دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


شعر گفتن به جای شعر گفتن


شعر گفتن به جای شعر گفتن
▪ از شعر گفتن
▪ اسماعیل خوئی
▪ انتشارات نگاه
چاپ مجموعه مقالاتی که تاریخ انتشار و نگارش آن به چند دهه پیش باز می گردد در فضای ادبی اکنون به خودی خود مسئله ای چالش بر انگیز است. اولین سئوال و جدی ترین سئوال را شاید باید در باره ضرورت این اقدام مطرح کرد و با بررسی محتوای کار به داوری نشست.
در قدم ها ی بعدی شاید بتوان به طرح دیالوگی با موضوعات مطرح شده اقدام ، و فضای خوانش را گسترش داد . از قرار معلوم نویسنده کتاب یعنی آقای اسمایل خوئی با دیالوگ میانه بدی ندارد و این موضوع را می توان از پیشگفتار کتاب که به نوعی صحنه پاسخ گفتن به همین چرایی "ضرورت" چاپ کتاب هست نیز دریافت.
کتاب از ۱۱ بخش تشکیل شده که جز یک ترجمه جمع و جور از نظریات هایدگر درباره هلدرلین و چیزی کمتر از آن در مورد شعر و سخنوری از ایمانوئل کانت بیشتر حول وحوش نظریات نویسنده دور می زند که بیش از هر چیز، موقعیت های واکنشی اند در پاسخ به این و آن . در چند جا با تعریف شعر که از نظر آقای خوئی که برابر است با :« شعر همانا گره خوردگی ی عاطفی ی اندیشه و خیال است در زبانی فشرده و آهنگین » مواجه می شویم و گویی این هسته به شدت فرموله و فشرده شده می خواهد قلقلک مان بدهد که بپرسیم اگر آهنگین نباشد نمی شود استاد ؟ و برایش هزار مثال بیاوریم که شده و آب هم از آب تکان نخورده است.
تک تک مقالات در کار یاد آوری این نکته اند که این مطلب برای مثال در فلان تاریخ که معمولا زیر سی سال نیست در فلان نشریه به چاپ رسیده و نویسنده در آن زمان از این حرفها می زده است .(نظریات حالا چیست ؟) اما چیزی که برای من تا پایان کتاب پاسخ نیافته باقی می ماند این نکته است که نویسنده ای که هنوز در قید حیات است چرا از نخستین نظریات خود درباره هستی شناسی شعر برای چاپ کتابی در سال ۸۶ استفاده کرده است و خود نیز بر این موضوع که این حرفها مال قدیم هاست تاکید دارد.
برای من جالب بود که بدانم ایشان چگونه می خواهد همان تعریف را در مواجه با نظریات متاخر تر بدون اینکه حتی از «آهنگین بودن » هم کوتاه بیاید حفظ کند آن هم در این سالها که به دولتی سر ترجمه های شکسته بسته و نیم بند از فلاسفه متاخر چیزی در حوزه نظریه کم نداریم، شکر خدا ؟ فکر می کنم ایشان کمتر دستی در آستین شعر اکنون و اینجا دارند و نمی دانند که اینجا تا دلشان بخواهد نظریه هست و شعر تا بگردی،کمیاب.
در این سالها که گفته و نوشته های بی پایانی درباره هستی و چیستی شعر به چاپ رسیده است. ما دیگر با تازه گی مقالاتی چون نگاه هایدگر به هستی شناسی شعر هولدرلین مبهوت و مقهور نشده و فقط وفقط به نابهنگامی طرح این قضیه در این لحظه خواهیم اندیشید. القاب پر طمطراق و نون قرض دادن (همشهری بازی ) قید مدرک تحصیلی و من من کردن که از پیشگفتار بگیر تا پایا ن کار ادامه می یابد جایی برای گفتگو باقی نمی گذارد که حتی بپرسیم کسی که این چیز ها را می گوید « با این همه ، من ذات شعر را تعریف ناپذیر نمی دانم . ذات شعر را می توان و باید ؛ تعریف کرد.
و به دست دادن تعریفی جامع ، مانع و « تحلیلگر» از ذات شعر ، به نظر من ، تنها بر بنیاد مفهوم « زندگانی ی انسان » ممکن است. چنین تعریفی ، یعنی تعریفی از شعر بر بنیاد « زندگانی ی انسان » ، هیچگاه « جامد» و « ایستا» نخواهد شد؛ چرا که ، با پذیرفتن پیوند ذاتی ی شعر با زندگانی ی انسان ،تحول پذیری یعنی « شنونده گی »ی ذات شعر ، همچون و همراه با زندگانی ی انسان ، در چنین تعریفی ، از پیش ، پذیرفته می شود .۱۵۳» چطور می تواند تحولات اخیر زندگی انسانی و هجوم اطلاعات و اس. ام . اس و فست فود را با همان کلام آهنگین گره خورده با تخیل و تفکر پاسخ بگوید ؟ جایی که سوژه سخنگو جهان را به خطاب
می خواند؟ آیا ما از آن لحظه فرسنگ ها دور نشده ایم. در هر حال جدا از مواضع خاصی زبان و فیگور نویسنده که توان تمامی آن ها را در ذیل عنوان ژارگون اصالت جمع و جور کرد .(لحن مطن تن و اصالت اندیش. برای پیگیری این موضوع نگاه کنید به انتقاد آدرنو از هایدگر در کتابی به عنوان : زبان اصالت در ایدئولوژی آلمانی.
(jargon der eigentlichkeit zur deutschen ideologie) با ترجمه و مقدمه پرو پیمان سیاوش جمادی از نشر ققنوس) . چیز چندانی دست خواننده را نمی گیرد .منظورم از این چیز چندان هم صد البته نه به مسائل مطرح شده که برای مثال بارها و بارها برای نمونه در موسیقی شعر شفیعی کد کنی و امثالهم به ان اشاره شده
بلکه موضوع تازه و بکری ست که ایده کلی کار را در بر گیرد و خود را به عنوان ضرورت چاپ کتابی با ۱۶۲صفحه مطرح کند.
http://madaen.persianblog.ir
فرهاد اکبرزاده


همچنین مشاهده کنید