یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نماینده ای برای پیروزی


نماینده ای برای پیروزی
گاهی اوقات نتیجه یک رقابت بیشتر از خود رقابت و یا کیفیت و عوامل تاثیر گذار بر نتیجه نهایی مهم است. یک بازی فوتبال فارغ از نوع بازی ای که در آن انجام می گیرد ، نتیجه ای که در آخرش کسب می شود برای تماشاگر حائز اهمیت است. حال چه بسا تمام گل های آن مسابقه مردود باشد و یا با نا داوری تیمی حریف مقابلش را برده باشد.
وقتی سدریک گیبونز طراح کمپانی مترو گلدوین مجسمه ۴ کیلویی و ۳۴ سانتی متری اسکار را طراحی کرد ، هیچ گاه فکرش را هم نمی کرد که در آستانه هشتاد سالگی ، آنقدر جدی گرفته شود که نه تنها پخش مراسم اهدای جوایزش هر ساله محل دعوای شبکه های معتبر تلویزیونی مانند abc و nbc باشد ، بلکه حتی معرفی کاندیدا ها هم نوعی اعتبار برای سازندگان آثار به حساب بیاید و گیرندگان این مجسمه برهنه شمشیر به دست که روی حلقه فیلمی ایستاده ، این همه اعتبار و قدرت به دست بیاورند.
بعضا رکورد داری در بعضی از بخش های این مراسم ۱۰ ساعته، خود افتخاری است برای چهره های مراسم. باب هوپ مجری هجده دوره مراسم اسکار و یا کاترین هپبرن دارنده چهار نشان اسکار و کوین اکانل صدابردار سینما با نوزده بار کاندیدا شدن در این رشته ، رکورد های به یاد ماندنی ای را به جای گذاشتند.
اصولا هر چیزی که گرد و غبار زمان بر رویش بنشیند و قبای قدمت را بر تن کند ، قابل احترام است. اولین دوره مراسم اسکار در سال ۱۹۲۹ آغاز شد و در سال ۱۹۵۶ با روی کار آمدن بخش رقابتی بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان ، این مجمع سینمایی که از سوی آکادمی علوم و هنرهای سینمایی برپا می شود ، شکلی جهانی و بین المللی به خود گرفت.
در طول این سال ها کشور ایتالیا با ۲۷ بار کاندیدا شدن و ۱۰ بار بردن اسکار رکورد دار این بخش هست. در کشور ما هر ساله معرفی یک فیلم به بخش رقابتی فیلم های غیر انگلیسی زبان ، حرف و حدیث های زیادی را در محافل مختلف بر
می انگیزد به نحوی که بعضی ها از این حضور ، تعبیرات سیاسی ای می انگارند و انگشت اشاره اشان به نبود نگاه مسوولانه است. کشور ایران به جز دوره پنجاهم اسکار در سال ۱۳۵۶ که فیلم دایره مینا ساخته داریوش مهرجویی را به عنوان نماینده داشت ، از سال ۷۳ یعنی از شصت و هفتمین دوره این مراسم به طور مداوم در آن شرکت کرده و هر ساله نماینده خود را معرفی می کند.
در سال ۷۳ زیر درختان زیتون کیارستمی به اعتبار نخل طلای کن اش پا به این رقابت گذاشت که البته نتوانست توفیقی به دست بیاورد. و بعد از آن نیز بادکنک سفید و گبه نیز از این حضور استفاده ای نبردند.
اما وقتی بچه های آسمان مجیدی بی هیچ ادعایی آمد و جزو پنج کاندیدای برتر اسکار شد ، تعدادی از فیلمسازان ایرانی به سمت و سوی این گونه سینمایی که با مضامین ریز و درشت انسانی در قالبی ساده مطرح می شود ، روی آوردند که حاصلش حضور فیلم هایی از مجید مجیدی و بهمن قبادی در بخش رقابتی فیلم های غیر انگلیسی زبان اسکار بود.
هر چند دیده شدن فیلمی چون بچه های آسمان نشان دهنده پتانسیل بالای سینمای متفکر ایران است اما شاید ذائقه سینماگران جهان و صنعت سینما بسیار سریع تغییر می کند به طوری که حضور فیلمی همچون «نفس عمیق» نیز نتوانست خواسته های داوران را برآورده کند.
مراسم اسکار خواه و یا نا خواه تبدیل به یک عرض اندام سیاسی برای سینما گران شده است. شاید این حساسیت ها باعث شد که فیلم کافه ترانزیت سال گذشته در میان آثار خوب و قابل قبول سینمای ایران نماینده کشورمان در اسکار شد تا سهم فیلم هایی همچون چهارشنبه سوری و آفساید و چند کیلوخرما برای مراسم تدفین نادیده گرفته شود.
حتی حضور فیلمی صرفا صلح طلبانه مانند گیلانه می توانست در آکادمی اسکار ، موقعیتی مناسب را برای سینمای ایران رقم بزند. تکثر داوران و تغییر نگاه های آنها در هر سال باعث می شود که سینما گران در هر کشوری با سردرگمی عرضه محصولات خود روبه رو شوند اما چه خوب است که هیات انتخاب همانند بازی های فوتبال نتیجه دلنشین را در نظر بگیرند.
علی نعیمی (جاوید)
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید