یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بحران بعدی چیست


بحران بعدی چیست
مراکز مالی تبدیل به بنا هایی از آهن و سنگ شده اند که کارکردی ندارند. در این اوضاع نابسامان اقتصادی و گرداب بلایا حتی بزرگ ترین آنها در حال نابود شدن ظرف مدت کوتاه ۱۰روز طرح ملی سازی و پذیرش آن از سوی موسسات به تنها راه نجاتی تبدیل شده که اگر از آن استقبال نشود شکست برخی از موسسات مانند موسسه بیمه ای که زمانی بزرگ ترین بیمه گر با دارایی حدود یک تریلیون دلار بوده است، یا دو تا از بزرگ ترین بانک های سرمایه دار با دارایی مشترکی به میزان یک و نیم تریلیون دلار یا دو غول بازار های رهنی آمریکایی با دارایی۸/۱تریلیون دلار کاملاً قابل پیش بینی است. دولت بزرگ ترین کشور سرمایه دار و رهبر سرمایه داری در دنیا گرفتار گردابی شدید و بی سابقه در صنعت سرمایه داری تاکنون شده اند و به نظر می رسد این اوضاع در حال وخیم تر شدن باشد. ورشکستگی برادران لمن و فروش سریع مریلینچ به اندازه کافی شوک آور بوده اند اما طرح نجات دولتی گروه بین الملل آمریکا (AIG) با اعطای وام ۸۵ بیلیون دلاری و با نرخ بهره بالا که بسیار سریع در بعدازظهر ۱۶ سپتامبر اتفاق افتاد خبر غم انگیز تازه ای در این سال مصیبت بار بود. اساساً AIG یک بیمه گر خوش سابقه است اما بخش محصولات مالی این موسسه که تنها کسر کوچکی از درآمد های آن است، به اندازه کافی قراردادهایی برای نابودی این شرکت وبه لرزه درآوردن کل دنیا تنظیم کرده است که این به توضیح رازی در سال های اخیر کمک می کند: چه کسی پذیرای ریسک هایی بود که بانک ها و سرمایه گذاران اغلب از آن گریزان بودند؟ حال ما می دانیم.
با این حال طرح نجات AIG برای از میان بردن ترسی که بازارها دارند کاری انجام نداده است. اقدامات مورد نظر خود را انتخاب کنید: نرخ بهره ای که از سوی بانک ها برای وام دادن به یکدیگر درخواست می شود، هزینه های اضافه وام گیری و هزینه های بیمه کردن بدهی های شرکتی، حرکت به سوی اوراق خزانه به خاطر امنیت آن، طلا، ذخایر مالی. همه اینها از فردی به فرد دیگر اعلام شده است. در ۱۷ سپتامبر بزرگ ترین وام دهنده رهنی بریتانیا (HOBS)، پس از اینکه سهامش به شدت شروع به کاهش کرد تنها به خاطر ۱۲ بیلیون پوند به دام TBS افتاد. این دام مشابه بلایی بود که بر سر برادران لمن و AIG آمده بود. دیگر بانک ها، مانند مورگان استنلی و واشنگتن میوچوئل به نظر می رسید که از تقدیر یکسانی رنج می برند. روسیه اعلام کرد به سه تا از بزرگ ترین بانک هایش ۱۲/۱ تریلیون روبل (۴۴ بیلیون دلار) قرض خواهد داد. یک موسسه بازار- پول آمریکایی که تصور می شود امن ترین نوع سرمایه گذاری ها باشد برای اولین بار از سال ۱۹۹۴ زیان را در گزارش مالی خود مشاهده می کند. اگر سرمایه گذاران بازار پول را برای خزانه خالی کنند، بانک ها بودجه شان را از دست خواهند داد و این خطر به شرکت ها و بودجه های پس اندازشده هم سرایت خواهد کرد. یک انسان شجاع در میان تمام این بلایا آزمایش شدن خودش و تزکیه نفسش را می بیند؛ یک انسان عاقل نباید عجول باشد.
برخی استدلال خواهند کرد که فدرال رزرو و خزانه، شروع ملی سازی اقتصاد زودتر از آنکه گفته شود هوگو چاوس باید AIG را به حال خود رها کند تا به طور کامل نابود شود، را آغاز کردند. قراردادهای آن - تقریباً ۴۵۰ بیلیون دلار - به ارزش اعتباری - کوتاهی در پرداخت وام ها تنها به تغییر بازارها منجر می شود - از موفقیت و عملکرد صحیح بانک ها و موسسات سرمایه گذاری در سطح بین المللی حمایت می کند. سقوط شعبات بیمه آن تنها برخی متصدیان بیمه نامه ها را مورد هدف قرار می دهد. در آخر هفته فدرال رزرو و خزانه بدون اینکه بتوانند برادران لمن را نجات دهند به تماشای ورشکستگی آنها نشستند؛ در اصولی که قابل تحسین بود. سرمایه داری مستلزم این بود که مردم خود مسوول اشتباهات شان باشند اما AIG بزرگ تر بود و ورشکستگی لمن گرداب و جریان هایی به راه انداخت که به سقوط آن کمک کردند.
با حرکت تلوتلوخوران بازار پراگماتیسم به اصول ضربه می زند. با وجود اینکه قدرت خودش را تضعیف می کند، فدرال رزرو و خزانه به درستی احساس کرده اند که آنها نمی توانند بار دیگر نه بگویند.آنچه پس از این اتفاق می افتد به سه سوال بستگی دارد: چرا این بحران به یک راه مخرب لغزید؟ سیستم اقتصادی و مالی تا چه میزان آسیب پذیرند؟ و چه کاری را می توان برای قرار دادن مالیه در مسیر صحیح آن انجام داد؟ مبالغه نیست اگر بگوییم برای کسب آگاهی از آنچه در خطر است تنها نیاز است مطالعه ای در مورد بحران ۱۹۳۰ داشته باشید. با حذف تمام پیچیدگی ها خواهیم دید صنعت مالیه میان دو نیروی ساده گیر افتاده و نیازمند سرمایه است؛ به این خاطر که دارایی هایی همچون خانه و تعهد پرداخت وام ارزشی کمتر از آنچه اکثر مردم تصور می کنند، دارند حجم و وسعت مالیه نیز باید کاهش یابد. اعتبارات نه تنها قیمت دارایی های تورم زده را بلکه حتی خود مالیه را نیز توسعه می دهد. سهم صنعت خدمات- مالیه از کل سود به دست آمده در آمریکا از ۱۰ درصد در دهه ۱۹۸۰ به ۴۰ درصد درسال گذشته رسید. با یک حساب سردستی مشخص می شود سود در دهه گذشته به میزان ۲/۱ تریلیون دلار بیش از حد انتظار بوده است. صنعت مالیه تنها در صورت کوچک تر شدن قادر به تحصیل پول پس از توسعه اعتبارات خواهد بود و به دست آوردن پول در حال کوچک شدن سخت تر می شود. تعجبی نیست که سرمایه گذاران نایابند و آن عده قلیل شجاع از قبیل مالکان موسسات دارایی که در بانک های ضعیف سپرده گذاری کرده بودند و ضرر زیادی را متحمل شده اند بهتر است باقیمانده سرمایه شان را حفظ کنند- دقیقاً همانند آنچه بارکلیز در بریتانیا انجام داد یعنی فاصله گرفتن از لمن پس از آنکه با شکست روبه رو شد؛ به امید حفظ آنچه در تجارت آمریکای شمالی داشت.
● مرکز قادر به نگهداری نیست
دولت ها، تنها خریدارانند. اگر ضروری باشد آنها ممکن است بودجه خاصی را برای مدیریت و از میان بردن مشکلات اختصاص دهند. با این حال هزینه نجات را حتی برای یک مورد ضروری نیز دست کم نگیرید. هیچ کس لمن را نمی خرید تا زمانی که دولت پیشنهاد کمکی، مانند آنچه به جی پی مورگان چیس کرده بود که باعث نجات بیراستریم شد را کرد. ملی سازی که به یک دلیل منطقی سهامداران فنی و فریدی را برای همیشه از میان برداشته بود انجام دیگر سرمایه گذاری در سهام های جدید را در بانک های ضعبف پرریسک تر کرده بود. تنها راه سرمایه گذاری مجدد در حال حاضر خرید یکجا و مستقیم ترجیحاً توسط یک بانک خرده پایی که سپرده آن توسط دولت بیمه شده هستند- مانند بانک آمریکا و مریل لینچ، لیدز و HOBS و احتمالاً واچوویا با مورگان استنلی. هرچه بانک بزرگ تر باشد این کار مشکل تر خواهد شد. بیش از همه هر طرح نجاتی نگرانی را از سرمایه گذارانی که در مورد امنیت وام دهی به آنهایی که طرف مبادله هستند، دور می کند و در نتیجه سرمایه گذاری های بعدی را تشویق می کند.
با وجود هزینه های نجات، هزینه شکست گاهی اوقات برای اقتصاد سنگین تر است. همزمان با کاهش مالیه اعتبار از اقتصاد بیرون کشیده می شود و بدون اعتبار مردم قادر به خرید خانه، راه اندازی تجارت یا سرمایه گذاری برای آینده نخواهد بود. اقتصاد آمریکا تا این لحظه دوام آورده است. امید است ورشکستگی در زمینه املاک در حال رسیدن به پایانش باشد و کشور هایی چون چین و هند به پیشرفت ادامه دهند و کاهش های اخیر در قیمت نفت و دیگر کالاها انگیزه ای به بانک های مرکزی برای کاهش نرخ بهره بدهد، همان گونه که این اتفاق در این هفته در چین رخ داد.
اما طرف تاریک تری هم وجود دارد. بیکاری در آمریکا به ۱/۶ درصد در آگوست افزایش یافته و انتظار افزایش بیشتر آن نیز وجود دارد. تولیدات صنعتی در ماه گذشته ۱/۱ درصد کاهش داشته و تغییر سالانه در خرده روشی به کمترین مقدار خود پس از بحران ۲۰۰۱ رسیده است. تولید در ژاپن، آلمان، اسپانیا و بریتانیا در حال کاهش و در بسیاری از کشور های دیگر به ندرت مثبت است. در یک مبنای سه ماهه قیمت های نیمی از ۲۰ کشور در شاخص قیمت مسکن اکونومیست در حال کاهش هستند. ذخایر، اوراق قرضه و پول اقتصادهای در حال ظهور مورد آسیب دیدگی قرار گرفته اند به این دلیل که سرمایه گذاران نگرانند دیگر قادر به قطع ارتباط شان با کشورهای ثروتمند نباشند. دلیلی وجود ندارد که مشکلات امروز تبدیل به یک بحران بزرگ جدید شوند؛ اگر سیاستگذاران اشتباهات غیرقابل بخششی- از قبیل بی اعتنایی به ورشکستگی موسسه هایی که بخشی از یک سازمان بزرگ ترند یا اتخاذ سیاست های انعطاف ناپذیر پولی - را انجام ندهند.
یک نگرانی بلندمدت تر ضرورت اجتناب ناپذیر قانونمند کردن مالیه مدرن به شکلی است که تحت کنترل باشد،گرچه قابل درک است که این آرزویی خظرناک و اشتباه است و پیروزی عظیم تجارت در دنیای در حال ظهور نشان می دهد تا چه اندازه زمان برای باختن وجود دارد. مالیه مغز اقتصاد است مالیه منابع را به هرجایی که بهره وری بهتری داشته باشد اختصاص می دهد و این امر را بهتر از هر آنچه یک برنامه ریز مرکزی بتواند انجام می دهد. قانون و مقررات ضروری است، و برای اصلاح قوانین مالیه باید کار زیادی انجام شود اما این قوانین جدید باید درست و بجا باشند: پایانی برای اشتباه سیستم تکه تکه آمریکا، شفافیت بیشتر، نیازمندی های سرمایه که در مقابل توسعه یا ورشکستگی قابل انعطاف باشد، نظارت های بر غول های تجاری مانند AIG که بسیار گسترده اند بنابراین در مقابل هرگونه اختلال و بی نظمی کاملاً آسیب پذیرند، حسابداری ای که قادر به ارزشگذاری بهتر ریسک بوده و از سوی همه پذیرفته شده باشد به شدت مورد نیاز است، همچنین شفاف کردن بازار مسکن و نرخ ارز های ماخوذه را امن تر و ابهامات را کمتر کند. همه آنچه پیشرفت به شمار می آید باور به قدرت تنظیم کننده ها ست که امنیت ویرانگری را به بار می آورد.این یک هفته سیاه است. آن دسته از ما که از سرمایه داری مالی حمایت کرده اند متهم اند به اینکه سیستمی که ما از آن دفاع کرده ایم تنها توانسته یک عده آدم کلاش را ثروتمند کند. اما این سیستم به رشد سالم اقتصادی و تورم پایین برای یک نسل کمک کرده است. تنها یک بحران بزرگ می تواند همه آن منافع را از بین ببرد. این را در بحث و استدلالات پیش رو فراموش نکنید.
الیور برستون
ترجمه:سمیه شیرافکن
منبع:اکونومیست
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید