شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


وجه دیگر جایزه اسکار


وجه دیگر جایزه اسکار
احتمالاً خواننده محترم این یادداشت از خود خواهد پرسید که بر حسب چه صلاحیتی نویسنده این یادداشت به خود اجازه داده است که درباره اسکار و فیلم مطلبی بنویسد. قطعاً طرح چنین سوالی بجاست. اما اگر یادداشت تا انتها خوانده شود، رفع اشکال می‌گردد؛ چرا که برای بنده اسکار معنا و مفهومی غیرسینمایی هم دارد که دوست دارم آن را بیان کنم. چندین دهه است که در ایران فیلم ساخته می‌شود و با توجه به سطح اقتصادی کشور، تاکنون فیلمسازان ایران توانسته‌اند فیلم‌های قابل قبولی هم به سینمای جهان ارائه کنند؛ اما چرا تاکنون قادر نبوده‌ایم و نیستیم که یک بنیاد برای اعطای جایزه معتبر سینمایی و یا غیرسینمایی و دارای استمرار داشته باشیم؟ ظاهر قضیه این است که داشتن چنین بنیادی خیلی ساده‌تر از ساختن فیلم است؛ اما چرا چنین نهادی را نداریم در حالی که تولید فیلم حتی در سطوح باکیفیت (نسبی) را در ایران شاهدیم؟ پاسخ این است که ساختن فیلم را می‌توان ناشی از چند عامل دانست. سرمایه، تکنولوژی و نیروی انسانی خلاق و هنرمند. هر سه عامل به طور نسبی در ایران هست. سرمایه در حد بضاعت خود وجود دارد، تکنولوژی را می‌توان خرید و وارد کرد و نیروی انسانی خلاق و هنرمند که عموماً هم در قالب‌های فردی عمل می‌کنند، وجود دارد یا ممکن است در خارج آموزش ببیند و به ایران بیاید . البته از وجود و یا نبود برخی موسسات جانبی که خدمات لازم را برای تولید فیلم در سطح عالی می‌دهند صرف‌نظر می‌کنیم. اما تأسیس بنیادی که جایزه معتبر را به صورت مستمر دهد، به چیزی فراتر از این سه مؤلفه و عامل نیازمند است. بدون نهادهای مدنی که به طور نسبی مستقل از تغییرات سیاسی و قدرت باشند، نمی‌توان بنیادی را برای اهدای جایزه معتبر و مستمر تأسیس کرد.
اگر می‌بینیم که جوایزی چون اسکار، کن، ونیز و لوکارنو در حوزه فیلم و جوایز مشابهی در کتاب، روزنامه‌گاری، ورزش و از همه اینها مهم‌تر، نوبل در عرصه علم و دانش و صلح وجود دارند و دهه‌های متمادی از عمر آنان می‌گذرد و کماکان اعتبار سابق خود را دارند، ناشی از وجود نهادهایی است که استقلال نسبی خود را از قدرت حفظ می‌کنند. حتی اگر در مقاطعی از زمان این جوایز هم تحت تأثیر سیاست بوده‌اند، مثلاً در دوره مک‌کارتیسم، طبیعی است که جوایزی چون اسکار نیز مثل همه وجوه زندگی آمریکایی‌ها تحت تأثیر آن فضای عمومی قرار گرفته‌اند، اما به سرعت جایگاه اولیه خود را بازیافته‌اند و اعتبار جایزه به صورت معنادار و نظام‌مندی از عرف اهل فن آن حوزه منحرف نمی‌شود.
اما در جامعه‌ای که معیارهای غیرتخصصی از حوزه قدرت و از بالا برای قضاوت و ارزشگذاری تعیین شود و گروه‌ها و نهادهای مستقل از این حوزه قادر به حضور مؤثر در امور مربوط به خود نباشند، سرنوشت جوایز آن مثل جشنواره اخیر فجر خواهد شد که خوانندگان بهتر از نویسنده در جریان ماوقع آن هستند. این‌گونه نابسامانی‌ها نه‌تنها در جوایز مربوط به حوزه اندیشه و فرهنگ رخ می‌دهد، بلکه حوزه تکنولوژی نیز مصون از آن نیست. همچنان که در هفته گذشته بزرگ‌ترین شرکت خودروسازی کشور، شرکت در برنامه اهدای جایزه ملی بهره‌برداری را تحریم کرد!! و دلیل آن را رفتار غیرحرفه‌ای برگزارکنندگان و ارزشگذاران در جایزه دانست!
آنچه که گفته شد بدان معنا نیست که کلیت جوایز داده شده در ایران همیشه و در همه حال بی‌اعتبار است. اتفاقاً در مقاطعی هم جوایز داده شده کاملاً عادلانه بوده‌اند، اما به دلیل آنکه اعتبار کلی نهاد و مرجع اعطای جایزه برحسب استمرار در اعتبار آن نهاد است، در نتیجه با مخدوش شدن معمول این جوایز و خروج از جاده انصاف و عدل، کلیت جایزه مخدوش می‌شود و در نتیجه در مواردی هم که به حق و عدالت جایزه دهند، فاقد اعتبار لازم خواهد بود و قضیه مثل چوپان دروغگو خواهد شد. فرق اعتبار جوایز در ایران و جوایز معتبر جهانی، مثل تفاوت در مدرک تحصیلی اصیل و صوری است. با مدرک تحصیلی صوری می‌توان حقوق دولتی خود را افزایش داد و کسی به صلاحیت علمی و فنی دارنده مدرک توجه ندارد و فقط به درد افزایش حقوق در ادارات شکل‌گرای دولتی می‌خورد، اما هیچ مؤسسه خصوصی‌ای به صاحب چنین مدرکی پولی بابت تخصص نداشته وی نخواهد داد. درمقابل جایزه معتبر مثل مدرک اصیل است و این مدرک تائیدکننده صلاحیت فنی و علمی فرد است و به همین خاطر پس از دریافت آن، دستمزد دارنده جایزه نزد بخش خصوصی افزایش فراوان خواهد داشت.
مقایسه دیگری هم از حیث این دو نوع جایزه قابل توجه است. وقتی که برنامه‌های اعطای جوایز معتبر را نگاه می‌کنید، چنان نظم و آهنگی بر آن حاکم است، گویی چون یک فیلم سینمایی دقیق، همه افراد می‌دانند که چه نقشی را عهده‌دار هستند و جذابیت این برنامه‌ها که بدون ارتباط با همان اعتبار جایزه نیست، بیننده را مبهوت و میخکوب می‌کند. اما در جوایز ایرانی خودمان، ظاهراً شکل ظاهری قضیه هم بی‌ارتباط با محتوا و اعتبار جایزه نیست. دوستانی که چند ماه پیش در مراسم اهدای جایزه پژوهش برتر کشور شرکت کرده بودند، می‌گفتند بالای صحنه سالن آن‌قدر شلوغ پلوغ بوده که یکی از حضار بلند شده و رفته آنجا و افراد را به پائین هدایت کرده!!
سرمایه، تکنولوژی و حتی نیروی انسانی را می‌توان در صورت نیاز وارد کرد، اما مشارکت عمومی و نهاد مدنی را نه؛ و تا وقتی که این عامل در داخل ایجاد نشود، امیدی به بهبود مستمر امور نباید داشت.
عباس عبدی
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی


همچنین مشاهده کنید