یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

انتخابات آمریکا؛ سراب ناامیدها


انتخابات آمریکا؛ سراب ناامیدها
انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا بیش از همیشه مورد توجه ایرانیان داخل کشور قرار داشت. پیگیری اخبار این انتخابات و اظهارنظر درباره آن، دیگر منحصر به نخبه‌ها نبود. مردم عادی هم، اینجا و آنجا، به این موضوع توجه نشان می‌دادند. اخبار و مباحث رسانه‌ها و فضای مجازی به جای خود، از داخل تاکسی تا صف نان و از میهمانی‌ها تا محافل، انتخابات آمریکا به‌راحتی به موضوع بحث و گفت‌وگو بدل می‌شد. اما فکر می‌کنید چرا؟
چرا این انتخابات تا این حد مورد توجه عمومی قرار گرفت؟ حتما خواهید گفت که مثلا این انتخابات جنبه‌ای دراماتیک پیدا کرده بود: سیاه در برابر سفید؛ زن در برابر مرد؛ حامی طبقات فرودست در برابر طبقات فرادست؛ رنگین‌پوستان در برابر سفیدپوستان؛ چهره‌ای سخت در برابر چهره‌ای نرم. در کنار آن‌، هیجانی که به میدان آمدن جوانان آمریکایی به این مبارزه داده بود؛ فضای توجه جهانی به این موضوع؛ اهمیتی که رسانه‌های داخلی برای انتشار اخبار این انتخابات قائل شدند و... همه و همه به اهمیت این انتخابات می‌افزودند. هیچیک از این موارد را نمی‌شود رد کرد. اما من می‌خواهم به لایه دیگری از مسئله بپردازم. می‌‌خواهم از منظر مردم منتظری حرف بزنم که دیگر به خود امیدی ندارند؛ مردمی که از سر ناچاری به فریادرسی در دوردست‌ها می‌اندیشند. این انتخابات برای مردم اهمیت پیدا کرده است چون نه تنها اوضاع کشور بر وفق مرادشان نیست، که راهی برای دگرگونی از داخل نیز نمی‌بینند.
آنان جور دیگری به این انتخابات نگاه می‌کردند. نمی‌خواهم حکم کلی بدهم. مردمی که از وضع موجود دفاع می‌کنند، هنوز هم به انتخابات آمریکا و تفاوت اوباما‌ــ‌ مک‌کین از ورای کلیشه «سگ زرد برادر شغاله» نگاه می‌کنند. اما آن مردم ناراضی که از آنها حرف می‌زنم، مردمانی هستند که در وضعیتی عمیقا نومید‌کننده به سر می‌برند. افقی پیش چشم‌شان پدیدار نیست. امیدشان را دیگر از دست داده‌اند که خود بتوانند اوضاع را دگرگون کنند. بسیاری از ایشان امیدشان در دوره اصلاحات زنده شده بود. اما با راهی که اصلاحات رفت امید زنده‌ شده‌شان دوباره تباه شد. آنها هم که سو‌سوی امید در دلشان سخت‌‌جانی می‌کرد با روی کار آمدن آقای احمدی‌نژاد آخرین میخ‌های نومیدی را بر تابوت آرزوی دگرگونی‌های خود کوبیدند. سر خویش گرفتند و به زندگی هر روزی مشغول شدند. همین مردمان نومید از دگرگونی به دست خود، چنان به انتخابات آمریکا می‌نگریستند که گویی سرنوشت‌شان اینک به آرایی گره خورده است که آمریکاییان به صندوق می‌ریزند.
گویی برای آنان انتخابات آمریکا به انتخاب خود آنان بدل شده بود. آنان به امید معجزتی مبهم دل در گرو این انتخابات داشتند. چیزی که این امید مبهم ـ‌ـ و از نظر من عبث‌ــ را گرمی می‌بخشید، رویدادهای چند سال اخیر بود. در این سال‌ها، گذشته از انقلاب‌های رنگی که با حمایت خارجی خودکامگانی را در اطراف و اکناف سرزمین ما تکان داد، دخالت غرب در افغانستان به تاراندن طالبان انجامید و اشغال عراق توسط آمریکا به سرنگونی دیکتاتور بغداد منتهی شد. این حوادث و حوادثی دیگر از این دست، پس از سال‌ها بدگمانی نسبت به دخالت خارجی ‌ــ که با تاریخ سیاسی معاصر ما عجین شده است‌ــ نگاهی دیگر در کار آورد. بسیاری چنین ارزیابی کردند که انگار چنان که کلیشه‌های سیاسی می‌گویند دخالت خارجی همیشه هم اسارت‌بخش نیست، که از قضا می‌‌تواند رهایی‌بخش باشد. البته این شوق تازه در کار‌آمده دیگر مجالی برای این دست تاملات باقی نمی‌گذاشت که رهایی از خودکامگی مترادف با درآغوش کشیدن آزادی نیست و رهایی سیاسی نیز، صرف‌نظر از بهایی که شیوه‌های به دست‌آمدنش تحمیل می‌کند، لزوما به رهایی اجتماعی نمی‌انجامد.
بالا گرفتن ماجرای هسته‌ای و افزایش احتمال حمله نظامی آمریکا، از یک طرف نیروهای زیادی را به لزوم مبارزه با حمله نظامی آمریکا کشاند، اما از طرف دیگر برای برخی، روزنی از امید. بخشی از این امید ناشی از مطلق بودن نومیدی از خود بود؛ مثل سرابی که تشنه تنهای بیابانی بیکرانه را به خیال آب اغوا می‌‌کند. بخشی دیگر هم شاید این بود که در هر حال برای عده‌ای این وضع آن‌قدر غیرقابل تحمل به نظر می‌رسید (و می‌رسد) که هر وضعیت دیگر، ولو مبهم، را به آن ترجیح می‌دهند.
بی‌دلیل نیست که در همه این سال‌ها دستگاه‌های تبلیغات سیاسی رسمی، به‌ویژه صدا و سیما، پیوسته کوشیده‌اند تصویری یکسره سیاه از عراق و افغانستان پس از دیکتاتوری ترسیم کنند. آنان بر این کار پافشاری می‌کنند چون این خطر را لمس کرده‌اند که ممکن است مردم فکر کنند دخالت خارجی به رهایی و بهروزی می‌انجامد. پس باید به آنان نشان داد که دخالت خارجی فقط تباهی و سیه‌روزی به همراه می‌آورد نه چیزی دیگر. شاید به این ترتیب آنان از خیال دخالت خارجی بیرون بیایند و از سر ناگزیری هم که شده به وضع موجود تن بدهند. من قصد ندارم به ارزیابی سیاسی این گرایش‌ها بپردازم. فقط می‌خواستم نشان دهم که نگاه به خارج، که در سایه تحولات بین‌المللی در این سال‌‌ها رشد یافته است، چگونه در انتخابات اخیر آمریکا نیز به میدان آمد و موجب شد این انتخابات برای ما اهمیتی غیرعادی پیدا کند.
حسین قاضیان
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید