پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


نفت تنها سرمایه ایران نیست!


نفت تنها سرمایه ایران نیست!
● تصویر اول:
این روزها چشم اگر بر تصاویر سیاه و سفید تلویزیون ایران تنگ شود تا دیده در این تمركز فیزیكی گشاده‌تر شود، قطعا چهره بسیاری از پیران و بزرگان عرصه‌های تصمیم‌گیری، در روزهای شكل‌گیری انقلا‌ب این كشور شناسایی می‌شود.
● تصویر دوم:
هیچ نیازی برای فشار آوردن به چشم و دیده نیست تا ردی از حضور بزرگان و پیران همین كشور در شبكه‌های دیگر رسانه ملی یافت شود تا اینك بتوان پس از گذشت ۲۷ سال از انقلا‌ب جمهوری اسلا‌می ایران، همه آن بزرگان را بر سر سفره مشتركی به نام <منافع ملی> گردهم دید، چرا كه سال‌هاست یا توان ساختن چنین تصاویری نیست یا عزمی كه معتقد به قرار دادن صاحبان افكار متعدد در یك قاب مشترك باشد، وجود ندارد. در هر دو تصویر اما دغدغه مشترك، همان منافع ملی است اما با تعاریفی غیرمشترك. بدان ‌معنی كه در تصویر اول منافع مشترك ملت آن‌قدر ارجح‌تر از منافع فردی و تك‌روی‌های حزبی و سیاسی قلمداد می‌شود كه صاحبان ایده و تفكرات متعدد، مشت خویش برای یك فریاد مشترك گره می‌كنند اما در تصویر دوم صاحبان اندیشه‌های متعدد یا تماما از صحنه صدا و تصویر رسانه ملی حذف شده‌اند یا هرگز برای منفعت ملی و مشترك در كنار یكدیگر ظاهر نشده‌اند. در حالی كه این روزها، روزهای درد مشترك است و روزهای رسیدن به هدف مشترك.
آنانی كه ۲۷ سال پیش، همه خیابان‌های این دیار را شرمنده از حجم حضور خود كرده بودند، اینك بیراهه نایستاده‌اند اگر دگر باره در خیابان‌های همین دیار فصل برداشت را انتظار می‌كشند. برای ملتی كه به گاه تهدید و تحقیر ملی، دیده بر اختلا‌فات و بگو و مگوهای روزمره و كوچك خویش می‌بندد تا سیل حضور به راه اندازد اینك آیا زمان آن نرسیده كه با طرح پرسشی عیان سراغ آنچه كه كاشته است را از صاحبان باغ بگیرد؟
چند سال است كه كلنگ هسته‌ای شدن ایران به صدا درآمد؟ حتما نیازی به تكرار مكررات نیست تا تاكید شود آنچه این روزها به نام ورود ایران به مرحله ابرقدرتی علمی و تكنولوژیكی مطرح می‌شود حاصل تلا‌ش این دولت یا دولت قبلی نیست كه این هم سفره مشتركی است گشوده به دست دولت‌هایی كه ملت از چندین سال گذشته آنان را برای دستیابی به چنین قدرتی برگزیده است. چنانچه دولت نخستین در آغاز بر شكل‌گیری عزمی برای رسیدن به دانش هسته‌ای پای فشرد، دولت بعدی بر اجرایی شدن آن اصرار ورزید و بی‌هیاهو و جنجال‌رسانه‌ای و تبلیغاتی زمام كار به دست دولتی دیگر داد كه اینك فصل بهره‌برداری آن است.
حال چه خوشمان آید و چه خوشمان نیاید صدرنشین خبرهای تلخ و تند عرصه‌های بین‌المللی شده‌ایم و چه‌بسا كوچك‌ترین و خردترین خطای خواسته یا ناخواسته، منتهی به اجماعی جهانی علیه ایران و دستیابی‌اش به دانشی شود كه حاصل تلا‌ش چندین ساله است.با این همه اما قابل تقدیر است اگر دولتی در اوج ناآرامی‌ها و ناامنی‌ها و یا به تعبیر همواره خود همان جنگ روانی ایجاد شده علیه ایران سر به آسمان گیرد و از نگرانی‌ها سخن نگوید تا مبادا ملتی را از نگرانی موجود، هراسان سازد اما قابل تقدیرتر است كه در كنار این تصمیم، تدبیری هم اندیشه كند تا مبادا آنان كه جنگ روانی می‌سازند در خلا‌ء آن عدم تدبیر، پیروز میدان شوند و ملتی را اسیر بلا‌تكلیفی و سردرگمی سازند.آری، بازهم چه خوشایند صاحبان دولت‌ها باشد و چه نباشد این روزها آسمان كشور را ابر خاكستری ایهام و ابهام دربر‌گرفته است. حال چه فرقی می‌كند جمعی از بزرگان بگویند نگران آینده‌اند و جمعی دیگر بگویند كه نگرانی بی‌معناست. مهم آن است كه همین نزاع بر سر اینكه باید نگران بود یا نه، خود نگرانی‌آفرین است و حاصلش طرح یك پرسش ساده و شاید خالی از تحلیل در بدنه توده مردمی است كه نظاره‌گر بازی، سیاستمدارانند؛ <بالا‌خره جنگ می‌شود یا نه؟>در این میان نیز دوربین رسانه‌های تصویری جهان بر فراز كمیته روابط خارجی سنای آمریكا می‌چرخد و حاصلش حضور وزرای خارجه سابق و اسبق آمریكا در نشست مشتركی با اعضای دولت فعلی این كشور است تا در مورد ایران به نتیجه مشتركی برسند غافل از آنكه اینجا هنوز كسی به این نتیجه نرسیده است كه به گاه شكل‌گیری چنین اجماعی علیه ایران باید سفره مشترك گشود و تمامی نیروها و صاحبان تجارب در دولت‌های سابق و اسبق این دیار را پای این سفره فراخواند.
در آستانه ۲۸ ساله شدن انقلا‌ب ملتی به سر می‌بریم كه نیك می‌داند برای هر درد مشتركی باید به فریادی مشترك تبدیل شد و این توقع زیادی نیست كه همین ملت از مسوولا‌ن و صاحبان عرصه تصمیم‌گیری نیز رفتاری متقابل را انتظار كشد تا درست در روزهایی كه ممكن است هر اشتباه تاكتیكی، فرصت تاریخی ملتی را بر باد دهد، فهرستی از بزرگان و پیرانی كه در همین نظام و در همین كشور به انبانی از تجربه دست یافته‌اند تهیه شود تا روندی كه اینك ایران در پرونده هسته‌ای طی می‌كند حاصل هم‌اندیشی همه كسانی باشد كه بر اساس عرف دیپلماتیك باید از تجارب آنان بهره جست نه آنكه تك صدایی پیشه كرد و خود را بی‌نیاز از تجاربی دانست كه طی این سال‌ها نزد بسیاری از اهالی همین نظام اندوخته شده است.
برای تهیه این فهرست نیز نیاز به صرف زمان فراوان نخواهد بود كه یافتن این چهره‌های آشنا قطعا كار دشواری نیست. هیچ‌كس بر این دولت خرده نمی‌گیرد اگر در روزهای بحران و اضطرار بر اساس عرف دیپلماتیك دست نیازش را به سوی كسانی چون علی‌اكبر ناطق‌نوری، حبیب‌ا... عسگراولا‌دی، محمد یزدی، مهدی كروبی، علی‌اكبر هاشمی‌رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها، میرحسین موسوی، حسن روحانی و دیگرانی كه انبانی از تجربه‌اند و سرمایه، دراز كند.
باور كنیم كه ملت ایران نفت را تنها سرمایه كشورش نمی‌داند و اگر امروز دولت را برای نیاوردن پول نفت بر سفره‌های خویش سرزنش نكند بی‌تردید پراكنده كردن سرمایه‌های دیگر این كشور را از كنار این سفره مشترك، مورد نكوهش قرار خواهد داد. چه كه این روزها اگرچه در قاب تلویزیون تنها چهره‌های سیاه و سفید این سرمایه‌ها را گردهم می‌بیند اما دیرزمانی است كه طرد شدن و برخاستن بزرگان را از كنار این سفره، ناباورانه به نظاره نشسته است.
مسیح علی‌نژاد
منبع : روزنامه اعتماد ملی