چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


فلسفه به زبان زندگی


فلسفه به زبان زندگی
اثری که معرفی می‌شود، مسائل مهم و اصلی فلسفه را با توجه به دانسته‌های متعارف یک خواننده غیرمتخصص فلسفه مطرح نموده ولی البته دقت مطلب را فدای سادگی آن نکرده است.
نویسنده برای تحریک ذهن خواننده به طرح پرسش‌هایی پرداخته است که در نگاه اول تردیدبرانگیز است و گویی خواننده را بر سر دوراهی تصمیم‌گیری قرار می‌دهد. این پرسش‌ها گاه مربوط به مسائل آفرینش جهان، مبدا و معاد، معنی زندگی، نظم جهان و اموری از این قبیل است.
در این مورد باید توجه داشت که هدف نویسنده از طرح این سوال‌ها، ایجاد شک و تردید نیست، بلکه هدف تحریک ذهن خواننده برای درک بهتر مطلب است.
در طول تاریخ فلسفه این پرسش‌ها به‌طور مرتب مطرح و دائما مورد تجدیدنظر واقع گردیده و هر بار برای آنها پاسخ‌هایی جدید تدارک دیده شده است.
در فلسفه اسلا‌می هم طرح پرسش‌های اساسی مربوط به مبدا و معاد و آفرینش و غایت زندگی به نحو جدی و گسترده مورد توجه بوده است و کوشش متفکران مسلمان برای یافتن جواب قانع‌کننده این پرسش‌ها چشمگیر و قابل تقدیر است.
مولف بیان می‌کند: آیا در آستانه قرن بیست و یکم هنوز هم فلسفه قابل درک است؟ آیا فلسفه صرفا اثری است که نه فقط ذهن‌های محافظه‌کار به منزله نوعی آیین معتبر به آن ارج می‌نهند، بلکه افراد ترقی‌خواه و اهل عمل نیز با صبوری به آن توجه می‌کنند؟
شاید کمی از جوانان به فلسفه علا‌قه‌مند باشند، کسانی که قریحه‌ای فلسفی دارند، البته اگر تصور چنین چیزی وجود داشته باشد، این موضوع نیز می‌تواند مطرح شود که آنان به هر صورت، بعدها خودشان آن را کشف خواهند کرد. بنابراین هدف پیش‌درآمدی به فلسفه با هدف اصلی برای جوانان چیست؟
عجیب است نخستین مخالفان فلسفه دقیقا اذعان کردند که فلسفه نوعی <بازی کودکانه> است و آن را بازی آموزشی مناسب برای تقویت اذهان جوانان می‌انگاشتند، اما نه چیزی مناسب بزرگسالا‌ن.
مثلا‌ کالیکلس به نیت رد اظهارات سقراط که می‌گفت خطاکردن ناشایسته‌تر از پذیرش خطاست، معتقد بود صرف‌نظر از آنکه ممکن است قانون چه چیزی بگوید، آنچه در حقیقت عادلا‌نه است اینکه قوی باید بر ضعیف، ارزشمند بر کم‌ارزش و توانا بر ناتوان حاکم باشد.
ممکن است قانون به صراحت بگوید که سبب بی‌عدالتی‌بودن، بدتر از آن است که قربانی‌اش باشید، اما یقینا طبیعی است که فکر کنیم عکس این موضوع درست است.
در غیر این صورت ما با نوعی هجویات فیلسوفانه مواجهیم که کالیکلس بزرگسالا‌ن با این گفتار، تنفر قلبی‌اش را از آن نشان می‌دهد: <سقراط‌های عزیز من، فلسفه، در حقیقت اگر کسی با اعتدال و به‌هنگام جوانی به آن دست یازد، شغلی مطلوب و خوشایند است، اما برای کسانی که بیش از حد لا‌زم، آن را دنبال کنند، نابودی می‌آ‌ورد.>
ظاهرا کالیکلس در آموزش فلسفه به جوانان هیچ اشکالی نمی‌دید، حال آنکه این عادت فوق‌العاده فلسفه‌پردازی را موجب انحطاط بزرگسالا‌ن می‌دانست.
البته نباید فراموش کنیم که سقراط نیز متهم شده بود که با گفتار و نظرات اغواکننده‌اش جوانان را به تباهی می‌کشاند و به نوشیدن شوکران مهلک محکوم شد. در تجزیه و تحلیل نهایی، اگر فلسفه باید برای هر دو گروه، هم جوانان و هم بزرگسالا‌ن حذف شود، کالیکلس قدرتمند - که همیشه جانب قدرتمندترین را می‌گرفت این همه ناخرسند نمی‌گشت...
این اثر از یک پیشگفتار، دو مقدمه و ۱۰ فصل تشکیل شده است، از جمله آن فصول می‌توان به <بیایید با مرگ آغاز کنیم>، <درستی دلا‌یل>، <من درون - من بیرون>، <حیوان نمادین>، <جهان و پیرامونش>، <آزادی در عمل>، <موضوع طبیعت>، <باز هم زیستن>، <ارزش زیبایی> و <گمشده در زمان> اشاره کرد و در انتهای اثر و در فصلی با عنوان زندگی بی‌معنا اینگونه می‌نویسد: عادت استهزاءکردن فلا‌سفه به قدمت خود فلسفه است.
به ما گفته می‌شود تالس میلتوسی هنگامی که به آسمان‌ها می‌نگریست، به چاهی افتاد و همان موجب شد دو دختر خدمتکار که از آنجا می‌گذشتند، از شدت خنده بی‌تاب شوند. شوخ‌طبعان نیز این شخصیت‌ها را که همیشه به‌طور ذاتی خنده‌آور بودند، مورد هدف قرار داده‌اند...
صدرا صدوقی
منبع : روزنامه اعتماد ملی