یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

انتخابات در سال ۲۰۰۹، دنیا در آستانه تحول


انتخابات در سال ۲۰۰۹، دنیا در آستانه تحول
از صبح روز ۴ نوامبر ۲۰۰۸ انتخابات سراسری ایالات متحده امریکا آغاز می­شود. شاید گمان کنیم این انتخابات تنها به ایالات متحده محدود می­شود و ارتباطی با دیگر نقاط دنیا ندارد. اما باید بگوییم انتخابات امریکا در حقیقت آغاز راه انتخابات دیگر نقاط جهان خواهد بود. شاید در این جا این توهم به ذهن خطور کند که قصد داریم بگوییم، انتخابات جهان همگی با یکدیگر مرتبط هستند و نتایج هر کدام می­تواند سرنوشت دیگری را تعیین کنند. البته چنین نیست. می توانیم به ضرس قاطع بگوییم اکثر انتخابات جهان به ویژه انتخاباتی که به نوعی در کشورهای پیشرفته انجام می­شوند در فضایی کاملا آزاد و دموکراتیک برگزار می­شوند و مردم خود نقش تعیین کننده در سرنوشت خود را دارند. در کشورهای جهان سوم نیز می توان گفت، اگر مردم تعیین کننده سرنوشت خود نیستند حداقل این حاکمان هستند که برای کشور تکلیف تعیین می­کنند و رهبران کشورهایشان را معین می­کنند.
اما با این حال نمی­توانیم کتمان کنیم که مجموعه انتخابات جهان در هر حالتی بر یکدیگر تاثیر گذار هستند. حال این تاثیر می­تواند حداقل یا حداکثر باشد ولی به هیچ وجه خالی از تاثیر نیست. گرچه فضاهای انتخاباتی، فضاهای اجتماعی و نوع تعامل حکومت­ها، دولت­ها و مردم همگی در نتایج انتخابات تاثیرگذار هستند.
حال اگر این تاثیر پذیری حداقلی را بپذیریم و بیاییم نگاهی به نقشه جغرافیایی انتخابات جهان بیندازیم به این نکته می­رسیم که سال ۲۰۰۹ می­تواند سال تغییر دنیا و ادبیات سیاسی جهان باشد. این که این ادبیات چه می­تواند باشد و نتایج این تغییرات چه خواهد بود، مقصود این مطلب نیست گرچه در طول این نوشتار شاید خط های فکری­ای به خواننده داده شود. اما بی­شک می­توان گفت، سال ۲۰۰۹ سال تحول در عرصه سیاست جهانی در بسیاری از نقاط جهان به ویژه نقاط کلیدی و اثر گذار در سیاست­های جهانی خواهد بود. سالی که خواه ناخواه منطبق با نیاز جوامع دگرگونی­هایی را در عرصه­های سیاسی جهان تجربه خواهد کرد. تحولاتی که بی­شک متاثر از انتخابات­ کشورهای بزرگ جهان و تحولات اساسی این نقاط به عنوان نقاط ثقل عرصه جهانی خواهند بود. در این جا به صورت خلاصه به برخی از آنها اشاره می­کنیم.
● ایالات متحده امریکا
انتخابات در ایالات متحده آغاز شده است. رئیس جمهوری جدید ابتدای ژانویه ۲۰۰۹ کار خود را رسما در کاخ سفید آغاز می­کند. نتایج اولیه و ظواهر امر نشان می­دهند، جانشین جورج بوش کسی جز باراک اوباما نیست. اوباما با شعار تغییر و اصلاحات در نظام کلی سیاست­های ایالات متحده پا به عرصه انتخابات گذاشت و توانست شمار بسیاری از رای دهندگان را به سوی خود جلب کند. به عبارت دیگر بیشتر کسانی که نسبت به دولت فعلی امریکا که دیگر روزهای پایانی خود را می­گذراند، اعتراض داشتند و دارند رای خود را به باراک اوباما می‌دهند. این بدین معنا است که مردم به وضعیت موجود اعتراض دارند و با انتخاب اوباما اعتراض خود را نشان می­دهند. یعنی این که تغییری در سیاست­های ایالات متحده صورت خواهد گرفت تا آنجا که حداقل نظرات مخالفان وضعیت فعلی حاصل شود. این که اوباما تا چه اندازه به وعده­های خود می­تواند جامه عمل بپوشاند یا این که در طول دوران ریاست جمهوری‌اش تا چه اندازه موفق خواهد بود، موضوع این مقاله نیست. اما به هر حال با آمدن اوباما – حداقل بر اساس گفته­هایش – تغییراتی حاصل خواهد شد و این می­تواند مقدمه تغییرات دیگری در دیگر نقاط جهان نیز باشد.
● اسرائیل
انتخابات اسرائیل در تاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۰۹ برگزار می­شود. رقبای جدی این انتخابات احزاب کادیما، لیکود و کارگر هستند. البته احزاب تندرویی مانند شاس نیز در این انتخابات حضور دارند اما تا بدین لحظه پیش­بینی می‌‌شود عمده رقابت­ها میان احزاب کادیما و لیکود صورت بگیرد. حزب کارگر بر اساس آخرین نظرسنجی­ها از کمترین شانس نسبت به دو حزب دیگر برای پیروزی اکثریت در انتخابات برخوردار است. اگر روال به همین ترتیب پیش رود، می­توان گفت، حزب کادیما می­تواند بیشترین کرسی­های پارلمان اسرائیل - کنست- را تصاحب کند. گرچه احتمالا حزب لیکود دومین برنده انتخابات اسرائیل خواهد بود و تسیپی لیونی رهبر حزب کادیما مجبور خواهد شد که با این حزب ائتلاف کند اما حداقل این است که لیونی سابقه نظامی ندارد و تا کنون رهبری هیچ جنگی را بر عهده نداشته است. این یعنی آن که اسرائیل با آمدن لیونی باز هم از جنگ دور می­شود و دایره روانی خود را از برخورد نظامی دور می­سازد.
از سوی دیگر لیون زنی است که در میان احزاب جاری در اسرائیل به میانه­روی مشهور است و بسیاری او را با هیلاری کلینتون در ایالات متحده مقایسه می­کنند. این یعنی تغییر در منش اسرائیل. به هر حال در این رژیم فردی چون نتانیاهو یا شائول موفاز که هر دو سابقه نظامی داشتند و تندروی­هایشان حتی در اسرائیل مورد نکوهش بود، بر سر قدرت نمی­آید. گرچه هنوز زود است درباره آینده انتخابات اسرائیل پیش­بینی کرد ولی به گواه بسیاری از منابع نظرسنجی لیونی را از هم اکنون می­توان برنده انتخابات اسرائیل دانست.
● ایران
جمهوری اسلامی ایران از مهمترین کشورهای منطقه است که به واسطه نفوذ و جایگاهی که در منطقه دارد هر گونه تغییری در آن برای مجامع جهانی مهم است. هر چقدر هم که بخواهیم ایران را نسبت به دنیا تافته جدا بافته‌ای بدانیم به دلیل جایگاهش نمی­توانیم تصور کنیم از تحولات جهانی تاثیرپذیر نخواهد بود. ایران نیز به تبع همین تحولات استراتژی و منش سیاسی خود را مطابق با نیازهای جهانی خود و تحولات دنیا تعریف می­کند و مجبور است برای پیشبرد اهداف بین المللی و دیپلماسی خود مطابق با دگرگونی­های جهانی راهکارهای تازه و تعریف­های جدید سیاسی تعریف کند.
انتخابات ریاست جمهوری ایران در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ مطابق با ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹ برگزار خواهد شد. هنوز زود است درباره انتخابات آتی ایران نظری دهیم. هنوز نامزدهای نهایی انتخابات مشخص نشده­اند و رقبای جدی محمود احمدی­نژاد رئیس جمهوری ایران مشخص نیستند و به میدان نیامده­اند. اما به هر صورت به دلیل تغییراتی که عرصه دیپلماسی جهانی در ماه­های آتی به خود خواهد دید، هر کسی که در ایران به منصب ریاست جمهوری برسد هر کس که باشد چه احمدی­نژاد چه هر کس دیگری که بخواهد جای او را بگیرد، اگر قصد دارد در عرصه دیپلماسی موفق باشد، نیازمند این است که سیاست­های خود را مطابق با این تحولات پیش ببرد. این یعنی تغییر. تغییر در استراتژی دیلپماسی و عرصه سیاست­گذاری خارجی.
● آلمان
انتخابات سراسری فدرال آلمان در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۹ برگزار خواهد شد. رقیب سرسخت آنجلا مرکل صدر اعظم کنونی آلمان، فرانک والتر اشتانمایر، وزیر امور خارجه کنونی آلمان است. وی از هم اکنون نامزدی خود را در انتخابات سراسری آلمان اعلام کرده است. اشتانمایر از سوی حزب سوسیال دموکرات آلمان رسما به عنوان رقیب آنجلا مرکل رهبر حزب دموکرات مسیحی معرفی شده تا شاهد رقابتی سخت در انتخابات آتی آلمان باشیم.
هنوز نزدیک به یک سال به انتخابات سراسری فدرال آلمان زمان باقی مانده و نمی­توان پیش­بینی چندانی از رقابت­های انتخاباتی این کشور کرد. اما با این حال نباید فراموش کنیم که اولا پیروزی آنجلا مرکل در سال ۲۰۰۵ به اندازه­ای نزدیک به حزب رقیب بود که به سختی موفق به تشکیل دولت جدید این کشور شد. ثانیا وی پس از آن که قدرت را در آلمان در اختیار گرفت، بی­درنگ مواضع سیاست خارجی کشورش را به ایالات متحده و سیاست­های جورج بوش نزدیک کرد که بسیار مورد انتقاد قرار گرفت به گونه­ای که بسیاری از روزنامه­ها به وی لقب سگ بوش را دادند.
با استقبال پرشوری که ملت آلمان از باراک اوباما در سفرش به اروپا در دو ماه پیش انجام دادند، می­توان این گونه تصور کرد که مردم آلمان هم به کسی رای خواهند داد که دنباله­روی سیاست­های گذشته کاخ سفید نباشد. چون مرکل بی­درنگ از سیاست­های بوش حمایت می­کرد از این رو می­توان گفت که این دنباله­روی شانس پیروزی‌اش در انتخابات آتی آلمان را کاهش داده است.
علاوه بر آن نظرسنجی­ها نیز نشان می­دهد که موقعیت مرکل در روزهای اخیر سیر نزولی یافته و با آغاز بحران اقتصاد جهانی با وجود این که آلمان نسبت به دیگر کشورهای اقتصاد باز نسبتا ضربات کمتری را متحمل شد، اما با این حال از مقبولیت آنجلا مرکل کاسته است.
● ژاپن
انتخابات سراسری ژاپن در سپتامبر ۲۰۰۹ برگزار خواهد شد. بحران اقتصادی ژاپن که می­توان گفت این کشور را در کنار ایالات متحده و تقریبا هم­زمان با آن برای سومین بار به زانو در آورد، موقعیت حزب حاکم را به شدت متزلزل کرده است. کارشناسان اقتصادی و در حال حاضر اپوزسیون مخالف دولت ژاپن بارها دولتمردان خود را به دلیل پیروی از سیاست­های اقتصادی ایالات متحده نکوهش کرده و معتقدند که همین دنباله روی از سیاست­های ایالات متحده باعث شد تا ژاپن بلافاصله پس از امریکا زمین بخورد و مجددا بحران­های تلخ دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی را تجربه کند. بحران­هایی که دولت­های وقت آن دوران را نیز از پای در آورد.
اکنون بسیاری از تحلیلگران نسبت به اقتصاد ژاپن هشدار می­دهند. به طور مثل روزنامه فایننشال تایمز در سرمقاله خود در ابتدای هفته جاری با عنوان ژاپن و بریتانیا در برابر بحران جهانی، هشدار داد که مبادا بیماری اقتصادی ژاپن که در دهه­های ۸۰ و ۹۰ میلادی رخ داد و اکنون نیز مجددا دامان آن را گرفته به دیگر نقاط جهان سرایت کند.
از سوی دیگر همان طور که گفته شد، در صورتی که دنیا بخواهد تحول تازه­ای را تجربه کند، ژاپنی­ها نیز ناچارند این تجربه را پذیرا باشند حتی اگر این تجربه بخواهد بیشتر اقتصادی باشد. گرچه زمان زیادی تا انتخابات سراسری ژاپن باقی است ولی به گواه تحلیلگران تحول در عمل و شیوه اداره کنونی این کشور حال هر دولت یا حزبی که بر سر کار آید اجتناب­ناپذیر است.
● مکزیک
انتخابات پارلمانی مکزیک در تاریخ پنج جولای ۲۰۰۹ برگزار خواهد شد. جامعه مکزیک به واسطه نزدیکی و مجاورت در ایالات متحده بسیار از سیاست­های امریکا متاثر است. شاید بتوان گفت، هر اتفاقی که در واشنگتن رخ دهد مستقیما در مکزیک نیز اثر خود را خواهد گذاشت.
در انتخابات دوم جولای ۲۰۰۶ انتخابات مکزیک به یک چالش جدی تبدیل شد. رقبا تا چندین روز پس از برگزاری انتخابات حاضر به قبول شکست خود نبودند و این باعث شد تا کشور برای مدت کوتاهی به شدت ملتهب شود. فیلیپ کالدرون از اول دسامبر ۲۰۰۶ به طور رسمی دولت جدید مکزیک را رهبری کرد. وی از جمله افرادی است که تلاش داشته روابط خود را با ایالات متحده بسیار نزدیک نگاه دارد و دولت جورج بوش نیز از وی حمایت کامل می­کرد.
کالدرون رهبری حزب راست­ گرای مکزیک را بر عهده دارد. رقیب وی آندره مانوئل لوپز ابرادور، رهبر حزب تحولخواه دموکرات مکزیک است که یک حزب چپ گرا محسوب می­شود و در دور پیش انتخابات ریاست جمهوری رقابت سختی را با فیلیپ کالدرون پشت سر گذاشت. رقابتی که در نهایت به تعبیر خودش پیروزی رقیب را بر وی تحمیل کردند زیرا خود را برنده این انتخابات می­دانست.
با روی کار آمدن اوباما و با توجه به رابطه بسیار نزدیکی که فیلیپ کالدرون با بوش داشت، بسیاری از کارشناسان پیش­بینی می­کنند در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری مکزیک که در سال ۲۰۱۲ برگزار خواهد شد، حزب تحولخواه دموکرات رهبری مکزیک را بر عهده بگیرد. اما قبل از آن همگی برای پیروزی در انتخابات پارلمانی مکزیک که در جولای ۲۰۰۹ برگزار خواهد شد، تلاش می­کنند. در آن جا هم ممکن است که وضعیت به نفع فیلیپ کالدرون پیش نرود و احزاب رقیب اکثریت پارلمان را در اختیار بگیرند.
مکزیک در آمریکای جنوبی کشور بسیار مهمی محسوب می­شود. بسیاری از کارشناسان امریکای جنوبی این کشور را دروازه ایالات متحده به امریکای جنوبی می­دانند. از این رو تحولات آن را بسیار دقیق دنبال می­کنند. مکزیک از دهه ۹۰ و پس از آن که روابط اقتصادی و سیاسی خود را با ایالات متحده بیش از پیش مستحکم کرد، تحول عظیم اقتصادی خود را نیز آغاز کرد. به همین دلیل است بسیاری گمان می­کنند، تغییر در عرصه سیاسی مکزیک که می­تواند متاثر از انتخابات ریاست جمهوری امریکا باشد، بر سیاست­های دیگر کشورهای امریکای لاتین و امریکای جنوبی نیز اثر بگذارد.
● بریتانیا
انتخابات سراسری بریتانیا می ۲۰۱۰ خواهد بود. اکنون حزب کارگر به رهبری گوردون براون بر راس کار است. اما همان طور که روزنامه­های بریتانیایی می­نویسند، نخست­وزیر از روزی که به قدرت رسیده تا کنون کمتر روزی خنده­ای از ته دل بر چهره داشته است. جایگاه گوردون براون به شدت متزلزل شده است. از این رو بسیاری از کارشناسان پیش­بینی می­کنند، دوران نخست­وزیری وی بر بریتانیا پس از سال ۲۰۱۰ ادامه نداشته باشد. بحران شدید اقتصادی، انتقادهای شدیدی که به واسطه جنگ عراق متوجه حزب کارگر شده، جنگ افغانستان که حزب کارگر را به بی­کفایتی و سوء مدیریت در آن متهم می­کنند، در کنار افزایش شدید نرخ بیکاری، ورشکستگی روز افزون واحدهای کوچک تولیدی و افزایش نرخ بی­خانمان­ها در کشور همگی دست به دست هم داده­اند تا روزگار را برای گوردون براون تلخ کند.
اما جدای از این موارد شکست حزب کارگر در بریتانیا همانند ایالات متحده معنای دیگری نیز دارد. و آن این است که عصر اندیشه­های تونی بلر که با اندیشه­های جورج بوش گره خورده بود، پایان می­یابد. بله نمی­توان پیش‌بینی کرد که گوردون براون در دور بعدی نخست­وزیر نخواهد بود اما به واسطه نبود چهره موثر و عملگرایی چون جورج بوش به عنوان هم­پیمان مهم در تدوام اندیشه­های تونی بلر و خلف آن براون، تحول در عرصه سیاسی بریتانیا نیز اجتناب­ناپذیر است. اگر اوباما در انتخابات ریاست جمهوری امریکا رئیس جمهوری شود که ظاهرا هم می­شود، هم­پیمانی از نوع حزب کارگر – جمهوریخواه شکسته خواهد شد و این بدان معنا است که تعریفی دیگر در نوع رفتارها و هم­پیمانی­های جهانی و در اینجا بریتانیا و ایالات متحده به وجود خواهد آمد. زیرا اگر حتی باز هم حزب کارگر در بریتانیا پیروز انتخابات شود چون در آن سوی اقیانوس اطلس هم­پیمان حزب دموکرات، با رهبری چهره­ای چون باراک اوباما است، از این رو آن هم­پیمانی سابق تکرار نخواهد شد.
کشورهایی که به آنها اشاره شد، شاید مهمترین کشورهایی باشند که در تحولات جهانی تاثیرگذار هستند. در این میان کشورهایی نظیر فرانسه و ایتالیا نیز به مرور مجبورند که تغییر رفتار داده و برای تنها نماندن در عرصه سیاسی جهانی خود را به رهبران جدید کشورهای جهان نزدیک کنند. یعنی این که رفتار تازه­ای نزدیک به رفتار رهبران جدید در پیش بگیرند. از سوی دیگر می­توان پیش­بینی کرد به دلیل تحولی که در همه این انتخابات به وجود خواهد آمد و به تبع آن تحولی که در عرصه سیاست جهانی به وجود می­آید، دیگر کشورهای جهان که در اینجا نامی از آنها برده نشد، نیز مجبورند که تن به یک سری تغییرات دهند. کشورهایی نظیر ونزوئلا، مصر، نیکاراگوئه، شیلی، آرژانتین، اسپانیا و ... خواه ناخواه شاهد تحولاتی خواهند بود که ممکن است اداره امور را از زیر دست رهبرانشان خارج کند.
در پایان ذکر نکته­ای ضروری است و آن این که نباید تصور کنیم که تصمیم برای تحولات جهانی را یک یا چند فرد همانند اوباما اتخاذ می­کنند. چنین چیزی در هیچ منطق و دستگاه عقلی نمی­گنجد. اوباما هر قدر هم حرف از تغییر بزند تنها در مواردی محدود و در چارچوبی مشخص توان تغییر دارد. اگر نظری به حرف­های اوباما بیاندازیم به وضوح می­بینیم که از زمانی که رقابت‌های انتخاباتی خود را آغاز کرده تا بدین مرحله از رقابت­ها تا چه اندازه حرف­های خود را تعدیل کرده یا بسیاری از سخنان خود را پس گرفته یا دیگر سراغ بسیاری از گفته‌هایش نرفته است.
مثلا در مورد بحران خاورمیانه و گفت و گوهای اعراب و اسرائیل اگر بخواهیم آن را در ظرف حرف­های اوباما مورد ارزیابی قرار دهیم باید نتیجه بگیریم که تحولی عظیم در نوع روابط اعراب و اسرائیل در راه است، اما حقیقت می­گوید که این طور نیست. حرف­های ژوزف بایدن، معاون اوباما موید این حرف است. وی در یکی از سخنرانی­های اخیر خود نسبت به سیاست­های بوش در تعامل با گفت و گوهای صلح اسرائیل و فلسطین انتقاد کرد و به دلیل این که بوش در برخی موارد جانب سیاست­های اسرائیل را نگرفته و حتی با فلسطینی­ها علیه اسرائیل شده، وی را مورد نکوهش قرار داد. بایدن تاکید کرد، سیاست ایالات متحده همواره همان سیاست اسرائیل بوده و در آن هیچ خللی نباید ایجاد شود. وی در نهایت به حاضران در سخنرانیش گفت: «به حرف­های اوباما چندان توجه نکنید استراتژی اصلی این است که ما باید شدیدتر از گذشته از سیاست­های اسرائیل در تمام موارد به ویژه در برابر اعراب حمایت کنیم.»
نویسنده : علی موسوی خلخالی
منبع : دیپلماسی ایرانی


همچنین مشاهده کنید