جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
جهانشمولی عرفان اسلامی
این كه كسانی اصرار میورزند كه عرفان اسلامی از قید و بند (۱) دین آزاد است تا اندازهای بدین سبب است كه تصور میكنند كه جهانشمولی آن در خطر است. اما هرچند با دلمشغولی اینان به این وجه تردیدناپذیر عرفان اسلامی احساس همدلی كنیم، نباید فراموش كرد كه خاص بودن، كاملا با جهانشمولی سازگار است، و برای اینكه این حقیقت اجمالا درك شود، كافی است هنر مقدس را ملاحظه كنیم، كه به صورت غیرقابل تفوقی هم خاص است و هم جهانشمول (۲) . برای اینكه مثال را به موضوع بحثخودمان نزدیكتر كنیم، باید گفت كه هنر اسلامی فی نفسه به خاطر تمایزش از هر هنر مقدس دیگری، بیدرنگ قابل تشخیص است: یكپارچگی هنر اسلامی، در زمان یا مكان قابل انكار نیست; این امر بسیار روشن است: خواه مسجد قرطبه را مشاهده كنیم و خواه مدرسه بزرگ سمرقند را، یا آرامگاه یكی از اولیاءالله را در مغرب یا تركستان چین، به نظرمان میرسد كه گویا نور واحدی است كه از همه این آثار هنری میتابد. (۳) در عین حال، جهانشمولی آثار بزرگ تاریخی اسلام، كه در حضور هر یك از آنها احساس در مركز جهان بودن را داریم، همینگونه است. (۴)
بیآنكه از موضوع دور افتاده باشیم، مساله هنر مقدس ما را به مطلب اصلیمان باز میگرداند. زیرا در پاسخ به این سؤال كه صعرفان اسلامی چیست؟ش یك پاسخ ممكن به شرط آنكه دیگر پاسخها نیز بهدنبال بیایند صرفا اشاره به «تاج محل» یا یكی دیگر از شاهكارهای معماری اسلامی است. یك عارف مسلمان با استعداد، از فهم این پاسخ عاجز نیست. زیرا هدف و غایت عرفان اسلامی ولایت است، و كل هنر مقدس به معنای حقیقی و كامل این كلمه در حكم تبلور ولایت است; درست همانگونه كه ولیالله در حكم تجسد یك شاهكار مقدس است، و هر دو تجلیات كمال الهیاند.
بر اساس آموزه اسلامی، كمال الهی تركیبی از صفات جلال و جمال است; و عرفان اسلامی، بنا به توصیف بسیاری از عرفای مسلمان، متحقق شدن به این صفات الهی است، كه به معنای پیرایش روح است از محدودیتهای انسان هبوط كرده، و از عادات و پیشداوریهایی كه طبیعت ثانویه شدهاند; و نیز به معنای آرایش آن استبا خصایص سرشت اولیه انسان، كه بر صورت خدا ساخته شده بود. چنین است كه آداب تشرف در برخی از حلقات صوفیه عملا صورت یك خلعت را میگیرد: خرقهای را شیخ بر شانههای كسی كه تشرف یافته، مینهد.
مبتدی طریق زندگی استاد را در پیش میگیرد; زیرا بخشی از روش همه طریقههای عرفانی و بیش از همه عرفان اسلامی انتظار فرجام كار است; استاد طریق زندگیای را كه وقتی مبتدی بوده در پیش گرفته استمرار میبخشد. تفاوت این دو در این است كه در مورد استاد، طریق یعنی، تصوف، من حیث المجموع به صورت ملكه درآمده است; زیرا ولایتبر طبیعت ثانویه پیروز گشته است. در مورد مبتدی، طریق قبل از هر چیز، عمدتا یك انضباط است، اما هنر مقدس همچون لطفی الهی است كه میتواند آنچه را مشكل است آسان كنند. كار كردش و این كاركرد برین هنر است این است كه پیروزی ولایت را، كه شاهكار مورد بحث، تصویری از آن است، در روح تسریع كند. هنر مقدس، به منزله مكمل انضباط حتی میتوانیم بگوییم به مثاببه نوعی فراغ بال و استراحت طریقت را همچون كار طبیعی فرد به معنای حقیقی این لفظ جلوه میدهد و همه عناصر روح را گرد میآورد تا انسان، یكدل و یكجان، كمال مطلقی را كه هنر مقدس مینمایاند تصدیق كند.
اگر بپرسند: آیا نمیتوانیم به همان اندازه كه تاج محل را تبلور عرفان اسلامی یا كلیسای جامع شارتز (۶) را نیز[مظهرر عرفان هندویی و مسیحی] بدانیم؟ پاسخ صآریشای خواهد بود كه یك صنهش بر آن میچربد. معبد هندویی و كلیسای جامع مسیحی تجلیات برین جلال و جمال الهیاند، و یك عارف مسلمان بالقوه كه نمیتواند آنها را دریابد و از آنها چنانكه هستند لذت ببرد، از این حیث كه نمیتواند حق نشانههای خدا را ادا كند، نمیتواند آنها را توصیف كند. اما باید به خاطر داشت كه هنر مقدس از آن هر عضوی از جامعهای است كه این هنر در آن شكوفا میشود، و نه تنها نمایانگر غایت است، بلكه نمایانگر وسیله و چشمانداز یا، به عبارت دیگر، راهی كه به غایت رهنمون میشود هم هست; و مقدر نبوده است كه معبد و كلیسای جامع، مانند مساجد عظیم و، در ساحت دیگری، عارفان عظیمالشان مسلمان آرمانهای اسلام را آشكار سازند و اسلام را به عنوان وسیلهای برای حصول ایتبنمایانند. مسلما نشان دادن قرابت میان وجوه خاص جلال و جمال مطلق كه در این دو نمونه بارز اسلامی، یعنی در كمالات ایستای جمادی و در نظایر پویای ذوحیات آنها، متجلیاند محال نیست. اما چنین تحلیلی از آنچه میتواند رایحه معنویت اسلامی خوانده شود فراتر از مجال كتابی از این دستخواهد بود. كافی است كه بگوییم یگانگی حقیقت مطلق در همه وحی و انكشافهایش منعكس شده است; نه تنها از طریق كیفیتیگانگی، بلكه نیز از طریق كیفیت تجانس. بدینسان هر یك از تمدنهای عظیم دینی یك كل یگانه و متجانس است كه از حیث همه وجوه متفاوتش، با همه تمدنهای دیگر متفاوت است; همانگونه كه یك میوه با میوه دیگر فرق دارد، گرچه صمزهاشش با آن یكسان است. بدینسان عارف مسلمان میتواند خود را به كلی، بیهیچ خویشتنداریای (۷) ، به یك اثر عظیم هنر اسلامی بسپارد; و اگر آن اثر یك زیارتگاه باشد، او میتواند با ورود به آن، آن را به منزله جامه ولایت در بر كند و به مثابه امتداد تقریبا تدریجی عرفان اسلامی، كه آن معبد به غلبه آن در قلمرو روحش مدد رسانده است، بپوشد. همین غلبه میتواند از طریق آن معبد یا آن كلیسای جامع هم محقق شود; اما او نمیتواند هیچیك از اینها را بپوشد دستكم، تا آن وقت كه واقعا از طریق فهم معنویای كه با یك فهم نظری محض بسیار متفاوت است از همه صور و اشكال فراتر رفته باشد.
هنر مقدس از این حیث ذكر شد كه نمونه بیواسطه آشكاری از هماهنگی امر جهانشمول و امر خاص را در اختیار ما مینهد. همین هماهنگی از طریق رمز دایره و مركز، شعاعها و محیطش نشان داده میشود. كلمه رمز در اینجا بهكار میرود تا نشان دهد كه دایره، تمثیلی خودسرانه تلقی نشده، بلكه شكلی تلقی شده كه در واقعیتی كه این شكل نشاندهنده آن است ریشه دارد، به این معنا كه وجودش را مرهون آن واقعیت است; واقعیتی كه دایره در واقع امتداد وجودی آن است. اگر حقیقت مطلق مشعشع نبود چیزی به نام یك شعاع، حتی یك شعاع هندسی، نمیتوانست وجود داشته باشد، چه رسد به طریقتی معنوی كه بالاترین مثال [آن] است. همه شعاعها از وجود محو میشوند; و با این محو شدن، خود عالم محو میشود. زیرا شعاع تا آنجا كه رمز چیزی است كه همه چیز به آن وابسته است، یعنی ارتباط بین مبدا الهی و تجلیات یا مخلوقاتش، یكی از بزرگترین رمزهاست.
هركسی از بودن در یك نقطه یا رسیدن به یك نقطه آگاه است. حتی اگر این آگاهی بیش از آگاهی از رسیدن به سن خاصی نباشد. عرفان از این آگاهی شروع میكند كه این نقطه بر روی یك شعاع، واقع است. بعد از طریق آنچه میتوان آن را بهرهبرداریای از این واقعیت تلقی كرد جلو میرود و شعاع، پرتوی از رحمت الهی است كه از مركز برین فیضان میكند و به سوی آن باز میگردد. این نقطه اكنون باید نقطهای از رحمت الهی شود. به عبارت دیگر، باید تحقق یا فعلیت آگاهانه رحمت الهی حال در نقطهای باشد كه تنها بخش شعاع است كه میتوان در اختیار داشت. این یعنی سود بردن از آن امكانات رحمت الهی كه به واسطه قابل حصولند، یعنی وجوه صوری و بیرونی دین كه، علیرغم اینكه همیشه در دسترسند، میتوانند كاملا مورد غفلت قرار گیرند یا اینكه تنها به صورت ظاهری از آنها استفاده شود; یعنی آن نقطه به صورت جداگانه و بدون نظر به كل شعاع لحاظ شود
خود شعاع، بعد عرفانی دین است; مثلا در مورد اسلام، این بعد همان عرفان اسلامی است، كه در پرتو این رمز معلوم میشود كه هم خاص است و هم جهانشمول; خاص از آن جهت كه از هر شعاع دیگری كه نمایانگر عرفانهای دیگر است متفاوت است، و جهانشمول بدین سبب كه مانند آنها، به آن مركز یگانه هدایت میكند. تمثیل ما، من حیثالمجموع، این حقیقت را به وضوح آشكار میكند كه هر طریقت عرفانیای هر چقدر به غایتخود نزدیك میشود به دیگر عرفانها بیش از آنچه در آغاز نزدیك بوده، نزدیك میشود. (۸) اما یك حقیقت مكمل و تقریبا متناقضنما هست كه تمثیلی كه آوردیم نمیتواند آن را آشكار كند، (۹) اما از راه اندیشه تمركزی كه القا میكند متضمن آن است: افزایش نزدیكی به معنای كاهش تمایز نیست; زیرا هرچه مركز نزدیكتر باشد، تمركز بیشتر است، و هرچه تمركز بیشتر باشد، صمقدارش قویتر است. ماهیت متمركز اسلام تنها در عارف و ولی مسلمانی یافت میشود كه، با رسیدن به غایت طریق، آرمانهای خاص دینش را به بالاترین و كاملترین مرحله رشد آن رسانده است; درست همانگونه كه ماهیت متمركز مسیحیت تنها در كسانی مانند قدیس فرانسیس یا قدیس برنارد یا قدیس دومینیك یافت میشود. به عبارت دیگر، نه تنها جهانشمولی، بلكه اصالت هر عرفان خاصی هرچقدر كه به غایت نزدیك میشود شدت بیشتری مییابد. غیر از این هم نمیتواند باشد; چرا كه اصالت از منحصر به فرد بودن جدا نیست و این نیز مانند جهانشمولی، ضرورتا از طریق قرب به یگانگی مطلقی كه آن را پدید میآورد افزایش مییابد.
اكنون كه به بحث درباره این موضوع مشغولیم، باید خاطرنشان كرد كه علاوه بر جهانشمولی بزرگتری كه در حال بررسی آن بودهایم، جهانشمولی كوچكتری هم هست. همه عرفانها به معنای وسیعتر به یك اندازه جهانشمولند; چرا كه همه به حقیقت واحدی هدایت میكنند. اما وجهی از اصالت اسلام، و بنابراین عرفان اسلامی، چیزی است كه آن را میتوان جهانشمولی ثانوی خواند، كه بیش از همه از طریق این واقعیت روشن میشود كه اسلام به عنوان آخرین وحی این دور زمانی، ضرورتا چیزی از مقوله اجمال و تلخیص است. شعار اسلامی را قرآن، ایمان به خدا و فرشتگانش و كتابهایش و پیامبرانش دانسته است. (۱۰)
قطعه ذیل نیز در این سیاق مهم است و نظیری برای آن، مثلا در یهودیتیا سیحیتیافت نمیشود:
برای هر یك از شما [امتها] شریعت و راه روشنی قرار دادهایم. و اگر خدا (۱۱) میخواستشما را یك امت قرار میداد، ولی [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده استبیازماید. پس در كارهای نیك بر یكدیگر سبقت گیرید. بازگشت [همه] شما به سوی خداست; آنگاه درباره آنچه در آن اختلاف میكردید آگاهتان خواهد كرد. (۱۲) بعلاوه و به همین دلیل است كه از یك دور زمانی سخن میگوییم تطابق خاصی میان آخر و اول وجود دارد. با ظهور اسلام چرخ یك دور كامل زده استیا یك دور تقریبا كامل; و بدین دلیل است كه دین اسلام ادعا دارد كه رجوع به دین اولیه است; ادعایی كه به اسلام، جنبه دیگری از جهانشمولی میبخشد. یكی از ویژگیهای قرآن به عنوان آخرین وحی الهی این است كه گاهی گویی شفاف میشود تا وحی نخستین بتواند از طریق آیاتش بتابد; و این وحی نخستین، یعنی كتاب طبیعت، به همگان تعلق دارد. به پاس حرمت این كتاب، به معجزات محمد[ص]، برخلاف معجزات موسی و عیسی، هرگز این امكان داده نمیشود كه حائز درجه اول از اهمیتشوند. از منظر اسلامی، این اهمیت درجه اول باید به معجزه آفرینش اختصاص داشته باشد كه با گذر زمان، هرچه بیشتر مسلم انگاشته میشود و باید به حالت اصلی خویش بازگردد. در این ارتباط ذكر این مطلب بیربط نیست كه یكی از گفتههای پیامبر[ص] كه عارفان مسلمان غالبا نقل میكنند صحدیث قدسیش ذیل است كه حدیث قدسی نامیده میشود، زیرا خدا در آن مستقیما سخن میگوید: من گنجی پنهان بودم و میخواستم شناخته شوم، لذا جهان را آفریدم.
شكی نیست كه به خاطر این وجوه و وجوه دیگر جهانشمولی است كه قرآن خطاب به همه امت مسلمان میگوید: ما شما را امت وسط قرار دادیم; (۱۳) و شاید در خلال فصول آینده دیده شود كه، بیآنكه در صدد اثبات آن باشیم، عرفان اسلامی در واقع چیزی از نوع پلی میان شرق و غرب است.
مارتین لینگز - فروزان راسخی
پینوشتها:
×. مشخصات كتابشناختی اصل مقاله چنین است:
.۲۴-۱۷.pp ,)۱۹۸۱ ,Books Mandala :London( ,?Sufism is What ,Martin ,Lings
۱. به همین سبب در یك راه است، اما نه آن راهی كه آنان میپندارند.
۲. این امر به وضوح از كتاب )۱۹۶۷ ,London ,Books Perennial( Methods ndPrinciples its :West and East in Art Sacred نوشته تیتوس بوركهارت معلوم میشود، همچنان كه ارتباط نزدیك هنر مقدس و عرفان نیز از همین كتاب معلوم میشود.
.)۱۹۶۷ ,summer( Religion Comparative in Studies in Art Islamic in Values Perenial , Burckhardt Titus .۳
۴. این نكته از فریتیوف شوان وام گرفته شده است كه استادانه اثبات كرده است كه بین هنر مقدس و هنر دینیای كه مقدس نیست تفاوت این آزادی را برای خود قائل شدهام كه این مطلب را از بافت مسیحیاش [به بافت اسلامی] منتقل كنم. متن اصلی چنین است: هنگامی كه در مقابل یك كلیسای جامع گوتیك یا رومی میایستیم احساس میكنیم كه در مركز جهانیم; [اما] هنگامی كه در مقابل یككلیسای رنسانسی یا باروك یا روكوكو میایستیم صرفا از بودن در اروپا آگاهیم ) ).۸۴.p ,Religions of Unity Transcendent The
Hampi .۵
Chartres .۶
۷. یعنی، بدون ترس از تحت تاثیر عامل بیگانهای قرار گرفتن. زیرا به دلایل نظری یا روشی دو دیدگاه معنوی میتوانند از بعضی لحاظها مانعهٔالجمع باشند و، در عین حال، به یك غایتبرسند. اما هنر مقدس یك عامل كمكی است و معمولا وسیله اصلی متحقق شدن به حقایق معنوی نیست. بدینسان هر خطری كه از هنر مقدس یك سلسله سنتی غیر از سلسله سنتی خود شخص ناشی شود، به مراتب كمتر از خطرات موجود در عمل به آداب دین دیگر است. این نقض یكدستی معنوی میتواند موجب ضربهای بسیار قوی شود كه چه بسا توازن روح را از میان ببرد.
۸. ضمنا بیاثری تفننگرایی را هم آشكار میكند، كه متناظر استبا یك خط پیچدار، كه گاهی به سوی مركز حركت میكند و گاهی از آن دور میشود، شعاعهای مختلف را بارها قطع میكند، اما به نحو دائم به دنبال هیچكدام نیست; در عین حال كه مدعی دنبالهروی تركیب حاصل از همه آنهاست. خود فریبان مورد بحث، به قول عارف مسلمانی از قرن اخیر (شیخ درقاوی) صمانند انسانیاند كه سعی میكند با كندن زمین، كمی اینجا و كمی آنجا آب پیدا كند. چنین كسی از تشنگی خواهد مرد، حال آنكه انسانی كه یك جا را عمیق حفر میكند، و به پروردگار اعتماد و اتكا دارد، آب را خواهد یافت، خواهد نوشید و به دیگران نیز خواهد داد تا بنوشند
) .)۲۹.p ,۱۹۶۹ ,London ,Books Perennial ,Master Sufi a of Letters
۹. رمز بنا به تعریف ناقص است; از این حیث كه هرگز نمیتواند همه وجوه مثال اعلایش را شامل شود. آنچه در این مثال از رمز بیرون میماند این حقیقت است كه مركز مطلق به صورت نامتناهی بزرگتر از محیط است. بنابراین این امر در پس پشت اذهان ما باید با دایره دیگری تكمیل شود كه مركزش نماینده این جهان و محیطش نمایانگر ذات نامتناهی محیط بر همه است.
۱۰. قرآن كریم، سوره بقره، آیه۲۸۵.
۱۱. قرآن از خدا نه تنها به صیغه اول شخص (هم مفرد و هم جمع)، بلكه به صیغه سوم شخص هم سخن میگوید، و گاهی مانند اینجا در دو جمله متوالی از یكی به دیگری منتقل میشود.
۱۲. قرآن كریم، سوره مائده، آیه۴۸.
۱۳. قرآن كریم، سوره بقره، آیه۱۴۳.
پینوشتها:
×. مشخصات كتابشناختی اصل مقاله چنین است:
.۲۴-۱۷.pp ,)۱۹۸۱ ,Books Mandala :London( ,?Sufism is What ,Martin ,Lings
۱. به همین سبب در یك راه است، اما نه آن راهی كه آنان میپندارند.
۲. این امر به وضوح از كتاب )۱۹۶۷ ,London ,Books Perennial( Methods ndPrinciples its :West and East in Art Sacred نوشته تیتوس بوركهارت معلوم میشود، همچنان كه ارتباط نزدیك هنر مقدس و عرفان نیز از همین كتاب معلوم میشود.
.)۱۹۶۷ ,summer( Religion Comparative in Studies in Art Islamic in Values Perenial , Burckhardt Titus .۳
۴. این نكته از فریتیوف شوان وام گرفته شده است كه استادانه اثبات كرده است كه بین هنر مقدس و هنر دینیای كه مقدس نیست تفاوت این آزادی را برای خود قائل شدهام كه این مطلب را از بافت مسیحیاش [به بافت اسلامی] منتقل كنم. متن اصلی چنین است: هنگامی كه در مقابل یك كلیسای جامع گوتیك یا رومی میایستیم احساس میكنیم كه در مركز جهانیم; [اما] هنگامی كه در مقابل یككلیسای رنسانسی یا باروك یا روكوكو میایستیم صرفا از بودن در اروپا آگاهیم ) ).۸۴.p ,Religions of Unity Transcendent The
Hampi .۵
Chartres .۶
۷. یعنی، بدون ترس از تحت تاثیر عامل بیگانهای قرار گرفتن. زیرا به دلایل نظری یا روشی دو دیدگاه معنوی میتوانند از بعضی لحاظها مانعهٔالجمع باشند و، در عین حال، به یك غایتبرسند. اما هنر مقدس یك عامل كمكی است و معمولا وسیله اصلی متحقق شدن به حقایق معنوی نیست. بدینسان هر خطری كه از هنر مقدس یك سلسله سنتی غیر از سلسله سنتی خود شخص ناشی شود، به مراتب كمتر از خطرات موجود در عمل به آداب دین دیگر است. این نقض یكدستی معنوی میتواند موجب ضربهای بسیار قوی شود كه چه بسا توازن روح را از میان ببرد.
۸. ضمنا بیاثری تفننگرایی را هم آشكار میكند، كه متناظر استبا یك خط پیچدار، كه گاهی به سوی مركز حركت میكند و گاهی از آن دور میشود، شعاعهای مختلف را بارها قطع میكند، اما به نحو دائم به دنبال هیچكدام نیست; در عین حال كه مدعی دنبالهروی تركیب حاصل از همه آنهاست. خود فریبان مورد بحث، به قول عارف مسلمانی از قرن اخیر (شیخ درقاوی) صمانند انسانیاند كه سعی میكند با كندن زمین، كمی اینجا و كمی آنجا آب پیدا كند. چنین كسی از تشنگی خواهد مرد، حال آنكه انسانی كه یك جا را عمیق حفر میكند، و به پروردگار اعتماد و اتكا دارد، آب را خواهد یافت، خواهد نوشید و به دیگران نیز خواهد داد تا بنوشند
) .)۲۹.p ,۱۹۶۹ ,London ,Books Perennial ,Master Sufi a of Letters
۹. رمز بنا به تعریف ناقص است; از این حیث كه هرگز نمیتواند همه وجوه مثال اعلایش را شامل شود. آنچه در این مثال از رمز بیرون میماند این حقیقت است كه مركز مطلق به صورت نامتناهی بزرگتر از محیط است. بنابراین این امر در پس پشت اذهان ما باید با دایره دیگری تكمیل شود كه مركزش نماینده این جهان و محیطش نمایانگر ذات نامتناهی محیط بر همه است.
۱۰. قرآن كریم، سوره بقره، آیه۲۸۵.
۱۱. قرآن از خدا نه تنها به صیغه اول شخص (هم مفرد و هم جمع)، بلكه به صیغه سوم شخص هم سخن میگوید، و گاهی مانند اینجا در دو جمله متوالی از یكی به دیگری منتقل میشود.
۱۲. قرآن كریم، سوره مائده، آیه۴۸.
۱۳. قرآن كریم، سوره بقره، آیه۱۴۳.
منبع : بلاغ
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا بارش باران آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بانک مرکزی قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران تورم
فضای مجازی سریال نمایشگاه کتاب تلویزیون مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
استقلال فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی