شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آن لقمه‌هایِ اضافیِ وسوسه‌انگیز.........


آن لقمه‌هایِ اضافیِ وسوسه‌انگیز.........
چاقی احتمالاً ابتلا به سرطان روده و پستان را دو برابر می‌کند، و موجب ابتلا به ورم مفاصل، بیماری قند (دیابت)، فشار خون بالا و بیماری‌های ریوی می‌شود. پرخوری میزان کلسترول را در خون شما افزایش می‌دهد، و این کلسترول در عروق شما انباشته می‌گردد و موجب سکتهٔ مغزی و حملات قلبی می‌شود.از لحاظ اجتماعی هم چاقی فاجعه‌بار است. کسانی که اضافه وزن دارند افسرده‌ هستند، درآمدی کمتر از متوسط دارند، میزان طلاق در میان آنها بیشتر است، و بیشتر از لاغرها خودکشی می‌کنند. راستی چرا با وجود این همه پیشرفت در پزشکی و بهداشت عمری چندان طولانی‌تر از مردمان صد سال پیش نداریم؟ احتمالاً علت اصلی همان چاقی است.اما علت چاقی چیست؟ چاقی نتیجهٔ کم و بیش محتوم محیط متمدن ما است. ما انسان‌ها طوری طراحی شده‌ایم که در دوره‌های مساعد از نظر محصول و مواد غذائی وزنمان بالا برود، تا وقتی که غذا در دسترسمان نبود از این ذخیرهٔ کمک بگیریم. این گرایش ریشه در گذشتهٔ تکاملی ما دارد: افرادی که در دوره‌های برداشت خوب محصول چاق و چله نمی‌شدند، در قحطی‌های بعدی می‌مردند، و ما فرزندان آنهائی هستیم که از قحطی‌ها جان به در برده‌اند.
متأسفانه در محیط فعلی ما مواد غذائی به وفور در اختیار همه هست و دوره‌های مساعد همین طور ادامه پیدا می‌کنند. جامعه هم ترتیبی داده که نگذارد کالری‌های اضافی را بسوزانیم. صد سال پیش اگر می‌خواستید جائی بروید باید پیاده می‌رفتید. چنین کالری را امروز جنون می‌دانند.
اینکه چاق‌تر از این نیستیم جای تعجب دارد! اغلب آدم‌ها صرفاً با پرهیز آگاهانه و مداوم موفق می‌شوند وزن خود را ثابت نگاه دارند. من در مقام یک دانشمند اولین فکرم این است که ببینم چه چیزی مدارهای اشتها را در مغز کنترل می‌کند. این مدارها مدام برای مقابله با قحطی تنظیم شده‌اند. آیا می‌توان آنها را برای محیطی تنظیم کرد که غذا در آن به وفور یافت می‌شود؟
لپتین: یک کشف شگفتی‌انگیز
در چند سال گذشته دربارهٔ زیست‌شناسی اشتها بسیاری چیزها فهمیده‌ایم. ما که در اوایل دههٔ ۱۹۹۰ تقریباً هیچ نمی‌دانستیم، حال تصویری نسبتاً کامل از مدارهای دورن مغز و ساز و کارهائی که گرسنگی و اندازهٔ بدن را تنظیم می‌کنند در اختیار داریم. و این کشفیات ما را به نخستین ”درمان“ مؤثر برای مبارزه با گرایش طبیعی انسان به پرخوری نزدیک‌تر می‌کند.
پیروزی راهگشا در میانهٔ دههٔ ۱۹۹۰ رخ داد، یعنی زمان که هورمون بازدارندهٔ اشتها را از چربی جدا کردند و آن را ”لپتین“ (leptin) نامیدند. سرانجام ساز و کار عینی و علمی کنترل اندازهٔ بدن به‌دست آمده بود. هرچه چربی بیشتری داشته باشید لپتین بیشتری می‌سازید، و هرچه لپتین بیشتری بسازید مغزتان اشتهاتان را کمتر می‌کند. این دریچه‌ای بود شگفتی‌انگیز به شناخت نحوهٔ تنظیم چربی توسط بدن، و بلافاصله هم به تلاش برای استفاده از لپتین در درمان چاقی انجامید. اما فایده‌ای نداشت. معلوم شد که در حالت عادی هم میزان لپتین در بدن افراد چاق زیاد است و تزریق مقادیر بیشتر آن چندان فرقی ایجاد نمی‌کند. در واقع افرادی که اضافه وزن دارند به لپتین مقاوم هستند؛ و اصلاً شاید یکی از دلایل اینکه اضافه وزن دارند همین باشد.
حال به نظر می‌رسد که لپتین هورمونی غیرمعمول است. در واقع بیشتر شبیه یک ویتامین عمل می‌کند: باید مقدار از آن در بدنتان باشد، اما اگر بیشتر شد دیگر فرقی نمی‌کند. بدون لپتین انسان به شدت گرسنه می‌شود، اما به محض اینکه مقداری از آن وارد بدنتان شد اشتهایتان به حالت عادی برمی‌گردد.
با این همه، ماجرای لپتین نشان داد که بدن اشتها را به همان نحو تنظیم می‌کند که هر چیز دیگر را، یعنی با ساز و کارهای هورمونی و عصبی. و به یمن پژوهش در زمینهٔ لپتین، حال تصویر نسبتاً کاملی از چگونگی عمل این ساز و کارها داریم، و نیز چند سرنخ وسوسه‌انگیز برای اینکه ببینیم چگونه می‌توان جلو چاقی را گرفت.
لپتین عمدتاً روی دو مجموعهٔ متقابل از یاخته‌های عصبی تنظیم کنندهٔ اشتها در مغز عمل می‌کند. این هورمون مدار بازدارندهٔ اشتها را روشن می‌کند و مدار محرک اشتها را خاموش می‌کند و تأثیر نهائی آن این می‌شود که میل شما به خوردن کاهش می‌یابد. دو مدار در هستهٔ کمانی قاعدهٔ هیپوتالاموس در کنار هم قرار دارند و سیگنال‌هائی به ”هستهٔ شبه بطنی“ مغز یا(PVN (paraventricular nucleus ارسال می‌کند. که کارش تنظیم رفتار خوردن است. این سیستم میزان خوردن شما را به‌صورتی بسیار بسیار ظریف کنترل می‌کند.
قضیه به این صورت است: وقتی مدار محرک فعال می‌شود، دو انتقال دهندهٔ عصبی آزاد می‌کند که هر دو موجب خوردن می‌شوند. یکی موسوم به پپتید عصبی (NPY (neuropeptide Y سیگنال صریح ”بخور“ را به PVN ارسال می‌کند. (زمانی که NPY را در مغز حیوانات تزریق می‌کنند سبب می‌شود که اشتهای سیری‌ناپذیر پیدا کنند). انتقال دهندهٔ عصبی دیگر موسوم به ”پپتیدِ مرتبط با آگوتی“(AgRP (agouti-related pep-tide با ظرافت بیشتر عمل می‌کند و مانع کار کلید بازدارندهٔ اشتها در PVN می‌شود که ”گیرندهٔ ملانوکورتین نوع ۴ (MC۴) نام دارد.یاختهٔ عصبی بازدارنده از طریق گیرندهٔ MC۴ نیز کار می‌کند. این یاخته وقتی فعال می‌شود انتقال دهندهٔ عصبی‌ای به‌نام MSH (هورمون محرک ملانوسیت) (melanocyte stimulating hormone) آزاد می‌کند که گیرنده را روشن می‌کند و اشتها را کاهش می‌دهند.”گرلین“ هورمون گرسنگی
این مداربندی با زیر نظر گرفتن لپتین شناخته شد که تنظیم کنندهٔ درازمدت تعادل انرژی است. البته ما در پژوهش خود بر مسئله‌ای متمرکز بودیم که اندکی متفاوت بود: ”چرا بعد از صرف یک وعده غذا اشتهایتان را از دست می‌دهید؟“ قبل از خوردن هر قدر هم که ولع داشته باشید، بعدش علاقه‌تان را به غذا از دست می‌دهید. این اختلاف زیاد از کجا می‌آید؟
چندین ساز و کار محتمل در این میان دخالت دارد. برای مثال، شاید پُر شدن و انبساط معده است که سبب می‌شود اشتهایتان را از دست بدهید. اما وقتی توده‌ای غذای فاقد ارزش غذائی به افراد می‌دهیم، (مثلاً کلم آب‌پز) در حالی که معده‌شان به شکل آزارنده‌ای متورم است، اما همچنان گرسنه هستند. همچنین از بیماران بستری در بیمارستان می‌شنویم که تغذیهٔ وریدی چندان تأثیری در اشتها ندارد.
خوب، پس علت از دست دادن اشتها بعد از یک وعده غذا چیست؟ دو ساز و کار محتمل دیگر برایمان باقی می‌ماند، یکی اعصابی است که از روده به مغز می‌روند. دیگر هورمون‌هائی است که در روده تولید می‌شوند و با جریان خون به مغز می‌رسند. پژوهش خود ما بر جنبه‌های هورمونی کنترل اشتها، و به‌ویژه در هورمون، متمرکز است: یکی از معده می‌آید به‌نام ”گرلین“ (ghrelin)، و دیگری از روده به‌نام ۳۶-۳ PYY.
گرلین پپتید کوچکی است که در یاخته‌های درون‌ریز داخل معده ساخته می‌شود. در حیوانات این ماده محرک قوی برای مصرف غذا است: تزریق مستقیم آن در مغز یا در جریان خون موجب خوردن بسیار زیاد می‌شود. میزان گرلین در خون در زمان ناشتا بودن زیاد است و پس از خوردن غذا کاهش می‌یابد. بنابراین در اینجا هورمونی داریم که محرک اشتها است، از معده می‌آید، و زمانی که غذا نخورده‌اید میزان آن در جریان خون زیاد است.ما تأثیر گرلین را در مورد برخی از داوطلبان مورد بررسی قرار دادیم. در این آزمایش بعضی روزها به داوطلبان گرلین می‌دادیم و روزهای دیگر آب نمک. سرانجام فهمیدیم که داوطلبان در روزهائی که به آنها گرلین می‌دادیم بسیار بیشتر از روزهائی که آب نمک می‌خوردند غذا می‌خوردند، یعنی حدود ۳۰ درصد بیشتر. بنابراین گرلین واقعاً هورمون گرسنگی است.هورمون دوم، یعنی ۳۶-۳ PYY، از رودهٔ بزرگ و کوچک ترشیح می‌شود. با کشف دو هورمون گرسنگی و سیری، امیدهای تازه‌ای برای درمان چاقی پدید آمده است .در زمان ناشتا بودن میزان آن کم است و پس از صرف غذا افزایش می‌یابد. ما دریافتیم که اگر این هورمون را در جریان خون حیوانات تزریق کنیم، به‌صورت یک هورمون قوی بازدارندهٔ اشتها عمل می‌کند. ضمناً این هورمون با چسبیدن به گیرنده‌ای موسوم به NPYY۲ .PYY ۳-۳۶ جلو کار یاخته‌های عصبی محرک اشتها را می‌گیرد. ۳۶-۳ PYY در موش‌هائی که این گیرنده را ندارند مانع خوردن غذا نمی‌شود. پس به نظر می‌رسد که ۳۶-۳ PYY هورمون سیری است که مدار محرک اشتها را در مغز قطع می‌کند.بدیهی است که پس از آزمایش‌هایمان با موش می‌خواستیم ببینیم که این هورمون روی انسان‌ها چه تأثیری دارد. آزمایش دیگری را با داوطلبان انجام دادیم و به آنها همان میزان ۳۶-۳ PYY تزریق کردیم که برای ایجاد حالت افزایش این هورمون پس از خوردن یک وعده غذا لازم بود. این بار داوطلبانی که این هورمون را دریافت می‌کردند حدود ۳۳ درصد کمتر غذا می‌خوردند. جالب اینکه آثار این هورمون تا ۲۴ ساعت تمام ادامه می‌یافت، طوری که افرادی که روز قبل ۳۶-۳ PYY دریافت کرده بودند هنگام صبحانه در روز بعد کمتر از بقیه غذا خوردند. این نتیجه کاملاً با تصور ما از آنچه معمولاً پس از خوردن غذا مفصل رخ می‌دهد جور درمی‌آید: روز بعدش هم خیلی احساس گرسنگی نمی‌کنید.و هرچه میزان کالری که می‌خورید بیشتر باشد، مقدار ۳۶-۳ PYY بالاتر می‌رود. مواد غذائی‌ای که دیر هضم هستند، مثل چربی، میزان این هورمون را افزایش می‌دهند؛ همین‌طور هستند مواد غذائی دارای الیاف.
درمان‌ها و داروهای ضدچاقی
حال دو هورمون در اختیار داریم که می‌توانیم با آنها کار کنیم: هورمون گرسنگی یعنی گرلین، و هورمون سیری یعنی ۳۶-۳ PYY. این دو هورمون چطور و کجا کار می‌کنند؟گرلین یاخته‌های عصبی محرک، یعنی آنهائی را که باعث می‌شوند غذا بخورید، به‌کار می‌اندازد و یاخته‌های بازدارنده را از کار می‌اندازد.۳۶-۳ PYY تأثیر عکس دارد. بنابراین سیستمی داریم زیبا که در آن روده‌ها مجموعه‌ای از سیگنال‌هائی را می‌فرستند که روی سیستم‌های کنترل اشتها در مغز عمل می‌کنند.
خوب، فایدهٔ این یافته‌ها، در تلاش ما برای یافتن درمانی برای چاقی چیست؟ مهم‌تر از همه این است که این یافته‌ها سرنخی به دستمان می‌دهد تا بفهمیم چگونه اشتها را به‌طور مصنوعی کاهش دهیم، بی‌آنکه عوارض جانبی داشته باشد. و این مسئلهٔ نبود عوارض جانبی بسیار مهم است، زیرا ممکن است بیماران مصرف قرص کاهش اشتها را در ۱۵ سالگی آغاز کنند و تا زمان مرگ، در ۸۵ سالگی، ادامه دهند. پس، بهتر است که این قرص هیچ عوارض جانبی نداشته باشد.
از لحاظ نظر چهار رویکرد به درمان چاقی با دارو وجود دارد، اما تا امروز هیچ روشی پیدا نشده که اصلاً عوارض جانبی نداشته باشد. قطعاً در بازار قرض مؤثری وجود ندارد که از وزن شما کم کند و عوارضی هم نداشته باشد. رویکردهائی هم که در شرکت‌های معظم داروسازی در پیش گرفته‌اند، احتمالاً معایبی دارند.نخستین رویکرد کاستن از میزان مواد غذائی است که بدن جذب می‌کند، که نمونهٔ اعلای آن محصولاتی چون ماست‌های بدون چربی است. یک کارخانهٔ داروسازی مشهور سوئیسی داروئی به بازار عرضه کرده که مانع ترشح ”لیپاز“ در روده می‌شود و بنابراین اجازه نمی‌دهد که بدن شما چربی را هضم کند. اما خیلی‌ها حاضر نیستند این دارو را مصرف کنند چون این چربی هضم نشده ممکن است مشکلات ناخوشایند روده‌ای، مثل نشت مدفوع، را به ‌دنبال داشته باشد.رویکرد دوم افزایش مصرف انرژی است. همه خوب می‌دانند که هورمون تیروکسین موجب فعالیت شدید انسان می‌شود. کسانی که غدهٔ تیروئیدشان بیش از حد لازم تیروکسین ترشح می‌کند مدام در جست‌ و خیز هستند، خیلی عرق می‌کنند، زیاد می‌خوردند و بسیار لاغر هستند. بنابراین بعضی فکر می‌کنند که مصرف تیروکسین راه مفیدی برای پائین نگاه داشتن وزن است. اما متأسفانه باید بدانید که تیروکسین روی سوخت و ساز کلی بدن اثر مخرب دارد و ممکن است باعث ناراحتی‌های قلبی شود. و اما ثابت شده است که داروهای دیگری هم که به قصد تأثیر گذاشتن بر مصرف انرژی تولید شده‌اند، سمی هستند.رویکرد سوم هدف گرفتن خود چربی است. عوامل گوناگونی وجود دارند که نحوهٔ سوخت و ساز چربی را تغییر می‌دهند و سبب می‌شوند که چربی ذوب و دفع شود. ظاهراً این شیوه کمال مطلوب است، اما باز باید بگوئیم داروهائی که در سوخت و ساز چربی مداخله می‌کنند در کارکردهای بسیار اساسی بدن هم تأثیر می‌گذارند و ممکن است در درازمدت خطرناک باشند.رویکرد آخر تنظیم اشتها است. صنعت داروسازی تلاش‌های بسیار زیادی را صرف یافتن عواملی کرده که مدارهای اشتها را در مغز خاموش یا روشن کنند. اما این رویکرد یک اشکال مهم دارد؛ این مدارهای اشتها از انتقال دهنده‌های عصبی معینی استفاده می‌کنند، اما انتقال دهنده‌های عصبی به ندرت اختصاصی هستند. برای مثال NPY در سرتاسر مغز یافت می‌شود و کارکردهای مختلف و متعددی دارد. داروئی که مانع تأثیرات NPY شود، بی‌تردید اشتها را کاهش می‌دهد، اما در سایر حوزه‌های مغز نیز اثر می‌گذارد و بنابراین احتمال دارد در درازمدت عوارض جانبی به بار آورد. در مورد اغلب مواد کورکنندهٔ اشتها که کارخانه‌های داروسازی مشغول تولید آنها هستند هم همین صادق است.اما پژوهش ما نشان می‌دهد که روش بی‌خطر و مؤثری وجود دارد، یعنی استفاده از همان روش طبیعی که هر روزه گرسنگی با آن کنترل می‌شود. هر زمان که غذا می‌خورید اشتهایتان را از دست می‌دهید. بنابراین پیشنهاد ما این است که بدن را گول بزنیم تا فکر کند که غذا خورده است و این کار را با رساندن مصنوعی هورمون‌هائی که بدنتان پس از هر غذا ترشح می‌کند انجام می‌دهیم. قصد ما این است که بکوشیم و اثبات کنیم که با دادن ۳۶-۳ PYY به افراد داوطلبی که اضافه وزن دارند می‌توانیم به آنها کمک کنیم که اشتهایشان را کنترل کنند.یکی از اشکالات این است که ۳۶-۳ PYY مثل انسولین یک ”پپتد“ است و بنابراین اگر نمی‌خواهید که هضم شود باید آن را تزریق کنیم. حال باید راهی بیابیم تا بتوان هر روز این تزریق را انجام داد. قصد داریم از روش رساندن انسولین به بیماران مبتلا به دیابت تقلید کنیم. به این ترتیب این درمان صرفاً مناسب کسانی خواهد بود که اضافه وزنشان به مرحلهٔ حاد رسیده است. اما رویکردی است عملی برای کاهش اشتها با هورمونی که بدن انسان به‌طور طبیعی پس از هر وعده غذا ترشح می‌کند، بنابراین بعید است پس از چندین بار مصرف مضر باشد یا تأثیرش را از دست بدهد. شاید، می‌گویم شاید، سرانجام درمانی بی‌خطر و مؤثر برای چاقی یافته باشیم.
منبع : سایر منابع