پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


فولادوند - عزت الله


فولادوند - عزت الله
عزت الله فولادوند، متولد ،۱۳۱۴ اصفهان
- مترجم نام آشنای متون دشوار و مهم فلسفی.
- معرف «كارل ریموند پوپر» به مشتاقان فلسفه و اصلاح طلبی و جامعه روشنفكر.
- تحصیلاتش در رشته پزشكی در سوربن فرانسه را به عشق فلسفه نیمه كاره رها كرد.
- اخذ مدرك لیسانس، فوق لیسانس و دكترای فلسفه از دانشگاه كلمبیای آمریكا.
- انتخاب مترجم ممتاز در رشته علوم اجتماعی در سال ۱۳۵۰ به خاطر ترجمه كتاب «گریز از آزادی» .
نوبت «عزت الله فولادوند» است. حتی اگر خودش هم موافق نوشتن درباره خودش نباشد. «عزت الله فولادوند» خیلی ها را به واسطه ترجمه های ناب و نایابش عوض كرده است. كافی است سری به «جامعه باز و دشمنان آن» پوپر كه فولادوند با آن ترجمه صریح و راحت الدرك اش آن را به منشور اصلاح طلبی و اصلاح طلبان تبدیل كرد، بزنید تا نقش مهم و پنهانی كه او بر این سالها در ایران داشته است، صحه بگذارید.
عزت الله فولادوند در آستانه ۷۰ سالگی آنچنان از شور و نشاط جوانی بهره مند است كه در میان هم نسلانش كمتر دیده می شود. مردی متین و گرانمایه كه از تمام اخبار و ماجراهای روز آگاه است و به جرأت می توان گفت تمام روزش را صرف دانستن و دانایی می كند.فولادوند فرزند یك حقوقدان برجسته و قاضی عدالتجویی است كه هرگز به چیزی جز عدالت نیندیشید و همین عدالت جویی بود كه باعث می شد فولادوند پدر یك جا و یك شهر دوام نیاورد و دائماً در سفر و مسافرت و نقل مكان باشد و عزت الله فولادوند هم به همین دلیل متولد اصفهان است. فولادوند اما از نژاد و اصالت بختیاری خود هنوز هم نهایت بهره را می برد. اصالت گفتار و صراحت لهجه همراه با متانت و منطق موهبتی است كه ضمیر ناخودآگاه نژادی اش به او عرضه كرده است. پدرش چنان قاضی عدالت پیشه ای بود كه پا به هر شهری كه می گذاشت، كمتر به حشر و نشر با مردم آن شهر تن می داد و خود فولادوند در این باره جایی گفته است: «وقتی علت را از پدر جویا می شدم، او به حق نمك و نمك شناسی اشاره می كرد و می گفت: مبادا پرونده ای زیر دستم بیاید و مجبور به ملاحظه سلام علیك و آداب و معاشرت شوم.»عزت الله فولادوند به دلیل حسن سلیقه پدر، دوران تحصیل خود را در خارج از كشور آغاز و پی می گیرد و با این همه در سنین ،۱۶ ۱۷ سالگی مجبور به بازگشت به ایران می شود، چرا كه دوره بحران اقتصادی بوده است و پدر پر مناعتش دیگر یارای تأمین هزینه های سنگین تحصیل خارج از كشور را نداشته است و او تحصیلات خود را تا پایان دیپلم در ایران و تهران می گذراند و پس از آن برای ادامه تحصیل عازم فرانسه می شود و دو سال تمام در رشته پزشكی در سوربن فرانسه به تحصیل می پردازد و با این همه در این رشته دوام نمی آورد، چه اصلاً با روح فیلسوف مسلك و فضیلت مآب او همخوانی ندارد و برای رسیدن به آرزوهایش در رشته فلسفه راهی آمریكا می شود و در دانشگاه كلمبیا در رشته فلسفه شروع به تحصیل می كند و تا دكترا هم پیش می رود و نزد بزرگان فلسفه آن روزگار تلمذ می كند و پس از اتمام تحصیلاتش به ایران باز می گردد و در ایران تدریس و تحقیق و ترجمه خود را آغاز می كند و حاصلش كتابها، مقالات و نوشته هایی است كه ذره ذره و قطعه به قطعه اركستری را به صدا در می آورند كه حالا نوای آن را می شنویم و می بینیم و خیلی ها در ایران، پوپر، هایك و دیگرانی چون این دو را به واسطه ترجمه روان و یكدست پیر خلوت گزیده این دیر می شناسند.با این همه، حادثه عظیم در شكل گیری شخصیت و منش «فولادوند» كشف امانول كانت است. آشنایی با آرا و عقاید كانت چنان تحول عظیمی در او ایجاد می كند كه هنوز هم تحت تأثیر آن است. فولادوند از كانت زندگی با نظم و روش معین و دقت در اوقات و ساعات را آموخت و البته خوش مشربی، كسب اطلاعات به روز و دقیق و پشتكار و اراده ای پولادین برای هدر ندادن اوقات گرانبهای زندگی از دیگر ویژگیهایی است كه فولادوند از كانت آموخته است و هنوز به آن پایبند است. آنقدر كه در جایی گفته است: كانت بزرگترین فیلسوف غرب در فلسفه جدید است و هرچه آشنایی ما با افكار بلند و تحلیل های عمیق او بیشتر شود، هنوز هم جای كار دارد. به قول «مارتین هایدگر» ما همه زیر سایه كانت زندگی می كنیم.اینكه فولادوند به صداقت اخلاقی و پیروی از مفهوم تكلیف و وظیفه اخلاقی پایبند است و مردی اهل صحبت و معاشرت است و مهربان و خیرخواه، ویژگیهایی است كه با بزرگترین متفكر متأثر از او یعنی كانت همخوانی دارد. او آنقدر كانت را دوست داشت كه پایان نامه دكترایش را هم به او اختصاص داد. فولادوند عاشق خواندن و دانستن است و در این میان روزنامه برای او نقش حیاتی دارد و معتقد است بهترین چیز برای یك روزنامه نوآوری همراه با متانت است. برای همین هم هست شاید كه در جایی می گوید: «اگر در جهانی ایده آل زندگی می كردیم، هیچ روزنامه ای مجبور نمی شد از انتشار بعضی اخبار خودداری كند. برخی رویدادها را بزرگتر یا كوچكتر از واقع جلوه دهد، یاوه گوییها را حقایق جاودان بنمایاند، واقعیات بدیهی را منكر شود، سخن حق را به گونه ای در دهها لفاف بپیچاند كه دیگر هیچ خواننده متوسطی به معنای راستین آن پی نبرد. داستانهای سطحی و بی پایه زیر عنوان گزارشگری تحقیقی ببافد و دهها گناه بزرگ و كوچك دیگری كه روزانه شاهد وقوع آنها در رسانه ای مكتوب بوده ایم و هستیم. البته گناهكاری نیز درجاتی دارد: از هرزه درایی و هتاكی و افترا و ترور شخصیت و آبروریزی و جعل خبر شروع می شود تا آهسته آهسته برسد به كتمان و دستكاری و تیترهای گمراه كننده و اغراق.»«فولادوند» تنها دغدغه جامعه ارتباطات و اطلاعات را ندارد. او نگران مترجمان بزرگ برای ترجمه همه هست و معتقد است مترجم خوب و مترجم بزرگ این روزها كمتر پیدا می شود. می گوید: از كل ترجمه هایی كه در زمینه علوم انسانی، علوم اجتماعی و داستان در هر سال به فارسی ترجمه می شود، تنها ۱۵ و حداكثر ۲۰ درصد قابل قبولند. یعنی غلط های فاحش ندارند و مترجم توانسته مراد نویسنده را به طور قابل فهم به خواننده فارسی زبان منتقل كند. هرچه كه نوشته، جنبه ادبی قوی تری داشته باشد، این درصد، كمتر می شود، چون در همان ۱۵ تا ۲۰ درصد هم باز مترجمانی كه قدرت تشخیص ظرایف زبان را داشته باشند، تعدادشان اندك است؛ تا چه رسد به قدرت انتقال سایه روشن معنا.» او معتقد است اوضاع ترجمه وقتی قرار است مترجمی متنی ادبی و فارسی را به زبان های دیگر برگرداند، خیلی بدتر و داغان تر است و می گوید: «به گمان من، از كل مترجمان فعال ما در ایران، در حال حاضر، عده كسانی كه بتوانند حتی دو صفحه بدون غلط های صرفی و نحوی و با حفظ روح زبان به انگلیسی، فرانسه یا آلمانی مطلب بنویسند، شاید از ۱۰ نفر تجاوز نكند.»اغلب كتابهایی كه فولادوند تاكنون دست به ترجمه آنها زده است، كتابهایی هستند كه بیشتر در حوزه فلسفه و درگیری در زمینه علوم اجتماعی و بویژه مباحثی چون آزادی است و او در پاسخ به این سؤال كه چه ارتباطی میان فلسفه و آزادی می بینید، می گوید: «ما در جامعه نمی توانیم بنیان آزادی را استوار كنیم، بدون این كه نظریه ای داشته باشیم و در قالب یك نظریه فلسفی باید فرایند آزادی را پیش ببریم. هم موافقان و هم مخالفان آزادی در جوامع مختلف همواره متكی بر نظریات فلسفی بوده اند. در نظامهای سیاسی و اجتماعی اگر می بینیم، پیشرفتی در زمینه آزادی و حكومت مردمی حاصل شده، در آن جوامع هم در چارچوب تئوریها و نظریات فلسفی توانسته اند موفق بشوند.»او می گوید: «فرض كنید در غرب نظریه دموكراسی لیبرال متكی است بر نظریات فیلسوفانی مانند جان لاك، مونتسكیو، كانت و ژان ژاك روسو. همین طور در قرن بیستم شخصیتی مثل فردریش تأثیرگذار است. بنابراین دو مقوله یعنی فلسفه و آزادی از یكدیگر جدایی ناپذیرند. افراد همواره نظراتی دارند - چه در موافقت وچه درمخالفت با موضوعی - ولی این نظریات نمی تواند مدون ومنسجم باشد وبه نتایج قابل قبولی برسد مگر این كه دریك چارچوب فلسفی صورتبندی شود ومورد استفاده قرارگیرد.
او معقتد است مطالعه آثار فلسفی تأثیرات بسیار عمیقی درجامعه داشته است ومی گوید: «همین كه سطح آگاهی عمومی درجامعه ما ، ظرف این ۲۵ سال گذشته تا این اندازه افزایش یافته كه ما امروز شاهد آن هستیم، ناشی ازهمین مسأله است. یكی از عواملی كه دراین فرایند تأثیر گذار بوده ، كتابها ومقالات و رساله ها وكوشش روشنفكران ایران بوده كه توانست این اندیشه را درمردم پرورش دهد. البته عوامل اجتماعی ، عوامل معیشتی وعوامل سیاسی درسطح جهان هم همواره مدخلیت دارند ولی آن عوامل هم برمبنای یك آگاهی اجتماعی مؤثر خواهند بود.»عزت الله فولادوند معتقد است كه در ۲۵ سال گذشته دانشگاه های ما نه تولید كننده علم وفلسفه بوده اند و نه مصرف كننده آن. «جریان های عمده فرهنگی، فلسفی عموماً دربیرون از دانشگاه ها نشأت می گیرند. حال كه دانشگاه ها ازتولید علم ناتوان هستند. توقع این است كه استادان - هم خودشان وهم دانشجویان - ازاین جریان نیرومند فرهنگی كه درخارج ازدانشگاه تولید می شود وعمل می كند . بهترین بهره را ببرند.» او البته اوضاع ادبیات فلسفی امروز ایران را نسبت به پیش از انقلاب بهتر می داند و می گوید: الآن ادبیات فلسفی ما درایران، نسبت به پیش از انقلاب به مراتب غنی تر و متعالی تر شده است. هم از نظر تألیف برخی كتاب ها وهم از نظر ترجمه كتابهای مهم و متعددی كه درسطوح مختلف به زبان فارسی منتشر شده اند. حتی برای نوآموزان هم الآن كتاب های خوبی وجود دارد. منتها انتخاب كتاب برای مطالعه باید با مشورت اهل فلسفه باشد چرا كه وقتی مبتدیان از كتاب های خیلی مشكل فلسفی، مطالعات خود را شروع كنند، سرخورده می شوند و آن را رها می كنند.
فولادوند درباره پیشینه ترجمه آثار فلسفی می گوید: «درتمدن اسلامی هیچ دوره ای درخشان تر از دوره ترجمه هایی كه از یونانی به عربی می شد، نبوده است واین سابقه بشری نظیر نداشته اما این مسأله تا اواخر قرون وسطی ادامه دارد و از آن زمان به بعد ما درمسائلی توقف كردیم ولی دیگران به بحث وتحقیق ادامه دادند وبه افق های جدید رسیدند.»بهتر است مهرگانمان را كه درباره عزت الله فولادوند است با دیدگاه خسرو ناقد درباره او به پایان ببریم. او درجایی می نویسد: «عزت الله فولادوند از آن دسته مترجمانی است كه درگستره ترجمه متون فلسفی نه تنها پیشكسوت اند و پیشرو، بلكه سرآمد كار و حرفه خوداند و در برگرداندن كتابهای فلسفی به زبان فارسی از چنان تبحر وتوانایی برخوردارند كه خواننده با مطالعه ترجمه های آنان خود را در دنیای جدید می یابد و افقی تازه دربرابر دیدگانش گشوده می شود. اینان تمام تلاش وتوانایی وترجمه خود را به كار می گیرند تا متن ترجمه ، همسان وهمزات با متن اصلی شود ودرواقع اصل به بدل تغییر نكند، بلكه به جای آن نشیند.»دكتر عزت الله فولادوند بی گمان درشمار آنهاست. كافی است كه به ترجمه های ارزشمند او از آثار فیلسوفان ومتفكران بزرگ جهان نگاه كرد. ترجمه هایی همچون «جامعه باز و دشمنان آن» از كارل پوپر، «خشونت» و «انقلاب» هاناآرنت یا «آزادی وقدرت و قانون» نوشته فرانتس نویمان. فولادوند به نسلی ازمترجمان متون فلسفی تعلق دارد كه متأسفانه بیشتر شان ازمیان ما رخت بربسته اند (كه ایام وعمر او دراز باد) كسانی چون زنده یادان حمید عنایت، محمدحسن لطفی، منوچهر بزرگمهر والبته احمد آرام . كاش لااقل قدر او همت عالی وطبع بلندش را بدانیم.
آثار منتشر شده :
- برخی از آثار مهم او عبارتند از: جامعه باز و دشمنان آن (كارل ریموند پوپر)، گریز از آزادی (فروم)، فلسفه كانت (اشتفان كورنر)، اخلاق در فلسفه كانت (راجر سالیوان)، خرد در سیاست، «كانت، روشنگری و جامعه مدنی» (تألیف)، خشونت و انقلاب (هانا آرنت)، «آزادی و قدرت و قانون» (فرانتس نویمان)، «نقد عقل عملی» ، نیچه و مسیحیت (كارل یاسپرس)، هگل، برج فرازان و...
منبع : آی کتاب