چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

احزاب دولت ساخته و پرو‍ژه عبور از شاه سلطان حسین!


احزاب دولت ساخته و پرو‍ژه عبور از شاه سلطان حسین!
۱) "شاه سلطان حسین یک فرد یا یک شاه مخلوع نیست بلکه استعاره‌‌ی جدیدالورود و گویایی است که از سوی رهبر معظم انقلاب جهت تبیین وجوهی از روابط قدرت و موقعیت های ملک و ملت تأسیس شد. "ترس و زبونی"، "سستی و وادادگی"، "راحت‌طلبی و رفاه زدگی"، "دنیاخواهی و طمع"، "بی‌برنامگی و حیرانی"، نشانه های همنشین با استعاره‌ی "شاه سلطان حسین" هستند. چنین روابطی از همنشینی می‌تواند برای گونه‌های مختلفی از حکمرانان ایرانی، آسیایی، اروپایی، امریکایی، آفریقایی، عرب، عجم، ‍ژرمن، سفید، سیاه، زرد، مسلمان، مسیحی، برهمن، بودایی و... اتفاق افتد. بنابراین کارکردهای تبیینی استعاره شاه سلطان حسین حتی به روابط و موقعیت های خاص قدرت و حکومت در ایران اختصاص ندارد، بلکه مفهومی است جهانشمول که می تواند شرایط خاصی را که برای هر حکومت و دولتی آسیب زا و خطرناک است، تبیین کند. بدین ترتیب، "شاه سلطان حسین" گونه ایرانی آن، پدیده یا تیپی است که "ابومازن" و "مبارک" گونه عربی آن هستند.
۲) مرور ادبیات تأسیسی امام خمینی در برائت از "اسلام امریکایی" و تقبیح آن، شباهت های کاملاً معنادار و نزدیکی را با استعاره "شاه سلطان حسین"‌ متبادر می کند. به نظر می‌رسد "اسلام امریکایی" و "حکمرانی شاه سلطانی حسینی" تجلیات مختلف از یک واقعیت هستند که کانون اولی، عالم نمایان دروغین جهان اسلام و کانون دومی مدیران و حکام خودباخته جهان اسلام هستند. در تجربه تاریخی ۱۰۰ سال اخیر ایران، این دو کانون، هماره تقویت کننده و مؤید یکدیگر بوده اند. لذا مقابله با یکی، منطقاً به تنش و تقابل با دیگری می انجامد.
۳) درگیری اصلی امام خمینی با مقدس نمایان بی‌شعور حوزه علمیه هنگامی آغاز شد و به اوج رسید که مبارزات علنی او با حکومت پهلوی به مراحل حساس خود نزدیک تر می‌شد و شکست طرفداران جدایی دین از سیاست در حوزه‌ی علمیه، دقیقاً‌ همزمان با براندازی حکومت پهلوی رخ داد. همانطور که با قدرت گرفتن برخی دولتمردان شاه سلطان حسینی در طول ۱۰ سال اخیر، تفکرات و منادیان اسلام امریکایی نیز جان تازه‌ای گرفته بودند. همچنانکه همراهی معنی‌دار و هم‌ازای برخی مجموعه‌های سیاسی داخلی با کسانی از درس خوانده‌های مقدس و مجهز به اسلام امریکایی در حرکتها و مواضع فرهنگی، سیاسی، اجتماعی نمونه جالب و شاخصی از آن پیوند دیرین است، همداستانی و همنوایی "حسنی مبارک" با "طنطاوی" در همراهی با دولت اسرائیل جهت سرکوب ملت فلسطین واقعیتی جالب توجه است، سکوت معنی دار و همزمان شاه سلطان حسین‌های وطنی و حاملان و مروجان اسلام امریکایی درخصوص فاجعه غزه نیز واقعیتی عجیب، تلخ و غم‌انگیز است که در پیشگاه میلیونها ایرانی ب‌پاخاسته و نگران شکل گرفته است. معلوم نیست این ۲ دسته هگرا و همدل که در طول ۱۰ سال اخیر برای تک تک عطسه ها و یک‌یک سرفه‌های نامحرمان و نااهلان انقلاب مراثی می‌سرودند، پیامها منتشر می‌کردند، فریاد وابشرا و وااسلاما سر می‌دادند و به خونخواهی حقوق پایمال شده انسان به پا می‌خواستند، به خاطر فاجعه غیرانسانی ۱۱ سپتامبر بیانیه صادر می‌فرمودند، در قبال خطای یک مسئول دولتی به جهت اتخاذ مواضع شبهه‌ناک نسبت به رژیم اشغالگر قدس به کمتر از عزل او راضی نمی‌شدند، درخصوص زمزمه‌های برقراری روابط سیاسی با مصر هشدارهای جانانه می‌دادند، برای دفاع از حریم امام و جلوگیری از انحراف راه او گریبان چاک می‌کردند، چرا در قبال کشتار بی‌سابقه فلسطینیان مظلوم روزه سکوت گرفته‌اند؟ آیا قتل عام هزاران فلسطینی، قطعه‌قطعه شدن بدن کودکان مسلمان غزه و به خاک و خون کشیده شدن خانواده‌ها به اندازه‌ی قتل‌های مشکوک زنجیره‌ای چهارنفر ضد انقلاب در سال ۷۸، کشته شدن زهرا کاظمی، به زندان افتادن عبدالله نوری، حکم دادگاه آغاجری، برخورد قانونی با فعالیت‌های غیرقانونی مطبوعات،‌‌ مرگ طبیعی مرحوم توسلی، رد صلاحیت چند عنصر فاسد و معلوم‌الحال، شکستن انگشت مهاجرانی در نمازجمعه، درخواست خلع لباس خاتمی، درج مطلبی ابهام‌آلود علیه سید حسن خمینی در یک سایت اینترنتی، افزایش قیمت گوجه‌فرنگی، مرگ پاپ ژان پل دوم، ارزش نداشت که یک کلمه بیانیه بدهید یا یک جمله در اظهار انزجار بگویید یا حتی یک قطره اشک بریزید و یا...
آیا سکوت مرگبار احزاب دولت ساخته کافی نیست که ملت برای همیشه اعتماد و اطمینان نداشته خود را به عداوت و دشمنی ماندگار و ابدی با ایشان تبدیل کند و طومارشان را در هم بپیچد؟
۴) به نظر می‌رسد احزاب دولت ساخته‌ی سکولار و مروجین اسلام امریکایی در نوعی همگرایی عجیب حتی از "شاه سلطان حسین" هم عبور کرده‌اند. "شاه سلطان حسین" جرأت و شهامت ایستادگی در برابر دشمنی را که وارد حریم و حرم او شده بود، نداشت اما برخی هموطنان پرادعای ما که هموطن بودن با چاوز اهل کتاب بر ایشان شرف دارد، برای ابراز موضع در قبال جنایتی هزاران فرسخ دورتر و به مراتب شدیدتر از جنایات افغانها عاجز مانده‌اند. قطعاً در آینده‌ای نه چندان دور بکارگیری اسامی دانه درشت‌های ایشان برای اشاره به واقعیتی که استعاره شاه سلطان حسین برای اشاره بدان وضع شده بود، منصفانه‌تر و گویاتر خواهد بود.
حجت الاسلام علی جعفری
منبع : رجا نیوز