یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


هوشیاری تغییر یافته کودکان


هوشیاری تغییر یافته کودکان
اكنون هم متخصصان و هم والدین بر این امر صحه می‌گذارند كه تماشای تلویزیون برای كودكان عوارض ذهنی و جسمی به همراه دارد. همه تأیید می‌كنند كه كودكان، بلافاصله پس از تماشای تلویزیون، از خود رفتارهای ناشایستی چون بدخلقی و خشونت بروز می‌دهند بحث و بررسی‌هایی كه كارشناسان پس از این مطالعات صورت می‌دهند، بیشتر مربوط به این مسأله است كه آیا كودكان در زمان تماشای تلویزیون دچار نشئگی می‌شوند؟ و آیا می‌توان تماشای تلویزیون را در زمره «اعتیاد» گنجانید.
● «مهره مار» تلویزیون
دكتر ادوارد پالمر رئیس سابق گروه تحقیقاتی «سی‌سیم استریت»، گفت «من فكر می‌كنم كه مشاهده تلویزیون، در نفس خود یك اقدام ذهنی و عقلانی باشد. در تمام مدتی كه كودكان تلویزیون تماشا می‌كنند، فرضیاتی را می‌سازند، پیش‌بینی‌هایی را انجام می‌دهند، دست به تعمیم می‌زنند، چیزهایی را به خاطر می‌آورند و فعالانه آنها را با چیزهایی كه در زندگی خودشان می‌بینند، مربوط می‌سازند.»
توصیفات مادران از رفتار كودكان خردسالشان، دقیقاً متضمن این تصور است كه تماشای تلویزیون یك فعالیت ذهنی شدید است:
«وقتی كه چارلز از كودكستان به خانه می‌آید، با همه وسایلی كه به همراه دارد، در مقابل دستگاه تلویزیون می‌نشیند. او با تماشای تلویزیون، وارد یك نشئگی واقعی می‌شود. تقریباً غیر ممكن است كه در این وضعیت بتوانیم توجهش را جلب كنیم. او، اگر من مزاحمش نشوم، چند ساعت در این وضعیت باقی می‌ماند؛ حتی اگر به نظر نرسد كه وی كاملاً بیدار است، باز هم نمی‌توان گفت كه در خواب است، زیرا این وضعیتش باعث نمی‌شود كه او نیازی به خواب نداشته باشد.
اگر هم وی در طول روز حتی به مدت نیم ساعت بخوابد، در موقع خوابیدن سر ساعت هشت، با مشكل زیادی مواجه می‌شود. من نمی‌دانم كه این وضعیت چیست، به نظر می‌رسد كه او هیپنوتیزم می‌شود.
كودك پنج ساله من، زمانی كه تلویزیون تماشا می‌كند، وارد نشئگی می‌شود. او به آنچه كه در صفحه تلویزیون می‌گذرد، قفل می‌شود. زمانی كه او به مشاهده مشغول است تماماً و به طور مطلق جذب می‌شود و نسبت به هر چیز دیگری بی‌توجه است.
در زمانی كه او تلویزیون تماشا می‌كند، اگر بخواهم با وی سحبت كنم، او مطلقاً چیزی از من نمی‌شنود. من برای آنكه توجهش را جلب كنم، مجبورم تلویزیون را خاموش كنم؛ در این صورت است كه ولی ناگهان از این وضعیت بیرون می‌آید.
تام ر زمانی كه تلویزیون می‌بیند، به تلفن پاسخ نمی‌دهد، هر چند تلفن درست در كنارش باشد و با صدای بلند زنگ بزند؛ او صدای آن را نمی‌شنود.»
والدین بارها و بارها چنین توصیفاتی را انجام می‌دهند و اغلب از تشویش قابل توجه و حالت نشئگی كودكانشان در حین تماشای تلویزیون حرف می‌زنند: حالت چهره كودكشان تغییر می‌یابد؛ چشم‌ها به نظر لعابی و پژمرده می‌آیند. هر چند می‌توان تنوع بی‌شماری از شخصیت‌ها و الگوهای رفتار را در كودكان دید، ولی در موقع تماشای تلویزیون، شباهت و یكسانی قابل توجهی از حالات را می‌توان در میان كودكانی كه تلویزیون نگاه می‌كنند، دید. آنها در موقعی كه برنامه‌ها تمام می‌شود و یا زمانی كه باید به رختخواب بروند، از نشئگی بیرون می‌آیند و اثر «بیرون آمدن ناگهانی» از این وضعیت، آشكارا قابل مشاهده است. این بیرون آمدن ناگهانی، باعث می‌شود كه چهره دوباره حالت طبیعی بگیرد و بدن در حالت طبیعی قرار گیرد و حركت‌های گاه و بی‌گاه از خود نشان دهد. تحولات مذكور این احساس را قطعیت می‌بخشد كه كودكان كم سن و سال در زمان تلویزیون، حالت نشئگی به خود می‌گیرند. مطمئناً به سختی می‌توان دلیلی یافت كه آنها در آن زمان از لحاظ ذهنی فعال و هوشیار باشند.
● مكانیسم تعطیل شده
دكتر تی بری برازلتون پزشك متخصص اطفال و نویسنده مطالبی در مورد كودكان، در رابطه با اهمیت نشئگی در حین تماشای تلویزیون، تعمق كرده است. او آزمایشی را كه مربوط به نوزادان می‌شود و احتمالاً به نشئه‌آوری تلویزیون مربوط می‌گردد، چنین توصیف می‌كند:
«ما یك گروه از نوزادان آرام و در حال استراحت را با یك صحنه محرك دیداری اضطراب‌آور مواجه كردیم- با نور چراغ یك اتاق عمل- و این نور را در ۲۴ اینچی سر آنها قرار دادیم. این نور به مدت سه ثانیه روشن و سپس به مدت یك دقیقه خاموش می‌شد و این وضعیت تا ۲۰ بار ادامه می‌یافت. در تمام طول آزمایش، نوزادان تحت‌نظر قرار داشتند تا تغییرات در ضربان قلب، تنفس و امواج مغز آنها مشخص شود.
نخستین باری كه نوزادان در مقابل محرك نور قرر داده شدند، آنها آشكارا از جا پریدند؛ شدت واكنش آنها پس از چند بار تكرار، به سرعت كاهش یافت. تا دهمین بار تغییری در رفتار، ضربان قلب و یا تنفس آنها دیده نشد؛ در پانزدهمین بار تكرار محرك، نشانه‌های خواب در امواج مغزی نوزادان ظاهر شد، هر چند در ظاهر چشمان آنها همچنان باز بود. پس از آنكه ۲۰ بار محرك تكرار شد نوزادان از خواب «اجباری» بیدار شدند و شروع به داد و فریاد و حركت در اطراف كردند.
آزمایش ما نشان داد كه یك نوزاد از محیط اطراف خود ایمن نیست. او دارای یك مكانیسم شگفت‌انگیز و یك تدبیر تعطیل كننده است،تا بتواند از عهده محرك‌های دردسرساز برآید: او می‌تواند وضعیت خود را با شرایط جدید سازگار كند و در یك حالت خواب فرو رود، اما اگر ما بتوانیم میزان انرژی را كه یك نوزاد جهت عبور از این حالت صرف می‌كند تصور نماییم- انرژی كه وی می‌تواند از ان استفاده بهتری نماید‌ در این صورت ما می‌توانیم دریابیم كه این مكانیسم چه‌قدر برای نوزاد گران تمام می‌شود.»
برازلتون این مكانیسم تعطیل كننده را به نشئه‌آوری تلویزیون كه در میان كودكان كم‌سن و سال امری رایج است، مرتبط می‌كند و می‌گوید: «تلویزیون درست مانند نور اتاق عمل، محیطی را خلق می‌كند كه این محیط نسبت به كودك حالت حمله و تهاجم دارد و وی را كاملاً مستغرق می‌كند؛ او می‌تواند تنها با فعال كردن مكانیسم تعطیل‌كنندگی خود، نسبت به این محیط واكنش نشان دهد و بدین ترتیب، بیشتر حالت انفعالی به خود می‌گیرد. من این مورد را در خصوص كودكان خود مشاهده كردم و در مورد دیگر كودكان هم دیده‌ام. زمانی تلویزیون داشت. برنامه پخش می‌كرد، كودكان مقابل آن نشستند و با دیدن فیلم و یا برنامه‌های مختلف ترسناك، كاملاً ساكت شدند... آنها به دام افتاده بودند.»
در حالی كه مراكز حسی مورد تهاجم به وسیله تلویزیون، باعث فعال شدن واكنش انفعالی سریع در بینندگان جوان می‌شود، اثرات باقی مانده چنین مشاهداتی در طی رشد اوایل كودكی، ممكن است واقعاً عوارضی داشته باشد. دكتر متهیو دامونت طی مطلبی در نشریه «امریكن ژورنال آف سایكولوژی» احتمال دیگری را نیز مطرح می‌كند «مایلم بگویم كه انتقال مداوم صحنه‌های دیداری در نمایش‌های تلویزیونی، با سندروم جنبش زیاد مرتبط است... جدای از محتوای بی‌روح و خشونت‌آمیز برنامه‌ها، تغیرات مداوم دوربین و چارچوب تصویر در این برنامه‌ها به چشم می‌خورد، به طوری كه نقطه توجه بیننده، هر چند ثانیه تغییر می‌كند. البته برنامه‌های شفاهی، توجه اندكی را می‌طلبد... به نظر من، كودك بیش از حد تلاش می‌كند كه كیفیت پویایی صفحه تلویزیون را از طریق تغییر دادن سریع جهت ادراكی خود، دوباره به تسخیر درآورد....»
یك روان‌پزشك دیگر نیز مثل او معتقد است كه رون آشفته و محرك سی‌سیم استریت و دیگر برنامه‌هایی كه به خورد كودكان پیش دبستانی داده می‌شود، احتمالاً در رفتارهای پرخاشجویانه‌ای كه در میان كودكان بزرگ‌تر امروزی مشاهده می‌شود، نقش دارد. این برنامه‌ها بیش از حد مراكز احساسی برخی از كودكان ماقبل دبستانی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، كودكانی كه به دستگاه عصبی پیشرفته مجهز نیستند تا از عهده محرك‌های سریع الكترونیكی برآیند.
● تمركز یا كند ذهنی؟
جرالد اس. لزر، مدیر آموزشی سابق سی‌سیم استریت، به كودكانی اشاره می‌كند كه در زمان تماشای تلویزیون همچون «بینندگان مهره مار» از خود بی‌خود می‌شوند. او متذكر می‌شود كه محققان مؤسسه سی‌سیم استریت هیچ‌گونه علائم هشدار دهنده‌ای را در مورد این عارضه نیافتند. به اعتقاد آنها، یك بیننده مهره مار ممكن است درست به اندازه كودكی كه در شرایط طبیعی‌تر، توجه هوشیارانه می‌كند، جذب شود. لزر در تاریخ سی‌سیم استریت خود نوشت: «مشاهده مهره مار هم ممكن است باعث تمركز واكنشی شدیدتر و یا باعث كند ذهنی شود.»
در حالی كه مطالعه علمی درباره نشئه‌آوری تلویزیون به برخی پاسخ‌های قطعی رسیده است، والدین در پاسخ به این سؤال كه آیا واكنش كودكان آنها به تلویزیون «تمركز» و یا «كند ذهنی» است، درباره وضعیت ذهنی كودكان خود در زمان تماشای تلویزیون، پاسخ‌های ضمنی و كلی می‌دهند. والدین عموماً گزارش می‌كنند كه مشاهده تلویزیون، كودك را به سستی بیشتر وا می‌دارد. بنابراین، آنها به تدریج از تلویزیون برای تسكین دادن و آرام كردن و یا بازداشتن آنها از فعالیت فوق‌العاده استفاده می‌كنند. تعدادی از مادران گزارش دادند:
▪ زمان‌هایی وجود دارد كه فرد می‌خواهد فرزندش زیاد فعالیت نكند.
▪ من نیم ساعت قبل از زمان خواب، نمی‌خواهم كه كودكان من بازی كنند.
▪ من بیشتر ترجیح می‌دهم كه آنها با آرامش تلویزیون تماشا كنند. وقتی كه آنها تلویزیون می‌بینند، من مشكلی ندارم.
▪ روان­پزشك مدرسه به من گفت: در مورد مشاهده تلویزیون توسط بیل نگران نباش. او گفت كه بیل احتمالاً پس از دو ساعت وروور كردن، در موقعی كه به خانه می‌رسد، نیاز به آرامش و سكون دارد.
▪ وقتی كه دیوی از مدرسه به خانه می‌آید، تلویزیون به او كمك می­كند كه آرامش پیدا كند، او شخصاً قادر است كه توسط تلویزیون به طریقی خود را در مدت كوتاهی آرامش دهد.
▪ وقتی كه كودكان از مدرسه به خانه می‌آیند، نیاز دارند كه از فشار برخود بكاهند و بنابراین من به آنها در این موقع اجازه می‌دهم كه تلویزیون نگاه كنند؛ هر چند برنامه‌های آن بی‌مصرف هم باشد.
▪ منظور این نیست كه گفته شود، كودكان نیازی به «زمان استراحت» ندارند- البته كه دارند- اما استراحتی كه باعث شود آنه احساس راحتی كنند و یا از فشار بر آنها كاسته شود و یا هر وضعیت آرامبخشی كه احتمالاً آنها را درگیر تمركز شدید ذهنی نكند. این فرض بسیار عقلانی است كه این «درگیری ذهنی» (تماشای تلویزیون) حالت انفعالی بیشتری را برای كودكان، در مقایسه با وضعیت طبیعی آنها، به وجود می‌آورد.
● وضعیت انفعالی
والدین با مشاهده طبیعت انفعالی كودكانشان در زمان تماشای تلویزیون، اغلب دچار نگرانی­های عمیقی در مورد اثرات تلویزیون می­شوند. والدین موقعی كه درباره تجارب خود از تماشای تلویزیون توسط كودكانشان سخن می­گویند، بارها و بارها كلمه «حالت انفعالی» در گفتارشان تكرار می­شود. آیا این نگرانی، حاصل حركت جامعه ما به سمت فعالیت بیشتر و كسب درآمد بیشتر است؟ آیا این حقیقت كه والدین ترجیح می­دهند كودكانشان، به عنوان مثال، به جای مشاهده تلویزیون، مطالعه كنند، صرفاً ترجیح تجربه شفاهی بر تجربه دیداری متوسط جامعه ما را منعكس می­كند؟
هر والدی در دوره رشد كودكش از زمان تولد، شاهد پیشرفت قابل ملاحظه وی از حالت انفعال عمومی و وضعیت پذیرش، به فعال شدن و اقدامات علمی و موفقیت­آمیز آنها است. نوزاد به وسیله توده­ای از اعصاب رشد نیافته و غرایز قدرتمند، زندگی­اش را با درك مداوم و غیر متمركز آغاز می­كند. مكانیسم­های مشخص بیولوژیكی، نوزادان را در مقابل توجه بیش از حد محافظت می­كنند: ترجیح دادن خواب بر بیداری، كودكان را در مقابل فشار بیش از حد به سیستم عصبی حفاظت می­كند: استفراغ كردن، باعث محافظت آنها در مقابل غذای اضافی می­شود. به خاطر عدم توانایی كودكان در «اقدام» به شیوه­ای هدفمند، تمام هستی آنها به درك و دریافت پیوند خورده است.
كودكان در خلال سه سال نخست زندگی خود، از این مرحله نوزادی بسیار فاصله می­گیرند. آنها می­توانند ماهیچه­های رشد یافته خود را كنترل كنند و چشم و دست در با هم هماهنگ سازند. آنها در خزیدن، راه رفتن، دویدن و پریدن چیره دست می­شوند. آنها می­توانند ماهیچه­­های رشد یافته خود را كنترل كنند و چشم و دست را با هم هماهنگ سازند. آنها در خزیدن، راه رفتن، دویدن و پریدن چیره دست می­شوند. آنها می­توانند از طریق گریه كردن، لبخند زدن، جیغ كشیدن و بالاخره از طریق زبان، ارتباط برقرار كنند. تا سه سالگی اقدامات آنها كاملاً هدفمند می­شود و تلاش می­كنند كه بدون هر گونه تأخیری، خواسته­ها و آرزوهای خود را ابراز كنند. برای یادگیری و كشف و درك، از خود اشتیاق نشان می­دهند. در بسیاری از موارد، آنها تقریباً در نقطه مقابل آن مخلوق بی­هدف و فاقد قدرت زمان تولد قرار دارند.مشاهده تلویزیون بدون شك، بازگشتی به دوران كاركردهای انفعالی در زمان خردسالی است. تلویزیون به هیچ­گونه بازی­ای شباهت ندارد. نگرانی والدین اغلب به درستی نشان دهنده موردی منحرف و گمراه در زندگی كودكان است. نگرانی­های گسترده والدین درباره وضعیف انفعالی كودكان در زمان تماشای تلویزیون، احتمالاً به خاطر این است كه این انفعال، اثرات منفی پایداری روی كودك دارد.
● سندروم ورود مجدد
والدین مرتباً یادآور می­شوند كه رفتار كودكشان، درست پس از آنكه به تلویزیون پایان می­دهند، بدتر می­شود. وقتی كه از والدین، خصوصاً در مورد رفتار كودكان پس از تماشای تلویزیون، سؤال می­شود بسیاری از آنها تصدیق می­كنند كه برخی از تندخویی­ها و یا رفتارهای ناشایست كودكان، اغلب در همین موقع روی می­دهد. بعضی از این اظهارات، در ذیل می­آید:
«ما متوجه می­شویم كه كودكان همیشه پس از یكی دو ساعت تماشای تلویزیون، در یك وضعیت ترسناك قرار می­گیرند: مثل تندخویی، عیب­جویی، خستگی و آماده برای منفجر شدن.
▪ آنها از دستگاه تلویزیون فاصله می­گیرند و می­كوشند كه به طریقی، برخی از نارضایتی­های درونی خود را تخفیف دهند؛ مثلاً با زیاد نوشیدن، زیاد خوردن، و بی­هدف بالا و پایین پریدن.
▪ تلویزیون خلق و خوی كودكان را رشد نمی­دهد. آنها درست پس از تماشای تلویزیون، بدخلق و زود رنج می­شوند.
▪ كودكان بعد از تماشای تلویزیون، اخمو می­شوند و حالت ناامیدی به خود می­گیرند.
در لحظه­ای كه تلویزیون خاموش می­شود، عدم توانایی كنترل در كودكان، به سرعت ظاهر می­شود؛ آه و ناله سر می­دهند، سر و صدا راه می­اندازند و كاملاً دگرگون می­شوند. من آنها را به اتاقشان می­فرستم تا استراحت كنند. این اقدام قبل از زمانی انجام می­گیرد كه آنها به حالت عادی برمی­گردند.
▪ زمانی كه آنتونی صبح خود را با تماشای تلویزیون سپری كند، آن­قدر بداخلاق می­شود كه دیگر نمی­توان با وی سر كرد. او به شخصی عصبی، پررو، حواس پرت و در خود فرو رفته تبدیل می­شود و نمی­داند كه با خود چه كند و كاملاً ناسازگار است و البته، به تدریج به حالت عادی برمی­گردد.
▪ رفتار بچه­ها درست پس از تماشای تلویزیون از حالت عادی خارج و وارونه می­شود. آنها وحشیانه این طرف و آن طرف می­دوند و یا اقدامات مشابهی را انجام می­دهند.
▪ مهم­ترین نكته دربارهٔ تلویزیون این حقیقت است كه انرژی زیادی از آن به سمت تو سرازیر می­شود و در حالی كه تو منفعلانه آنجا نشسته­ای، این انرژی وارد تو می­شود. زمانی كه دستگاه را خاموش می­كنی، این انرژی دوباره از تو خارج می­شود. آنچه را كه من در كودكانم دیده­ام این است كه انرژی­های فوق به شیوه­ای غیر منطقی خارج می­شوند،حالت بی­فكری، ظهور انرژی انقباضی و انبساطی، حالت خشم كوتاه و مختصر، هیجانی شدن، فشار و هل دادن و ناراضی بودن را در آنها می­توان دید.»
ناپایداری و بدخویی پس از تماشای تلویزیون، یك علامت مهم برای والدین است. به هرحال، رفتار كودكان كم سن و سال، یكی از ارزشمند­ترین منابع اطلاعات والدین در ارتباط با سلامت وضعیت ذهنی، هیجانی و بدنی كودكان است، چرا كه بچه­ی كوچك به ندرت درباره احساسات خود حرف می­زنند. آنها معنی احساس كردن را به سختی درك می­كنند؟
وقتی كه رفتار حالت آسرار آمیز به خود می­گیرد، وقتی كه یك كودك بدون دلیل قابل تشخیصی، ناسازگار می­شود و یا به شیوه­ای غیر منتظره، نسبت به تجارب لذت­بخش و یا ناراحت كننده واكنش نشان می­دهد؛ وقتی كه رفتار یك كودك از قواعد معمول، و ساده علت و معلولی، آن­طور كه والدین آن را می­فهمند، پیروی نمی­كند؛ در این صورت، دلیلی برای نگرانی وجود دارد. اگر الگوی رفتاری نامناسب كودك درك شود، همیشه ثابت شده است كه چنین دركی ارزش پایدار دارد. به عنوان مثال، كودكی كه هر روز از كودكستان با ذهنی خسته به خانه می­آید، خرده­گیری می­كند و می­خواهد كه مورد توجه قرار گیرد، ممكن است این رفتارش باعث شود كه پدر و یا مادر وی جستجو كنند كه در مدرسه برای او چه اتفاقی افتاده است؛ اغلب از همین طریق است كه مشكلات جدی آشكار می­شوند؛ حتی اگر كودك هرگز شكایتی از مدرسه و یا معلمش نكند و حتی اگر ادعا كند كه همه چیز در مدرسه عالی است.
چیزی كه برای سلامتی كودك خیلی مهم است، شناسایی دقیق و غریزی والدین است، بدین ترتیب كه آنها بدخویی بی­دلیل را نشانه احتمالی روز بیماری می­دانند. كودكان قبلاً هرگونه علامتی را به وضوح و به صورتی كه برای مادر و پدر قابل فهم باشد، بروز می­دادند؛ آنها اگر به شیوع عجیب و غریب نفس می­كشیدند، والدین دماسنج می­گذاشتند و اغلب كشف می­كردند كه كودك تب دارد و مریض است. والدین براساس همین شناسایی غریزی خود، بدخویی كودك را علامت این موضوع می­دانند كه در این میان، چیزی غلط و ناسالم است؛ كار ویژه این بدخویی هم مثل همه علایم دیگر آن است كه كمك نماید كه تا بدن وضعیت دلخواه و باثبات خود را بازیابد. والدین اقداماتی را برای كمك به بازیابی تعادلی كه به دلایلی از بین رفته است، صورت می­دهند.
به هر­حال، باید گفت كه كج خلقی كودكان پس از تماشای تلویزیون، به خاطر این است كه آنها با شرایط ناخواسته­ای روبه­رو می­شوند: به هرحال، والدین باید بپذیرند كه رفتار بد كودكان پس از تماشای تلویزیون، امری منطقی است و این رفتار شبیه نالیدن و جار و جنجال كردن آنها برای دستیابی به اسباب­بازی و یا آب­نبات چوبی نیست. این رفتار حاصل برخی از نیات درونی است كه كودك از آن آگاه نیست.
آیا رفتار ناشایست پس از تماشای تلویزیون، می­تواند علامتی برای والدین باشد كه كودك آنها خسته و كوفته است و نیاز به استراحت دارد؟ در این صورت، چرا والدین باید این­گونه بپندارند كه تماشای تلویزیون فعالیتی آرام­بخش و تسكین دهنده است و اغلب، كودكان خسته و درمانده خود را تشویق می­كنند كه مقابل دستگاه تلویزیون بنشینند؟
بسیار بعید است كه بد خلقی پس از تماشای تلویزیون، مشابه علائمی چو رفتار غیر عادی زمان آغاز یك بیماری و یا در پایان خواب باشد. این كج خلقی همچنین ممكن است علامت این باشد كه تماشای تلویزیون برای كودك زیان­آور است و ممكن است پیامدهای ناگواری برای رشد وی داشته باشد، مثل بدخلقی قبل از آغاز بیماری؛ و یا ممكن است این بدخلقی علامت حركت از یك وضعیت هوشیاری به وضعیت هوشیار دیگر باشد (مثل بدخلقی پس از خواب).
اگر بدخلقی پس از تماشای تلویزیون، نشان دهنده ورود مجدد سندرم مربوط به حركت از یك وضعیت هوشیاری به وضعیت هوشیاری دیگر باشد، این مسأله پرسش ناراحت كننده­ای را به میان می­كشد: در این صورت، وضعیت هوشیاری كودك در زمانی كه مشغول تماشای تلویزیون است، چیست؟ مشخصاً خواب نیست. آیا این وضعیت، چیزی غیر از بیداری است؟ حالات هوشیاری همه ما در موقعی كه از مواد مخدر استفاده كنیم، مثل هم است. با این تفاصیل، آیا تماشای تلویزیون توسط كودك، به نوعی سفر می­ماند كه رفتار بد پس از آن، لازمه دوره انتقالی جهت ورود مجدد به دنیای واقعی است؟
اگر تماشای تلویزیون را بیماری بنامیم یا آن را سفر بخوانیم با بدتر از همه، مشاهده تلویزیون را یك سفر بیمارگونه بدانیم، هیچ­كدام از این احتمالات، دلالت و نشانه درستی نیستند. لذا مطمئناً اگر تماشای تلویزیون بتواند یك سفر باشد، این عمل نیز مثل استعمال موادمخدر، تبدیل به یك اعتیاد می­شود.
نویسنده: ماری وین
منبع: ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۳۹
منبع : خبرگزاری فارس