پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

وای اگر از پس امروز بود فردایی


وای اگر از پس امروز بود فردایی
فضای عجیبی دارند دو باشگاه آبی و قرمز. انگار اگر سروسامان داشته باشند دنیا به هم می ریزد. نه این كه فكر كنید سعی در ایجاد نظم ندارند، برعكس خیلی هم مایلند اوضاع رو به راه شود، ولی نمی دانیم چرا همیشه درست آن وقتی كه باید منضبط باشند به هم ریخته هستند، زمینه بی نظمی های بعدی را هم فراهم می سازند.
بیایید چند سال اخیر را خیلی سریع مرور كنیم. یك روز كه فتح الله زاده از استقلال رفت قریب آمد، بعد او جای خود را به «اولیایی» داد سپس قریب برگشت و خیلی نگذشت كه نجف نژاد مدیرعامل شد و در نهایت فتح الله زاده این سیكل را كامل كرد( البته به اسم سرپرست)! در آن طرف یعنی جایی كه بازیكنان پیراهن قرمز به تن می كنند، غمخوار پایان دهنده بحران بود ولی خود غمخوار هم ماندگار نبود و خطیب جای او را گرفت. هنوز درست و حسابی موتور خطیب گرم نشده بود كه انصاری فرد وارد دفتر شد و بر صندلی ریاست پیروزی تكیه زد و بعد از او حبیب كاشانی آمد. آنچه ذكر شد صرفا مروری بر اوضاع مدیریتی چهار - پنج سال اخیر سرخابی ها بود؛ اما هدف این نوشتار چیز دیگری است.
می خواهیم بگوییم این دو باشگاه به هر دلیلی چند برابر باشگاه های دیگر هوادار دارند. هوادارانی كه از بی نظمی های سال های اخیر دلخور هستند. برای آنها فرق نمی كند چه كسی مدیرعامل باشد. راستش را بخواهید خیلی هم دنبال زیر و رو كردن حساب و كتاب پیروزی و استقلال نیستند. یعنی وظیفه آنها نیست. بابت این كارها حقوق نمی گیرند. ایشان فقط توقع دارند تیمشان خوب بازی كند و ببرد. اما هر سال درست وقتی كه باید شاهد یارگیری باشند دعوای مدیریتی را تماشا می كنند. دعواهایی كه خیلی هم ورزشی نیست. خیلی كه چه عرض كنیم، اصلا ربطی به فوتبال ندارد!
هوادار ان استقلال و پیروزی می گویند كه؛ مثل آقایان حقوق نمی گیریم، مسافرت خارج از كشور نمی رویم، حتی اتومبیل كولردار هم نداریم. نه فقط این ها را نداریم بلكه همان شندرغاز پول تو جیبی خود را هم ذخیره می كنیم تا آخر هفته خرج رفتن به ورزشگاه آزادی كنیم. جایی كه دو ساعت یك نفس تیم خود را تشویق می كنیم. باور كنید انصاف نیست با اعصاب این هواداران بازی كنید.
خیلی چیزهای دیگر هم در فوتبال كشور انصاف نیست ولی بنا نداریم به آنها بپردازیم اما این دیگر آنقدر روشن است كه بعید می دانیم برای فهمش مدرك خاصی لازم باشد.
یك زمانی، وقتی در افغانستان دو گروه كابل را محل جنگ های خونین داخلی كرده بودند، یك طنز نویسی نوشت؛ آیا نمی شود این گروه های درگیر، بیرون شهر با هم بجنگند و اجازه دهند مردم در شهر به زندگی خود بپردازند؟ حالا ما هم چنین در لفافه می گوییم، جاهای دیگری هم برای پرداختن به جنگ قدرت و امثالهم وجود دارد، بیایید دست از سر این دو باشگاه بردارید. خیر و شر كارهایی كه كرده اید و بنا دارید انجام دهید گردن خودتان، ما را هم به نوشتن و گفتن حرف هایی كه دلمان نمی خواهد وادار نكنید.
تا جایی كه می دانیم هیچ كدامتان محتاج نان شب نیستید. دنبال خدمت هم كه بگردید فراوان است. كافی است سرتان را بالا كنید، تا نیازمندان را ببینید. آقایان باور كنید آه این كودكان و نوجوانانی كه تفریحشان منحصر است به تماشای فوتبال دامانتان را می گیرد. دیگر خود دانید!
سیدمهدی میری
منبع : روزنامه جوان