شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


شلیک دوباره اسلحه روسی


شلیک دوباره اسلحه روسی
در دنیای سیاست و رقابت های ژئوپولتیک وقتی تجربه یی تکراری در روابط دوجانبه بین دو کشور یا دو حوزه منجر به ثبت نتایج یکسانی می شود، پای گذاشتن به چنین آزمونی برای طرف بازنده نشان روشن بی لیاقتی، عدم سیاست ورزی و بی مسوولیتی سیاستمداران باید تلقی شود. آنان که از شکست پلی برای پیروزی می سازند آزمودن خطا یا تکرار شکست را تنها وقتی می توانند توجیه کنند که هر بار گام ملموسی را در راستای یک هدف کلان و بزرگ تر به کار گرفته و مصداق شعار «یک گام به پیش دو گام به پس» حرکت لاکپشتی در چارچوب درک درست از نگرش استراتژیک برای اتخاذ تاکتیک را مدنظر قرار داده باشند. سیاست حوزه یی از علوم اجتماعی است که برخلاف فلسفه، جامعه شناسی، حقوق، ادبیات، هنر و فرهنگ که ریشه در ساخت نظری دارند، زمینه وجودی خود را ابتدا از عرصه پراگماتیست تامین می کند و سپس ابعاد نظری خویش را بر مبنای این پیش نیاز واقع گرایانه تبیین می کند. سیاست به عنوان یک علم بر اساس همین موقعیت پراگمای خود بیش از اینکه متکی بر حوزه نظری باشد در موقعیت میدانی عام و خاص یا به تعبیری استراتژی و تاکتیک تحقق پذیر بوده و ساخت نظری خود را نیز به برداشت از این ذات و موجودیت تعریف خواهد کرد.
جنگ گازی بین مسکو و کی یف که قبل از ژانویه آغاز شد، روز اول ژانویه موجب قطع گاز در خط لوله ها شد، یک هفته بعد با نرسیدن گاز به اروپا و ادعای روسیه مبنی بر دزدی گازی از سوی اوکراین و تقاضای ورود ناظران اروپایی و روسی در مسیر خط لوله و ایستگاه های پمپاژ وارد مرحله نوینی شد. حتی اخبار پراکنده حکایت از این داشت که روس ها به بهانه عدم التزام طرف اوکراینی به مفاد قراردادی که دقیقاً از سوی مسکو دیکته شده است، از روز سه شنبه ۱۳ ژانویه گازرسانی به اروپا را آغاز نکرده اند.
مسکو این موضوع را تکذیب کرده است و اوکراین را تحت تاثیر راهنمایی امریکایی ها مسوول این اخلال در گازرسانی می داند و طرف اوکراینی نیز اصرار می کند که نرسیدن گاز به اروپا ناشی از افت فشار گاز بوده است. هرچند با فشار اتحادیه اروپایی و ناظران آن، دولت اوکراین بالاخره پذیرفت این مساله ناشی از تصمیم آنان بوده است و به زودی وضعیت را به حالت مطلوب بازمی گردانند ولی مخدوش بودن و توهم در موقعیت ایجادشده نشان از تحکم پیروزمندانه مسکو و بی مسوولیتی شکست آمیز کی یف بوده است. بازی تکراری نارنجی های اوکراین که در سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ نیز انجام شده است و هر بار نیز نتیجه کاملاً مشخص و به نفع روس ها رقم خورده است، بیانگر یک محاسبه کاملاً اشتباه از سوی «ویکتور یوشچنکو» رئیس جمهوری اوکراین است که در بزنگاه زمستان و نبود گاز، متحدان اروپایی خود را نه نگران وضعیت کشورش و رنگ نارنجی دموکراسی ادعایی بلکه نگران بخاری های خاموش و اجاق های سرد در اروپا می بیند.
خشم روس ها از گرایش افراطی یوشچنکو به سمت غرب و عضویت اوکراین در ناتو همزمان با برهم خوردن توازن در روابط مسکو - بروکسل این بازی گازی را به شاه مهره آنان در رقابتی دووجهی تبدیل کرده است. روس ها به موازات تنبیه همسایه غربی خود و فشار برای شکست ائتلاف نارنجی که همچون برج های بابل در هوا معلق است، اتحادیه اروپایی را نیز در وضعیت یک انتخاب ناگزیر و تمکین به واقعیت اجتناب ناپذیر، مجبور کرده اند. هم اکنون با توجه به بروز بی ثباتی در ساخت سیاسی اوکراین، حزب مناطق به رهبری «ویکتور یانوکوویچ» و متحد آن حزب کمونیست طرح، استیضاح رئیس جمهوری را به جهت ایجاد مشکل گازی و برهم زدن روابط با همسایه شرقی به پارلمان ارائه کرده اند و به احتمال زیاد به زودی می توان انتظار داشت بلوک یولیا به رهبری «یولیا تیموشنکو» و حزب لیتوین نیز برای برون رفت از این وضعیت در صف منتقدان رئیس جمهوری قرار گیرند.
جنگ گازی بین روسیه و اوکراین در واقع باید فراتر از حوزه اقتصاد مورد تحلیل قرار گرفته و تلفیق ژئواکونومیک و ژئوپولتیک به حساب آمده و حوزه جغرافیایی آن نیز کل منطقه اروپایی را در بر خواهد گرفت. وجه دوم این جنگ به روابط بین مسکو- بروکسل و شاید شرق - غرب گره خورده است و آس برنده روس ها در رقابت با این اتحادیه و کلیت غرب است. اتحادیه اروپایی در برخورد با مسکو همواره و به خصوص بعد از فروپاشی شوروی از موضع بالا برخورد کرده است ولی این موضوع به جهت عدم وجود تمام مولفه های قدرت در دست آنان و ظهور ملی گرایی نوین روسی هم اینک در مصداق کش و قوس های بازار انرژی و آرایش میدانی تسلیحات متعارف و غیرمتعارف در نزدیکی مرزهای غربی با اروپا برای مقابله با استقرار سیستم سپر موشکی امریکا در جمهوری چک و لهستان و همچنین گسترش ناتو به سمت شرق، عدم موفقیت خود را نمایان کرده است. هیچ راهی برای اروپا و مجموعه غرب برای مبارزه با روسیه وجود ندارد جز اینکه جنگ سرد دیگری که طی دوره دوم ریاست جمهوری جرج بوش وحشت آن تا حدودی احساس شد، تجربه کنند یا اینکه تعامل مثبت با مسکو را در دستور کار قرار دهند.
مورد اول طی چهار سال گذشته بطالت خود را اثبات کرده است و مورد دوم احتیاج به پذیرش جایگاه روسیه در باشگاه قدرت های بین المللی و موقعیت ممتاز آن در بافت اروپایی دارد. با شروع به کار پرزیدنت «باراک اوباما» در ۲۰ ژانویه به نظر می رسد ضرورت بازنگری در استقرار سیستم دفاع موشکی و تعامل مثبت با مسکو در دستور کار واشنگتن و به تبع آن اتحادیه اروپایی قرار خواهد گرفت که در این شرایط نیز بازنده بزرگ پوپولیست هایی چون یوشچنکو هستند.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : روزنامه اعتماد