چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

علم‏شناسی فلسفه دین و کلام جدید


علم‏شناسی فلسفه دین و کلام جدید
۱. شرح مفاهیم و واژه‏ها
پیش از هر سخنی درباره فلسفه دین و دانش مسائل جدید كلامی، لازم است درباره اصطلاحات و واژه‏های چندی بررسی فشرده‏ای داشته باشیم.
▪فلسفه: از نظر لغوی از ریشه یونانی «فیلاسوفیا» به معنای دانش دوستی است و در اصطلاح علمی علاوه بر معانی گوناگون، در دو مفهوم كلان به كار می‏رود: فلسفه به مفهوم هستی‏شناسی كه از آن به متافیزیك و علم اعلی یا فلسفه اولی نیز تعبیر شده است و فلسفه مضاف كه همرا ه با مضاف الیه خاصی به كار می‏رود. فلسفه به مفهوم اوّل همان علم به احوال موجود بما هو موجود یا انتولوژی است و در مفهوم دوّم، دانش شناخت مبانی ویا مبادی تصوری و تصدیقی به خصوص اصول موضوعه علم، علوم، دین یا هنر و ادبیات است. از همین رو، علومی چون فلسفه علم ، فلسفه دین، فلسفه هنر و... به عنوان علوم فلسفی شناخته شده‏اند.
▪دین: دین در لغت به مفهوم جزا و پاداش یا آیین و شیوه خاص است و در اصطلاح علمی در عرصه كلام و ادیان در سه مفهوم كلان به كار می‏رود: اول، التزام به امور غیبی و متافیزیكی كه به طور عام شامل عقاید و افكار خرافه‏آمیز نیز می‏شود. دوم، برنامه‏ای آسمانی برای راب طه با خدا و اولیای او. سوم، آیین و اصول وحیانی برای ربانی نمودن فرد و جامعه. مفهوم دوم همان دین در عرف غرب در قرون اخیر است؛ یعنی، دین در عرف سكولاریسم كه با سیاست و امور اجتماعی رابطه موثر و جدی ندارد، ولی دین به مفهوم سوم، دین در عرف اندیشه شیعه و اسلا م نبوی و مكتب اهل‏بیت(ع) است كه دینی كردن زندگی فردی و اجتماعی بشر را اصل جدایی‏ناپذیر و رسالت تغییرناپذیر خود می‏شناسد.
▪فلسفه دین: اینك فلسفه دین را می‏توان دانشی دانست كه به عنوان شاخه‏ای از فلسفه، درباره گزاره‏های بنیادین و اصول زیرساختی دین به بحث و بررسی می‏پردازد. به عبارت دیگر، دانشی است كه دین را به عنوان یك پدیده در نظر گرفته و از مبادی تصوری و تصدیقی آن چون تعری ف دین، تاریخ دین، هدف و كارآمدی دین و... پرسش‏هایی به عمل می‏آورد و به پاسخ آن‏ها می‏پردازد.
▪كلام: كلام در لغت به معنای نشانه، سخن، جمله واثر گذار به كار رفته است و در اصطلاح دانشی است كه درباره مبانی و اركان دین بحث می‏كند و از حریم آن به دفاع می‏پردازد. تفاوت علم كلام با فلسفه دین در این است كه روش علم كلام عقلی، نقلی، جدلی، شهودی و حتی تاریخ ی و تجربی است، ولی روش فلسفه دین فقط برهانی و عقلی است، زیرا شعبه‏ای از فلسفه است. تمایز آن دو به لحاظ موضوع و هدف نیز بر كسی پوشیده نیست؛ یعنی موضوع علم كلام مبانی و اصول درون ساختاری دین است، در حالی كه موضوع فلسفه دین قضایای زیرساختی - برون ساختاری دی ن است. چنان كه هدف علم كلام شناخت اصول و پایه‏های دین است، اما فلسفه دین با مجموعه دین - اعم از اصول و فروع آن - سر و كار دارد.
▪كلام قدیم و دانش مسائل جدید كلامی: ممكن است چنین به نظر آید كه چون علم كلام، علم به اصول و مبانی درون‏ساختاری دین است، صفات قدیم و جدید در قلمرو آن مفهومی ندارد؛ ولی با اندك تأملی می‏توان دریافت كه یك علم ممكن است بر قلمرو و گستره مسائلش افزوده شود؛ مان ند پزشكی كه در عین هم‏خانوادگی علوم متعددش، گسترش قابل ملاحظه‏ای یافته است.
علم كلام نیز از دو جهت در معرض توسعه و تكثیر قرار گرفت: یكی لزوم مباحث تطبیقی و دیگر ارتباط جدی مسائل آن با علوم بشری.
كلام قدیم به طور عمده بر نظریات و دیدگاه‏های فرقه‏هایی چون معتزله، اشاعره و اهل حدیث تأكید داشت، در حالی كه رهیافت جدید، رهیافت تطبیقی میان ادیان است و مباحث را به صورت بین الادیانی مطرح می‏كند. از سوی دیگر توسعه علوم بشری بعد از قرون وسطی، مباحث كلامی غرب را مورد تغییر و تحول قرار داد. نظریه مركزیت خورشید گالیله، در نگرش كلیسا به انسان چالش ایجاد كرد و مكانیك نیوتن، نگرش متكلمان به رابطه خدا و جهان را به رابطه ساعت با ساعت‏ساز تنزل داد. به همین ترتیب اصول داروین در زیست‏شناسی نیز در قلمرو عدل الهی و ب رهان نظم چالش‏های جدی به وجود آورد.
از سوی دیگر، این رهیافت‏ها و رویكردهای جدید، رهیافت دیگری را نیز به همراه داشت و آن اتخاذ روش فلسفی در مباحث و رویكردهای بیرونی بود. به عبارت دیگر، بررسی تطبیقی مسائل كلامی و چالش‏های آن با علوم دیگر، جز با رویكرد فلسفی و روش برهانی و با گرایش بیرونی قا بل طرح نیست، زیرا ادیان دیگر و علوم در خارج از حیطه مسائل كلامی قرار دارند. پس مسائل جدید كلامی با سه ویژگی از كلام پیشین متمایز می‏شود: رهیافت تطبیقی، رهیافت علمی و رهیافت فلسفی و بیرونی به لحاظ روش تحقیق. به موجب همین، می‏توان دانش مسائل جدید كلامی را بدین‏گونه تعریف نمود: دانشی كه مسائل كلامی را با رویكرد تطبیقی بین الادیانی و علمی بشری و رهیافت فلسفی و بیرونی مورد بحث قرار می‏دهد.
۲. مسائل فلسفه دین و دانش مسائل جدید كلامی‏
با توجه به تمایزهای یادشده می‏توان به معرفی مسائل فلسفه دین و دانش مسائل جدید كلامی پرداخت:
۱. ۲. مسائل فلسفه دین: فلسفه دین كه شاخه‏ای از فلسفه است به بررسی مسائل زیر می‏پردازد:
●تعریف دین: این كه دین را چگونه می‏توان تعریف نمود؟
▪منشأ دین: علل رویكرد بشر به دین چه بوده است؟ آیا دین‏گرایی صرفاً منشأ آسمانی دارد یا این كه فاقد ریشه منطقی و اصیل است؟
قلمروهای دین (انتظارات بشر از دین): آیا دین فقط به عرصه رابطه عبادی با خدا مربوط می‏شود یا این كه در عرصه اجتماع و روابط بین‏المللی نیز دارای برنامه و اصول است؟
رابطه دین با علوم بشری: آیا دین با علوم تجربی و انسانی ناسازگار است یا این كه با آن علوم همسویی دارد؟ و... .
▪رابطه دین با ادیان دیگر: این مسأله سه مسأله دیگر را به عنوان زیرمجموعه خود شامل می‏شود: ۱. دین‏شناسی تطبیقی؛ ۲. وحدت و كثرت ادیان (پلورالیسم دینی)؛ ۳. كمال و نقص ادیان (خاتمیت).
▪رابطه دین و دنیا (سكولاریسم و عدم آن): آیا دین با دنیا بیگانه است یا این كه درباره دنیا و امور زمینی نیز رسالت دارد؟
▪رابطه دین با عرفان، فلسفه، هنر و ادبیات و اسطوره: آیا دین عین عرفان، فلسفه و... است یا این كه با آن‏ها متمایز است و فقط داد و ستد خاصی دارد؟
▪هویت علوم دینی: علوم دینی در دنیای مسیحیت و یهود واسلام چه هویتی دارند؟ آیا می‏توان این علوم را مانند علوم بشری دانست؟
▪روش‏شناسی شناخت دین: دین را با چه روشی می‏توان شناخت؟ آیا روش آن روش مشائی و معتزله است یا آن كه روش اخباریون و اشاعره درست است و یا... ؟
▪دین و تكامل معرفت بشری: این بحث سه بحث كلان را به عنوان زیرمجموعه شامل می‏شود: ۱. قبض و بسط تئوریك دین؛ ۲. قداست و عدم قداست دین؛ ۳. دین و عصری بودن (دین و تجدد).
▪دین و مسأله احیاگری: مرگ و احیای دین چه مفهومی دارد؟ احیاگران چه ویژگی‏هایی دارند؟ و... .
▪تاریخ دین: دین در تاریخ غرب، دین در تاریخ مسلمین و... .
اسلام ناب و تعدد قرائت‏ها: آیا با وجود فهم‏های مختلف از دین می‏توان به دین ناب و اسلام اصیل دست یافت؟
این مسائل مهم‏ترین پرسش‏های مطرح در عرصه فلسفه دین در زمان ما هستند.
۲. ۲. مباحث جدید كلامی: مسائل مهم این دانش در دو قلمرو كلان مطرح می‏شوند:
الف. كلام تطبیقی (مسائل بین الادیانی): این مسائل از این قبیل‏اند: خدا در ادیان، عدل الهی در ادیان، نبوت در ادیان، امامت در ادیان، معاد در ادیان، و... .
ب. كلام علمی (مسائل بین الاذهانی): این مسائل از ارتباط مباحث كلامی با علوم بشری ناشی شده‏اند. مهم‏ترین مباحث مطرح در این قلمرو عبارتند از:
رابطه خدا با طبیعت: آیا خدا بسان ساعت‏ساز است كه جهان را ساخته و آن را به حال خود واگذاشته است یا رابطه خدا با جهان از نوع رابطه روح آدمی با قوای اداراكی و تحریكی است؟
رابطه خدا با انسان: آیا رابطه خدا با انسان مانند رابطه خدا با گیاهان و حیوانات است یا این كه انسان هدف و علت غایی آفرینش بوده است؟
خدا و فلسفه: آیا براهین فلسفی می‏توانند خدای واقعی را اثبات كنند؟
خدا و علوم تجربی: علوم تجربی تا چه میزان در اثبات وجود خدا كارآمد هستند؟
عدل الهی و فلسفه و علوم: عدل الهی چه میزان از طریق فلسفه و علوم قابل اثبات است؟
عقل، وحی و دانش تجربی: رابطه عقل با وحی و وحی با دانش تجربی چگونه است؟ آیا با عقل و علوم تجربی می‏توان وحی الهی را اثبات نمود؟
پیامبران و تمدن بشری: آیا پیامبران تمدن جدیدی می‏آورند یا این كه فقط مكمل فرهنگ و تمدن عقلانی هستند؟
قرآن، كتب مقدس و علوم بشری: قرآن و كتب مقدس چگونه با علوم بشری رابطه برقرار می‏كنند؟
رهبری دینی و رهبری بشری: آیا امامت و رهبری در فلسفه سیاسی اهل سنت و شیعه، همان رهبری‏های مطرح در نظام دموكراسی یا تئوكراسی و یا... است؟
معاد و علوم تجربی: آیا معاد از طریق علوم تجربی قابل اثبات است؟
این مسائل و نظیر آن‏ها مهم‏ترین و اندیشه‏سوزترین مسائلی است كه پیدایش دانش جدید و جداگانه «مسائل جدید كلامی» را موجّه ساخته است.
در پرتو این تأملات می‏توان تلقی‏ها و برداشت‏های ناتمام از تمایز میان مباحث فلسفه دین و مسائل جدید كلامی را ارزیابی نمود و به خام‏اندیشی‏های مشهود پایان داد. برای مثال، گفته‏اند: كلام جدید بر اساس شك و تردید استوار است، اما كلام قدیم بر یقین. متكلمان قدی م، اول باور می‏كردند و سپس به اثبات و دفاع می‏پرداختند، در حالی كه در كلام جدید اول شك می‏شود و پس از آن مسأله مدلل و مبرهن می‏شود. عده‏ای دیگر گفته‏اند: كلام جدید یعنی مباحث مربوط به رابطه علم و دین. و گروهی دیگر می‏گویند: كلام جدید یعنی معجونی از مسائل جدید كلامی و فلسفه دین و یا كلام جدید یعنی نگاه بیرونی به دین، امّا كلام قدیم یعنی نگاه درونی به دین.
بدیهی است كه تمامی نظریه‏های یادشده به جای تفكیك درست، به آشفتگی بیشتر دامن می‏زنند و از نظر منطقی و علم‏شناسی نیز قابل دفاع نیستند؛ زیرا متكلمان شیعه و تا حدودی معتزله بیشترین اعتمادشان در مباحث كلامی، عقل و برهان است. اینك چگونه ممكن است هم یقین و تعص ب اعتقادی داشت و هم به عقل و برهان ملتزم بود؟ از طرف دیگر، بحث رابطه علم و دین و مسائل بیرونی دین یا به فلسفه دین مربوط است و یا با فلسفه دین مخلوط شده است.
نویسنده: عباس سالك قزوینی‏
منبع: shareh.com
منبع : باشگاه اندیشه