جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مسئله شفاعت


مسئله شفاعت
از جمله مباحث مهمی که در خصوص نظام حسابرسی روز قیامت بایستی مورد بررسی و دقت نظر قرار گیرد، مبحث شفاعت است که ذیلاً به اختصار آن می‌پردازیم.
آیات نافی
نمونه آیاتی که شفاعت را درباره برخی از گروهها نفی می‌کنند، عبارتند از:
۱) ان­فِقُوا مِمّا رَزَق­ناکُم­ مِّن­ قَب­لِ ا‡ن یَأ­تِیَ یَو­مٌ لاّ بَی­عٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ (بقره/۲۵۴)
( از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی.)
۲) وَ لا یُق­بَلُ مِن­ها شَفاعَهٌ ( بقره /۴۸( ) و نه از او شفاعتی پذیرفته می‌شود........)
۳) فَما تَن­فَعُهُم­ شَفاعَهُ الشّافِعِینَ (مدثر/۴۸( ) و شفاعت شفاعتگران آنها را سود نبخشد.)
۴) اللهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ ال­أر­ضَ وَ ما بَی­نَهُما فی سِتَّهِ ا‡یّامٍ ثُمَّ اس­تَوی عَلَی ال­عَر­شِ ما لَکُم­ مِِّن­ دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ ا‡فَلا تَتَذَکَّروُنَ (سجده/۴() خدا کسی است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، در شش هنگام آفرید، آنگاه بر عرش استیلا یافت، برای شما غیر از او سرپرست و شفاعتگری نیست؛ آیا باز هم پند نمی‌گیرید؟.)
● آیات مثبت
آیاتی است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا می‌کند، مانند: مَن­ ذَا الَّذِی یَش­فَعُ عِن­دَهُ الاّ بِاذ­نِهِ (بقره/۲۵۵)
( کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟.)
وَ لا تَن­فَعُ الشَّفاعَهُ عِن­دَهُ الاّ لِمَن­ ا‡ذِنَ لَهُ (سبأ/۲۳)
( و شفاعتگری در پیشگاه او سود نمی‌بخشد، مگر برای آن کس که به وی اجازه دهد.)
آیاتی که شرایطی برای شفاعت شونده بیان کرده است که گاهی این شرط را رضایت و خشنودی خدا معرفی می‌کند، مانند:
وَ لا یَش­فَعُونَ الاّ لِمَنِ ار­تَضی (انبیاء/۲۸)
( جز برای کسی که خدا رضایت دهد؛ شفاعت نمی‌کنند.)
طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصراً شامل حال کسانی است که به مقام ( ارتضاء) یعنی پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده‌اند. و گاه شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفی می‌کند، مانند:
لا یَم­لِکُونَ الشَّفاعَهَ الاّ مَنِ اتَّخَذَ عِن­دَ الرَّح­منِ عَه­داً (مریم/۸۷)
( آنان اختیار شفاعت را ندارند، جز آن کس که از جانب خدای رحمان پیمانی گرفته است.)
“منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهی است”.
و زمانی “صلاحیت شفاعت شدن” را از بعضی از مجرمان سلب می‌کند، مانند سلب شفاعت از ظالمان در آی زیر:
ما لِلظّالِمِینَ مِن­ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ (غافر/۱۸)
( برای ستمگران نه یاری است و نه شفاعتگری که مورد اطاعت باشد.)
و به این ترتیب داشتن عهد و پیمان الهی یعنی ایمان، و رسیدن به مقام خشنودی پروردگار و پرهیز از گناهانی چون ظلم و ستم، جزءِ شرایط حتمی شفاعت است.۱
● جمع بندی
نسبتی که این دو دسته آیات (نافی و مثبت)‌ با هم دارند، نظیر نسبتی است که دو دسته آیات راجع به علم غیب با هم دارند، یک دسته علم غیب را منحصر در خدا می‌کند، دسته دیگر آن را برای غیر خدا نیز اثبات نموده، قید رضای خدا را شرط می‌کند، دسته اول مانند آی (قُل­ لا یَع­لَمُ مَن­ فِی السَّماواتِ وَ ال­أر­ضِ ال­غَی­بَ؛ بگو هر که در آسمانها و زمین است جز خدا غیب را نمی‌شناسند( )نمل/۶۵) و آیه وَ عِن­دَهُ مَفاتِحُ ال­غَی­بِ لا یَع­لَمُها الاّ هُوَ (انعام/۵۹( )و کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی آن را نمی‌داند.) و از دسته دوم مانند عالِمُ ال­غَی­بِ فَلا یُظ­هِرُ عَلی غَی­بِهِ ا‡حَداً الاّ مَنِ ار­تَضی مِن رَّسُولٍ ... (جن/۲۷-۲۶( )دانای نهان است، و کسی را برغیب خود آگاه نمی‌کند. جز پیامبری را که از او خشنود باشد..)
و همچنین نسبت میانه آن دو دسته آیات شفاعت، نظیر نسبتی است که میان دو دسته آیات راجع به مرگ، و نیز دو دسته آیات راجع به خلقت و رزق،‌و تأثیر، و حکم، و ملک ، و امثال آن است،‌که در اسلوب قرآن بسیار زیاد دیده می‌شود، یکجا مرگ بندگان و خلقتشان و رزقشان و سایر نامبرده‌ها را به خود نسبت می‌دهد، و جایی دیگر برای غیر خود اثبات می‌کند، و قید اذن و مشیت خود را بر آن اضافه می‌نماید.
و این اسلوب کلام، به‌ما می‌فهماند که به جز خدای تعالی هیچ موجودی به‌طور استقلال مالک هیچ یک از کمالات نامبرده نیست، و اگر موجودی مالک کمالی باشد، خدا به او تملیک کرده، حتی قرآن کریم در قضاهای رانده شده‌به‌طور حتم، نیز یکنوع مشیت را برای خدا اثبات می‌کند، مثلاً می‌فرماید:
فَأمَّا الَّذینَ‌شَقُوا فَفِی النّارِلَهُم­ فِیها زَفیرٌ وَ‌ شَهِیقٌ* خالِدینَ فیها مادامَتِ السَّماواتُ وَ‌ ال­أر­ضُ الاّ ما شآءَ رَبُّکَ انَّ رَبَّکَ انَّ فَعّالٌ لِّما یُرید*ُ وَ‌ا‡مّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی ال­جَنَّهِ خالِدینَ فِیها مادامَتِ السَّماواتُ وَ ال­أر­ضُ الاّ ما شآءَ رَبُّکَ عَطآءً غَی­رَ مَج­ذُودٍ (هود/۱۰۸-۱۰۶)
( و اما کسانی که تیره بخت شده‌اند، در آتش فریاد و ناله‌ای دارند- تا آسمانها و زمین برجاست، در آن ماندگار خواهند بود، مگر آنچه پروردگارت بخواهد، زیرا پروردگار تو همان کند که خواهد- و اما کسانی که نیکبخت شده‌اند، تا آسمانها و زمین برجاست، در بهشت جاودانند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد، که این بخششی است که بریدنی نیست.)
پس روشن می‌شود که سعادت و شقاوت و خلود در بهشت و دوزخ را بااینکه از قضاهای حتمی او است، و مخصوصاً درباره خلود در بهشت صریحاً فرموده: عطائی است قطع نشدنی اما در عین حال این قضا را طوری نرانده که العیاذ بالله دست بند به دست خود زده باشد، بلکه باز سلطنت و ملک خود را نسبت به آن حفظ کرده، و فرموده: (پروردگارت به آنچه اراده کند فعال است)، یعنی هرچه بخواهد می‌کند. (هود/۱۰۷)
کوتاه سخن اینکه نه اعطاء و دادنش طوری است که اختیار او را از او سلب کند، و بعد از دادن نسبت به آنچه داده‌ ندار و فقیر شود، و نه ندادنش او را ناچار به حفظ آنچه نداده می‌سازد، و سلطنتش را نسبت به آن باطل می‌کند. از اینجا معلوم می‌شود: آیاتی‌که شفاعت را انکار می‌کنند، اگر بگوئیم: ناظر به شفاعت در روز قیامت است، شفاعت به طور استقلال را نفی می‌کند، و می‌خواهد بفرماید: کسی در آن روز مستقل در شفاعت نیست، که چه خدا اجازه بدهد و چه ندهد او بتواند شفاعت کند، و آیاتی‌که آن را اثبات می‌کند، نخست اصالت در آن را برای خدا اثبات می کند، و برای غیر خدا به شرط اذن و تملیک خدا اثبات می‌نماید، پس شفاعت برای غیر خدا هست، اما به اذن خدا.۲
● شفیعان روز جزا
از آیات قرآن مجید، استفاده می‌شود که شفیعان در روز قیامت متعددند، ( و دایر شفاعت آنها متفاوت است) از مجموع روایاتی که از منابع شیعه و اهل سنت نقل شده- و این روایات بسیار زیاد است- استفاده می‌شود که این شفیعان در قیامت برای گنهکارانی که زمینه‌های شفاعت در آنها موجود است شفاعت می‌کنند.
۱) نخستین شفیع شخص پیامبر اسلام (ص) است، چنانکه در حدیثی می‌خوانیم رسول الله فرمود، “ انا اول شافع فی الجنه”۳
۲) تمام انبیاء از شفعاء روز قیامتند، چنانکه در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم (ص) آمده است که فرمود، “یشفع الانبیاء فی کل من شهید ان لا اله الا الله مخلصاً فیخرجونهم منها”۴ پیامبران دربار تمام کسانی که از روی اخلاص به وحدانیّت خداوند گواهی می‌دهند شفاعت می‌کنند، و آنها را از دوزخ خارج می‌سازند.
۳) فرشتگان از شفیعان روز محشرند، همان‌گونه که از رسول خدا (ص) نقل شده: “یؤذن للملائکه و النبییّن و الشهداء ان یشفعوا”۵ در آنروز به فرشتگان و انبیاء و شهداء اجازه داده می‌شود که شفاعت کنند.
۴و-۵) ائمه معصومین و شیعیان آنها نیز شفاعت می‌کنند چنانکه علی (ع) می‌فرماید “ لنا شفاعه و لاهل مودتنا شفاعه”۶ برای ما شفاعت است و برای ما دوستان ما نیز مقام شفاعت است.
۶و۷) علماء و دانشمندان و همچنین شهیدان راه خدا از شفیعانند چنانکه در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می‌خوانیم، “یشفع یوم القیامه الانبیاء ثم العلماء ثم الشهداء “۷، روز قیامت نخست انبیاء شفاعت می‌کنند سپس علما، و بعد از آن شهداء.
حتی در حدیثی از همان حضرت (ع) آمده است که “ یُشَفَّعُ الشَّهِیدُ فی سبعیِنَ انساناً مِن ا‡هل بیتِهِِ”۸ شفاعت شهید دربار هفتاد نفر از خانواده‌اش پذیرفته می‌شود.
و در حدیث دیگری که مرحوم “ علامه مجلسی” در “ بحارالانوار” آورده : “ شفاعت آنها دربار هفتاد هزار نفر پذیرفته می‌شود”۹
و با توجه به اینکه عدد هفتاد، و هفتاد هزار، هر دو از اعداد تکثیر است منافاتی بین این دو روایت نیست.
۸) قرآن نیز در روز قیامت شفاعت می‌کند چنانکه حضرت علی (ع) می‌فرماید:
“ وَاع­لَمُوا ا‡نَّهُ ( القرآن) شافِعٌ مُشَفَّعٌ “۱۰ بدانید قرآن شفاعت کننده‌ای است که شفاعتش پذیرفته می‌شود.
۹) کسانی که عمری در اسلام صرف کرده‌اند، چنانکه در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می خوانیم: “اذا بلغ الرجل التسعین غفرالله ما تقدّم من ذنبه و ما تأخر و شفّع فی اهله”۱۱ هنگامی که انسان به نود سالگی برسد ( و در مسیر ایمان سیر کند) خداوند گناهان گذشته و آینده او را می‌بخشد، و شفاعت او در خانواده‌اش پذیرفته می‌شود.
۱۰) عبادات نیز شفاعت می‌کنند، چنانکه در حدیثی از رسول خدا (ص) آمده است:”الصیام و القرآن یشفعان للعبد یوم القیامه”۱۲
روزه و قرآن برای بندگان در قیامت شفاعت می‌کنند.
۱۱) از بعضی از روایات استفاده می‌شود که اعمال نیک مانند امانتی که انسان در حفظ آن کوشیده است نیز در قیامت از انسان شفاعت می‌کند.۱۳
۱۲) جالب اینکه از بعضی روایات استفاده می‌شود که خود خداوند هم شفاعت گنهکاران می‌کند، چنانکه در حدیث دیگری از رسول اکرم (ص) آمده است: “ یشفع النبیون و الملائکه و المؤمنون فیقول الجبار بقیت شفاعتی”۱۴
در قیامت پیامبران و فرشتگان و مؤمنان شفاعت می‌کنند، و خداوند می‌گوید شفاعت من باقی مانده است.
باز تکرار می‌کنیم که شفاعت شرایط و قیودی دارد که بدون آن امکانپذیر نیست.۱۵
● نتیجه
سپاس و حمد و بی اندازه و قیاس از ویژگیهای حضرت ربِّ ودود ذوالجلال و الاکرام ، خدای منّان است که بشر را بعد از آفرینش و هدایت تکوینیّه به خلعت حرکت به سوی کمال به هدایتِ تشریعیّه راهنمایی و مخلّع فرمود ؛ اللهُ وَلیُّ الَّذینَ آمَنوُا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلماتِ اِلَی النُّور .
و پاکترین درود و تحیّت و اکرام بر پیامبران و برگزیدگان راه خدا و طریق هدایت به‌سوی معارف حقّه او باد؛ که با ارشاد خود بشر را از ظلمت‌که جهل به وادی انوار علم و دانش الهیّه رهبری نمودند، و از جمود و رکود به مقام سع اطلاق و گشایش حقایق و واقعیات به پرواز در آوردند؛ خاصّه خاتم پیغمبران حضرت سیّد المرسلین محمد بن عبدالله (ص) و جانشینان و یازده فرزند امجد او ، که یکی پس از دیگری عالم را به نور وجود خود منوّر ؛ و با تحمّل اعباء خلافت و امامت الهی ، کاروان بشریت را به میقات خدا و لقاء او رهنمون شدند؛ و صدای پر طنین جرس قافله را به گوش جهانیان رساندند. در دلهای مردم از نفحات قدسّیه ، نور و سرور و حبور وارد کرده؛ و آن دلها را به مقام عزّ خدا پیوستند؛ و راه عبور از عقبات مخوفه و کریوه های مهول نفس را به‌راستی و درستی نشان داده ، به مراحل و منازل واقعه در طی طریق آشنا نمودند ؛ و انسان را به آخرین منزل خود که مقام مقرّبین و صدّیقین و مخلَصین است به حرم امن و امان حضرت پروردگار جمیل و جلیل رهبری کردند.
با توجه به مجموع مطالبی که مطرح شد می توان به این نتیجه رسید که علائم و حوادث آغازین قیامت و حوادث پایان دنیا، و حوادث آغازین قیامت، و صحنه های قیامت هشداری است به انسان در زمین فنای این جهان ، تا آن را سرای جاویدان خود نداند، به آن دل نبندد، به خاطر آن آلود هزاران گناه نشود.
آیات قرآن کریم مکرراً صحنه های سخت و سهمگین قیامت را یادآوری می فرماید و همین تاکید ویژه بر یاد قیامت بیانگر اهمیت فوق العاده آن روز است.
حال که ما می دانیم در روز قیامت اقام قسط خواهد شد و شاهدان اعمال ما انسانها جهت اقامه و اداء شهادت قیام خواهند کرد و در محضر باری تعالی بر اعمال بندگان شهادت خواهند داد. امید است با بهره گیری از ارشاد پیامبران الهی هر لحظه آماده مسافرت بوده و کوله بار خود را از اعمال خدا پسندانه پر نموده و توش سفر برگیریم.
قبل از سفر دست نیاز به درگاه باری تعالی نموده و با دید گریان و قلب پریشان می گویم:
بار الها ما را از مؤمنانی قرار ده که بین ما و آتش دوزخ فاصله طولانی باشد و در بهشت برینت به نعمت مادی و معنویش متنعّم و با اولیایت محشور.
پی نوشتها:
۱ -تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۲۷ .
-۲ ترجم تفسیر المیران، ج ۱، ص ۲۳۸-۲۳۷.
-۳ “ صحیح مسلم”، طبع بمطبعه مصطفی البابی الحلبی و اولاده بمصر جماد ثان ۱۳۷۷ ه ، ج۱، ص ۸۸.
-۴ حنبل ، احمد ، مسند ، ج ۳ ، ص۱۲ .
-۵ همان منبع، ج۵، ص۴۳ .
-۶ شیخ صدوق ، ابی جعفر ، “ خصال صدوق” ، مترجم : آیت الله محمدباقر کمره ای ، انتشارات کتابچی ، چاپ هفتم ، ۱۳۷۴ ، ج۲ ،ص ۴۱۷.
-۷ یزید القزوینی ابن ماجه ، الحافظ ابی عبدالله ، “سنن ابن ماجه”، تحقیق محمد فواد عبدالباقی ، الجزء الثانی وار احیاء التراث ، ج ۲، ص ۱۴۴۳ ، ح۴۳۱۳ .
-۸ “ سنن ابن داود”، شرکه مکتبه و مطبعه مصطفی البابی الحلبی و اولاده بمصر، ج ۲، ص۱۵ .
-۹ بحارالانوار ، ج۱۰۰، ص۱۴ .
-۱۰ محمد ، دشتی ، نهج البلاغه امیر المومنین علی (ع) ، خطبه ۱۷۶، ص۳۳۴ .
-۱۱ مسند احمد، ج ۲، ص ۸۹.
-۱۲ همان منبع ، ج۲، ص ۱۷۴.
-۱۳ ر.ک ، شهر آشوب ، ابی جعفر، مناقب آل ابی طالب، ج ۲ ، ص .۱۶۵-۱۶۱
-۱۴ صحیح بخاری، طبع علی نفقه مکتبه و مطبعه دار التعاون لصاحبها عباس احمد البازر مکه المکرمه ، ج ۹، ص .۱۴۹
-۱۵ تفسیر نمونه،‌ج ۲۵، ص۲۵۹-۲۵۷ .
منبع : روزنامه رسالت