ستد و بررسی در آن منحصراً در اختیار روسیه قرار گرفته است. همچنین درباره بقیه آب های خزر روسیه برای مساله شیلات یک رژیم سهمیه بندی را پیشنهاد کرده است که این سهمیه بندی با در نظر گرفتن مولفه های صید در پهنه دریا یا ساحل، میزان و نوع تکنولوژی صیادی در کشورهای ساحلی که تا چندی پیش تنها در اختیار ایران و شوروی بود و نیز از لحاظ پیشرفت تکنولوژی صید در مورد تکثیر آبزیان ضوابطی را در دل خود دارد که براساس آن سهم عمده یی برای روسیه در نظر گرفته شده و سهم های کوچک تری به دیگر کشورها اختصاص یافته است. خلاصه مطلب اینکه در رابطه با صور مختلف دریای خزر عملاً اقدامات گوناگونی صورت گرفته که ایران را در معرض عمل انجام شده قرار داده است.
ایران خواهان غیرنظامی بودن دریای خزر است. ایران معتقد است این دریا باید به عنوان پل دوستی بین کشورها تلقی شود در حالی که روسیه شدیداً به دنبال نظامی کردن این دریا و انتقال قسمتی از ناوگان دریایی خود از دریای سیاه به دریای خزر است. بنابراین رژیم حقوقی دریای خزر عملاً و تا پیش از کنفرانس اخیر به وسیله برخی اقدامات انجام گرفته همسایگان شکل گرفته است. به نظر می رسد آنچه در نشست تهران دنبال خواهد شد رفع برخی ابهامات یا بقایای اختلافاتی است که از گذشته وجود داشته است و انتظار نمی رود که این کنفرانس به فرآیند قابل قبولی دست یابد.
▪ آقای دکتر، طرح رژیم حقوقی جدید برای دریای خزر که طی آن سهم ایران از ۲۰ به ۱۳ درصد کاهش یابد هنوز به تصویب رهبران کشورهای ساحلی نرسیده است. پرسش اینجا است با توجه به اینکه روسیه عملاً برخی از مفاد قراردادها را به صورت یکجانبه زیرپا گذاشته یا اقداماتی را به صورت یکسویه انجام داده است چرا ایران تاکنون اعتراض جدی نکرده است. به نظر می رسد شاهد یک مصالحه و سکوت از سوی دستگاه دیپلماسی تهران در این رابطه هستیم. آیا راهی برای خروج از بحران شکل گرفته و تاکید بر همان تقسیم برابر و حق ۲۰ درصدی از این دریا وجود دارد؟
اولاً من کلمه مصالحه را قبول ندارم زیرا مصالحه به معنای یک موازنه منصفانه بین طرفین است. در صورتی که اگر قرار است حقوق یک طرف اینچنین تضییع شود لفظ مصالحه مناسب نیست. مصالحه باید مرضی الطرفین باشد. وقتی ایران از یک طرف در مقابل شرایط تحمیلی و انجام شده قرار گرفته است ما نمی توانیم نام آن را مصالحه بگذاریم، ایران باید در این مذاکرات بر حقوق خود که در شرایط کنونی و در پی وضعیت شکل گرفته حداقل ۲۰ درصد است پای بفشارد و بر سر آن مذاکره کند و بکوشد تا به توافق دست یابد.
از سوی دیگر یکی از راه های باقی مانده هم این است که ایران مساله را به دیوان بین المللی ببرد. برای ارجاع این مساله به دیوان رضایت طرف های اختلاف ضروری است یعنی اگر طرف های اختلاف موافقت نکنند امکان طرح مساله در دیوان وجود ندارد اما یک نقطه مثبت در این ماجرا این است که اگر ایران متقاضی ارجاع مساله به دیوان شود و طرف های مقابل آن را نپذیرند این نکته از لحاظ روانی و تبلیغاتی موضع ایران را در جامعه بین الملل تقویت می کند و تهران می تواند با اعتماد به نفس بیشتری درباره حداقل حقوق خود که ۲۰ درصد است پایداری و پافشاری کند.
▪ تهران و مسکو در حاشیه این کنفرانس مذاکرات مهمی خواهند داشت. به هرحال مساله رای مخالف مسکو در شورای امنیت در برابر کشورهایی که خواستار تشدید تحریم ها علیه ایران هستند و مساله راه اندازی نیروگاه بوشهر دو راس دیگر مذاکرات سه گانه تهران و مسکو است. شما تا چه تعداد مذاکرات حاشیه یی را در فرجام این کنفرانس موثر می دانید. مسائل جانبی روابط ایران و روسیه تا چه حد و مرزی بر سرنوشت حقوق مالکیت ایران در دریای خزر موثر است؟
این بار و در مذاکرات تهران باید گفت که تصادفاً مسائل حاشیه یی اولویت پیدا کرده است. واقعیت این است که در حاشیه مذاکرات مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر محور غالب مذاکرات دوجانبه ایران و روسیه در مورد تکنولوژی هسته یی خواهد بود. این مذاکرات دو جنبه اساسی دارد؛ بخش نخست آن مربوط به مساله نیروگاه اتمی بوشهر است و مساله دیگر مربوط به نقش مسکو در شورای امنیت و جریان مذاکرات ایران با نمایندگان آژانس بین المللی انرژی اتمی است. نکته مهم در اینجا این است که باید اعتراف کنیم تا همین لحظه روش برخورد روسیه با ایران، برخوردی تاکتیکی است ولی در رابطه با کشورهای غربی و به ویژه امریکا نحوه برخورد مسکو کاملاً استراتژیک بوده است.
به این معنا که روسیه به رغم برخی اقدامات تاکتیکی و موضع گیری های لفظی مثبت به نفع ایران در لحظات استراتژیک که معطوف به اخذ تصمیم است همواره همگام با کشورهای غربی بوده که گواه روشن این مدعا آرای مسکو در هنگام صدور قطعنامه های ۱۷۳۷ و ۱۷۴۷ شورای امنیت علیه ایران است بنابراین در حوادث اخیر که شعارهای احتمال استفاده سخت افزاری علیه برنامه های هسته یی ایران مطرح می شود و برخی اظهارات اخیر آقای سارکوزی و وزیر امور خارجه فرانسه و نیز مساله قطعنامه سوم که فعلاً تا ماه نوامبر به تعویق افتاده است از یک سو و از سوی دیگر در شرایطی که مساله هسته یی ایران با بحران عراق پیوند داده شده یا در حال پیوند خوردن است روسیه برخی اظهارات و مواضع حمایتی خود را از ایران ابراز کرده که موجب خشنودی تهران شده است.
مسکو در این شرایط اشعار داشته است که هنوز هیچ دلیل محکمی مبنی بر تلاش ایران برای دسترسی به سلاح هسته یی وجود ندارد و بر این مساله در مذاکره با رایس و سارکوزی نیز تاکید کرده است. همچنین روسیه اعلام کرده شورای امنیت بایستی تا زمانی که گزارش آژانس منتشر نشده است رسیدگی به پرونده ایران را به تعویق بیندازد. در پرتو این اظهارات جدید مسکو و آنچه در مذاکرات تهران گفته خواهد شد این نگرانی وجود دارد که مبادا در لوای این مواضع جدید و به خاطر جلب همکاری روسیه درباره تکنولوژی هسته یی، ایران ناخودآگاه در برابر مطالبات روسیه در مورد دریای خزر راه فرعی امتیازدهی بیشتر را در پیش بگیرد یعنی اینکه تهران به جای اینکه در مورد حقوق تضییع شده خود تلاش کند به خاطر موضوع دیگری که موضوع روز است و اولویت نیز پیدا کرده به نوعی تسلیم ضمنی پیشنهادهای روسیه شود.به هرحال امید این است که با توجه به آنچه تاکنون انجام گرفته یعنی برخورد تاکتیکی با ایران و برخورد استراتژیک با دیگر کشورها در موضوع هسته یی و تقارن این مسائل یک منفعت فدای منافع احتمالی موضوع دوم نشود.
▪ در این میان نقش سایر کشورهای ساحلی از جمله قزاقستان و جمهوری آذربایجان چقدر است؟ به جز روسیه دیپلماسی ایران در برابر این سه کشور چگونه است؟
متاسفانه اقداماتی که روسیه تاکنون انجام داده باعث شده برخی نگرانی های این کشورها برطرف شود. مثلاً تقسیم بستر دریای خزر و منابع آن نگرانی شرکت های خارجی که در این دریا فعال بوده و سرمایه گذاری کرده اند را رفع کرده و دیگر اینکه تا حدودی خواست دیگر کشورهای ساحلی مانند قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان را تامین کرده و سوم اینکه با هدف های خاص این سه کشور را در پروژه های نفت و گاز شریک کرده یا آنها را به مشارکت دعوت کرده است.
مثلاً در امر بهره برداری از منابع، آذربایجان و قزاقستان حضوری فعال دارند و نیز قراردادهای دوجانبه یی با ترکمنستان در مورد انتقال نفت و گاز و ترانزیت آن منعقد شده است. به موجب این قراردادها گاز از راه شمال و از طریق ترکمنستان و قزاقستان منتقل شده و با مساله خط بستر دریای خزر هم مخالفت شده است. روسیه هم از نظر زیست محیطی مایل نیست که این خط به سمت غرب برود یعنی مثل خط باکو- جیحان از طریق ترکیه به اروپا منتقل شود و هم اینکه تمایل دارد این خطوط از طریق شمال به سوی پایگاه دریای روسیه در دریای شمال و نهایتاً به سوی بالتیک انتقال پیدا کند. در پی این اقدامات هم کنسرسیوم های غربی راضی شده اند و هم اینکه منافع کشورهای ساحلی و مسکو تامین شده است.
ضمن اینکه روسیه شدیداً بر آزادی کشتیرانی و آزادی عمل در مساله شیلات که در طول تاریخ برای روس ها اهمیت داشته و خواهان سهم بزرگی از شیلات بوده و اکنون این سهم را برای خود قائل شده اند، تاکید کرده است بنابراین کشورهای ساحلی دیگر تنها بحثی که با روسیه داشتند درباره انتقال لوله های نفت و گاز بود که مسکو می کوشید این خطوط از طریق شمال باشد و آنها خواهان مشارکت در این پروژه بودند. اکنون آنها با حضور در برخی پروژه های انتقال نفت و گاز و فعالیت هایی که برای کاوش و بهره برداری در مناطق مختلف خزر از جمله مناطق آب شور یا ... انجام داده اند تا حد بسیار زیادی رضایت آنها را جلب کرده اند.
▪ براساس برخی اظهارات کارشناسان اکنون روسیه بدون اتکا به کنفرانس اخیر تهران هم قادر خواهد بود همچنان برنامه های خود را در دریای خزر جلو ببرد و توافق با تهران چندان روی اهداف و برنامه های مسکو تاثیر نخواهد داشت. به نظر شما علت انفعال ایران تا این مقدار که مسکو توفیق یافته است حتی سایر کشورهای ساحلی را با خود همراه کند چیست؟ چرا تاکنون شاهد صدور یک بیانیه هم در این رابطه از سوی دستگاه دیپلماسی ایران نبودیم؟
دستگاه دیپلماسی ایران ابتدا راه همراهی و همگامی با روسیه را در پیش گرفت و امید داشت که مشترکاً بتواند حقوق نسبی طرفین را حفظ کند. اما همان طور که اشاره کردم روسیه خط مشی متفاوتی را در پیش گرفت و عملاً ما را در معرض عمل انجام شده قرار داد. به هر حال در این مذاکرات هنوز فرصت کوچکی باقی مانده است تا ایران بتواند موافقت آنها را با حداقل حقوق خود یعنی مالکیت ۲۰ درصدی جلب کند.
ولی فعلاً آنچه بازتاب گسترده تری در جهان پیدا کرده است مذاکراتی است که در حاشیه و پیرامون دریای خزر صورت خواهد گرفت و اینکه پس از این مذاکرات روسیه تا چه حد از رویه قبلی خود عدول خواهد کرد. مساله این است که یکی از استراتژی های مهم دولت نهم نگاه به شرق است بدین معنا که ایران در حال حاضر می کوشد با وارد کردن روسیه، چین و هند در مذاکرات هسته یی و فعال تر شدن آنها در مذاکراتی که تا چندی پیش کاملاً در انحصار غرب بود بخشی از تکروی ها و یکجانبه گرایی ها را خنثی کند. اما این استراتژی جدید تاکنون چه از نظر عملی و چه از نظر اجرایی و تصمیماتی که به صورت قطعنامه در شورای امنیت و شورای حکام آژانس گرفته شده است برخلاف انتظار به نفع تهران نبوده است.
این کشورها تنها با موضع گیری های تاکتیکی و حمایت های لفظی از ایران با تهران تعامل می کنند ولی در عمل و هنگام تصمیم گیری آنان نیز همراه و همگام با دیگر کشورهای عضو دائمی شورای امنیت یا گروه ۱«۵ رفتار می کنند. بنابراین انتظار این است که پس از این مذاکرات (نشست تهران) مسکو تا حدودی خط مشی قبلی خود را تعدیل کرده و در صورتی که اظهارنظری درباره ایران مطرح می کند ترجمان عملی آن را هم به نمایش بگذارد ولی متاسفانه با سوابقی که از روس ها در دست است و بنابر تجربیات تاریخی، روسیه تاکنون چنین نکرده است.
همچنین در مورد بوشهر و نیروگاه اتمی این شهر هم روسیه دائم سه دلیل عمده خود را مطرح می کند؛ نخست مساله مالی است. روسیه اعلام می کند که ایران به تعهدات مالی خود پایبند نبوده و لذا مادامی که ایران تعهدات مالی خود را ایفا نکند این برنامه تمام نخواهد شد. مساله دوم استناد روس ها به قطعنامه های ۱۷۴۷ و ۱۷۳۷ شورای امنیت است که تحریم ها علیه ایران را مطرح کرده است و اقدام روسیه برای تکمیل نیروگاه بوشهر نقض مفاد این قطعنامه ها محسوب می شود. لذا آنان سیاست تاخیر و تعلل را در پیش گرفته اند. بنابراین در مورد بوشهر هم به نظر می رسد در پرتو شرایطی که بر منطقه حاکم است و به ویژه مسائل نگران کننده یی که پیرامون آن در حال شکل گرفتن است و حساسیت جامعه جهانی، روسیه حاضر شود که به تعهدات خود در آینده یی نزدیک عمل کند.
مسعود باستانی
منبع : روزنامه اعتماد