شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

پروژه غلبه بر افکار و قلوب


پروژه غلبه بر افکار و قلوب
شكل گیری قطب بندی ارزشی خیر و شر در دوره جنگ سرد، سرمایه داری آمریكایی را در مقابل كمونیسم روسی قرار داد و بنیانهای قضاوت یا برپایه تقبیح امپراتوری شیطان شرق سوسیالیست استقرار یافت و یا بر شالوده مبارزه با سلطه اهریمنی غرب امپریالیست نباشد. كمربند سبز ضد كمونیستی، «سرزمین سرخ» را احاطه كرد و نبرد گفتمان ها، جنگ زرادخانه های هسته ای دو ابرقدرت را به حاشیه راند. طی آن سالها و در بطن هسته های تشكیل دهنده كمربند سبز - افغان های مجاهد و عرب های متحد با ایالات متحده - به تدریج بذرهای ضدیت با تمدن آمریكایی و هم پیمانانش كه در واژه «غرب» خلاصه می شد، جوانه زد. تفكرات ضد آمریكایی در جهان عرب سالها قبل از شكل گیری شبكه القاعده و دیگر گروه های مبارز، در دهه ۱۹۵۰ و با رشد گرایش های ناسیونالیسم عربی بروز و ظهور یافت و پیش از آن كه افراط گرایان به ظاهر اسلامی پیشقراول مبارزه با فرهنگ و تمدن آمریكایی شوند، سردمداران سوسیالیست های عرب، هژمونی ایالات متحده را به چالش طلبیدند. به تبع آن، نگرانی از تهدید منافع آمریكا در خارج از مرزهای این كشور به ویژه منطقه خاورمیانه به یك چالش جدی در حوزه سیاست خارجی بدل شد، اما رخداد تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ثابت كرد كه موج نارضاتی از سیاست های واشنگتن تا پشت درهای كاخ سفید نیز رسیده و با شكل گیری گروه های تروریستی، پیامدهای تفكرات ضد آمریكایی بر امنیت ملی و اقتصاد داخلی این كشور سایه افكنده است. پس از آن بود كه ریشه یابی تفكر آمریكا ستیزی در كشورهای دیگر و به ویژه منطقه خاورمیانه در دستور كار كاخ سفید قرار گرفت و سیاست نفرت زدایی از آمریكا جزو اولویت های دستگاه دیپلماسی واشنگتن گنجانده شد.
كمیسیون تحقیق ۱۱ سپتامبر منتخب كنگره آمریكا در گزارش نهایی خود به این نتیجه رسید كه «اگر ایالات متحده در توجیه و تبیین سیاست های خود در كشورهای اسلامی كوتاهی و كم كاری كند، این وظیفه را گروههای افراطی به جای آمریكا برعهده خواهند گرفت». «رابرت ساتلف» مدیر انستیتوی خاورمیانه در آمریكا در كتاب «نبرد گفتمان ها در مبارزه علیه تروریسم»، اعراب را به سه دسته تقسیم كرده است: بخش كم شمار، اما پرتوان و با نفوذ، آشكارا علم مبارزه با آمریكا را برافراشته است و جنبش ضد آمریكایی را در خاورمیانه رهبری می كنند. گروه های افراطی و سازمان های تروریستی گوناگون در این دسته قرار می گیرند. خصلت متصلب تفكرات این گروه ها هرگونه سرمایه گذاری در جهت سیاست های تبلیغاتی به سود واشنگتن برای اصلاح بنیانهای گرایش های ضدآمریكایی آنها را بی اثر كند. دسته دوم را حامیان اصلاحات درونزاد در جهان عرب تشكیل می دهند، با این ویژگی كه برخی سیاست های ایالات متحده جایگاه و همچنین قدرت نفوذ آنها را تنزل می دهد و موجب ناخرسندی این بخش از برخی رویكردهای واشنگتن می شود. احتمال ضعیف وقوع تحولات بنیادین در اصول سیاست خارجی ایالات متحده، ساتلف را بر آن داشت تا برای حفظ گرایش های آمریكوفیلی (آمریكا دوستانه) این بخش از اعراب راهكار تغذیه فكری و اطلاعاتی آنان از سوی واشنگتن و به نفع بهبود وجهه آمریكا را پیشنهاد دهند. بخش قابل توجهی از جمعیت اعراب نیز با مشكلات معیشتی گوناگون دست و پنجه نرم می كنند و گسترش فقر و جنگ نان برای آنان در درجه نخست اهمیت قرار دارد. به این علت، تمام انرژی خود را مصروف تلاش برای بقا می كنند. سیاست ایالات متحده در قبال این بخش از جهان عرب، توسعه برنامه های فقرزدایی و تقویت نهادهای اقتصادی برای جذب آنان در فرایند مشاركت سیاسی است. با این وجود، مخدوش بودن چهره واشنگتن به سود گروه های تروریستی و افراطی ضدآمریكایی خواهد بود و گفتمان غالب در جهان عرب را به سمت تهدید منافع واشنگتن در اقصی نقاط جهان و حتی داخل خاك این كشور سوق خواهد داد. از این رو، ایالات متحده آمریكا پس از رخداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به موازات مبارزه نظامی علیه تروریسم - جنگ افغانستان و عراق - مقابله فكری - فرهنگی با بنیانهای تفكرات ضد آمریكایی را به مرحله اجرا درآورد و رویكرد نرم افزارانه جنگ علیه تروریسم با ابزار موسیقی و خبر و با هدف بمباران افكار و قلب های جهان عرب در حال تحقیق و تحقق است.
شكست استراتژی گفت وگو
«دونالد رامسفلد» وزیر دفاع ایالات متحده در مصاحبه ای با بی.بی.سی گفت: كشورش باید برای توضیح سیاست های خود به بقیه جهان بهتر عمل كند. وی معتقد است آمریكا در ارتباطات و تبیین سیاست های عمومی اش به نحو بارزی غیرماهرانه عمل می كند. «كالین پاول» وزیر امور خارجه سابق آمریكا در ژوئن سال جاری میلادی اذعان كرد: وجهه آمریكا در خارج از كشور بسیار بد شده است و دولت باید تلاش بیشتری برای فهم درست اقدامات خود انجام دهد. به باور پاول، آمریكا برای فهماندن ارزش هایش به جهانیان با مشكلات بزرگی مواجه است؛ چرا كه موجی از نارضایتی در جهان اسلام علیه آمریكا وجود دارد و بوش از این مسأله مطلع است. رئیس سابق دستگاه دیپلماسی آمریكا، ۳ مسأله تأمین ثبات افغانستان، پایان ناآرامی ها در عراق و تضمین دستیابی به توافقنامه عادلانه از سوی فلسطینی ها را عاملی در راستای كسب حمایت واشنگتن در جهان اسلام دانست. و همچنین وزارت دفاع آمریكا (پنتاگون) با انتشار گزارشی در نوامبر ۲۰۰۴ اعلام كرد: آمریكا نتوانسته است به جهان اسلام درباره اقدامات نظامی و دیپلماتیك اش به درستی و به اندازه كافی توضیح دهد. در این گزارش كه توسط دفتر هیأت علوم دفاعی پنتاگون تدوین شده، آمده است: تصور منفی آمریكا در تفكر جهانی و توان ضعیفش در متقاعد كردن جهانیان در نتیجه فاكتورهایی از قبیل ناتوانی در اجرای استراتژی گفت وگو است. به اعتقاد نویسندگان گزارش مزبور، اگر آمریكا واقعاً می خواهد كه جهان اسلام و به ویژه جهان عرب به سوی «مدرنیزه شدن» و «تحمل» حركت كند، باید به مسلمانان اطمینان دهد كه این امر به معنی تسلیم شدن اجباری آنها به شیوه های آمریكایی نیست. در این گزارش تصریح شده است: مسلمانان از آزادی های ما منزجر نیستند، از سیاست های ما متنفرند. اكثر مخالفت ها با حمایت های یك جانبه از اسرائیل و مخالفت با حقوق فلسطینیان و حمایت درازمدت وحتی فزاینده از آنچه كه به عقیده مسلمانان استبداد است، به خصوص در مصر، عربستان سعودی، اردن، پاكستان و كشورهای حوزه خلیج فارس شكل گرفته است. گزارش پنتاگون می افزاید: مبارزه تبلیغاتی یا آن گونه كه گفته می شود، جنگ افكار یا تلاش برای جلب افكار و قلب ها، مهم ترین بخش در هر جنگی است اما برای جنگ جهانی آمریكا با تروریسم از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این جنگ به دلیل اهداف بزرگتر آمریكا، هدف ضروری جدا كردن مسلمانان غیر متخاصم از شبه نظامیان تندرو یا جهادیون است، اما آمریكا نه تنها در این زمینه شكست خورده بلكه نتایج معكوسی به بار آمده است. دولت آمریكا نتوانسته است استراتژی ارتباطات دوران جنگ سرد را برای مقابله با افراطی گری تطبیق دهد.
گزارش پنتاگون مبنی بر ناتوانی كاخ سفید در اجرای استراتژی گفت وگو، مؤید تلاش های ناموفق صورت گرفته پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و بیانگر بهره گیری از شیوه های نوین تصویرسازی و نفرت زدایی از ایالات متحده آمریكا است. سفر ۵ روزه فرستاده ویژه واشنگتن به خاورمیانه در ژانویه ۲۰۰۵ برای بهبود وجهه آمریكا در خارج از این كشور تلاشی در این راستا تلقی می شود. هرچند، نتایج سفر مهر تأییدی بود بر ناكارآمدی استراتژی جنگ افكار از سوی ایالات متحده. «كارن هیوز» پس از بازگشت از خاورمیانه گفت: انتظار ندارد نگاه به آمریكا یك شبه تغییر كند و وظیفه وی در بهبود وجهه آمریكا یك «چالش» محسوب می شود. هیوز كه طی این سفر از مصر، عربستان و تركیه بازدید كرد، هدف از دیدارهای خود را باز كردن باب گفت وگو عنوان كرد و از آن پس، وظیفه ارائه راهكارهایی برای بهبود وجهه آمریكا را برعهده گرفت.
همزمان با ابراز نگرانی مقامات كاخ سفید از تنزل مقبولیت آمریكا در جهان عرب روزنامه های این كشور و منتقدین دولت بوش با انتشار گزارش های مختلفی دولت را مسؤول وضعیت به وجود آمده و عامل گسترش موج نارضایتی ها از آمریكا معرفی كردند. واشنگتن پست در سپتامبر ۲۰۰۵ در گزارشی نوشت: وجهه آمریكا در جهان از آنچه كه هم اكنون هست، بدتر نخواهد شد! این روزنامه آمریكایی با استناد به آنچه گزارش های ارسالی كمیته های دولتی برخی از كشورهای عربی به وزارت امور خارجه آمریكا خواند، اعلام كرد: بسیاری از مردم كشورهای عربی همچون مصر، مراكش و عربستان، جورج بوش را خطرناك تر از اسامه بن لادن رهبر تشكیلات القاعده می دانند. در گزارش واشنگتن پست آمده است: خشم و اعتراض اعراب نسبت به سیاست ها و اقدامات آمریكا در خاورمیانه بسیار زیاد بوده و همچنان روبه افزایش است. همچنین گزارش جدید كمیته تحقیق ۱۱ سپتامبر كه در نوامبر سال جاری منتشر شد، برخورد دولت بوش با مظنونان حملات تروریستی را عامل خراب شدن وجهه آمریكا در جهان خواند و رفتار نادرست نیروهای آمریكایی با زندانیان ابوغریب و گوانتانامور را موجب تزلزل جایگاه ایالات متحده در جهان دانست.پاپ و خبر علیه تروریسم
نگرانی ها از گسترش تفكرات ضدآمریكایی بالاخص در منطقه خاورمیانه و نیز ورود جنگ علیه تروریسم به فاز فكری _ فرهنگی موجب شد تاكاخ سفید با سرمایه گذاری در حوزه تبلیغاتی تلاش وسیعی برای انزوای افكار افراطی و ارتقای رفتار تعامل جویانه با ایالات متحده را سامان دهد. ۶ ماه پس از رخداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در ساختار و مدیریت رادیوی دولتی آمریكا (رادیو صدای آمریكا: Voice of American) تغییرات وسیعی به وجود آمد. رادیوی عرب زبان «صداها» به كار خود پایان داد و به جای آن دو رادیو به نامهای (رادیو سوا: Radio Sava) و Eastern Radio (شبكه رادیویی شرق: Network) وارد جهان رسانه ای شد. رادیو «سوا» (در عربی به معنای با هم بودن) با بودجه سالانه ۳۵ میلیون دلار، اولویت برنامه های خود رادر جذب جوانان قرار داد. ارسال امواج «اف ام» و ماهواره ای این رادیو از استادیوهای مستقر در واشنگتن و دوبی (امارات متحده عربی) صورت می گیرد و از نمایندگی های مستقر در كلیه كشورهای خاورمیانه تغذیه می شود. برنامه های رادیو سوا متشكل از آهنگهای غربی و عربی و بخش های كوتاه خبری است و بر طبق پیش بینی های اولیه، شنوندگان این رادیو حدود ۵۱ درصد از جوانان عرب منطقه خواهند بود . (این در حالی است كه حجم شنوندگان صدای آمریكا بسیار پایین تر از رقم فوق است).
روزنامه واشنگتن پست با انتشار گزارشی در اكتبر ۲۰۰۴ درباره رادیو سوا نوشت: براساس پیش نویس گزارشی كه از سوی بازرس كل وزارت امور خارجه آمریكا تهیه شده، رادیو سوا در كشورهای مهم خاورمیانه به آن اندازه كه موفق شده مخاطبان را به شنیدن موسیقی جلب كند، در تأثیرگذاری بر اذهان مخاطبان ناموفق بوده است.در این گزارش آمده است: اخبار و برنامه های اطلاع رسانی تنها ۲۵ درصد از كل برنامه های رادیو سوا را تشكیل می دهد و از این رو، ظاهراً مقامات واشنگتن تمایلی برای استفاده از آن به عنوان ابزاری در جهت دیپلماسی عمومی ازخود نشان نمی دهند. همچنین رادیو سوا به طور كامل نمی تواند با منشور رادیو صدای آمریكا در راستای ارائه سیاست های ایالات متحده برابری كند. به علاوه، در برنامه های این رادیو فقدان كنترل كیفی منسجم مشاهده شده است. همزمان با انتشار گزارش روزنامه واشنگتن پست وزارت امور خارجه آمریكا اقرار كرد رادیو سوا در انجام مأموریت های محوله به ویژه تلاش برای بهبود چهره این كشور در خاورمیانه و جلب افكار عمومی این منطقه شكست خورده است. در فوریه ،۲۰۰۴ شبكه تلویزیونی «الحره» (آزاد) به جمع رسانه های ایجاد شده توسط كاخ سفید پیوست كه ۲۲ كشور خاورمیانه و آفریقای شمالی را تحت پوشش قرار می دهد. برنامه های این شبكه كه در واشنگتن تهیه می شود، مباحثی چون ورزش، موسیقی و سرگرمی را دربرمی گیرد و شبكه ای بدون پیام های بازرگانی و تبلیغات سودآور است. بودجه سالانه شبكه الحره ۶۲ میلیون دلار است و پس از تأسیس رادیو صدای آمریكا در سال ۱۹۴۲ جزو پروژه های عظیم و پرهزینه رسانه ای تلقی می شود. برپایه گزارش هفته نامه بریتانیایی «ساندی تایمز» ۲۰درصد جمعیت اردن، كویت، لبنان، مراكش و سودان كه امكانات دریافت شبكه های عربی را دارند جزو بینندگان دائمی این شبكه هستند. این در حالی است كه خبرگزاری رویترز رقم بینندگان دائمی الحره را ۲۵درصد عنوان می كند. روزانه ۲۱‎/۳ میلیون نفر به تماشای برنامه های الحره می نشینند و شبكه های عربی الجزیره و العربیه دو رقیب سرسخت الحره هستند.
از اهداف این شبكه كه با حمایت و نظارت كنگره آمریكا راه اندازی شده است، تلاش برای بهبود چهره آمریكا و جلوگیری از نفوذ شبكه های ماهواره ای الجزیره و العربیه اعلام شد. «موفق حرب» مدیركل شبكه ماهواره ای الحره در گفت وگو با روزنامه «الشرق الاوسط» اظهار داشت كه این شبكه از طریق دو خط ماهواره ای «عرب ست» و «نایل ست» از ساعت پنج به وقت قاهره آغاز می شود. به گفته حرب، برنامه های این شبكه شامل گفت وگو، برنامه های سیاسی، فرهنگی، هنری، اخبار ورزشی و اخبار مربوط به زنان و كودكان و فیلمهای مستند تاریخی است. كارمندان این شبكه، كارشناسان رسانه های عربی مقیم آمریكا هستند و گویندگان بخش خبری از كشورهای مصر، سودان، لبنان و قطر انتخاب شده اند و در مجموع، ۲۰۰ كارمند در این شبكه فعالیت می كنند. جورج بوش، رئیس جمهوری آمریكا، هدف از تأسیس این شبكه را مقابله با امواج تبلیغات ضدآمریكایی كه فضای جهان اسلام را پر كرده است، دانست. از اولین برنامه هایی هم كه از الحره پخش شد، مصاحبه ای با بوش بود كه رئیس جمهوری آمریكا در آن به تشریح برنامه های خود در ترویج آزادی و دموكراسی در خاورمیانه پرداخت.
در سال ،۲۰۰۳ رادیوی فارسی زبان «فردا» برای جلب نسل جوان ایران آغاز به كار كرد. برنامه های رادیو فردا شامل بخش های كوتاه خبری و ترانه های فارسی و غربی است و از این لحاظ با رادیو عرب زبان سوا مشابهت های زیادی دارد. همان گونه كه رادیو سوا جایگزین رادیو «صداها» شد، رادیو فردا هم جانشین رادیو آزادی (اروپای آزاد) شد. این تحركات رسانه ای در راستای سیاست محاصره تبلیغاتی ایران، پاكستان، افغانستان و دیگر كشورهای تأثیرگذار منطقه خاورمیانه از سوی ایالات متحده است. علاوه بر آن، بررسی پروژه های مطبوعاتی نیز در دستور كار كاخ سفید قرار گرفته كه هدف آنها بهبود وجهه آمریكا نزد مسلمانان و تغذیه فكری ـ خبری آنها به منظور مقابله با تبلیغات گروههای ضدآمریكایی است. این در حالی است كه برای مسلمانان كشورهای جامعه مستقل مشترك المنافع (اتحاد شوروی سابق) هنوز هیچ برنامه مشخص و راهبرد رسانه ای مدونی تهیه نشده است.
الحره علیه الجزیره
وزارت امور خارجه آمریكا تنها مجری سیاست های بهبود وجهه ایالات متحده در سطح جهان نیست، بلكه پنتاگون هم با پیگیری برنامه های رسانه ای مشابهی مسؤول اطلاع رسانی هدایت شده در خصوص اقدامات نظامی واشنگتن بویژه در منطقه خاورمیانه و جریان سازی فكری به نفع كاخ سفید است. پس از اشغال عراق، پنتاگون از طریق وزارت اطلاع رسانی دوره صدام حسین به انتشار اخبار و اطلاعاتی در باره دولت موقت پرداخت. همچنین روزنامه «الصباح» رامنتشر كرد و در نهایت، از سال ۲۰۰۳ شبكه های رادیویی و تلویزیونی «العراقیه» كه از عراق پخش می شود تأسیس شد. برنامه های شبكه العراقیه ۸۵ درصد جمعیت عراق را تحت پوشش قرار می دهد، اما طبق آمار منتشر شده، اقبال عمومی به این شبكه حدود ۴۰درصد است و شبكه های الجزیره و العربیه بینندگان بیشتری را جذب می كنند. شبكه العراقیه از یكسو با هدف انزوای شبكه های الجزیره و العربیه و از دیگر سو برای خنثی كردن جهت گیری های ضدآمریكایی این دو شبكه تأسیس شد. وزیر دفاع آمریكا بارها دو شبكه الجزیره و العربیه را متهم به همكاری با شورشیان عراق كرد. دونالد رامسفلد بر این اعتقاد است كه مردم همیشه به ساقط كردن و پشت پا زدن به بزرگترین قدرت جهان علاقه دارند و شما نمی توانید هر روز اخبار یكجانبه ای را كه غالباً درست هم نیستند، بشنوید و فكر نكنید كه نمی شود این كشور خوب باشد. به باور مقامات پنتاگون، الجزیره و العربیه ضمن همكاری با نیروهای ضد ائتلاف به رهبری آمریكا، در بین افكار عمومی اینگونه القا می كنند كه نظامیان آمریكایی مستقر در عراق اشغالگرانی هستند كه به قصد استثمار اعراب به منطقه لشگركشی كرده اند. اینگونه اتهامات ، دوشبكه عرب زبان را به واكنش واداشت. «صالح قلاب» سخنگوی شبكه العربیه اعلام كرد:«آمریكا نباید انتظار داشته باشد این شبكه نیروهای بیگانه مستقر در عراق را آزادی بخش بخواند، بلكه این نیروها از دیدگاه العربیه اشغالگر محسوب می شوند.» كشمكش بین پنتاگون و دو شبكه خبری عرب زبان از نخستین ماههای اشغال عراق آغاز گردید و حتی در سپتامبر ۲۰۰۳ موجب شد كه شورای مصوب دولت آمریكا در عراق اعلام كند فعالیت های خبری این دو كانال تلویزیونی رامحدود می كند. به دستور «احمد چلبی» رئیس وقت شورای حكومت انتقالی عراق ، تلویزیونهای الجزیره و العربیه را به طور موقت از ورود به كنفرانس های مطبوعاتی كه در داخل ساختمانهای دولتی انجام می گیرد، ممنوع كردند. چلبی مدعی شد فعالیت های این دو رسانه به پیشرفت خشونتهای فرقه ای و نیز حمله علیه نیروهای نظامی آمریكا كمك كرده است . محدود سازی شبكه الجزیره و اعمال فشار برآن بدین منظور صورت می گیرد كه به اعتقاد پنتاگون،این شبكه با مهارت خاصی پیام های تحریك آمیزی علیه نیروهای آمریكایی را بین اعراب منطقه انتقال می دهد و یكی از عوامل تخریب وجهه واشنگتن درخاورمیانه پخش برنامه های این شبكه و به چالش كشیدن تحركات نظامی نیروهای ائتلاف در عراق است.
«ریچارد بوچر» سخنگوی وزارت دفاع در این باره تصریح كرد: «گمان می كنم ما از اهمیت الجزیره در جهان اسلام به اندازه كافی آگاه هستیم و از این رو، كوشیده ایم تا دیدگاه آمریكایی ها را در دسترس آنها قرار دهیم ، چرا كه به خوبی می دانیم آنها رسانه بسیار مهمی هستند.» تحقیقات انجام شده توسط وزارت امور خارجه نشان می دهد كه ۶۳ درصد از عراقی هایی كه به ماهواره دسترسی دارند، اخبار الجزیره و العربیه را ترجیح می دهند و تنها ۱۲ درصد گفته اند كه فقط العربیه را می بینند. درپی موفقیت الجزیره و العربیه در جذب مخاطبان عرب زبان، شبكه جهانی «بی بی سی» اعلام كرد در حال راه اندازی یك شبكه تلویزیونی ۲۴ ساعته شامل برنامه های خبری و غیره به زبان عربی است. این در حالی است كه طبق اعلام این شبكه ، بی بی سی همچنان پرشنونده ترین برنامه رادیویی در عراق است و پخش این رادیو روی موج اف ام در بغداد و سایر شهرهای بزرگ باعث جلب هفته ای ۱‎/۸ میلیون شنونده شده است. تعداد مخاطبان برنامه های انگلیسی زبان بی بی سی در جهان ۴۵ میلیون نفر تخمین زده می شود. علاوه بر بی بی سی، رادیو «مونت كارلو» هم مورد استقبال شنوندگان عرب زبان قرار گرفته است، اما رادیو صدای آمریكا نفوذ كمی درخاورمیانه دارد و فقط از دو درصد مخاطبین رادیو بهره مند است.
از پنتاگون تا هالیوود
سیاست رسانه ای جدید آمریكا، بخشی از تحصیلات روانی برای تحت تأثیر قراردادن جمعیت مناطقی است كه هم اكنون نیروهای آمریكایی در آن مستقرند و هدف از آن، همراه كردن افكار عمومی با سیاست های واشنگتن و كاهش حمایت های اجتماعی از اقدامات نظامی علیه كشورهای عربی منطقه است . بسیاری از تحلیلگران براین باورند كه استراتژی تبلیغاتی آمریكا در كشورهای عربی، كاری سخت و دشوار است ، چرا كه واشنگتن سابقه همكاری با حكومت هایی را در كارنامه خود ثبت كرده است كه در جهان عرب از وجاهت و مشروعیت برخوردار نبودند و برخی رسوایی ها همچون واقعه زندان ابوغریب ، افكار عمومی را تحت الشعاع خود قرار می دهد به جای بهبود وجهه آمریكا، به تخریب هرچه بیشتر آن كمك می كند. «سلامه نعمت» خبرنگار روزنامه «الحیات» در واشنگتن به وضعیت دوگانه فرهنگی در جهان عرب اشاره می كند كه برخاسته از تمایلات حاكم بر اجتماع است. تمایل به موسیقی پاپ آمریكایی در كنار نفرت از سیاست خارجی ایالات متحده، وجوه وضعیت دوگانه فرهنگی مورد اشاره است و از این رو، پیش بینی می كند شبكه های رادیویی و تلویزیونی آمریكا توان جلب مخاطب در جهان عرب را خواهندداشت، اما قدرت تأثیرگذاری بر افكارعمومی را ندارند. درعین حال، «شیبلی تلهام» عضو ارشد مؤسسه تحقیقاتی «بروكینگز» تأكیدمی كند درصد حامیان سیاست های ایالات متحده در كشورهای عربی در نازل ترین سطح خویش و عمده مخالفان سیاست های آمریكا در كشورهایی ساكن اند كه بیشترین كمك مالی واشنگتن به آنها اختصاص می یابد.
براساس نظرسنجی های به عمل آمده در جهان عرب كه توسط تلهام تفسیر و منتشر شده است بخش عظیمی از اعراب اولویت نخست دیپلماسی درازمدت ایالات متحده را جنگ برای نفت، حمایت از اسرائیل و تضعیف تمدن اسلامی در منطقه می دانند.آگاهی از رشد گرایش های ضدآمریكایی درجهان عرب به خصوص پس ازاعلام هویت عاملان واقعه ۱۱ سپتامبر موجب شد تا علاوه بر اعمال راهبرد گسترش رسانه های عرب زبان فرامرزی از سوی كاخ سفید، از ظرفیت های موجود در داخل آمریكا برای توجیه سیاست های ضدتروریستی واشنگتن نیز استفاده شود. دولت آمریكا دو ماه پس از رخداد ۱۱ سپتامبر كمیته ای به نام «دفتر ارتباطات جهانی» تشكیل داد كه ۳۵ نفر از بزرگترین شخصیت های تبلیغاتی، سیاسی و كارشناسان امور خاورمیانه در آن عضو هستند و ریاست آن را یكی از مشاوران ارشد بوش برعهده دارد.
وظیفه این دفتر كه بودجه آن ۲۵۵ میلیون دلار ارزیابی می شود، بهبود چهره آمریكا در جهان است. علاوه بر آن، هالیوود ساخت فیلم هایی با مضمون ضدتروریستی را در دستور كار خود قرارداد و كارگردانان، سناریست ها و بازیگران برجسته هالیوود برای تهیه فیلم هایی در راستای پروژه مبارزه علیه تروریسم دعوت شدند.دولت آمریكا علاوه بر رسانه های دیداری و شنیداری، از رسانه های مكتوب نیز برای بهبود وجهه خود استفاده می كند.وزارت دفاع آمریكا اخیراً اعلام كرد كه دولت این كشور بودجه ۳۰۰ میلیون دلاری را برای تبلیغات ازطریق ارسال پیام در مطبوعات خارجی اختصاص داده است. این برنامه تبلیغاتی شامل ارائه مقاله، آگهی و اطلاعیه به شبكه های تلویزیونی، رادیویی، روزنامه ها و سایت های اینترنتی خارجی می شود. این درحالی است كه تحقیقات درباره كمك مالی به روزنامه های عراقی جهت درج مقالاتی به سود آمریكا درجریان است. درتحولی دیگر یك كمیته مشاور درخصوص امور فرهنگی و دیپلماتیك ازسوی كنگره آمریكا در سال ۲۰۰۴ تأسیس شد كه با اتخاذ تدابیر مختلف سعی در جلب حمایت مردم جهان از تفكرات و فرهنگ آمریكا كرده است.علاوه برآن، كارن هیوز معاون وزیر امورخارجه آمریكا در دیپلماسی عمومی در بازگشت از سفر دوره ای خود به خاورمیانه به منظور بهبود وجهه واشنگتن دراین منطقه، خواستار توسعه اعطای بورسیه های «فول برایت» شد. این بورسیه ها كه بسیار محبوب هستند، سال هاست كه از دانشجویانی كه در دانشگاههای آمریكا مشغول تحصیل هستند حمایت مالی می كند.
وی همچنین برای تبادل برنامه ها از كنگره آمریكا خواستار یك بودجه ۷۰ میلیون دلاری شد. هیوز همچنین امیدوار است بتواند كمك شركت های خصوصی و افراد و شخصیت های محبوب و مشهور نظیر ورزشكاران را جلب كند.درهرحال، باید گفت كه مبارزه فرهنگی _ رسانه ای علیه تروریسم بسیار پیچیده تر و سنگین تر از مقابله نظامی با آن است و جنگ افكار یا غلبه بر افكار و قلوب مردم منطقه درچند جبهه درجریان بوده كه شاخص ترین آن نبود افراط گرایی سنتی مبتنی بر نفرت با آمریكاگرایی مدرن متكی بر مصلحت است.
منابع:
۱- خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
۲- خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)
۳- washington Profile
۴- "Yerkir" Armenian weakly
سرگه بارسقیان
منبع : روزنامه ایران