شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نظری به اقتصاد اسلامی از منظر استاد شهید مرتضی مطهری


نظری به اقتصاد اسلامی از منظر استاد شهید مرتضی مطهری
کسانی که فکر می‌کنند مسائل زندگی از یکدیگر جداست و هر چیزی یک مرز و یک قلمروی خاص دارد و هر گوشه‌ای و قسمتی از زندگی بشر به یک شی‌ء بخصوص تعلق دارد ، تعجب و احیانا انکار می‌کنند که کسی مسئله ای به نام‌ “ اقتصاد اسلامی “ طرح کند زیرا به عقیده اینها هر یک از اسلام و اقتصاد یک مساله جداگانه است ، اسلام به عنوان یک دین برای خودش ، و اقتصاد به عنوان یک علم و یا یک فلسفه برای خودش اسلام قلمروی دارد و اقتصاد قلمروی دیگر همچنان که فرهنگ ، سیاست ، قضاوت و حتی اخلاق هر کدام قلمروی جداگانه از اسلام دارند . بعضی پا فراتر نهاده و گفته‌اند زندگی به طور کلی یک مساله استو دین‌ مساله دیگر ، دین را نباید با مسائل زندگی مخلوط کرد . این اشخاص اشتباه اولشان این است که مسائل زندگی را مجرد فرض می‌کنند ، خیر ، زندگی یک واحد و همه شئونش توام با یکدیگر است ، صلاح و فساد در هر یک از شئون زندگی ، در سایر شوون موثر است . ممکن نیست اجتماعی‌ مثلا فرهنگ یا سیاست ، یا قضاوت یا اخلاق و تربیت و یا اقتصادش فاسد باشد اما دینش درست باشد و بالعکس . اگر فرض کنیم دین تنها رفتن به مسجد و کلیسا و نماز خواندن و روزه‌ گرفتن است ، ممکن است کسی ادعا کند مسئله دین از سایر مسائل مجزاست ، ولی این مطلب فرضا درباره مسیحیت صادق باشد درباره اسلام صادق نیست .
● دو گونه پیوند اسلام با اقتصاد
اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد :
۱) مستقیم
۲) غیر مستقیم .
پیوند مستقیم‌ اسلام با اقتصاد از آن جهت است که مستقیما یک سلسله مقررات اقتصادی‌ درباره مالکیت ، مبادلات ، مالیاتها حجرها ، ارث ، هبات و صدقات ، وقف ، مجازاتهای مالی یا مجازاتهایی در زمینه ثروت و غیره دارد .
اسلام کتاب البیع ، کتاب الاجاره ، کتاب الوکاله ، کتاب الرهن ، کتاب الارث ، کتاب الهبه ، کتاب الوقف دارد .
و از طرف دیگر می‌دانیم اصل “ « نومن ببعض و نکفر ببعض »“ همان‌ طور که قرآن کریم می‌فرماید ، مطرود است ، علیهذا یا باید اسلام را دربست‌ بپذیریم و یا باید دربست رد کنیم .
پیوند غیرمستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است . در این جهت برخی مذاهب دیگر نیز کم و بیش چنین می‌باشند . اسلام مردم را توصیه می‌کند به امانت ، عفت ، عدالت ، احسان ، ایثار ، منع دزدی ، خیانت ، رشوه . همه اینها در زمینه ثروت است و یا قسمتی از قلمروی این‌ مفاهیم ثروت است . تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود ، حدود عدالت و امامت و عفت و احسان و همچنین حدود دزدی و خیانت و رشوه روشن نمی‌شود .
● نظر اسلام راجع به ثروت
ما آنگاه که می‌خواهیم نظری به نظام اقتصادی اسلام بیفکنیم ، اول باید ببینیم نظر اسلام درباره ثروت و مال چیست ؟ ممکن است کسی بپندارد که‌ اسلام اساسا ثروت را مطرود و به عنوان یک امر پلید و دور انداختنی‌ می‌شناسد ، چیزی که پلید و مطرود و دورانداختنی است دیگر مقرراتی‌ نمی‌تواند داشته باشد ، به عبارت دیگر مکتبی که نظرش درباره یک شی‌ء معین این است که آن چیز دورافکندنی است آن مکتب نمی‌تواند مقرراتی‌ درباره آن چیز داشته باشد ، همه مقرراتش این خواهد بود که آن چیز را به‌ وجود نیاورید ، دست به آن نزنید ، دست به دست نکنید ، مصرف نکنید همچنانکه درباره مشروب چنین مقرراتی آمده است : « لعن الله بایعها و مشتریها و آکل ثمنها و ساقیها و شاربها . . . »
جواب این است که اشتباه بزرگی است این اشتباه ، در اسلام مال و ثروت‌هیچوقت تحقیر نشده است ، نه تولیدش ، نه مبادله‌اش نه مصرف کردنش‌ ، بلکه همه اینها تاکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین‌ مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست بلکه دور افکندنش ( اسراف ، تبذیر ، تضییع‌ مال ) حرام قطعی است . اشتباه از آنجا ناشی شده که اسلام با هدف قرار دادن ثروت ، با این که انسان فدای ثروت شود مخالف است و سخت مبارزه‌ کرده است
، به عبارت دیگر پول پرستی را و اینکه انسان برده پول باشد ، به عبارت دیگر اینکه انسان پول را به خاطر خود پول و برای ذخیره کردن و اندوختن بخواهد که “ « الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی‌ سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم . . .» “ ( ۱ ) که نام این حالت حرص و آز است ، و یا پول را فقط برای پرکردن شکم و برای عیاشی و بیکاری و ولگردی بخواهد که نام آن شهوترانی است ، [ اینها را محکوم کرده است . ]
در این حالت پول خواستن توام است با دنائت و پستی و محو شخصیت انسانی‌در پول و فقدان هرگونه شخصیت انسانی و شرافت معنوی . نقطه مقابل ، این‌است که انسان پول را به عنوان یک وسیله برای فعالیت و عمل و تسهیل و تولید بخواهد . در این صورت پول تابع آن هدف کلی است که انسان پول را برای آن هدف می‌خواهد .
حدیثی است از رسول اکرم : « نعم المال الصالح للرجل الصالح . » مولوی‌ مضمون این حدیث را به نظم آورده می‌گوید :
مال را گر بهر دین باشی حمول
نعم مال صالح خواندش رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است
ور بود در زیر کشتی پشتی است
تشبیه ثروت و انسان به دریا و کشتی از آن نظر که در یک وضع او را غرق می‌کند و در خود محو می‌کند و شخصیت او را محو می‌سازد و در صورت دیگر نه تنها ضربه به شخصیت او نمی‌زند ، وسیله‌ای منحصر است برای‌ رسیدن به مقصد و تکمیل او شخصیت خود را ، فوق العاده تشبیه خوبی است .
آیه کریمه “ « ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی »“ ( ۱ ) نقش پول را در فاسد کردن شخصیت انسانی بیان می‌کند ، همچنین آیه کریمه “ « و لا تطع‌ کل حلاف مهین ۰ هماز مشاء بنمیم ۰ مناع للخیر معتد اثیم ۰ عتل بعد ذلک‌ زنیم ۰ ان کان ذا مال و بنین ۰ اذا تتلی علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین “ ( ۲ [ ) و نیز ] آیه کریمه : “ « زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرش من الذهب و الفضه و الخیل المسمومه »“ ( ۳ . ) همان طور که هدف دور انداختن و ترک گفتن عملی زن و فرزند نیست ،
هدف دور افکندن پول و ثروت هم نیست .
اسلام که پول پرستی را محکوم کرده است پول و ثروت را محکوم نکرده است‌
، زیرا :
الف) تولید ثروت : کشاورزی ، دامداری ، صنعت و غیره توصیه شده است‌ .
ب) مبادله ثروت یعنی تجارت و داد و ستد توصیه شده است .
ج) مصرف رساندن از نظر شخصی در حدود احتیاجات فردی خالی از هر نوع‌ تجمل و اسراف که مفسد انسان است توصیه شده است .
د) تبذیر و اسراف و تضییع آن ممنوع است .
ه) مقررات سخت قضائی و جزائی در مورد حیف و میل‌ها و سرقتها و
خیانتها وضع شده است .
و) دفاع از مال در حکم جهاد و کشته در این راه شهید تلقی شده است :
« المقتول دون اهله و ماله . . . »
ز)برای مال بر انسان حقوقی قائل شده است .
ح) خود ثروت در کمال صراحت در قرآن کریم به عنوان “ خیر “ نامیده‌
شده است : « کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه‌
للوالدین و الاقربین »( ۱ . )
پی نوشتها :
۱ . توبه . / ۳۴
۲. علق . / ۶
۳. قلم / ۱۰ -. ۱۵
۴. آل عمران . / ۱۴
۵. بقره . / ۱۸۰
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید